نقد و بررسی فیلم Alien: Covenant

1 September 2017 - 19:27

ریدلی اسکات عنوان کرد که ممکن است دیگر فیلمی من باب بیگانه‌­ها نسازد ، اما مقتضیات تجاری و گیشه­‌ای باعث شد تا ریدلی اسکات نسبت به عقیده‌­ی خود عقب کشیده و فیلمی جدید بسازد ، قبل از هرچیز باید عنوان کرد که بیگانه ریدلی اسکات در سال ۱۹۷۹ نسبت به سایر بیگانه­‌ها سیاه­‌تر و تاریک‌تر بود اما وقتی متوجه شدیم که دنباله بیگانه­‌ها قرار است به کارگردانی ریدلی اسکات باشد مطمئن شدیم که فیلم جدید دیگر در ورطه کلیشه­‌ها نخواهد افتاد، و این انتظار محقق شد به دلیل اینکه فیلم پرومتئوس اثری متفکرانه و فلسفی بود و به مراتب فیلمی سنگین­تر و فلسفی­‌تر نسبت به فیلم­های علمی تخیلی ترسناک است ، به دلیل اینکه فیلم پرومتئوس فیلمی­ است که بیشتر در مورد نویابی و استفسار کیهانی­ست که برای فهم بن­مایه ، اساس و سبب وجود بشر است و تاکیدی بر جلوه­‌های ویژه و سینمای اکشن ندارد (هرچند که نمی­توان گفت چنین چیزی ندارد) ، اما به دلیل اینکه در سال ۲۰۱۲ با استقبال متوسط بیننده­‌ها و منتقیدن رو­به‌­رو شد، کمپانی فاکس تصمیم گرفت که راه فیلم جدید را عوض کند ، شاید این تصمیم بیشتر متعلق به تهیه کننده باشد تا فیلمساز ، در هر صورت هنگامی که فیلم جدید ساخته شد، مشخص بود که ریدلی اسکات از تم و بن مایه فیلم پرومتئوس به شدت دور شده و راه جدیدی در پیش گرفته است، راهی که ریشه در انتظارات بیننده عام سینما دارد و آن چیزی نیست جز وحشت، ترس، هیجان و قاعده‌­ای جذاب میان ژانر علمی/تخیلی و ترسناک ، در ادامه به اینکه داستان فیلم چیست و از چه می­خواهد بگوید و نقاط ضعف فیلم چیست، اشاره خواهم کرد. با سینماگیمفا همراه باشید.

داستان فیلم در مورد کیهان‌­نوردی است که سرنشینان آنها مدت­‌ها خوابیده‌­اند و تنها کسی که هوشیار است رباتی­ست به نام والتر که وظیفه آن محافظت از فضانوردان و ۱۱۲۰ جنین است ، در همین حین یک نوریتو ستاره­‌ا‌ی به فضاپیما آسیب می‌رساند و باعث کشته شدن کاپیتان فضاپیما: عهدنامه می­‌شود که نقش آن را جیمز فرانکو بازی میکند و در فیلم همسر دنیلز است، وقتی فضاپیما در حال تعمیر است، اورما بعد از برانسون با اغماض کاپیتان فضاپیما می­‌شود، یکی از کارکنان از یک موج رادیویی باخبر می شود که حاصل این پیام ، معرفی سیاره­‌ای است که قابل سکنه است.

دنیلز با این تصمیم که آنها به این سیاره بروند مخالفت میکند اما اورام که به تازگی کاپیتان شده ، تصمیم­اتش قطعی­ست. یک تیم اعزامی فرستاده می­‌شود تا به این سیاره­‌ای که شبیه به زمین است، سفر کنند و وقتی در آنجا مستقر می­شوند هالت و لیوراد توسط اسپورهای بیگانه مورد هجوم قرار می­‌گیرند و بیمار می­شوند، وقتی لیوارد به فضاپیما برمی‌گردد، یکی از کارکنان، او را تا محلی مناسب همراهی می­‌کند تا اورا معالجه کند اما کارین همسر اورام در را روی او قفل می­‌کند و سپس لیوراد می‌میرد و از کمر آن موجودی بیگانه به بیرون می­‌جهد، کارین می­خواهد به همکار خودش کمک کند اما بخاطر تیرهایی که به اشتباه می­زند باعث می­‌شود که کل فضاپیما منفجر شود و خودش هم بمیرد.

