حکایت سنگ و پای لنگ | نقد و بررسی فیلم The Girl on The Train

1 February 2017 - 19:59

دختری در قطار یا همان The Girl on The Train پیش از اینکه نام یکی از فیلم های رده متوسط دنیای سینما در سال ۲۰۱۶ باشد، به عنوان یک رمان بسیار زیبا و موفق با انتشار در سال ۲۰۱۵ شناخته می‌شد که در کشور های زیادی در سطح جهانی از جمله کشورمان ایران، فروش زیادی را تجربه کرده و در ایران حتی به چاپ جلد چهارم نیز رسیده است. نویسندۀ این رمان دوست داشتنی و جالب، پائولا هاوکینز بود که در رمان خود تصمیم بر این داشته تا زندگی شخصی چند زن مختلف در حاشیۀ زندگی شخصیت اصلی‌اش را روایت کند و به فشار های روحی و روانی موجود در بطن وجودشان و تعاملاتشان با مرد های دیگر و به‌ویژه همسرانشان بپردازد. دختری در قطار از آن دسته رمان‌هایی است که به تصویر کشیدنش در قالب یک فیلم سینمایی بسیار دشوار و محدود است و برخی از عناصر به کار گرفته شده توسط نویسندۀ داستان را در نحوۀ روایت داستان، نمی‌توان با استفاده از هنرنمایی زندۀ چند بازیگر – هرچند حرفه‌ای – به نمایش گذاشت. اما تیت تیلور که برای اولین بار دست به ساخت یک فیلم درام – هیجان انگیز زده است؛ می‌خواهد ماجراهای اتفاق افتاده در این رمان را در یک فیلم سینمایی جمع‌آوری کند و پیام‌های اخلاقی و مفید آن را به مخاطبان دنیای سینما نیز انتقال بدهد. اما اینطور که پیداست تیلور در ساخت فیلم خود موفق نبوده و شاهد یک فیلم کسل‌کننده با داستانی نیازمند به افشا سازی هستیم که با روند کند و خسته کنندۀ خود، مخاطب را تا انتهای فیلم مشغول تماشا نگه می‌دارد و سپس با پایانی نه چندان خاص و بدون هیجان کار خود را تمام می‌کند و به همگان ثابت می‌کند که عناصری مانند راوی غیرقابل اعتماد و دروغگو، فلش‌بک ها و فلش‌فوروارد‌های بی سر و تهی که فیلم نیازی به وجود آنها ندارد، برهۀ زمانی طولانی برای یک داستان فشرده که در مدت زمان کوتاه‌تر هیجان انگیز تر به نظر می‌رسید؛ واقعا به فیلم آسیب‌های جدی وارد می‌کنند. آسیب‌هایی که سرانجام فیلمی با کوله باری از نقص های کوچک و بزرگ را تحویل مخاطبانی می‌دهد که فکر می‌کردند قرار است یک فیلم سرتاسر فلسفی با سکانس‌های احساسی و عمیق را تجربه کنند که تا مدت ها فکر کردن به اتفاقات رخ داده در آن لذت بخش و دوست داشتنی خواهد بود. در ادامۀ مطلب نگاهی خواهیم داشت به فیلم جدید کارگردان نه چندان حرفه‌ای تیت تیلور، به نام The Girl on The Train که همانطور که گفته شد با اقتباس از یک رمان به انتشار رسیده در سال ۲۰۱۵ با همین اسم، توسط ارین کرسیدا ویلسون فیلم‌نامه نویسی شده است و پس از طی کردن پروسۀ ساخت به اکران رسیده است و یک شکست نسبتا بزرگ – اما کوچک در دنیای وسیع سینما – را روی دستان سازندگان و به ویژه کارگردانش می‌گذارد. در ادامۀ مطلب نگاهی خواهیم داشت به دیگر جزئیات این فیلم و چگونگی شکست آن. با سینما گیمفا همراه باشید.

