پتانسیل در دقیقه ۹۰ – بررسی فیلم «وارکرفت»

7 August 2016 - 18:00

بعد از ده سال و مدت‌ها درگیری و نزاع و دردسر، فیلم «وارکرفت» بالاخره امسال گیمرها و طرفداران این دنیای فانتزی را به‌واسطه جلوه‌های خارق‌العاده و داستانی وفادار به سری اصلی به شوق معشوق کردن به خود دعوت کرد و در سینماهای آمریکا و جهان عرضه شد. بازیگران محبوبی چون ترویس فیمل، بن فاستر و دامینیک کوپر در این فیلمی که با کارگردانی دانکن جونز جلو رفت نقش‌آفرینی کردند تا حماسه دنیای وارکرفت را برروی پرده سینماها زنده کنند.

خیلی بیشتر از حد معمولی که برای نقد کردن یک اثر تفکر می‌کنم بر سر این فیلم وقت گذاشتم و وقتی به پایانش رسیدم، نظر غیریکپارچه و پریشانی داشتم. از خودم می‌پرسیدم: خب، این فیلمی که الان دیدم، خوب بود یا بد؟! از کدام ایرادهای آن بگویم؟ به کدام نقاط قوت و مثبتش اشاره کنم؟ حتی الان که این بررسی را می‌نویسم کاملاً مطمئن نیستم! اما چیزی که با اطمینان می‌توانم بگویم این است که «وارکرفت» پتانسیل درخشش بالایی داشت؛ پتانسیلی که از آن به‌درستی استفاده نکرد… پتانسیل بربادرفته.

شاید وقتی به پایان این بررسی برسیم، بزرگ‌ترین افسوس ما این باشد که چرا این فیلم آن‌طوری که باید پردازش نشد و در مرحله اجرا ضعیف عمل کرد. این بزرگ‌ترین افسوس ما، و شاید بزرگ‌ترین افسوس تیم توسعه و ساخت آن باشد! از این مطمئنم که تا سال‌ها بعد هر بار به این فیلم نگاه می‌کنیم افسوس می‌خوریم و با خود می‌گوییم که چقدر می‌توانست بهتر باشد و چقدر می‌توانست با موفقیت این دنیای وسیع را به تصویر بکشاند. هدف من از همه این جملات این است که از همین اول به شما بگویم «وارکرفت» به‌هیچ‌عنوان فیلم بدی نیست، بلکه وارکرفت فیلمی است که همه طرفدارانش را در حسرتی غیرقابل درک و عجیب رها می‌کند.

Warcraft-Movie-HD

فیلم وارکرفت بسیار بی‌باک است و بدون هیچ‌گونه ترسی داستان خود را تعریف می‌کند. مسئله فرنچایزسازی این‌گونه فیلم‌ها و داستان‌ها این است که اتفاقات درون آن تا مدتی طولانی برای مخاطب عام به‌هیچ‌وجه اهمیت نخواهد داشت! این یعنی شما در فیلم با یک سری شخصیت اصلی و فرعی در همان ۲۰ دقیقه اول آشنا می‌شوید و فیلم هم در کل دو ساعت است! حال چطور می‌توان انتظار داشت که وقتی بعضی از این شخصیت‌ها می‌میرند مخاطب برای آن‌ها ناراحت شود و یا از «ایثار»شان به وجد بیاید؟ این مشکلی است که اکثر فیلم‌های اصیل و از مجموعه‌ای عظیم‌تر در اولین مرحله و اولین قدم با آن روبه‌رو می‌شوند.

