بتمن علیه بتمن | نقد و بررسی انیمیشن سینمایی The Lego Batman Movie

18 June 2017 - 19:00

در ۲۹ ژانویه سال ۲۰۱۷ میلادی (۱۰ بهمن ۱۳۹۵ خورشیدی)، یک اقتباس سینمایی دیگر از شخصیت مشهور و محبوب «بتمن»،‌ برای نخستین بار بر پرده نقره‌ای سینماها ظاهر شد؛ انیمیشنی موسوم به: «فیلم سینمایی لگو بتمن» (The Lego Batman Movie). این مرتبه،‌ بتمن در قالب یک شخصیت لگویی ظاهر شده بود. البته این امر به خودیِ خود چندان مسئله‌ی جدیدی نبود. پیش‌تر نیز این شخصیت در قالب لگویی در چند بازی ویدئویی و تعدادی انیمیشن حضور پیدا کرده بود. حتی در انیمیشن موفق «فیلم سینمایی لگو»‌ (The Lego Movie) [محصول ۲۰۱۴ میلادی] نیز شخصیت بتمن جایگاهی ویژه برای خود داشت. اما این بار قضیه کمی متفاوت بود. این دفعه،‌ داستان بتمن از زاویه‌ای روایت می‌شد که کمتر کسی انتظار آن را داشت؛ داستانی مهیج، جذاب و شگفت‌انگیز.

ابتدا بهتر است کمی به ماهیت «لگو» بپردازیم. لگو نام یک شرکت اسباب‌بازی‌سازیِ اصالتاً دانمارکی است. تخصص اصلی این شرکت، تولید نوعی اسباب‌بازی است که در ایران بیشتر تحت عنوان «خانه‌سازی» شناخته می‌شود؛‌ بلوک‌های آجر مانندی که از آن‌ها می‌توان سازه‌های متفاوت ساخت: از خانه‌ی ساده گرفته تا انواع وسایل نقلیه و حتی محیط‌سازی دنیاهای تخیلی. از اوایل هزاره‌ی دوم میلادی، رویکرد تجاری لگو کمی تفاوت پیدا کرد و این شرکت به سمت بستن قرارداد همکاری با کمپانی‌های بزرگ تولید فیلم و انیمیشن پیش رفت. در نتیجۀ این رویکرد، برندهای جذاب سینمایی با ایده‌پردازی‌های منحصر به فرد لگو ترکیب شده و محصولاتی متفاوت و مشتری‌پسند روانه‌ی بازار گشت. این محصولات، گونه‌ها و طیف‌های مختلفی داشتند: اسباب‌بازی، بازی‌های ویدئویی،‌ آثار تلویزیونی، آثار سینمایی،‌ محصولات جانبی و…. در این میان،‌ گل سر سبد آثار‌، انیمیشن خلاقانه و فوق‌العاده زیبای «فیلم سینمایی لگو» بود که در سال ۲۰۱۴ روانه بازار شد و با استقبال بی‌نظیر مخاطبان و منتقدان روبرو گشت.

به دنبال موفقیت چشمگیر «فیلم سینمایی لگو»،‌ سه کمپانی بزرگ «لگو»،‌ «برادران وارنر»‌ و «دی‌سی» (صاحب‌ امتیاز شخصیت بتمن و تعدادی دیگر از شخصیت‌های کمیک استریپی) بار دیگر با هم متحد شدند تا شاهکاری دیگر برای دوست‌داران انیمیشن خلق کنند. محصول جدید آن‌ها در سال ۲۰۱۷،‌ تحت عنوان «فیلم سینمایی لگو بتمن» ارائه گردید. این بار نیز از برخی از اِلمان‌هایِ انیمیشن‌ها و بازی‌های ویدئوییِ سابقِ لگو الهام‌گیری شده بود اما خوشبختانه، نتیجۀ اقتباس‌ها به قدری خوشایند و خوش‌جلوه از کار در آمد که مجال چندانی برای شکایت از کپی‌کاری و تکرار ایده باقی نماند.