در بخش دیگر که هالت مورد هجوم بیگانه‌­ها توسط باکتری قرار گرفته است، زنومورفی از کمر آن بیرون می­‌جهد و یکی از اعضای تیم را به قتل می‌رساند و توسط  دیوید موجودات بیگانه با یک نور دور می­‌شوند و آنها به را به جایی هدایت ­می­‌کند که محیط امنی است. دیوید برای آنها تعریف می‌کند که با یک مایع سیاه یک جمعیت بومی را قتل عام کرده است و بعد تیم اعزامی به دیوید می­­‌گویند که هدف آنها ارتباط با آن موج رادیویی بوده که برای آنها ارسال شده است . اما در سکانس بعدی یک زنومورفی ، رز را به قتل می‌­رساند و دیوید بعد از قتل رز می­‌خواهد با آن موجود بیگانه ارتباط برقرار کند که اورام سر می‌رسد و او را به قتل می‌­رساند بعد از این قتل دیوید، کاپیتان اورام را متقاعد می­‌کند که اورا به زیرزمینی ببرد که موجود بیگانه­‌ها در حال شد هستند، دیوید اورام را مجاب می­‌کند که به آنها دست بزند و بعد از این مهم، یک موجود بیگانه به اورام حمله می‌کند و او را به قتل می­‌رساند در حالی که دیوید هیچ عکس­‌العملی نشان نمی­‌دهد.
در ادامه والتر به دنبال اورام و رز ، به جسد دکتر شاو برخورد می‌­کند و با دیوید رو به رو می‌­شود که دیوید با یک بوسه و به صورت ناگهانی اورا به قتل می­‌رساند و بعد دیوید به نزد دنیلز می­‌رود و می­خواهد او را به خاطر کنجکاوی بیش از حدش به قتل برساند اما والتر که بخاطر علم جدید هنوز نمرده است او را نجات می­‌دهد و با دیوید درگیر می­‌شود . و بعد از آن دنیلز ، لوپ و والتر (که در واقع همان دیوید است) می­‌خواهند از آنجا فرار کنند که وقتی سوار فضاپیما می­شوند یکی از موجودات بیگانه به آنها حمله می­‌کند و در نهایت موفق به کشتن آن می­شوند و به کیهان­­‌نورد خود بازمی­‌گردند.
در ادامه دنیلز و تنسی متوجه یک موجود بیگانه در کیهان­‌نورد می­‌شوند که از قفسه سینه لوپ بیرون آمده است ، آنها در نهایت با کمک والتر(دیوید) موفق به بیرون راندن زنومورفی از کیهان­‌نورد می­‌شوند و در ادامه کیهان­ نورد:عهدنامه قصد آن را دارد که به اوریگی-۶ برود اما این سفر چون طولانیست نیاز است که آنها به خواب عمیق بروند و هنگامی که تنسی به خواب می­‌رود نوبت دنیلز می­رسد و هنگامی که وارد دستگاه می­‌شود متوجه می­‌شود که والتر، والتر نیست و دیوید است و هرچه تقلا می­کند که بیرون بیاید در نهایت به خواب می­‌رود. دیوید در نهایت دو عدد از موجودات بیگانه (زنومورفی) که همچون جنین هستند را در دستگاه قرار می‌­دهد و در نهایت فیلم به پایان می­‌رسد تا این پایان­ باز منجر به فیلمی دیگر در ادامه این فیلم شود.