یکی از نقاط مثبت وارکرفت در دو ساعت وقت محدودی که در اختیار دارد (البته در ادامه خواهیم گفت که چرا این محدودیت یک نکته منفی است!) همین شخصیت‌پردازی باورپذیر و تا حدودی تکان‌دهنده است. وارکرفت سه تا از شخصیت‌های اصلی را در پایان فیلم از میان به کنار می‌برد (که این به مجموعه داستان‌ها و کتاب‌ها وفادار است) و این سه شخصیت پادشاه آزروث یعنی الین (Llane – با بازی دامینیک کوپر)، فرمانده سالار قبیله ارک ها دوروتان (Durotan – با نقش‌آفرینی توبی کبل) و البته شخصیت مِدیو (Medivh – با بازی بن فاستر) هستند.

warcraft-movie-images-hi-res-1

شاید این سه نفر که تا پایان داستان می‌میرند تنها افرادی باشند که شخصیت قابل‌قبول و تحسین‌برانگیزی در فیلم دارند. حتی شخصیت اصلی آندویین لوتار (Anduin Lothar – با بازی ترویس فیمل) هم آن طوری که باید در این دو ساعت نمی‌درخشد! پس در برابر این قضیه که سه شخصیت فرعی فیلم یعنی دوروتان و مِدیو و اِلِین حضور منحصربه‌فردی دارند و از نقاط قوت فیلم محسوب می‌شوند، ما آندویین لوتار را داریم که فقط در لحظه‌هایی بدرد می‌خورد که اُرک ها و شخصیت‌های منفی باید با یک شمشیر کشته شوند! این شخصیت به‌ظاهر اصلی، به‌سادگی یک نقش مکمل است و شخصیت‌های داستان را همراهی می‌کند. اگر قرار باشد دنباله «وارکرفت» ساخته شود (با توجه به اینکه داستان فیلم کاملاً باز ماند و نتیجه سفت و سختی نداشت – به این نکته هم می‌رسیم!) حضور نداشتن دامینیک کوپر و اجرای نقش پادشاه الین یکی از حسرت‌های دیگر ما خواهد بود. او در این نقش و در مدت‌زمان کوتاهی که در اختیار دارد، به‌قدری خوب می‌درخشد که می‌گویید برای بازی کردن نقش پادشاه آزروث زاده شده است!

آندویین لوتار هیچ فرصتی برای خودنمایی ندارد. حتی وقتی پسرش کشته می‌شود، فیلم‌نامه نمی‌تواند به‌خوبی از پس بار تراژدی و غم این پدر برآید و با دو سکانس آبکی سر و ته قضیه را هم می‌آورد! در نظر بگیرید که بعدازاین دو سکانس، هیچ تغییری در لوتار ایجاد نمی‌شود و هنوز هم‌بار کمدی فیلم بر روی شخصیت او متمرکز است! عناصر بی‌هدف یکی از چیزهاییست که ما را در مورد این فیلم آزار می‌دهد. مثلاً چرا احتیاج بود پسر او کشته شود وقتی هیچ باری برای داستان نداشت و به‌هیچ‌وجه در آن تغییری ایجاد نکرد؟

داستان عاشقانه‌ای که توسط کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس «وارکرفت» به‌زور یک رابطه مسخره و پرداخته نشده به تنگ داستان می‌چسبد، یکی دیگر از دلایل ضعف شخصیت لوتار و در کنارش اُرک دورگه یعنی گارونا (Garona – با بازی پاولا پتِن) است که در عرض چندین مکالمه کوتاه و یک دقیقه زمان شکل می‌گیرد! شاید البته لازم نباشد به این یک مورد خاص سخت بگیریم، چرا که در آخر فیلم، داستان این دو شخصیت به‌اصطلاح عاشق را در مقابل هم قرار داد و اگر روزی دنباله‌ای ساخته شود، آن دو باید باهم بجنگند که خود چرخش و پیچ و تاب داستانی جالبی خواهد بود. اما باز هم دلیل نمی‌شود که رابطه مضحک به وجود آمده در چند دقیقه را نادیده بگیریم.

