پیش از آنکه به سراغ برخی از بزرگترین انیمیشن سازانی که در استودیو پیکسار رشد کردهاند برویم، جا دارد تا تاریخچهای کوتاه از این استودیو مهم و تاثیر گذار را مرور کنیم. اواخر دههی هفتاد جرج لوکاس با فیلم «جنگ ستارگان»، انقلابی تازه در جلوههای ویژه کامپیوتری به وجود آورد. استودیو جرج لوکاس با جاه طلبیهای بسیارش پیش به سوی ارتقا هرچه بهتر سخت افزارها و نرم افزارهایی میرفت که دست کارگردانان را برای اجرای هرچه بهتر آن چه که در ذهن داشتند باز میکرد. اما لوکاس که درگیر مشکلات مالی و مسئله طلاق همسرش شده بود، تصمیم گرفت تا بخشی از استودیو را بفروشد. در ۱۹۸۵ استیو جابز (موسس شرکت اپل) توجهش به بخش فناوریهای گرافیکی تشکیلات لوکاس جلب شد. جابز که همواره از تکنولوژیها و ایدههای جدید لذت میبرد توانست در سال ۱۹۸۶ با پرداخت ۵ میلیون دلار به جرج لوکاس صاحب ۷۰ درصد بخش رایانهای شود تا مابقی میان ۳۹ کارمند دیگر تقسیم شود. از اصلیترین سرمایه گذاران ادوین کتمول بود که بخش رایانهای شرکت جرج لوکاس را اداره میکرد؛ این دو در کنار هم یکی از برترین شرکتهای تولید انیمیشن در طول تاریخ سینما را بنیان نهادند، استودیو پیکسار.
پیکسار نامش را از سخت افزار معروف شرکت به نام pixar image computer گرفته است. در ابتدا و پیش از آنکه شرکت بتواند با تولید انیمیشنهای سینمایی به سود برسد، سود شرکت از فروش سخت افزار و نرم افزارهای گرافیکیاش بود، تکنولوژیهایی که به صورت تخصصی با هدف بر روی جلوههای تماما کامپیوتری بنا شده بود، به طوری که حتی در صنعت پزشکی و حتی جمع آوری اطلاعات امنیتی در پرواز و ماهواره هم میشد از آنها استفاده کرد. پیکسار برنامهای به نام Reyes داشت که با این برنامه میشد به تولید تصاویر سه بعدی پرداخت اما بعد از آن نرم افزاری قدرتمندتر را ارائه داد به نام RenderMan که تا امروز همچنان از آن استفاده میشود. اولین نابغهای که در شرکت پیکسار از هنر انیمیشن میدانست و برخلاف دیگران تنها یک مهندس و تکنسین صرف نبود، جان لستر بزرگ بود که بخش انیمیشن شرکت را اداره میکرد و طراح گرافیکی بود. جان لستر درخشش را با اولین انیمیشن کوتاهی که برای پیکسار ساخت نشان داد. انیمیشن «چراغ مطالعه کوچک» Luxo Jr که نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم کوتاه انیمیشن شد، در مورد دو چراغ مطالعه، یکی کوچک و یکی بزرگ است که درحال بازی با یک توپ هستند. این ایده که به گفته لستر با نگاه کردن به چراغ مطالعه میز کارش به ذهنش رسید، تبدیل به شمایل آشنایی شد که در لوگوی ابتدایی تمام آثار پیکسار دیده میشود.
فارغ از سادگی داستان و طنز مبتنی بر تصویرش که نشان از شناخت دقیق تصویر و فهم مدیوم انیمیشن توسط لستر بود، Luxo Jr یک کار گرافیکی منحصر به فرد به شمار میرفت که کمتر استودیویی شجاعت آن را داشت که پس از سلطه چند دهه آثار دوبعدی و دستی به سراغش برود. همچنین این انیمیشن در کنفرانس سالانه گرافیک رایانهای جایزه بهترین اثر را به دست آورد. جاه طلبیهای پیکسار تمامی نداشت و با اینکه بخش انیمیشن هیچ سود دهی نداشت و استیوجابز بخاطر مشکلات مالی مجبور شده بود بخشهایی را محدود کند اما همچنان به تیم خلاق شرکت اطمینان کرد و با ریسک و هزینه شخصی سی هزار دلاری بر روی انیمیشن «اسباب بازی حلبی» Tin Toy جواب این اطمینان را گرفت. «اسباب بازی حلبی» در سال ۱۹۹۸ موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین انیمیشن کوتاه شد. این اولین انیمیشن تماما کامپیوتری بود که این جایزه را گرفت. جابز تا آن زمان حدود ۵۰ میلیون دلار بر روی پیکسار سرمایه گذاری کرده بود که بیشتر از نصف تمام سودی بود که از شرکت اپل به دست آورده بود اما علاقه و جاه طلبیاش برای تلفیق هنر والای انیمیشن و فناوری دیجیتالی و دیدن آینده پر سود و تحول عظیم در سینما باعث شد تا جابز این ریسک را بپذیرد و با صبر مثال زدنیاش منتظر لحظه طلایی باشد. همکاری با دیزنی برای توزیع و سرمایه گذاری هدف دیگری بود که استودیو پیکسار داشت و توانست موفق به آن شود. این سرمایه گذاری دیزنی باعث شد تا