انیمیشن به مثابه‌ی جستار فلسفی: تحلیل درون‌مایه‌های انیمیشن Soul

15 January 2021 - 18:00
تحلیل درون‌مایه‌های انیمیشن soul

انیمیشن «روح»، اثر مشترک کمپانی‌های دیزنی و پیکسار، با کارگردانی پیت داکتر، به خوبی از پس انتظارات برآمده و یک اثر خیره‌کننده، مفرح، به یاد ماندنی و پر مغز را برای مخاطبان به ارمغان آورده است.

پیت داکتر که از خلاق‌ترین کارگردانان حال حاضر دنیا است، با انیمیشن «کمپانی هیولا‌ها» پا به دنیای خیالات گذاشت، با انیمشن «بالا» به روابط انسانی پرداخت، با «بیرونِ درون» درونیات انسان‌ را مورد بررسی قرار داد و حال با این اثر، به سراغ مسئله‌ای کلی و ازلی-ابدی رفته که تمام وجوه زندگی انسان را در بر می‌گیرد. جهان ماده، جهان معنا، مرگ، فلسفه‌ی زندگی و دیگر مسائل بنیادین فلسفی که از بحث برانگیزترین مسائل بشری در طول تاریخ بوده‌اند، در این اثر به شکلی ساده و لطیف بیان می‌شوند و همین موضوع باعث شده با اثری شیرین، صمیمی و در عین حال تکان‌دهنده مواجه باشیم. فیلم از همان ابتدا بیننده را وارد ریتم تند خود کرده و با یاری جستن از تکنولوژی خیره کننده‌ی دو کمپانی پیکسار و دیزنی و موسیقیِ بی‌نظیری که برای این اثر ساخته شده، تجربه‌ی سمعی-بصری نوینی برای هر بیننده‌ای رقم می‌زند. بدون شک در این اثر حتی یک پلان اضافه هم نخواهید دید و کارگردانی دقیق و درست پیت داکتر، به خوبی از پس تمامی وجوه این انیمیشن برآمده.

«روح» در دل هالیوودی ساخته شده که چندین دهه است به نظریات فروید و آراء فیلسوفان غربی تکیه کرده، اما این اثر در بیان مسائل خود به طور تحسین برانگیزی به فلسفه‌ی شرق روی آورده و در برخی موارد، نظریات فروید را به چالش می‌کشد. هم‌نشینی تکنیک غربی و محتوای شرقی در این اثر، انیمیشنی جسورانه و به یاد ماندنی را ساخته که در ادامه به واکاوی درون‌مایه‌های آن می‌پردازیم.

تحلیل انیمیشن soul

منظور از روح چیست؟

منظور از روح در این اثر آن وجهه‌ی تماما معنوی وجود است که از ازل بوده و به سمت ابدیت حرکت می‌کند و دائما در شکل‌های مختلف زندگی و مادیات خود را نشان می‌دهد. در فلسفه‌ی شرقی این وجهه از وجود اصل و اساس زندگیِ انسان است و در فلسفه‌ی غرب که پایه‌های فکری آن‌ را اومانیسم و ماتریالیسم ساخته‌اند، این بخش از وجود انسان یا انکار شده و یا دارای اصالت نیست و بیشتر شبیه به یک توهم است. این انیمیشن که در دل تمدن غرب ساخته شده، اصالت را به روح داده و از این جهت به فلسفه‌ی شرق نزدیک است، اما با ارزش دادن به جهان ماده، خود را از زهد پیشگی‌ای که اکثر مکاتب فلسفه شرقی پیرو آن هستند دور می‌کند. داستان فیلم راوی سرگذشت یک معلم موسیقی جاز است که بعد از یافتن فرصت شغلی‌ که همیشه منتظرش بوده در پی یک سانحه می‌میرد، ولی روحش آماده‌ی مرگ نیست. به همین دلیل سفری معنوی را از سر می‌گذراند و با دنیای پیشین، دنیایی که روح قبل از آمدن به جهان ماده در آنجا بوده، آشنا می‌شود. در آن‌جا به روحی بر می‌خورد به نام ۲۲ که وابسته است به جهان معنا و آماده نیست که پا به جهان ماده بگذارد و فیلم از خلال تجربیاتی که این دو روح از سر می‌گذرانند تا آماده‌ی رفتن به جهان بعدی بشوند، معنا و مفهوم خود را بیان می‌کند.

