بررسی آثار هایائو میازاکی | رهگذری در رویای پروانه‌ها

23 February 2021 - 18:00

هایائو میازاکی” بودن یعنی پرواز بر بام ستارگان خفته در آسمان، ستارگانی با رویای عاشق شدن بر مسیر جوی‌های جاری روی زمین‌های سرسبز. در واقع اگر میازاکی باشید هر کلام، قدم و رفتارتان قابلیت افسون شدن توسط ملودی‌های ملایم طبیعت را دارد. میازاکی منطق روایی و اعتقادی خود را سوار بر فرم بی‌حد و حصر رویا به سوی سرزمین‌های ناشناخته می‌برد تا بتواند صورتک‌ها ابتذال را با قهرمان‌هایش صیقل دهد و چهره‌ی واقعیشان را برای مخاطب برملا کند. میازاکی انیمه‌های فراتر از دست‌مایه در بسترساز بودنش برای اشاعه اعتقادات و معنویات تعریف می‌کند. چگونگی این تعریف از دل رویکرد‌های هنری او در فرم و سپس محتوا به روح مخاطب نقبی می‌زند تا تماشاگر از باورسازی‌های آرمانی کارگردان در زندگی‌اش گرته‌برداری کند. انقلابی که میازاکی در مدیوم انیمیشن و حتی سینما می‌کند در وهله‌ی اول متکی ‌بر منطق روایی آثاری است که او خلق کرده. در واقع او با تجربه‌گرایی سپس آرمانگرایی بر محتوای آکادمیک سینما سایه‌اندوزی کرده است.
هایائو میازاکی از آلیاژ رویداد و شخصیت به پی‌رنگی تمام‌عیار با پارامتر‌های هنری می‌رسد که علاوه‌بر قصه‌گو بودنش، نغمه‌های فرافرمی را در کلام سمعی و بصری می‌دهد. نغمه‌هایی که برای طبیعت، انسانیت و حقانیت تراوش شده‌اند. اساساً میازاکی برای جنبش‌گرایی در مدیوم انیمه به شکلی دغدغه‌مند از مفروضات حسیِ کاملا طبیعی و به دور از تصنع بهره می‌جوید و به واسطه‌ی قصه دست به اقدامات اساسی برای جذابیت دادن به زندگی و مراوده‌‌ی صحیح او با طبیعتی که انسان در آن زیست می‌کند، می‌زند. حال این مشخصات با درونیات خود او آمیخته شده و به معجونِ رویایی و پرطمطراقی از جنس حس و رویا رسیده است.
در بخش اول این مقاله نگاهی اجمالی به دو اثر این هنرمند بزرگ می‌پردازیم. آثاری که نسبت به سایر کار‌های او شناخته شده‌تر و پرطرفدارتر هستند.

شهر اشباح؛ تسلسل کلوزشات‌ها در عرض چند دقیقه مخاطب را با انیمه همراه می‌کند. گل‌های نسبتا پژمرده با دست‌نوشته‌هایی برای چیهیرو (دختر عبوس و ناراضی داخل ماشین). در دنباله‌ی این پیش‌درآمد نما‌های لانگی را می‌بینیم که سوار بر موسیقی متن فیلم طی شدن مسیر این خانواده را در جنگلی ناشناخته برای مخاطب تصویر می‌کنند. یکی از مولفه‌های موروثی که در تمام آثار میازاکی به چشم می‌خورد دکوپاژی است که در ترکیب‌بندی رنگ آن چمنزار ‌و درختان به شکلی سمفونیک و یکپارچه حضور می‌یابند تا رنگ سبز برای قوام بخشیدن به کالبد طبیعت قامت راست کند. رنگ‌ سبز و سایر طیف‌های رنگی که برای ایجاز طبیعت به کار برده می‌شوند در انیمه‌های میازاکی نقش کاربردی و پیش‌برنده دارند. تمامی این تمهیدات عینی در مقدمه انیمه و حتی ادامه آن به دور از فلسفه‌سازی و نمادبندی وجهه‌ای دلنشین و خوش‌رنگ دارد، حال این می‌تواند جنبه‌ای سمبولیک را در جهان مخاطب حمل کند و یا نکند.
چیهیرو با تمام ترسی که دارد همراه خانواده از تونلی که با آن مواجه شده‌اند عبور می‌کنند. میازاکی برای هم‌سو کردن مخاطب با ترسی که چیهیرو دارد از تمهیدات تکنیکال دوربین و بهره‌گیری از ابزار‌های پارامتریک ژانر ترس فاصله می‌گیرد و از دل جستارهای خود دخترک در میزانسن در دنباله‌ی سکوت و سکون شهر ترس می‌آفریند. سکوت نیز به عنوان یکی از عناصر طبیعت در آثار میازاکی نقش بسزایی دارد. میازاکی هر از گاهی برای جان دادن به کلام بصری کار صحنه‌هایی آکنده از سکوت را در سیر روایی انیمه‌اش تعبیه می‌کند و مخاطبش هم‌نگاه با کاراکتر اصلی به نظاره تصاویر محرک دلنشین دعوت می‌کند. این محرک بودن به گونه‌ای شهودی از جزئیات‌نگری کارگردان که در تمامی جنبده‌های حاضر در تصویر وجود دارد بر منطق فرمی اثر حلول می‌یابد.