پیکسار اولین انیمیشن تمام کامپیوتری تاریخ یعنی «داستان اسباب بازی» Toy Story را سال ۱۹۹۵ به کارگردانی جان لستر بسازد. هرچند که قرار شد تنها دوازده درصد از سود این اثر به پیکسار برسد و مابقی برای دیزنی باشد اما موفقیت حیرت انگیز «داستان اسباب بازی» باعث شد تا سهام پیکسار به رقمی فراتر از چیزی برسد که جابز و دیگر کارکنان پیکسار تصورش را میکردند. درحالی که انتظار میرفت خریداری برای استودیو پیکسار به مبلغ ۵۰ میلیون دلار پیدا شود فروش سهام پیکسار به رقم ۱٫۲ میلیارد دلار رسید، که این فروش موفقیت آمیز سهام به این معنا بود که که پیکسار برای توزیع آثارش دیگر نیاز به سرمایه گذاری دیزنی نداشت. اما حالا این دیزنی بود که نمیخواست این منبع سود و خلاقیت را از دست دهد و با پیشنهاد سود برابر به سراغ پیکسار رفت که در سال ۱۹۹۷ قرارشد تا پیکسار و دیزنی طی ده سال در پنج فیلم دیگر باهم همکاری کنند. جابز در نامهای به سهامداران اعلام کرد که توانسته علامت تجاری پیکسار را هم وزن دیزنی کند. در همینجا باید گفت اشتباهی که بسیاری از سینما دوستان میکنند این است که با دیدن لوگوی دیزنی در ابتدای آثار پیکسار میآید فکر میکنند دیزنی و کارکنانش در ساخت آثار پیکسار نقش دارند. چیزی که استیو جابز را هم در زمان اکران «داستان اسباب بازی» ناراحت کرده بود دقیقا همین موضوع بود که شهرت دیزنی باعث شده بود که اکثریت فکر کنند که «داستان اسباب بازی» توسط دیزنی ساخته شده است. اما این تصور اشتباه است، حتی پس از قرار داد ژانویه ۲۰۰۶ که دیزنی استودیو پیکسار را خرید جابز مفاد قرار داد را جوری تنظیم کرد که جان لستر و ادوین کتمول مسئول بخش انیمیشن استودیو دیزنی و پیکسار باشند و کارکنان دیزنی حق دخالت در پروسه ساخت آثار پیکسار را نداشته باشند مگر با اجازه خود استودیو پیکسار. به گفته اد کتمول بخش استودیو دیزنی در آن زمان بحران زده بود و حتی به فکر تعطیلی آن بودند. دیزنی که نتوانسته بود با فرمولهای جدید انیمیشنهای کامپیوتری خود را سازگار کند و هنوز سعی در تکرار فرمولهای کلاسیک میکرد، نیاز به یک مدیریت درست داشت تا بتواند در کورس رقابت و تولید انیمیشنها باقی بماند. همان طورکه کتمول در کتابش به نام شرکت خلاقیت و جان لستر در مصاحبه با مجله تایمز به آن اشاره کردند، این مدیران پیکسار بودند که توانستند انسجامی به بخش انیمیشن دیزنی دهند و آن را وارد دنیای انیمیشنهای سه بعدی با فرمولی جدید کنند. فانتزی در استودیو پیکسار برخلاف دیزنی و دیگر استودیوها بر مبنای جادوها و موارد فوق طبیعی و قصههای پریانی بنا نشده، بلکه شوخی و اغراق با موقعیتهای واقعی است. همچنین استودیو پیکسار روند ثابت ساخت آثار تماما سه بعدی خود را حفظ کرده و برخلاف دیگر استودیوها از تکنیکهای دیگر استفاده نمیکند.
حال به سراغ برخی از کلیدیترین کارگردانان استودیو پیکسار برویم. بیشک اولین نام جان لستر است که در بالا به اهمیت آن اشاره کردیم. لستر فارغ التحصیل موسسهی هنرهای کالیفرنیا است که پس از گرفتن مدرک به استودیو دیزنی رفت. نخستین کار او در دیزنی راهنمای تور جنگل دیزنی لند بود. او انیمیشن سازی را در دیزنی آغاز کرد. دیزنی همیشه میخواست به انیمیشن عمق بدهد و برای آنکه کمتر دو بعدی بنظر برسد از دوربین مولتی پلان بهره میگرفت، لستر دریافت که میتوان از کامپیوتر برای خلق فیلمهایی که پس زمینه سه بعدی دارند و شخصیتهای دوبعدی دستی در برابرش حرکت میکنند استفاده کرد. بعدها لستر در لوکاس فیلم، انیمیشن «ماجراهای آندره و والی بی» The Adventures of André & Wally B. را به همرا اد کتمول و آلوی ری اسمیت ساخت که انقلابی در انیمیشن سازی به وجود آورد، اثری که نه تنها پس زمینه سه بعدی داشت بلکه حتی شخصیتها و تمام اجزا سه بعدی بودند. تاثیر او در انیمیشن و تحولش به حدی زیاد بوده که از او به عنوان والت دیزنی معاصر یاد میکنند. از آثار مهم دیگر او میتوان به: داستان اسباب بازی قسمت اول و دوم، زندگی یک حشره و انیمیشن ماشینها اشاره کرد. جان لستر در سال ۲۰۱۸ بخاطر اتهام آزار جنسی از دیزنی و پیکسار اخراج شد.
