مصائب یک تمدن؛ یادداشتی بر فیلم The Iron Horse

28 September 2021 - 20:00
اسب آهنین

فیلم «اسب آهنی» محصول 1924 را شاید بتوان مهم‌ترین اثر در میان فیلم‌های صامت جان فورد دانست. فیلم روایتگر ساخت اولین راه آهن بین قاره‌ای به طول 3077 کیلومتر است که در یک رقابت جالب میان دو شرکت یونیون پاسیفیک و سنترال پاسیفیک، شرق و غرب آمریکا را به هم متصل می‌کند. جان فورد به زیبایی هرچه تمام‌، این رویداد تاریخی را به تصویر می‌کشد. هرچند که شاعرانگی فورد،  فیلم را از مسیر خشکی که صرفا بازسازی یک دوران باشد خارج کرده است. فورد با قرار دادن یک داستان عاشقانه میان دو شخصیت اصلی فیلم یعنی دیوی براندون (جرج ابریان) و میریام مارش (مج بلامی) یک ضلع عاشقانه به فیلم داده و از طرفی ماجرای مرگ پدر دیوی توسط یک سرخ پوست سفید پوست! به نام  باومان (فرد کوهلر)، بار تعلیقی فیلم را به دوش می‌کشد. «اسب آهنی»  نمایشی است از انفصال و اتصال شخصیت‌ها در یک بستر تاریخی که اتصال میان دو ریل راه آهن قطار در انتهای فیلم، هم نشان از گره افکنی مشکلات شخصیت‌ها دارد و هم تکمیل یک پروژه عظیم تاریخی  را به نمایش می‌گذارد.

 اروپاییان از شرق قاره آمریکا وارد این سرزمین بکر و بدور از تمدن شدند و با پیشروی به غرب آمریکا با مشکلاتی چون تغییرات آب و هوایی و همچنین حمله  قبایل سرخ پوستی روبه رو شدند، که  این مسئله باعث شد تا به قسمت‌های غربی این قاره نام «غرب وحشی» را بدهند. آن‌ها برای آوردن تمدن هیچ راهی نداشتند، جزء استفاده از یک کنش بدوی و بدور از تمدن، یعنی جنگ. جنگ با سرخ پوستانی که نمی‌پذیرفتند که این انسان‌های  پیشرفته با آن اسب‌های آهنین (لوکوموتیو‌های غول آسا) وارد سرزمینشان شوند و آن  را مال خود کنند. سفید در برابر سیاه، تمدن در برابر بدویت و تلاش برای بقا از مولفه‌های ژانر وسترن است. ژانری که بر خلاف ظاهر اولیه‌اش از جمله ارجاع ما به یک دوره تاریخی و  جغرافیای خاص، بسیار کامل است، به طوری که تاریخ تمدن را در بر می‌گیرد. در این بستر، هم درام به درستی شکل می‌گیرد و هم  کمدی و تراژدی معنا پیدا می‌کند. جان فورد به عنوان یکی از پیشگامان این ژانر و کسی که قواعد این ژانر با او معنا می‌گیرد، توانسته به خوبی تمام این مولفه‌ها را در فیلمش جای دهد.

«اسب آهنی» نمایشی از شکل گیری این تمدن است که راه آهن در آن، پراپ کلیدی میزانس برای نمایش سختی‌های مردمانی است که به دنبال ساخت این تمدن و گذر از این بدویت هستند.  در مرکزیت این گذر از بدویت دیوی و میریام قرار دارند. در ابتدای فیلم شاهد جدا شدن دیوی از میریام  کوچک بخاطر سفر پدر دیوی به غرب هستیم. حضور آبراهام لینکلن و نگاه به این دو شخصیت نشان از آینده این سرزمین دارد که قرار است بر دوش این جوانان ساخته شود. اشاره لینکلن با دیالوگی که به پدر میریام در مورد رویای پدر دیوی می‌کند نشان از این موضوع دارد. این جدایی و انفصال، به مرگ پدر دیوی ختم می‌شود و مسئله انتقام او را می‌سازد.  دو شخصیت پس از گذر از این سختی‌ها نیاز به تشکیل خانواده دارند تاهم بقای این تمدن با نسل آینده حفظ شود وهم جایزه‌ای باشد که فورد به شخصیت‌هایش می‌دهد و نزد فورد چه چیزی مهم‌تر از خانواده است؟  مسئله انتقام و سرخ پوست‌ها نیز همچون اکثر آثار فورد دارای کیفیت اسطوره‌ای است و برخلاف تعاریف اشتباهی که از فورد می‌شود، به هیچ وجه توهینی به سرخ پوستان نیست، ضمن آنکه اصلا آنتاگونیست اصلی ما یک  سرخ پوست کامل نیست و بد بودنش به دلیل جلوگیر از شکل گیری  درست این تمدن و آرمان است؛ مانند مسئله‌ی جلوگیری از مسیر کوتاه‌تر راه آهن که از زمین‌هایش می‌گذرد.

 فورد در اکثر مواقع از لانگ‌شات و مدیوم لانگ شات استفاده می‌کند و مکث کمی روی نماهای نزدیک دارد. اندک نماهایی که او به شخصیت‌ها نزدیک می‌شود، کاملا کاربردی است. به عنوان مثال نمای نزدیکی که در صحنه قتل پدر دیوی، از دست سرخ پوست می گیرد، ویژگی فیزیکی است که بعدا قرار است شخصیت با آن شناسایی شود همان طور که در جویندگان (1956) نمای اینسرتی که از مدال افتخار شخصیت ایتن ادواردز می‌بینیم بعدا در رویاروی پروتاگونیست و آنتاگونیست کاربردی است. این انتخاب نماها و لانگ‌ شات‌های معروف او در کنار عمق میدان‌های بالایی که می‌دهد از ویژگی‌های تصویری سینمای فورد است.

«اسب آهنی» فیلم بزرگی است و یکی از گنجینه‌های سینمای صامت به شمار می‌رود، به طوری که اگر فورد هیچ فیلم ناطقی نداشت، با وجود همین یک فیلم می‌توانستیم او را در کنار بزرگان سینمای صامت همچون گریفیث یا مورنائو قرار بدهیم؛ حال آنکه این تنها یکی از ده‌ها شاهکار جان فورد به حساب می‌آید.

برچسب‌ها: ،

مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.