تئوری توطئه – بررسی فیلم Ten Cloverfield Lane

20 August 2016 - 16:00

در دنیای فعلی یک روز را هم نمی‌توانید با اطمینان خاطر کامل سر کنید. حتی اگر شرایط بر وقف مراد شما باشد، همیشه افرادی هستند که با «تئوری‌های توطئه» خود ذهن ما را آشفته و انزوای فکری جهان مدرن را به واسطه افکاری که در حیطه سینیسیسم و پسیمیسم تعریف می‌شوند منتقل کنند. اما این «تئوری توطئه» که بقیه انسان‌های خوش‌بین آن را «توهم توطئه» می‌خوانند طرفداران زیادی دارد. وقتی تفکری در زمینه قضایای ماوراءالطبیعی در این جهان گسترده و مرموز مطرح شود، همیشه عده‌ای گوش به زنگ خواهند بود تا این آشفتگی را پرورش دهند. مثلاً در نظر بگیرید که چقدر این بحث سفینه‌های فضایی ناشناخته (UFO ها) و منطقه ۵۱ آمریکا مورد توجه مردم و رسانه‌ها بوده است. حتی این مسائل به اصطلاح جالب و جذاب در دهه‌های اخیر تبدیل به عناصر ماجرایی بسیاری از داستان‌ها شده‌اند. اگر می‌خواهید ریشه این موارد مرموز را در ادبیات داستانی جستجو کنید، در نهایت به ژانر «علمی تخیلی» می‌رسید. فیلم «جاده دهم کلاورفیلد» هم برای همه تشنگان داستان‌های مرموز بهترین گزینه است؛ البته باید از همینجا بگویم که این فیلم بیش از آن که هیجان‌انگیز و مرموز باشد، فلسفه و درون‌مایه فکری انسان‌ها را به چالش می‌کشد.

images

نام فیلم:‌ Ten Cloverfield Lane «جاده دهم کلاورفیلد»

کارگردان: Dan Trachtenberg (دن ترچنبرگ)

نویسنده: Josh Campbell (جاش کمپبل) – دیمین شزل (Damien Chazelle)

تهیه‌کننده: جی. جی. آبرامز (J.J. Abrams) – لینزی وبر (Lindsey Weber)

ناشر: Paramount Pictures

موسیقی: بر مک‌کرری (Bear McCreary)

بازیگران: مری الیزابت وینستد (Mary Elizabeth Winstead)جان گودمن (John Goodman)جان گلگر (John Gallagher)

بودجه:‌ ۱۵ میلیون دلار | باکس آفیس: ۱۰۸ میلیون دلار

جاده دهم کلاورفیلد به نوبه خود یکی از بهترین فیلم‌های علمی تخیلی و مرموز ساخته‌شده در چند سال اخیر است که این موفقیت با خلاقیت، نوآوری و یکپارچگی مثال‌زدنی عجین شده و به هیچ وجه در تمام طول فیلم قصد خودنمایی ندارد.

۲۰۱۶-۰۸-۱۹_۲۰-۵۸-۳۶

ساختار فیلم تفاوت زیادی نسبت به قسمت اول آن که نام آن تنها Cloverfield بود دارد. اگر فیلم اول را به خاطر داشته باشید، می‌دانید که با حال و هوای «فیلم پیدا شده» یا Found Footage اکران شد. فیلم پیدا شده یک تکنیک در پردازش و توسعه داستان است که در آن، گروهی از شخصیت‌ها در ابتدا یک فیلم پیدا می‌کنند که ماجراهای مرموز و غیرعادی داستان در آن ضبط شده است و در واقع داستان از طریق این فیلمی که پیدا می‌شود برای مخاطبان و بینندگان روشن می‌گردد. جاده دهم کلاورفیلد این گونه نیست و از همان فریم اول فیلم می‌فهمیم که کارگردان و نویسنده نهایت سعی خود را کرده‌اند که دنباله این سری نسبت به قسمت اول یک اثر خلاقانه و منحصربه‌فرد باشد.