پیت داکتر از دیگر نامها و قلههای درخشان استودیو پیکسار است که همواره جزو عوامل اصلی اکثر آثار پیکسار بوده، او که مدیر ارشد خلاقیت فعلی شرکت پیکسار است تنها کارگردان انیمیشنی است که موفق شده سه بار جایز اسکار بهترین انیمیشن بلند را برای آثار «بالا»، «درون و برون»، «روح» مال خود کند. «شرکت هیولاها» از دیگر آثار درخشان اوست. آثار او همواره مورد ستایش مردم و منتقدان قرار گرفته است.
اندرو استانتون را میتوان نابغه بی چون و چرای سینمای امروز دانست و شاید مهمترین چهره استودیو پیکسار بعد از لستر باشد که به دلیل خلاقیت در روایت و نکته سنجی در جزئیات داستانهایش شهره است. او که یکی از کلیدیترین فیلمنامه نویسان و ایده پردازان پیکسار است از اولین کسانی بود که پس از جان لستر به استودیو پیکسار ملحق شد. تجربه دستیار کارگردانی در کنار جان لستر در انیمیشن «زندگی یک حشره»، ساخت دو ابر شاهکار «درجستجوی نمو» و «وال.ای» که هر دو جایزه اسکار را بردند و هنوز وال.ای در تعداد جوایز تحسین شده ترین انیمیشن کل تاریخ است و البته دنباله عالی «درجستجوی دوری» تنها برخی از کارهای درخشان این غول انیمیشن سازی است.
لی آنکریچ که ابتدا در پیکسار سمت تدوین گر و دستیار کارگردان را داشت توانست با اولین اثری که که کارگردانی میکند«داستان اسباب بازی ۳» نبوغ خود را به اثبات برساند. اثری که از آن همواره به عنوان یکی از بهترین دنبالههایی که در سینما وجود دارد یاد میشود و برخی حتی آن را بهتر از قسمتهای پیشین به کارگردانی لستر میدانند. لی آنکریچ در تجربه دوم کارگردانیاش انیمیشن «کوکو» را ساخت که آن اثر نیز مورد تعریف و تمجید مخاطبان و منتقدان قرار گرفت.
برَد بِرد نام بزرگ دیگری در استودیو پیکسار است که دیرتر از استانتون، داکتر، آنکریچ به استودیو ملحق شد و سابقه درخشانی نیز قبل از ورود به پیکسار داشت. درحالی که کارگردانان دیگر اولین آثار بلندشان را در پیکسار ساخته بودن برَد بِرد پیش از این در پروژههای معتبری چون مجموعه تلویزیونی «سیمپسونها» شرکت داشت و انیمیشن درخشان «غول آهنی» را نیز برای کمپانی وارنر کارگردانی کرده بود. از آثار درخشانش در استودیو پیکسار میتوان به «شگفت انگیزان» و «راتاتویی» اشاره کرد.
نظرات
محمد مترنم عزیز سلام و درود. یک خسته نباشید جانانه بابت این مجموعه مفید و خواندنی که آمادگی کردی در طی ماههای گذشته. قلمت سبز عزیز. حیفم اومد حالا که به پیکسار، کارخانه رویاسازی رسیدی یه خسته نباشی بهت نگم. دمت گرم. همیشه موفق باشی
سلام عارف جان ممنون از توجهت به این پرونده و به صورت کلی مدیوم انیمیشن که میدونم جزو کسایی هستی که خوب این مدیوم رو درک کردی و در موردش دغدغه داری و امیدوارم بتونم مطالب مفیدتری ارائه بدم. پیکسار قطعا جزو مهمترین استودیوهای انیمیشن سازی هست، هرچند که این اواخر خیلی راضی کننده نبوده و آخرین کارش، انیمیشن «لوکا»هم بنظرم کار جذابی نبود مثل دو انیمیشن دیگه ی « به پیش» و «روح»، در کل امیدوارم برگرده به همون مسیر درخشان گذشته تا شاهد جهان های فانتزی نابی باشیم. بازهم ممنون از نظری که دادی
مخلصم محمد عزیز. در بحث انیمیشن و کلا سینما همیشه خیلی ازت یاد گرفتم و میگیرم. بله پیکسار که قلب تپنده انیمیشنسازی معاصره. بله متاسفانه آثار ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ ش خیلی ضعیف و نگرانکننده بوده ولی خب انسان به امید زندست و ما دوستداران جدی سینما و انیمیشن، در این برهوت سینمای معاصر، امیدمون همچنان به پیکساره حالا یا بازگشای از پیت داکتر و استنتون بزرگ یا آنکریچ و برد برد و یا جوونهایی که بیان و شگفتزدمون کنن