در این فیلم مرکزیت فیلم نه بر شخصیت محوری­ست و نه بر موقعیت داستانی ، بلکه بر شخصیت­‌هایی است که هنوز برای انسان ناشناخته باقی مانده و آن چیزی نیست جز بیگانه‌­ها ، که البته همین مسئله (عدم مرکزگرایی بر مسئله‌­ای خاص) چاشنی هیجان ، ترس و وحشت شده است ، به واقع نیمی از زمان فیلم صرف موجودات بیگانه می­‌شود و تنها نیم دیگری به ربات­‌ها و انسان­‌ها تعلق دارد و حتی می­­‌توان عنوان کرد که شاید کمترین سهم را انسان­‌ها در این فیلم دارند، به لحاظ زمانی می­­‌توان این برداشت را کرد که تاکید ریدلی اسکات بیشتر بر موجودات غیرانسانی است تا انسانی، موجودی سرکش به نام ربات که استعاره‌ا­ی از ابلیس مدرنی است که انسان خلق کرده است و حتی حاضر به تعظیم نیست و می­­خواهد انسان‌­ها را تحت سیطره و استیلای خود در آورد . دیوید نسبت به والتر نامحدود­تر است ، هرچند که والتر در این فیلم آپدیت شده است اما حوزه عملکرد وی به شدت محدود است و بیشتر در حوزه خدمت به انسان­هاست اما دیوید به گونه­‌ی پی­‌ریزی شده که شخصیتی جاه­‌طلب دارد و اصلا قبول ندارد که نسبت به انسان‌­ها ضعیف­‌تر است و زیر سلطه آنها باشد و اساسا علت کشتن دکتر شاو توسط دیوید به همین دلیل بوده است ، و او را مورد آزمایش قرار می­‌دهد ، حتی دیوید در پرومتئوس خواهان این بود که به تنهایی به دنبال سوالات (علت خلقت انسان و …) برود، و در میزانسن‌­ها و قاب­بندی­‌های هوشمندانه ریدلی اسکات هم دیده می­‌شود که نقاشی­‌هایی که دیوید کشیده همگی ریشه در همین خواسته دارند، به زعم بنده به شخصیت دیوید یک حس و حال آئینی و الوهیتی داده است که می­تواند خالق دنیای جدیدی باشد، اما مسئله اینجاست که این خواسته به شدت در تضاد با خواسته انسان­‌هاست و در فیلم مشخص بود که دیوید به شدت هوشمندانه آن‌ها را کنار می‌زند. در راستای همین خواسته، ریدلی اسکات در اول فیلم نشان می­‌دهد که حتی والتر انسان را تحقیر می‌­کند ، چگونه؟ بر سر پاسخ که ما ربات­‌ها بیشتر از شما انسان­‌ها عمر خواهیم کرد و حتی نامیرا هستیم و این پاسخ خالقش را به ستوه می‌­آورد و ملال و رنج در چهره خالقش پدیدار می­‌شود و به نظر بنده در این فیلم مرکزیت نه بر پاسخ به سوالات فیلم قبلیست و نه بر جلوه­‌های ویژه و اکشن و هیجانی فیلم است، بلکه به شدت بر این مسئله است که ربات­ها در آینده بر انسان‌ها غلبه خواهند کرد .

این نشان دهنده این است که ریدلی اسکات تنها برای تجارت و گیشه به سمت این فیلم نیامده است اما این مسئله چندان عمیق و دقیق مورد بررسی قرار نمی­‌گیرد و این را در ادامه یادداشت در بخش نقاط ضعف عنوان خواهم کرد ، اما به صورت کلی می­توان عنوان کرد که فیلم به دو صورت برای بیننده خواهد بود ، یک: کسانی که به دنبال پاسخ­های فیلم پرومتئوس هستند ، دو: کسانی که برای سرگرمی و لذت بردن آنی به سراغ فیلم آمده‌­اند ، به زعم بنده دسته دوم از دیدن فیلم راضی خواهند بود اما دسته اول از دیدن فیلم ناراضی. به دلیل اینکه مایه‌­های فلسفی پرومتئوس به زعم تهیه کننده‌­ها باعث شده بود که با استقبال به شدت متوسط این فیلم رو به رو شود اما بعد از اکران این فیلم، به نظرم تهیه کننده به این قضیه پی بردند که این فیلم بیشتر از فیلمنامه رنج می­برد تا محتوای آن.

به صورت کلی می­توان گفت که فیلم جدید ریدلی اسکات بر سه پایه استوار است ، مسائل فلسفی فیلم پرومتئوس (البته نه به شدت فیلم پرومتئوس) ، زنده ماندن انسان­ها در مقابل بیگانگان و چیرگی و غلبه بودن ربات­‌ها بر انسان‌ها که بیشترین تمرکز فیلم بر همین مورد سوم است و چیزی که مشخص است ریدلی اسکات خواهان توازن در میان این سه مهم است ولی چیزی که دیده می­‌شود این است که در این قضیه به شدت شکست خورده است .

تیم بازیگری فیلم بیگانه: عهدنامه از بازی­‌های خیلی خوبی برخوردار است مخصوصا مایکل فاسبندر و دنی مک براید، همچنین کاترین واترستون ، به دلیل اینکه حس گذاری­‌ها ، حرکات چهره و بدن و بیان همگی در انسجام خوبی برخوردار هستند و البته نباید از بازی خیره کننده مایکل فاسبندر که به شدت در نقش خودش جا افتاده است بی­‌توجه بود ، کافیست قیاسی میان نقش­‌های فاسبندر انجام دهیم تا متوجه شویم که چقدر در حال پیشرفت است .