همان‌طور که در ابتدا گفتیم، کلاورفیلد به هیچ وجه فیلمی نیست که خود را جدی بگیرد یا با لحن خیلی حماسی و واضح از همان ابتدای فیلم خودنمایی کند. شما با زنی رو به رو می‌شوید که مثل کلیشه ثابت دنیای سینما و داستان‌پردازی می‌خواهد از زندگی خود و همه‌ی چیزهای دور و اطرافش فرار کند. با اینکه این شروع به شدت کلیشه‌ای است، کارگردان با فضاسازی مرموز و سؤال برانگیز به بهترین شکل این فرد را – که قرار است کرکتر اصلی فیلمی که تماشا می‌کنید باشد – شخصیت‌پردازی می‌کند. همان سکوت عجیبی که تا ده دقیقه ادامه دارد باعث می‌شود که بفهمید میشل (شخصیت اصلی) از کجا آمده و چه زندگی‌ای داشته است.

۲۰۱۶-۰۸-۱۹_۲۰-۵۶-۵۴

از صحنه تصادف میشل دیگر حق دارید مثل تمامی فیلم‌های مرموز و فلسفی دیگر، هرچیزی که می‌بینید را زیر سؤال ببرید و نسبت به آن شک داشته باشید. مسئله بسیار جالب این است که ده دقیقه بعدی فیلم هم در سکوت به سر می‌روند و تقلای میشل را برای درک و فرار از محیطی که در آن زندانی شده نشان می‌دهند. شاید بعد از چهل دقیقه اولین دیالوگ درست و حسابی فیلم را بشنوید. چیزی که کلاورفیلد از همان اول برروی آن تاکید دارد تلاش بی‌حد و مرز و ظاهر مسخره انسان برای بقا است. کلاورفیلد به بهترین شکل ممکن نشان می‌دهند که دنیا در هر شرایطی باشد، انسان‌ها می‌خواهند در آن به زندگی کردن ادامه دهند. خودتان در نظر بگیرید که اگر تمام دنیا توسط موجودات فضایی نابود شده بود و هیچ انسانی را نمی‌توانستید زنده پیدا کنید، دوست داشتید به زندگی کردن ادامه دهید؟ قبل از اینکه چنین سوالی را مطرح کنید، با بازیگر دوم این فیلم یعنی هاوارد استمبلر (با بازی جان گودمن) آشنا می‌شوید. او به شخصیت اصلی داستان توضیح می‌دهد که یک حمله گسترده در سطح زمین اتفاق افتاده و آن‌ها هم‌اکنون در زیرزمین ساخته شده توسط هاوارد هستند. شخصیت اصلی فیلم و در مرحله بعدی مخاطبی که فیلم را تماشا می‌کند، هیچ دلیلی برای باور کردن هاوارد ندارند اما بعضی عناصر و شواهدی که در تمامی صحنه‌ها موج می‌زنند در ذهنتان کم کم این تفکر را ایجاد می‌کنند که شاید حق با هاوارد است و دنیا نابود شده.

یکی از عناصری که در فیلم بسیار از آن لذت بردم و واقعاً بازیگران و عوامل را به خاطر آن تحسین می‌کنم، واکنش و تعامل واقع گرایانه و فوق العاده جذاب شخصیت‌ها با یک دیگر است. میشل اکثر فیلم را در حالت سردرگم می‌گذراند اما نگاه او به پدیده‌ها و نحوه پذیرفتن واقعیت توسط او به بهترین شکل ممکن انجام شده و نظیر این گونه عملکرد و خلق باورپذیری استثنایی را امروزه در کمتر فیلمی می‌توانید ببینید. مری الیزابت وینستد (که ملکه قربانی فیلم‌های ترسناک است)، جان گودمن افسانه‌ای و جان گلگر تیم بی نظیری تشکیل می‌دهند و به مدت ۹۰ دقیقه شما را در یک فیلم مرموز و آرام اما در عین حال هیجان‌انگیز همراهی می‌کنند.