تحلیل انیمیشن soul

با چه جهانی مواجه‌ایم؟

نکته‌ی قابل توجهی که از نظر بسیاری نقطه ضعف فیلم‌نامه‌ی این اثر است، این است که «جو گاردنر»، شخصیت اصلی داستان، مرگ را کلک زده و به طور مخفی در ابعاد مختلف جهان سیر و سیاحت می‌کند تا به زندگیِ مادی‌ که وابسته به آن است بازگردد. به نظر بسیاری این‌که این اثر جهانی را با قواعد کامل، مشخص و ازلی-ابدی خلق می‌کند و سپس همان قواعد را زیرپا می‌گذارد تا داستان به جلو برود نقطه ضعف بزرگی است، اما به نظر بنده این نکته نه تنها نقطه ضعف نیست، بلکه حاویِ گذاره‌های معنایی و فلسفی عمیقی است که بایستی مورد بررسی قرار بگیرند. البته لازم به ذکر است که هیچ کدام از قواعد جهان این انیمیشن زیرپا گذاشته نمی‌شود! ۲۲ که بایستی در آخر پا به جهان ماده بگذارد این‌کار را می‌کند و جو گاردنر که بایستی مرگ را بپذیرد، در انتهای داستان خود را برای مواجهه با مرگ آماده کرده است، همه‌ی کشمکش‌ها به دلیل مهم‌ترین قاعده‌ی جهان داستان اتفاق می‌افتند: “زمانی پا به جهان بعدی خواهید گذاشت که آماده باشید”، که جو و ۲۲ هیچ‌کدام آماده‌ی رفتن نیستند و فیلم راویِ چگونه آماده شدن این دو است برای پا گذاشتن به جهان بعدی. یادمان نرود که تمامی کشمکش‌های جو در جهان معنا، همان‌طور که یکی از «جری»ها به او می‌گوید، تنها تجسمی است شبهِ مادی برای قابل درک شدن توسط ذهن انسان. هر کشمکشی که در جهان معنا می‌گذرد را بایستی به مثابه‌ی یک استعاره‌ی معنوی مورد خوانش قرار دهیم و آن‌جا است که متوجه می‌شویم پیت داکتر با زیرکی هر چه تمام‌تر، این استعاره‌های جهان معنا را به خوبی در جهان درام فیلم گنجانده تا اثری سرگرم کننده برای هر بیننده‌ای از هر گروه سنی بسازد.

جهان پیشین

پس از عدم آمادگی جو برای پذیرفتن مرگ و رفتن به جهان پسین، به جهان پیشین هدایت شده تا در آنجا مربیِ یکی از ارواحی شود که بایستی خود را مهیای رفتن به جهان مادی کند. جهان پیشین یا «مهد خود»، جایی است که ارواح بشر خود را آماده‌ی رفتن به جهان ماده می‌کنند و شخصیت انسان‌ها در آن‌جا شکل می‌گیرد. در این جهان است که تیپ‌های مختلف شخصیتی تعریف شده و علاقه‌ی افراد به چیزهای مختلف شکل می‌گیرد. همین‌جا است که پیت داکتر با بیان این‌که انسان‌ها هنگام تولد ذات مختص به خود را داشته و بعضی منزوی یا اجتماعی به دنیا می‌آیند، بسیاری از نظریات مطرح غربی، علی‌الخصوص آراء فروید که معتقد است شخصیت افراد با توجه به چگونگی دوران کودکی و نوزادی‌شان شکل می‌گیرد را به چالش می‌کشد. البته نظر پیت داکتر غیر علمی نیست، چنان‌چه برای نظریات فروید نیز مثال نقض‌های بسیاری وجود دارد. این دعوی که آیا شخصیت انسان با او زاده می‌شود یا حاصل شرایطی است که در آن زیست کرده از ابتدای تاریخ علم وجود داشته و پیت داکتر بدون این‌که قاطعانه و واضح آراء فروید را رد کرده باشد، به ذات‌گرایی گرایش پیدا می‌کند.