warcraft-movie-images-hi-res-3

راه‌حل فیلم برای پردازش درست این شخصیت‌های اصلی این بود که وقت بیشتری به آن‌ها اختصاص دهد و وقت بیشتر به این معنا نیست که دیگر به بقیه سکانس‌ها نرسیم و آن‌ها را رها کنیم! موضوع زمان کوتاه فیلم برای داستانی به این عظمت یکی دیگر از مشکلاتی است که به‌وضوح دیده می‌شد و در ابتدای نقد به آن اشاره کردیم. از هر طرف به اتفاقاتی که افتاد توجه کنیم، دو ساعت برای داستان این فیلم کافی نیست! حالا نمی‌دانیم که چرا انقدر مدت آن کم شد. آیا ناشر برای عرضه فیلم عجله داشت؟ آیا دیگر بودجه کافی برای بعضی صحنه‌ها نبود؟ یا حتی این نتیجه تصمیم خود بلیزارد است؟

شخصیت مدیو (Medivh) حتی برای آن‌هایی که کتاب‌های وارکرفت را مطالعه نکرده‌اند و از داستان فیلم خبر ندارند می‌تواند تا حد زیادی قابل پیش‌بینی باشد. از همان ابتدای فیلم که با یک صحنه مرموز در کتابخانه محل اقامت «محافظ آرزوث» (یا مدیو) روبه‌رو می‌شوید، می‌فهمید که یک جای کار می‌لنگد! بااینکه تبدیل‌شدن او به یک شخصیت منفی و درنهایت بازگشت به‌طرف انسان‌ها بیش‌ازحد کلیشه‌ای و البته قابل پیش‌بینی است. اما دلیلی که در ابتدا او را ستایش کردیم به بازی خوب بن فاستر (Ben Foster) و همین‌طور پردازش درست این شخصیت برمی‌گردد. بله، مدیو بسیار قابل پیش‌بینی است اما این باعث نمی‌شود که با دیالوگ‌ها، رفتار و کارهایش نتواند مخاطب را مجذوب خود کند.

۳۰۴۵۴۶۶-۱

در آخر این بخش هم به داستان فیلم می‌رسیم که می‌تواند بسیار بحث‌برانگیز و جنجالی باشد. قبل از اینکه «صفتی» به بخش داستانی نسبت دهیم باید یک سری موارد را در نظر بگیریم. وارکرفت از یک طرف بسیار به کتاب و منبع داستانی‌اش وفادار است، اما از طرفی دیگر در بسیاری از نقاط کلیشه‌ای به نظر می‌رسد. به‌غیراز افشاسازی شخصیت مدیو انتظار هیچ‌گونه پیچ و تاب منحصربه‌فرد یا کوبنده نداشته باشید. اگر بخواهیم خیلی دقیق داستان وارکرفت را بررسی کنیم، در میان «کلیشه»های سبک فانتزی قرار می‌گیرد. وارکرفت از آن فیلم‌هایی است که در ابتدا گروهی از ماجراجویان درونش به‌سوی هدفی می‌روند، بعد از هم جدا می‌شوند، سپس به یکدیگر می‌پیوندند و برای نابودی دشمن نهایی با تمام قوا به آن حمله می‌کنند! (و این چیزی است که بارها و بارها در تمامی آثار سبک فانتزی و حماسی دیده‌ایم.) مسئله بعدی که در داستان باید به آن انتقاد کرد یکپارچه نبودن آن است. یک دقیقه شخصیت‌های شما آنور دنیا هستند و در دقیقه بعدی می‌بینید که به استورم ویند (Stormwind – شهر پادشاهی در آزروث) بازگشته‌اند. در سکانس بعدی شخصیت‌ها در جاده نشان داده می‌شوند و بعد از آن، سر صحنه بعدی مکالمه خود را در فلان اتاق یا سلول قصر الین انجام می‌دهند. خیلی وقت‌ها حس می‌کنید که حتی خود فیلم هم نمی‌داند که چه چیزی را می‌خواهد به نمایش بگذارد و کدام خط داستانی را دنبال کند.