حال که با کلیت موج رسانه‌ای «لگوها» آشنا شدیم، بهتر است کمی در جزییات انیمیشن مورد بحث خود ورود کنیم. در ابتدا باید بدانیم ایده‌ی محوری داستان «لگو بتمن» چیست؟ ایده‌ای در ظاهر ساده و سر راست: تقابل «بتمن»‌ با کلی شخصیت اَبَرشرور. پیش‌تر، در آثار سینمایی و تلویزیونی، شاهد تقابل بتمن با یک سری شخصیت‌های شرور از جمله «جوکر» (The Joker)، «مترسک» (Scarecrow)، «هارلی کوئین» (Harley Quinn)، «دو چهره» (Two-Face)، «بِین» (Bane)، «آقای فریز» (Mr. Freeze)، «پنگوئن»‌ (The Penguin)، «زن گربه‌ای»‌ (Catwoman)، «پیچک سمی» (Poison Ivy)،‌ «ریدلِر» (Riddler) و… بوده‌ایم، اما این بار نه تنها همه‌ی این شخصیت‌های منفی را داریم، بلکه با مهمانانی ناخوانده از خارج از «زیستگاه بتمن» (شهر گاتهام)‌ مواجهیم. منظور ما از مهمانان ناخوانده، شخصیت‌هایی شرورند که هویت آن‌ها در سایر داستان‌های تخیلی و حادثه‌ای قوام یافته: از «لُرد وُلدِمورت» (سری ماجراهای «هری پاتر»)‌ گرفته تا «دراکولا» و «چشم سائورون» (داستان‌های «ارباب حلقه‌ها»). از تمام این شخصیت‌ها نام بردیم تا به اصلی‌ترین دشمن «بتمن» در داستان «لگو بتمن»‌ اشاره کنیم. در کمال تعجب،‌ دشمن اصلی بتمن هیچ یک از ابرشروران فوق نیست (حتی جوکر). دشمن اصلی او، خود اوست! بله، این بار تقابل اصلی بتمن با نفسانیات خود است.

قطعاً‌ شما هم با من هم‌عقیده‌اید که شخصیت بتمن نیز به مانند تمام شخصیت‌ها یک سری نقاط ضعف دارد. در آثار گوناگون، غالباً‌ به نقاط قوت بتمن توجه می‌شود و داستان‌ها بر اساس ویژگی‌های مثبت او پیش می‌رود اما این مرتبه، «کریس مک‌کِی» کارگردان «فیلم سینمایی لگو بتمن»، توجه اصلی اثر خود را به خصوصیات منفی این شخصیت مبذول داشته است. منظور ما خصوصیاتی از قبیل غرور، خودمحوری و تن ندادن به تشکیل خانواده است. در این راستا،‌ برای پیشبرد داستان، «مک‌کِی» از سه شخصیت، کمکِ بارز گرفته و آن‌ها را در جایگاه اعضای خانواده‌ی «بروس وِین» (بتمن) تعریف نموده است: ۱- آلفرد پِنی‌وُرث؛ ۲- دیک گرِیسون (رابین)؛ ۳- باربارا گوردون.

آلفرد را که دوست‌داران بتمن به خوبی می‌شناسند. او پیشخدمت وفادار بروس وِین است. وی که سالیان سال به خانواده‌ی وِین خدمت کرده، پس از مرگ دلخراش آقا و خانم وین (پدر و مادر بروس)، جایگاه تنها مونس و همدم همیشگی بروس را به خود اختصاص می‌دهد. این بدان معناست که آلفرد برای بروس نقشی فراتر از یک پیشخدمت دارد. او مشاوری صدیق،‌ دوستی عزیز و پشتیبانی قابل‌اعتماد است. نزدیکی آلفرد و بروس به حدی است که گاهاً بروس به پیشخدمت خود به چشم «پدر» می‌نگرد. در مرتبه‌ی بعد، با نوجوانی یتیم به نام «دیک گریسون» مواجه هستیم. نوجوانی که به طور اتفاقی توسط بروس وین به فرزندخواندگی پذیرفته می‌شود و مدتی بعد در قالب شخصیت «رابین»‌ به یاری بتمن می‌شتابد. در نهایت نیز با زنی جوان به نام «باربارا گوردون» طرفیم. باربارا دختر کمیسر «جیمز گوردون» است که پس از بازنشستگی پدر به عنوان رییس پلیس شهر انتخاب می‌شود. او در انتهای فیلم در قالب شخصیت «بَت گِرل» (Batgirl) فرو می‌رود و به عنوان یک یار وفادار در کنار بتمن با دشمنان مبارزه می‌کند.