جهان پیشین و ناخودآگاه جمعی

بعد از این‌که فروید مسئله‌ی ناخودآگاه انسان را مطرح و آن را واکاوی کرد، شاگرد او، کارل گوستاو یونگ مسئله‌ی ناخودآگاه را از حوزه‌ی فردی به حوزه‌ی گسترده‌تری وارد کرد. یونگ با بیان مقوله‌ای به نام «ناخودآگاه جمعی بشر»، دریچه‌ی جدیدی به روی علم باز کرد. او با تحقیقات خود به این نتیجه رسید که تجربیات بشری و میراث نیاکان ما در طول سالیان دراز به نسل‌های بعدی منتقل شده و حوزه‌ای که این اطلاعات را در خود جای می‌دهد، ناخودآگاه جمعی بشر است. ترس ما از تاریکی، مار، حیوانات وحشی و دیگر دانش‌های کهن الگویی همگی ریشه در جایی ورای تجربیات فردی ما دارند و به تجربیات گذشتگان مربوط می‌شوند. این یعنی ممکن است با این‌که هیچ تجربه‌ای از مواجهه با یک حیوان وحشی نداشته باشید، اما ذاتا بدانید که در آن موقعیت بایستی چه کنید، آن‌هم به این دلیل که پدران شما می‌دانستند و دانش‌شان از طریق ناخودآگاه جمعی به شما منتقل شده.

حال در این انیمیشن، می‌بینیم که انسان‌های بزرگ و تأثیرگذاری هم‌چون مادر ترزا، خودِ یونگ و… بعد از ترک جهان ماده نیز به طور ناخودآگاه بر نسل‌های بعدی تأثیر می‌گذارند. هم‌چنین در منطقه‌ای به نام «تالار همه‌چیز»، تمامی دستآوردهای بشری جمع‌آوری شده تا روح نسل‌های بعدی آن را تجربه کنند، دستآوردهایی نظیر فوتبال، سفینه‌ی فضایی و غیره. همان‌طور که می‌دانیم، ویژگی‌هایی که ارواح در مهد خود کسب می‌کنند وارد حوزه‌ی ناخودآگاه فردی‌شان می‌شود و دستآوردهای مشترک بشری در تالار همه چیز، نشان‌گر ناخودآگاه جمعی بشر است که راه به ناخودآگاه فردی افراد باز می‌کند.

البته باز هم یادآوری می‌کنم، هما‌ن‌طور که در ابتدای انیمیشن از طریق سخنان جری با بیننده طی می‌شود، تمامی این مکان‌ها و نام‌ها و روابط به این دلیل به این صورت نشان داده شده که برای ذهن انسان قابل درک باشند. تمامی این اتفاقات در لامکانی اتفاق می‌افتد که معنای مطلق است و در هیچ شکل و شمایل و صورتی نمی‌گنجد و اگر می‌بینید که «محمدعلی کلی» با ۲۲ مشاجره می‌کند یا جو از دست جری‌ها قایم می‌شود، به این معنا نیست که در جهان پیشین چنین اتفاقاتی رخ می‌دهد، خیر، این‌ مسائل را پیت داکتر با هنر خود به صورت یک استعاره‌ی دراماتیک تصویر کرده تا برای ما از طریق لذتی که درام ایجاد می‌کند، قابل درک شوند. کار هنر این است که بخشی از معانیِ ورای درک انسان را به‌طور لذت‌بخشی بیان کند. البته هنر در تعریف فیلسوفان بزرگی هم‌چون فارابی یا ارسطو این مسئله را وظیفه‌ی خود می‌داند و هنر یا art در تعریف مدرن غربی، کاری با جهان معنا ندارد و به دنبال شناخت زیبایی در جهان ماده است. پیت داکتر نیز علاوه بر ایجاد سرگرمی و لذت، به دنبال بیان مفهومی حقیقی و بهره‌مند کردن مخاطب از حقیقت است، حقیقتی ورای انسان، کاری که آرمان هنر کلاسیک است.