یکی از نکات خوب فیلم که واقعاً هم بجا، درست و با تعادل به آن پرداخته‌شده است بار کمدی است! یک داستان کلیشه‌ای و قابل پیش‌بینی که تنها نقطه قوت آن شخصیت‌هایش هستند را با لحن جدی بسازید و ببینید که چه چیز مزخرفی از آب در می‌آید! وارکرفت این اشتباه را نکرد و نویسندگان به‌خوبی موقعیت و پتانسیل داستان خود را دانسته‌اند. بذله‌ها، کنایه‌ها و شوخی‌هایی که به‌صورت کاملاً تصادفی و غیرمنتظره در طول فیلم حضور دارند و شمارا در حین جدی بودن ماجرا و قضیه و مکالمه‌ای که در حال انجام است غافلگیر می‌کنند، باعث می‌شوند از این سکانس‌ها لذت ببرید و آن‌ها را در خاطره‌تان داشته باشید. درواقع، این بار کمدی حتی به شخصیت‌پردازی این فیلم بسیار کمک می‌کند. این را هم بگوییم که اگر همین شوخی‌های آندویین لوتار نبود، به‌هیچ‌وجه نمی‌توانستیم او و شخصیتش را تحمل‌کنیم!

و در نهایت می‌رسیم به مهم‌ترین بخش این بررسی. وارکرفت از نظر کیفیت فنی، کارگردانی و فیلم‌برداری هم مثل تمامی بخش‌های دیگرش قسطی کار می‌کند و از پتانسیل خود به‌خوبی بهره نمی‌برد. خیلی عجیب است! از طرفی می‌توانیم از جلوه‌های ویژه فیلم و بخصوص طبیعی بودن اُرک ها تعریف و آن را مورد تمجید قرار دهیم و از طرفی هم حق داریم بپرسیم که چرا بسیاری از صحنه‌های اکشن به‌شدت آبکی، بدون هیچ‌گونه خلاقیت و کاملاً معمولی خلق‌شده‌اند؟

warcraft-movie-images-hi-res-8

یک موردی که خیلی در تمام فیلم آزاردهنده جلوه می‌کند، صحنه‌های نصفه و نیمه و کاملاً بی‌هدف هستند. مثلاً در سکانس اول فیلم انسانی را می‌بینیم که شمشیر خود را از زمین بیرون می‌کشد و در مقابل یک اُرک می‌ایستد تا با او مبارزه کند و سپس سریعاً فیلم از این سکانس عبور می‌کند. چیزی که معلوم می‌شود این است که این صحنه‌ها همه به‌صورت آزمایشی فیلم‌برداری شده بودند و کارگردان سعی کرده آن‌ها را در بهترین جایی که می‌تواند قرار دهد تا در فیلم حضورداشته باشند! در یکی از سکانس‌های اکشن، اُرک بزرگی با گرگ عظیم‌الجثه خود به سمت گروهی از سربازان انسان حمله ور می‌شود و وقتی به آن‌ها می‌رسد، دیگر آخر آن را نمی‌بینیم و فیلم دوباره به سراغ صحنه دیگری می‌رود! بسیاری از این صحنه‌های ناقص در سراسر فیلم دیده می‌شوند که ضعف کارگردان و بخصوص گروه ویرایش و تدوین وارکرفت را نشان می‌دهد.

در برابر این‌ها، بعضی از صحنه‌های خلق شده در فیلم بسیار دیدنی و زیبا هستند. از طرفی با آن همه گسستگی همراه می‌شوید و از طرفی این منظره‌های تماشایی شمارا به تحسین وا‌می‌دارند. آیا شرایط برای کارگردان فیلم آقای دانکن جونز (Duncan Jones) سخت بوده است؟ آیا عوامل فیلم مجبور به مصالحه کردن با مشکلات سر راه فیلم وارکرفت شده‌اند؟ پاسخی برای این سؤال‌ها نداریم و هیچ‌وقت نمی‌توانیم مطمئن باشیم، اما وقتی در ابتدای نقد در مورد حسرت بزرگمان نوشتم، چنین چیزهایی را در ذهن داشتم؛ وارکرفتی که در بعضی نقاط قدرت خود را نشان داد و دیدیم که چه فیلم خوبی می‌تواند باشد و در بسیاری دیگر ضعیف عمل کرد و حرفی برای گفتن نداشت.