train-560526_1280-1

دختری در قطار به طور مستقیم قصد دارد به آسیب‌ها و تخریب های روحی و روانی چند زن مختلف بپردازد که در یک داستان نسبتا کلیشه‌ای و آشنا وارد تعامل با یکدیگر می‌شوند و اتفاقات مهمی را برای شخصیت اصلی  فیلم که ریچل (با بازیگری امیلی بلانت) نام دارد رقم می‌زنند. داستان فیلم با روایت یک داستان مبهم توسط یک راوی به ظاهر روان پریش و دائم الخمر به نام ریچل آغاز می‌شود و مدام شاهد چالش‌های سختی هستیم که مقابل ناتوانی های این زن زخم‌خورده قرار می‌گیرند. ریچل که همیشه درحال نوشیدن الکل در یک لیوان نی‌دار است، در قطار نیویورک – منهتن، در یک واگن و جای همیشگی می‌نشیند و به تماشای دنیای پشت شیشۀ قطار می‌‍پردازد. در راهی که روزانه درحال رفت و برگشت در آن است، دو خانۀ زیبا و خوش‌ساخت مدام توجه ریچل را به خود جلب می‌کنند و رفته رفته با دخالت های وی در اتفاقات رخ داده در آن دو خانه، خط داستانی فیلم آغاز می‌شود و با شخصیت‌های بیشتری آشنا می‌شویم. مگان (با بازیگری هیلی بنت)، دختری زیبا و مرموز است که با همسرش اسکات (با بازیگری لوک ایوانز) در یکی از آن دو خانه زندگی می‌کنند و از دید پشت پنجرۀ قطار، یک زندگی شیرین و بسیار زیبا را می‌گذرانند که از نظر ریچل که حال یک زن تنها و افسرده و دائم الخمر است، بسیار رویایی و دور به نظر می‌رسد. کمی آن طرف‌تر از این خانه، تام (با بازیگری جاستین ثرو) که همسر سابق ریچل است با همسر جدیدش که آنا (با بازیگری ربکا فرگوسن) نام دارد زندگی می‌کند و در ظاهر مردی دوست‌دار همسر و نوزادش است که تا سرحد توانش برای حفظ رفاه و امنیت خانواده‌اش تلاش می‌کند. امنیتی که به تازگی توسط همسر سابقش یعنی ریچل مورد تهدید قرار گرفته است اما بنا به دلایلی نامعلوم رفتاری غیرقابل انتظار با آن دارد. همانطور که گفته شد یکی از اصلی‌ترین نقص‌های فیلم وجود یک داستانگوی غیرقابل اعتماد و دروغگو (یا بهتر است بگوییم بی‌خبر از داستان!) است که اصلا مناسب داستان پردازی در یک فیلم سینمایی نیست و می‌توانست در قالب همان رمان سال ۲۰۱۵ خوش بدرخشد و مخاطبان را با ایده‌های خود راضی نگه دارد. روند داستان در فیلم به نوعی غیرقابل پیش‌بینی به حساب می‌آید؛ اما نه به دلیل پیچیدگی و عمق داستان. بلکه صرفا به خاطر مبهم بودن اصل داستان و واقعیت هایی که در آن درحال رخ دادن هستند.

فیلم از قسمتی که ریچل را در حادثه‌ای ناخواسته که در امتداد آن خبر ناپدید شدن مگان به گوش می‌رسد، قرار می‌دهد، وارد مرحلۀ اصلی روایت داستان می‌شود و شخصیت های دیگری را نیز وارد ماجرا می‌کند. شاید به عنوان یکی دیگر از مشکلات فیلم بتوان وارد شدن شخصیت‌های زیاد به داستان و سطحی بودن هر یک از آن ها را یادآور شد. تعداد زیاد شخصیت های موجود در فیلم و عدم وجود وقت کافی برای پرداختن کامل به هر یک از آنها باعث شده تا شاهد فیلمی با چندین و چند بازیگر سطحی باشیم که تنها برای پیش‌برد یک بخش کوتاه از پروندۀ داستان فیلم وارد ماجرا شده‌اند و به هیچ‌وجه به پیچیده‌تر و عمیق‌تر شدن آن کمک نمی‌کنند.

The-Girl-on-the-Train-Wallpaper

از حق نگذریم، امیلی بلانت در قالب شخصیت ریچل را می‌توان یکی از نقاط قوت فیلم به حساب آورد که عده‌ای را صرفا به بهانۀ هنرنمایی های خود پای فیلم، مشغول تماشا نگه می‌دارد. ظاهری آشفته با چهره‌ای فرو رفته و لب‌هایی خشک، در کنار قدم های بدون تعادل و وضعیت روحی و روانی بسیار بد و تهدید برانگیز برای دیگران، از جمله ویژگی های این بازیگر با استعداد در این فیلم هستند که به زیبایی هرچه ممکن شخصیت اصلی فیلم را حرفه‌ای و قدرتمند جلوه می‌دهند.

The Girl on The Train در ارائۀ یک فیلم درام – هیجان انگیز نوآورانه که قصد تولید داستانی مبهم و سورپرایز کننده را داشته، باز می‌ماند و حتی فروش خوبی را هم تجربه نمی‌کند. این فیلم قطعا تجربه‌ای کسل‌کننده برای بینندگان و مخاطب های سینما، و سابقه‌ای ضعیف و مخدوش برای کارگردان آن یعنی تیت تیلور به حساب می‌آید. استفاده از بازیگران خوش چهره و جذاب، به هیچ وجه نتوانسته بر دیگر ویژگی‌های منفی فیلم غلبه کند و تنها باعث هدر رفتن این مجموعه از بازیگرها شده است که در فیلم‌نامۀ نه چندان دهن پرکنی، قرار گرفته‌اند. اگر فکر می‌کنید خواهید توانست با نگاهی تازه به تماشای این فیلم بنشینید و برداشت‌های منحصر به فرد خود را از آن داشته باشید؛ حتما نسبت به تماشای آن اقدام کنید. اما توجه داشته باشید که در صورت عدم تماشای آن، تنها در تجربۀ یک فیلم ضعیف در ژانر درام – هیجان انگیز باز مانده‌اید که از پس هیچ یک از بخش‌های ژانر خود بر نیامده است.

مطالب مرتبط



مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.