اما نقاط ضعف فیلم بیگانه:عهدنامه چیست؟ اولین چیزی که می­توان عنوان کرد این است که در این فیلم یک کنش غالب بر سایر کنش­‌های فرعی فیلم وجود دارد و آن هدف کاراکتر محوری فیلم یعنی دیوید است، درست است که دنیلز از اول فیلم حضور دارد اما باید به این مسئله اذعان کرد که بعد از حضور دیوید ، مسیر فیلم به کلی تغییر می­کند ، پس وقتی چنین کاراکتر مهمی به فیلم اضافه می­شود باید از خواسته­‌ها و اهداف وی در فیلم به خوبی آگاه بود ، هدف اصلی دیوید چیزی نیست جز گسترش دهنده موجودات بیگانه در ادامه زندگی به عنوان خالق آن­ها، اما این هدف چگونه به دیوید رسیده است ؟ وقتی با دقت بیشتری دقت کنیم متوجه می­‌شویم که پیش درآمد این خواسته مهم چیزی نیست جز تحول شگرف دیوید؛ به واقع دیوید در این فیلم به تحول عمیقی رسیده است، او گریه می‌­کند ، ساز می­‌زند ، پژوهش می­‌کند و حتی نقاشی می­‌کشد ، اما چگونه؟ این تحول چگونه رخ می­‌دهد؟ سوالی که ریدلی اسکات به آن پاسخی نمی­دهد و برای بیننده به شدت گنگ است ، و در ادامه این سوال ، سوال مهم‌تری عنوان می­‌شود که به شدت کاربردی و کلیدی و در راستای هدف اصلی دیوید است ، و آن این است که دیوید به عنوان ربات چگونه توانسته است ارتباط به این عمیقی با موجودات بیگانه (زنومورفی­‌ها) پیدا کند؟ به واقع در هنگام دیدن فیلم ، پاسخی که ریدلی اسکات می­‌دهد فقط منتهی می­‌شود به میزانسن­‌ها و قاب­‌هایی که شامل فعالیت دیوید می­‌شوند و نه پاسخ به این سوال. این دو مقوله از مقوله­‌های مهم، کارکردی و کلیدی فیلم هستند که متاسفانه در فیلم بدون پاسخ مانده بودند، در همین زمینه باید از فیلمی نام برد که کل فیلم فقط بر همین زمینه بنا نهاده شده بود و آن فیلم ، ورود ساخته دنی ویلنو بود، اما این سوال مهم متاسفانه در فیلم بیگانه:عهدنامه پاسخی ندارد و همین مسئله چالش برانگیز منجر به کنش­‌های مهم داستانی فیلم ریدلی اسکات می­‌شوند ، به دلیل اینکه اگر تحولی اتفاق نیوفتاده بود، چیرگی بر انسان­‌ها در ذهن دیوید شکل نمی­‌گرفت و اگر دیوید با زنومورفی­‌ها نمیتوانست ارتباط بگیرد ، به واقع ده سال در آن سیاره زنده نمی­‌ماند و حتی نیت این­که انسان­‌ها را از میان بردارد بر سرش خطور نمی­‌کرد.
ضعف بعدی فیلم این است که شخصیت­های فرعی فیلم وقتی به قتل می‌­رسند مخاطب همذات پنداری نمی­‌کند ، به دلیل اینکه شخصیت­‌ها به وسواس و دقت پردازش نشده­‌اند و اساسا اگر در همان اوایل روایت آنها را حذف کنیم ، مشکلی در قصه اصلی بوجود نمی­‌آید ، و هرچند که کاترین واترستون بازی خیلی خوبی از خودش ارائه داده است اما چیزی که باعث آزردگی مخاطب می­‌شود آن است که اینگونه شخصیت­‌ها را در سری بیگانه‌­ها به خوبی دیده‌­اند و دیگر از تکرار این شخصیت­‌ها خسته شده اند.

به طور کلی چیزی که به وضوح قابل بیان است این که ریدلی اسکات ۸۰ ساله این فیلم را ساخته است، فارغ از هرگونه نقاط ضعف و نقاط قوت ، فیلم بیگانه: عهدنامه فیلمی سرزنده و با روح است با بودجه‌­ای کلان و صحنه­‌های جذاب اکشن که می‌­تواند هر مخاطبی را سرگرم کند و حتی به فکر فرو ببرد، اما چیزی که مشخص است این است که طرفداران فیلم پرومتئوس را ناامید کرده است.

برچسب‌ها:

مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.