همان طور که مشاهده کردید، اعضای تیمی که قرار است نقش خانواده‌ی بروس وین را بازی کنند از هر لحاظ کامل و شایسته هستند؛ این تیم، تقریباً همه‌ی گروه‌های سنی را در بر می‌گیرد و حتی از حضور یک زنِ مکمل بهره می‌برد. وین که پس از دست دادن والدین خود همواره جای خالی آن‌ها را احساس می‌کرده، حال افرادی را پیرامون خود می‌بیند که ارزشی فراتصور برای او دارند. او که پیش‌تر تنها به خود می‌اندیشید،‌ حال حاضر است حتی جان خود را فدای نزدیکان کند. این تحول شگرف و دوست‌داشتنی، به مرور زمان در شخصیت بتمن ایجاد می‌شود و مخاطب از آن لذت می‌برد (بله، این بار خوشبختانه از آن تحول‌های صاعقه‌وار و یک‌دفعه‌ای خبری نیست). در نهایت، بتمن با نفس خود می‌جنگد و او را به اسارت در می‌آورد. هنگامی که بتمن از غرور کاذب خود دست بر می‌دارد و ارزش‌های انسانی را پیدا می‌کند، دنیا در نظر او جلوه‌ای متفاوت می‌یابد. او به ارزش سایر انسان‌ها پی می‌برد و حتی به ارزش شخصیتی شرور مثل جوکر اعتراف می‌کند. در این وضعیت است که جهان سرد و بی‌روح بتمن رنگ و بویی جدید می‌یابد و احساسات بدیع در آن پدیدار می‌شود؛ احساساتی شیرین و غیرمنتظره.

رسیدن به نقطه‌ی اوج داستان در حین پیشرفت سیر تحول شخصیتی بتمن،‌ کاری دشوار بوده که «مک‌کِی» و سایر دست‌اندرکاران «لگو بتمن»‌ به خوبی از پس آن بر آمده‌اند. با این حال، ویژگی‌های مثبت اثر را نباید تنها به این مسئله محدود کرد. در ادامه به برخی دیگر از نقاط قوت اشاره خواهیم کرد.

خلاقیت: «فیلم سینمایی لگو بتمن» به مانند سایر آثار لگویی، سرشار از ایده‌های خلاقانه است. جدای از خلاقیت‌های به کار رفته در فیلمنامه، انیمیشن به گونه‌ای ساخته شده که انگار شما تماشاگر اثری تولید شده با تکنیک «استاپ موشن» هستید (تصویربرداری فریم به فریم از حرکت شخصیت‌های عروسکی)؛ اما در حقیقتِ امر، بخش عمده‌ی ساخت اثر بر عهده‌ی تکنسین‌های کامپیوتر و تکنیک‌های «سی‌جی‌آی» (CGI) یا گرافیک کامپیوتری بوده است. با تمام این تفاسیر، به مانند «فیلم سینمایی لگو»‌، کار به قدری با ظرافت انجام شده که مخاطب تصور می‌کند به راستی در دنیای واقعی لگوها ماجرا را دنبال می‌کند.

ادغام دنیای قصه‌ها: این ایده که پیش‌تر در انیمیشن «فیلم سینمایی لگو» مورد استفاده قرار گرفته بود، این بار هم نتیجه‌ای دوست‌داشتنی در بر داشته است. تلاقی و برخورد شخصیت‌های کمیک‌ «دی‌سی» با شخصیت‌های داستان‌هایی مشهور از جمله «ارباب حلقه‌ها»، «هری پاتر»،‌ «کینگ کونگ»، «دراکولا»، «پارک ژوراسیک»، «ماتریکس»، «آرواره‌ها»، «مومیایی» و… بسیار جذاب و دلنشین از کار در آمده است.