پس از جستار‌های هراس‌انگیز چیهیرو تبدیل شدن پدر و مادرش به خوک‌هایی فربه، او در عطف داستانی انیمه با چهره‌ی واقعی شهر با روح‌های ساکن در آن رو در رو می‌شود. آمدن هایکو به مثابه یک قهرمان و نجات دهنده در شکل‌گیری قصه کمک شایانی می‌کند. هایکو که نام اشعار مختص ژاپن است، تجسم‌گر نگاه سنتی و کاریزماتیک میازاکی بر تارک شخصیت‌پردازی در چارچوب داستان‌هایش نیز خواهد بود.
چیهیرو توسط راهنمایی‌های هایکو به وادی هدف‌بندیِ با صلابتی در شهر اشباح می‌رود. میازاکی از شهر به هتل می‌رود و از هتل به اتاقک‌های آن، این مسیر برای کاریکاتوریزه کردن یک شهر و ساکنینش بدون حفره در حد و اندازه درست طی می‌شود. بدنه‌ی فیلم‌نامه کُنه زندگیِ چیهیرو در مهمان‌خانه را با نام «سِن» روایت می‌کند. معماری دقیق توالی موقعیت‌ها طوری چیده شده است که سویه‌های سورئال قصه متمرکز بر خط اصلی داستانی که خود از جنس سورئال است، دارای همبستگی هستند.
چیهیرو در قامت یک پروتاگونیست تمام عیار در برابر تمام مانع‌تراشی‌‌ها به فتح‌البابی دراماتیک می‌رسد و به مدد ایجاز سمپاتیِ خیال‌گونه در روایت رمانتیسم شاعرانه و عاشقانه خود با هایکو را رج می‌زند.
در آخر شهر اشباحِ میازاکی در خیالِ ناب زیستن و ادامه دادن به مثابه‌ی ادراک انسانیت و طبیعت به گونه‌ای نفس می‌کشد که مخاطبش رویای خود را در بازدم‌های او حس می‌کند.

قلعه متحرک هاول؛ ملغمه‌ای از عشق و رویا زیر پوست همهمه‌های پر التهاب جنگ در موازاتِ طبعِ جریان‌ساز میازاکی منطق محتواییِ گیرا و جذابی را رج می‌زند.
در ابتدا هایائو میازاکی طبق فرمِ داستان‌گویی‌اش مخاطب را با فضایی که شخصیت اصلی با آن سروکار دارد آشنا و سپس هم‌سو می‌کند. خرده‌ایماژی که از هاول توسط دختر‌های اطراف سوفی ساخته می‌شود در کالبد سوبژه تاثیرِ بسزایی بر ابژه که سوفی و مخاطب باشد دارد. عینیت بخشیدن کارگردان به هاول در اثنای درونیات مخدوش دختر نسبت به هاول رخ می‌دهد. هاول با سوفی ملاقات می‌کند و چگونگی این آشنایی بسترسازِ پرمایه‌ای در راستای ژانر رمانتیک فیلم است. زمانی که هاول دست سوفی را می‌گیرد و سوار بر نت‌های موسیقی‌ای که «جو هیسایشی» ساخته است بر فراز شهر قدم می‌گذارند. در اثنای این پرواز تپش شهر زیر ضرباهنگ گفتگو و سروصدا شکل می‌گیرد. میازاکی با حفظ جزئیات‌سازی‌اش برای تمامی اجزای تصویر خود زندگی قائل است و آن‌ها را محرک نشان می‌دهد.

قلعه متحرک هاول انیمه‌ای ضدجنگ و انسانی است که از قِبَل تراوشات خیال‌گونه و سورئال، افسونگری را اهرم فشار جنگ خوانده است و برای تبیین عشق از دل آن دست به تفکیک گزاره‌های مختص آن ژانر (رمانتیک) زده است.

سوفی جراحت سختِ عاشقی را از حربه‌های جادوگری می‌خورد و سعی دارد خود را به مأمنی مطمئن برای گذران عمر برساند. او نزد هاول رفته و سیر زندگی‌ای سینوسی و پر فراز و نشیبی در راهیابی به درونیات هاول طی می‌کند.
قلعه متحرک هاول به شکل تثبیت‌شده‌ و عینی از آنتاگونیست‌سازی سود نمی‌جوید و اساساً رویکرد کلی جنگ را تباه و مخرب می‌داند.

در نهایت میازاکی از سخنوری‌های عاشقانه تصویر می‌سازد، از شعارهای پوچ اعتقاد و از قصه‌های جذاب و گیرا محتوایی پویا و تاثیرگذار. میازاکی حدیث رویا می‌پروراند، حتی در خواب پروانه‌ای زیبا در جنگل‌هایی که ترس از نابودی‌شان هر لحظه وجود دارد.

مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.

  • Eli says:

    اره ۹ بر خلاف قسمت های قبلی واقعا مسخره بود به طوری که انگار اره ۱ اجرا شده فقط عروسکو صداش عوض شده از اره انتظار بیشتری داشتم