تحلیل انیمیشن soul

ارتباط «منطقه» و جهان پیشین با فلسفه‌ی سهروردی

بعد از مواجهه با جهان پیشین، به همراه ۲۲ و جو به مکانی می‌رویم که حدفاصل جهان ماده و جهان معنا است. این مکان در انیمیشن به نام «منطقه» شناخته می‌شود. وقتی که از انجام کاری لذتی معنوی برده و یا به مدد مراقبه روح خود را از بند مادیات رها می‌کنید، به منطقه هدایت خواهید شد. «عارفان بدون مرز» نیز افرادی هستند که برعکس دیگران، در این حالت روحانی به خودآگاهی رسیده‌اند و به همین دلیل است که می‌توانند در آن‌جا تجربیات معنوی دل‌خواه را از سر بگذرانند.

پیت داکتر تا به این‌جای کار چند جهان را برای ما متصور شده که می‌توان به مدد تجربیات و اقداماتی معنوی بین آن‌ها سفر کرد. این فلسفه که چند جهان متفاوت با درجه بندی مختلف وجود دارد ما را در ابتدا به یاد فلسفه‌ی افلاطون می‌اندازد. اما شبیه‌ترین نظریه‌ی فلسفی به جهان انیمیشن روح، فلسفه‌ی سهروردی است. او جهان خلقت را به چهار مرتبه تقسیم می‌کرد. یکی جهان ماده یا همان زمین که در آن هستیم. دیگری جهان خیال که حدفاصل میان جهان مُثُل و جهان نور است. انسان به مدد تجربیات روحانی می‌تواند وارد حوزه‌ی خیال شده و از آن طریق جهان مُثُل را سیاحت کند. در این انیمیشن نیز چهار جهان نشان داده می‌شود، جهان ماده، جهان پیشین، جهان پسین و منطقه که حدفاصل این دو است. هم‌چنین سهروردی معتقد بود که هر موجودی میل به حرکت به سمت جهان والاتر را دارد تا در نهایت به جهان نور یا همان نورالانوار برسد که در این انیمیشن، مرگ و جهان پسین به صورت نور مطلق تصویر شده که ما را به یاد سهروردی می‌اندازد. هم‌چنین این که هر روحی در انتها بایستی به سمت مسیر تعیین شده‌ی ابدی خود حرکت کند نیز یادآور مکاتب فلسفی مشرق زمین است.

تحلیل انیمیشن soul

اصالت با روح است ولی زیاده روی نکنید!

در منطقه، جایی که انسان از جهان ماده رها گشته و لذتی روحانی را تجربه می‌کند، با موجوداتی ترسناک مواجه می‌شویم به نام ارواح گمشده؛ ارواحی که با افراط در رفتن به منطقه، لذت روحانی را بدل به وسواسی فکری کرده‌اند که باعث شده روحشان به طور کامل از زندگی مادی‌ حذف بشود و دائما در آن عالم سیر کند. این مسئله شاید زیرکانه‌ترین نکته‌ی این انیمیشن باشد که به بیننده می‌گوید با وجود این‌که اصالت وجود آدمی به روح او است، ولی فراموش کردن جهان ماده نیز عملی نادرست است. همان خلقتی که روح را خلق کرده دست به آفرینش جهان ماده زده، پس نباید با زهد پیشگی و یا هر عمل دیگری که شما را از زندگی جدا می‌کند به جهان ماده پشت کنید. زندگی در زمین فرصت گران‌بهایی است که بایستی لحظه به لحظه‌ی آن را مغتنم بشمارید.

تحلیل انیمیشن soul

بدون این‌که بدانید تاثیر می‌گذارید و می‌پذیرید!