صحنه‌های اکشن فیلم به‌هیچ‌وجه هیجان‌انگیز یا جذاب نیستند. وارکرفت حتی رقص آرایی یا کوریوگرافی مناسبی برای صحنه‌های حماسی خود ارائه نمی‌دهد. در بسیاری مواقع این اکشن آرام و به‌شدت مصنوعی پیاده شده است و اگر بخواهیم خیلی راحت بگوییم، هیچ حسی در مخاطب ایجاد نمی‌کند! شاید تنها صحنه اکشن جذاب با کارگردانی زیبایی که در این فیلم وجود داشت مربوط به چند دقیقه پایانی آن می‌شود: زمانی که لوتار با گریفین خود بر سر اُرک ها خراب شد تا بدن بی‌جان پادشاه الین را به استورم ویند بازگرداند.

Warcraft-Movie-Game

درنهایت باید گفت که کارگردانی فیلم پنجاه‌پنجاه است. یعنی در بسیاری نقاط ضعیف جلوه می‌کند و در پاره‌ای دیگر خوب. رامین جوادی با موسیقی کم‌نظیرش در سریال بازی تاج‌وتخت شناخته می‌شود و برای این فیلم هم نجوای بسیار شنیدنی و جذابی خلق کرده، اما آن‌گونه که باید در طول داستان و سکانس‌های به‌اصطلاح هیجانی آن نمی‌درخشد. نه که موسیقی مشکلی داشته باشد، مسئله باز هم از تیم ویرایشگر این فیلم است (خدا می‌داند دست چه کسی افتاده!) که جز در جلوه‌های ویژه، در بقیه قسمت‌ها خرابکاری کرده‌اند.

نظر نهایی ما در مورد وارکرفت چیست؟ تمام نکات مثبت و منفی آن را برشمردیم. وارکرفت پتانسیل خیلی بالایی داشت، اما از آن به‌خوبی استفاده نکرد و نتوانست تجربه اثری درخور طرفداران وفادار دنیای وارکرفت را به ارمغان آورد. این فیلم دو ساعت است و در وقت محدودش می‌خواهد یک داستان حماسی و پربار به مخاطبان ارائه دهد. وارکرفت فیلمی است که وقتی به دقیقه نود (۱:۳۰) آن می‌رسید، با خود می‌گوید که هنوز هم‌پتانسیل یک پایان و نتیجه بندی طوفانی را دارد. درواقع فیلم با شروع خالی از هیجانش، وقتی‌که به دقیقه نود می‌رسد برای اولین بار پتانسیل بالای خود را به شما نشان می‌دهد، اما می‌دانیم که دقیقه ۹۰ به درد هیچ‌کس نمی‌خورد و وارکرفت هم در نهایت نتوانست این پتانسیل را در نیم ساعت به ثمر برساند. امیدواریم بلیزارد تمامی اشتباهات این فیلم را در نظر بگیرد تا اگر چند سال دیگر دنباله آن ساخته می‌شود، با یک اثر هنری بسیار قوی رو به رو باشیم.

مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

پاسخ به دیدگاه Mojtaba33 لغو

Your email address will not be published.

  • Mojtaba33 says:

    مااشا… خیلی کامل توضیح دادید اقای استادی عزیز
    از نظر من این فیلم اصلا در حد یه فیلم درجه b هم نبود برخلاف هایپی که روش انجام داده بودن مثل این که این طلسم نمی خواد بشکنه که هر فیلمی که از بازی میسازن موفق نمیشه

  • 2k.firaxis says:

    مشکل انچنانی نداشت از نظر داستان پردازی بجز اینکه به سبک ((کتابی)) شروع کرد یه شروع مجهول داشت ولی بعد اوج گرفت اگه از من بپرسن بهش ۸۰ میدم نه ۳۲!!!!!!