صداپیشگی‌های عالی: در نسخه‌ی زبان اصلی، صداپیشگان به معنای واقعیِ کلمه عالی عمل کرده‌اند. در این میان، «ویل آرنِت» در نقش «بروس وین/ بتمن» استثنایی کار کرده است. صدای خش‌دار و جدی او جذابیتی خاص به شوخی‌های کلامی بخشیده که همین امر به آفرینش فضایی هر چه مفرح‌تر کمک کرده است. دیگر نقش‌های اصلی نیز به هنرمندانی کاردان سپرده شده‌اند. «زاک گالیفیاناکیس» در نقش «جوکر»، «مایکل سِرا» در نقش «رابین»، «رُزاریو داوسون» در نقش «باربارا گوردون» و «رالف فاینس» در نقش «آلفرد»، همگی درخشان ظاهر شده‌اند.

«ویل آرنِت»،‌ صداپیشه‌ی شخصیت «بتمن»

ضرباهنگ سریع داستان و وقایع: ریتم روایت داستان «لگو بتمن»‌ دیوانه‌وار سریع است. از همان ابتدای فیلم که بتمن یک‌تنه به دل دشمنان می‌زند و همه‌ی آن‌ها را تار و مار می‌کند، تا انتهای فیلم، مخاطب شاهد وقوع پی در پی حوادث و اتفاقات است. شاید تنها صحنه‌ی کش‌دار فیلم صحنه‌ای باشد که بتمن برای خود در مایکروفر غذا گرم می‌کند که آن صحنه هم عمداً به صورت تأخیری به کار رفته تا تنهایی و انزوای بتمن هر چه بیشتر احساس شود. به قول فیلم‌بازها، روی هم رفته، احساس ناخوشایند آب بستن در فیلم به آدم دست نمی‌دهد.

حضور شخصیت‌های متعدد و متنوع: از یک طرف با ابرقهرمانان محبوب «دی‌سی» از جمله «بتمن»، «سوپرمن»،‌ «رابین»‌،‌ «فلش»،‌ «واندروُمَن» و غیره، و از سوی دیگر با خیل کثیری از ابرشرورهای شهر «گاتهام» مواجهیم. ماجرا وقتی جالب‌تر می‌شود که پای شخصیت‌های داستان‌های مشهور دیگر نیز به شهر گاتهام باز می‌شود. شما بگویید، یک مخاطب انیمیشن، از یک اثر ۱۰۴ دقیقه‌ای، دیگر چه توقعی دارد؟

پایان‌بندی مناسب داستان: قطعاً‌ یک انیمیشن خوب باید یک پایان‌ خوب هم داشته باشد تا نتیجه‌ی کار ابتر نماند. خوشبختانه «لگو بتمن»‌ در این زمینه نیز موفق عمل کرده است. همدلی همه‌ی شخصیت‌ها،‌ اعم از خوب و بد، برای نجات شهر گاتهام (آن هم به طرزی فوق‌العاده خنده‌دار و غیرقابل انتظار)، پایانی خوب را برای فیلم رقم زده است. جالب است که در انتها، تمام تبهکاران گاتهام دوباره در شهر رها می‌شوند اما مخاطب از این امر به هیچ وجه احساس عدم رضایت نمی‌کند. تأکید مجدد بر مکمل بودن دو شخصیت بتمن و جوکر نیز از جاذبه‌های نهایی فیلم است. فراموش نکنیم که تیتراژ پایانی اثر (سفیدپوش شدن بتمن و سایر شخصیت‌ها) هم در نوع خود جالب و غیرمنتظره بود.

 در خاتمه‌ی بحث، اگر بخواهیم یک توصیف مختصر در مورد «فیلم سینمایی لگو بتمن» ارائه دهیم باید آن را اثری قوی، جذاب، دلنشین و دوست‌داشتنی قلمداد کنیم. نکته‌ای که اکثر مخاطبان به آن اذعان کرده‌اند این است که اگر طرفدار شخصیت بتمن هم نباشید،‌ قطعاً‌ از تماشای لحظات اکشن و پرحادثه‌ی فیلم لذت خواهید برد. آنچه مسلم است، مرد خفاشی یک بار دیگر بر پرده‌ی نقره‌ای سینماها دلربایی کرده است؛ البته این بار، باید بخش زیادی از درخشش خود را مدیون ساختار و قالب لگویی‌اش باشد.

برچسب‌ها:

مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

Comments are closed.