شاید اغراق نکرده باشیم اگر بگوییم دوست داشتنی‌ترین شخصیت‌های این انیمیشن، عارفان بدون مرز هستند. افرادی که به مدد تجربیاتی که در زندگی داشته‌اند، توانسته‌اند در «منطقه» به خودآگاهی رسیده و هر سه شنبه جلسه‌ای را در آن مکان برگزار کنند. این افراد بدون این‌که در جهان ماده با اشخاصی که روحشان را گم کرده‌اند ارتباطی برقرار کنند، به مدد کشف و شهود و سفر معنوی، تأثیر مثبتی را بر روح آن‌ها می‌گذراند. این مسئله نشان می‌دهد که ما انسان‌ها نه فقط به وسیله‌ی گفتار یا ارتباط چشمی و…، بلکه به طور ناخودآگاه در جهان معنا نیز در حال سیر و سیاحتیم و تجربیاتی را از سر می‌گذرانیم، تجربیاتی که فرآیندشان به چشم نمی‌آید ولی تأثیر ناگهانی‌شان را حس می‌کنیم. مانند آن کارمند بازار بورس که به وسیله‌ی کشف و شهودی آنی متوجه اشتباه خود شده و همه چیز را رها می‌کند. آیا تا به حال، بدون این‌که خودتان متوجه شوید، دچار تغییری درونی شده‌اید؟ پیت داکتر فرآیند چگونه رخ دادن این‌گونه اتفاقات را نیز برای شما تشریح می‌کند.

تحلیل انیمیشن soul

جری و تری: رحمانیت و جباریت خلقت

مهد خود و دروازه‌ای که روح را به سمت مرگ هدایت می‌کند، نگهبانانی دارند. نگهبان دروازه‌ی مرگ موجودی است به نام تری که روحیه‌ای جبار و سخت‌گیر دارد و نگهبانان مهد خود موجوداتی با نام مشترک هستند به نام جری که ذاتی مهربان دارند. تا به این‌جا می‌دانیم که تمامی این تصویر سازی‌ها تنها استعاره‌هایی از جهان معنا هستند و پیت داکتر برای تصویر کردن ذاتی که بر این دو جهان حاکم است، کاراکترهایی به نام جری و تری را خلق کرده است. این‌که نگهبانان مهربان همگی نامی مشترک دارند نشان‌گر این است که همگی ذاتی مشترک‌اند که برای فهم آسان‌تر ما در صورت‌هایی متکثر تصویر شده‌اند. تری آن روی جبار ذات جهان معنا است که نمی‌گذارد کسی دست از پا خطا کند و افراد متخلف را گیر انداخته و جریمه می‌کند. جری نیز آن روی رحمان ذات جهان معنا است که با رحمت و بخشندگی، در پی حکمتی که ورای همه‌ی جهان‌ها وجود دارد حرکت می‌کند. روح جو که آماده‌ی مرگ نیست، با مقاومت بسیار در جهان ماده، معنا و حدفاصل این دو در سفر است و در مواقعی به نظر می‌رسد که در حال کلک زدن به جهان خلقت است. اما در ابتدای داستان که او سعی دارد بدون جواز به جهان ماده بازگردد، بدون دخالت هیچ موجودی به جهان پیشین هدایت می‌شود. این یعنی ذاتی ورای روح جو و حتی جهان پیشین وجود دارد که قائم به اقدامات همه‌ی ارواح است و در پی حکمتی که تنها خودش از آن آگاه است، اجازه می‌دهد که حوادثی رخ دهند. در واقع هرچند که روح جو در اصطلاح جری‌ها را کلک زده، اما حکمت تمامی اقدامات و سرگذشت او این بوده که بتواند روح شماره‌ی ۲۲ که قرن‌ها است آماده‌ی رفتن به جهان ماده نشده را مهیای رفتن کند. در واقع هدایت شدن جو به جهان پیشین و هم‌نشین شدنش با ۲۲ نشان‌گر حکمتی است که از آن گفتیم. اگر کنش‌های دراماتیکی نظیر کلک زدن، فرار کردن، ترسیدن و… که استعاره هستند را کنار گذاشته و معنای آن‌ها ‌را مورد خوانش قرار بدهیم، به این نتیجه خواهیم رسید که نه تنها هیچ یک از قوانین جهان خلقت زیر پا گذاشته نشده، بلکه روح فرّار جو و ۲۲ کاملا مطابق با حکمت جهان خلقت قدم برداشته و آماده‌ی سفر به جهان بعدی شده‌اند. حکمتی که البته بسیار شرقی است و می‌گوید که سرنوشت همه‌ی ما از قبل تعیین شده: جهان ماده را تجربه و در آخر ترک خواهیم کرد؛ ولی با توجه به ساز و کار خلقت، تمامی این اقدامات را با آمادگی کامل و اختیار انجام خواهیم داد و اگر آمادگی نداشته باشیم، در پی سفری معنوی این آمادگی را به دست خواهیم آورد. برتری عددی شخصیت‌های جری نسبت به تری نیز نشان‌گر این است که رحمانیت خلقت نسبت به جباریت آن بیشتر است، این حرفی است که در قرآن و دیگر کتب الهی نیز از آن شنیده‌ایم.