  • TheKillingJoke says:

    با سلام و خسته نباشید به خاطر مقاله خوبتون
    لازم دونستم یه سری نکته رو یادآوری کنم
    اولش که داستان فیلم خیلی هم به کتاب های وارکرافت پایبند نبود مثلا اورگریم دوم همر که توی فیلم یکی از اعضای قبیله فراست ولف هستش در اصل دست راست بلک هند و از اعضای قبیله بلک راک هستش یا اینکه خادگار از کیرین تور بیرون انداخته نشده و از طرف خود کیرین تور برای شاگردی مدیو فرستاده میشه و کلا کتاب آخرین نگهبان درباره رابطه استاد شاگردی این دو نفر هستش ولی توی فیلم اصلا خادگار و مدیو ربطی به هم ندارند یا اینکه لوتار اصلا بچه نداره و خواهری نداره که همسر شاه استورم ویند باشه و…
    دوم اینکه اگه با داستان های وارکرافت آشناتر باشید می دونید که مدیو خیلی بیش از حد قدرتمنده ولی توی فیلم به عنوان یه جادوگر که یه کم قویه می بینیمش درست مثل شخصیت لوتار که اشاره کردید فقط یه جنگجوی خوبه و اصلا اون قدرت رهبری و فرماندهی که در کتاب ها از لوتار سراغ داریم را در فیلم ندیدیم اصلا توی داستان اصلی وارکرافت لوتار خیلی پیره ولی توی فیلم یه جوون خوشتیپ و خوش هیکله
    باز هم نکات منفی داشت فیلم که ارزش گفتن نداره اما به عنوان کسی که سال ها کتاب های وارکرافت رو خونده و عاشق داستان وارکرافت هستش و این همه نکات منفی باز از فیلم لذت بردم گرچه خیلی بیش از حد انتظار ازش داشتم
    ممنونم بابت مقاله و سایت خوبتون

    • shsmammad says:

      کاملا باهات موافقم
      به نظر منکه این فیلم ربطی به کتاب نداشت به غیر یه سری تشابهات نژادی و اسمی
      بیش از حد ناقص و تحریف شده بود حیف این چندین سالی که انتظار این فیلم رو کشیدم

  • batman says:

    داستان خیلی کلیشه ای پیش میرفت و هیجان زیادی نداشت اما روهم رفته بد نبود((مقاله هم خیلی خوب و کامل بود))

  • DeadPool says:

    فیلم قشنگیی بود البته چون من کتابش رو نخونده بودم و باشخصیت ها اشنایی نداشتم یخورده مشکل داشتم تو درک بعضی شخصیتا

  • moein says:

    سلام
    وقتی نقد و بررسی شما رو نسب به فیلم ها خوندم دو مسلئه خیلی چشم می خورد
    اول اینکه اصلا شما فقط بخشی های از داستان رو بازگو میکنید و نظرتون رو در موردش میگفتید که یک جور نکاته برداری حساب میادش
    دوم هم انگار دقیقا با مفهم اولیه نقد یک فیلم آشنا نیستید .هر چقدر هم دقیق به ضعف های فیلم و نکات مثبت اشاره بشه بازم نقد یک فیلم حساب نمیشه
    واقعا همین سایت کاملی که سینما داخل و خارج رو پوشش میده خیلی نیاز بودش برای علاقه مندان …
    اما بخش نقد فیلم تبدیل به بخش کامل سلیقه ای

    • عرفان استادی says:

      با عرض سلام و تشکر بابت نظردهی.
      این رو بگم که در همه بررسی ها ما سعی میکنیم یک پیش زمینه مناسب از داستان فیلم بدیم (و در عین حال از اسپویل جلوگیری کنیم) تا خواننده ای که حتی فیلم ها رو ندیده، وقتی نقد رو میخونه بفهمه چه خبره و داریم در مورد چی صحبت میکنیم. اما اگر این نقد بخصوص مد نظرتون بود، باید بگم به فقط یک اسپویل داستانی کوچیک داره (در مورد مرگ شخصیت ها) و به هیچ وجه داستان فیلم بازگو نشده.

      “هر چقدر هم دقیق به ضعف های فیلم و نکات مثبت اشاره بشه بازم نقد یک فیلم حساب نمیشه” و “اما بخش نقد فیلم تبدیل به بخش کامل سلیقه ای”
      از نظر شما نقد یک اثر دقیقا باید چطوری باشه؟! غیر از اینه که باید نکات منفی اون رو گوشزد کنیم و همون نکات منفی رو مورد تحلیل قرار بدیم و بگیم چرا در فیلم جایگاه مناسبی ندارند و باعث ضعفش میشن؟! دوست دارم بدونم نقد از نظر شما چیه.
      اگر منظورتون از این حرف نمرات نسبتاً پایینی هست که به فیلم ها تعلق میگیره (از جمله نقد بتمن علیه سوپرمن که بازخورد منفی ای داشت سر این قضیه)، منتقدهای ما سعی میکنن همیشه بهترین دلایل و منطق هارو برای توجیه نقدشون بیارن. در نهایت اگر فکر میکنید فیلمی مثل وارکرفت لایق نمره دیگری هست، نظرتون کاملا قابل احترامه ولی ای کاش کمی بجای توجه به نمره، به خود متن نقد توجه میشد.

  • moein says:

    سلام
    برای ارائه یک نقد و بررسی کامل به خوانند، باید خوانند رو آگاه کرد از یک سری مسائل
    اول یک سری چیز های پیش پا افتاده مثل مشخصات فیلم نام کارگردان نویسنده و …
    مسئله بعدی باید به خوانند یک پیش زمینه ای از چیزی قرار نقد بشه بدید ۱- چگونه این فیلم رو دید ۲- قبل از دیدنش به چه اطلاعاتی لازم هست۳- اگر با سبک این فیلم اشنای ندارید میتونید برای آشنایی با این سبک فلان فیلمی رو ببیند که نمونه خوبه ۴- و با چه روحیه اون فیلم رو تماشا کنیم که این مورد خیلی جزئی میشه اما دو مورد قبلی برای یک نقد صحیح لازمه
    کسانی که با دنیا وار کرافت آشنا هستن که نیاز کمتری دارن به این موضوعات اما عکس موضوع هم هست کسانی که اطلاعات کمتری در مورد این فیلم دارند و قبل از دیدن فیلم میخوان نقد روش رو بخون با دادن این اطلاعت بهشون باعث میشه لذت بیشتری ببرن.
    …………… در مورد حرف های شما ……………
    با گذاشتن این جمله که این متن حاوی اسپویل هستش میتونه از مسئله جلو گیری بشه اما منظور من این نبودش . درسته باید نکات منفی گفته بهشه ضعفه هاشو را با دلایل منتطقی بیان کرد اما نه به زور ( در نقد هاش شما نمی گم یه حرف کلیه) که اینجا داستان حتما باید به این صورت باشه تا خوب باشه در نهایت فیلم یک امر سلیقه ای جای برای شخصی عالی و برای کسه دیگه نه.. در مورد اینکه نظر من در مورد نقد چیه بالا به صورت کلی بیان کردم.اما بازم این رو بگم یک منقد باید بیشتر اصول سینما رو بلد باشه کمی از تدوین کمی از صدا برداری گارگردانی و بازیگری و… تا بتونه بار اساس دانسته های خودش هم نمره درستی رو بده.. الان دنیا نقد و منتقد ها شده از ادما های که صرفا نوشتن رو بلدن ( شخص خاصی یا سایت خاصی رو نمیگم به صورت کلی میگم) در بخش نمره دهی خیلی کلی به فیلم نگاه میشه چون تعداد مسائلی که دخیل میشه برای نمره دادن بسیار بیشتره.
    «در نهایت اگر فکر میکنید فیلمی مثل وارکرفت لایق نمره دیگری هست، نظرتون کاملا قابل احترامه ولی ای کاش کمی بجای توجه به نمره، به خود متن نقد توجه میشد.» خب من نه طرفدار سخت این بازی و فیلم هستم و توجه خاصی به نمره یک فیلم دارم . حرف های من به صورت کلی بودش در مورد بخش بررسی و نظرات .