تحلیل انیمیشن soul

«روح» به ما چه می‌گوید؟

در این انیمیشن بیان می‌شود که ما انسان‌ها موجوداتی فراتر از پوست و گوشت و در مجموع، ماده هستیم و دارای روح سیالی فراتر از ماده‌ایم که در جهان‌های مختلف در حال حرکت است. پیت داکتر اصالت وجود انسان را به روح می‌دهد، سرنوشت انسان حرکت روحش از این جهان به جهان بعدی است و این سرنوشت از قبل برای او تعیین شده ولی با توجه به رحمانیت جهان خلقت، تمامی این اقدامات را به اختیار و با آمادگی انجام خواهد داد. جهانی که انیمیشن روح برای ما تصویر می‌کند دارای حقیقتی ابژکتیو است، ورای درک انسان، و همین مسئله انیمیشن روح را از فلسفه‌ی مدرن غرب جدا می‌کند. در فلسفه‌ی مدرن غربی با جمله‌ی معروف دکارت که گفت: من می‌اندیشم پس هستم! به این نتیجه رسیدیم که حقیقت جهان نه جایی بیرون از آدمی، بلکه در درون انسان قرار دارد و یا اصلا وجود ندارد. در واقع فلسفه‌ی مدرن قائل به حقیقت سوبژکتیو (SUBJECTIVE) یا درونی است، دقیقا برعکس مکاتب فلسفی مشرق زمین که حقیقت جهان را امری اُبژکتیو (OBJECTIVE) یا بیرونی می‌دانند و معتقدند انسان توانایی درک حقیقت جهان را به طور کامل ندارد. «روح» جهان خود را مطابق با فلسفه‌ی مشرق زمین تبیین می‌کند. پیام نهایی انیمیشن این است که با توجه به ناتوانی انسان در درک جهانی که ورای او است، به دنبال دلیل و هدف خلقت و زندگی گشتن کاری عبث و بی نتیجه است، برای همین نه «چرایی» زندگی، بلکه «چگونگی» زندگی کردن بایستی برای ما مهم باشد. جهان فانی و زودگذر ماده به دست همان حکمتی خلق شده که جهان معنا را آفریده، پس بی‌ارزش نیست و بایستی از تک تک لحظاتش استفاده کرد و آن را مغتنم شمرد. پیت داکتر با ارج نهادن به جهان ماده راه خود را از زهد پیشگی شایع در مکاتب فلسفه‌ی شرقی جدا می‌کند و به همین دلیل راهکاری که برای زندگی کردن می‌دهد، فقیر و غنی و مشهور و مهجور نمی‌شناسد و هر انسانی در هر موقعیتی را در بر می‌گیرد. «روح» برای تمامی وجوه زندگی انسان، از ابتدا تا انتهای خلقت ارزشی یکسان قائل شده و با رحمان نشان دادن ذات خلقت، حتی بغرنج‌ترین مسائل نظیر مرگ ناگهانی را بدل به حادثه‌ای شیرین و عمیق کرده و با نگاه پر امیدی که به جهان هستی دارد، شوق زنده بودن و برخورداری از نعمت هستی را در بینندگان هشیار زنده خواهد کرد.

[poll id=”118″]

برچسب‌ها: ، ، ، ،

مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.

  • 590 says:

    بسیار عالی و جامع بود، به حق که تحلیلاتون حرف ندارند!!! مخصوصاً این تحلیل!!
    نقدهای همه سایتهارو مشاهده کردم، تنها تحلیل شما بود که به طور کامل اون کاری که باید انجام میداد رو انجام داد.
    همینطور ادامه بدید، با تشکر فراوان.