مرموز بودن تا دقایق پایانی قدرتمندترین عنصر داستانی کلاورفیلد است. همان‌طور که گفته شد در ابتدای فیلم هیچ دلیلی برای اعتماد کردن به هاوارد ندارید، اما فیلم از تمامی جادوهای سینمایی – که ساده‌ترین آن‌ها دیالوگ‌ها و بازیِ قانع‌کننده جان گودمن است – استفاده می‌کند تا به شما این باور را القا کند که این فرد حقیقت ماجرا را بیان می‌کند. سپس میشل به یاد می‌آورد که هاوارد با او تصادف و او را از جاده به خارج آن پرت کرد. وقتی دوباره شروع به شک کردن می‌کنید، فیلم شما را با آخرتِ مدرک نابودی جهان بیرون روبه‌رو می‌کند! تا اواخر فیلم این باور را دارید که زمین دیگر جای زندگی نیست اما باز هم مری الیزابت و همکارش جان گلگر شروع به پرسیدن سؤال هایی می‌کنند که نباید حتی به ذهنشان خطور کند.

۲۰۱۶-۰۸-۱۹_۲۰-۵۹-۵۰

فیلم شما را در تمامی دقایقش غافلگیر می‌کند. وقتی هاوارد، دوییت را کاملاً غیرمنتظره به قتل رساند، فهمیدم که دیگر به سکانس پایانی و هیجان‌انگیز نزدیک می‌شویم؛ میشل باید فرار کند! دیگر به عنوان مخاطب کاملاً مطمئن هستید که هاوارد دارای پارانویا و توهم توطئه است و در بیرون از آن دخمه لعنتی خبری از موجودات فضایی یا اشعه‌های کشنده نیست! آن مدرکی که گفتم را به یاد دارید؟ مخاطب در این مرحله از فیلم سعی می‌کند هرطوری شده توجیهی برای آن صحنه پیدا کند تا پارانویای هاوارد برایش تأیید شود. حقیقت پایانی که در ده دقیقه نهایی فیلم مشخص می‌شود آخرین ضربه ۱۰ Cloverfield Lane به شماست! همان ضربه‌ای که شما را بی برو و برگشت عاشق فیلم می‌کند. این زیبایی و پیچیدگی در فیلم‌نامه و اجرای فوق العاده کارگردان و عوامل صحنه برداری واقعاً کم‌نظیر است.

معمولاً انتظار ندارم که چنین فیلم‌هایی با یک پایان خوش ما را به رؤیاپردازی و خواب (اگر فیلم را شبانه مشاهده می‌کنید) بفرستند، اما کلاورفیلد یک پایان طوفانی و راضی‌کننده بر ۹۰ دقیقه تعقیب و گریز ذهنی و فیزیکی داشت. شاید بخش موجودات فضایی آن به اندازه کافی طولانی نباشد، اما برای تمام آن‌هایی که با این تئوری‌های توطئه زندگی می‌کنند راضی‌کننده خواهد بود. منطقه ۵۱؟ اسرار بزرگ دولتی؟ کلاورفیلد تمامی این‌ها را فعلاً بر عهده خیال و تصور شما می‌گذارد و برای لحظه‌ای شک نکنید که ادامه این فیلم‌ها ساخته خواهد شد و تا چند سال آینده شاهد فرنچایزسازی قوی‌ای از دنیای کلاورفیلد خواهیم بود. با توجه به پایان‌بندی فیلم می‌توان گفت که قسمت بعدی اکشن بیشتری خواهد داشت که زیباترین مسئله در مورد کلاورفیلد است؛ اینکه هر فیلم آن نسبت به فیلم قبلی ساختارشکن است و چیزهای جدیدی برای ارائه کردن دارد.

کارگردانی تحسین‌برانگیز و بازی فوق العاده تیم بازیگران با یک فیلم‌نامه قوی ترکیب می‌شود تا جاده دهم کلاورفیلد را به یکی از برترین فیلم‌های علمی-تخیلی که تاکنون دیده‌اید تبدیل کنند. از همین الان می دانیم که کلاورفیلد از آن دسته فیلم‌هایی خواهد بود که آن توجه لازم که لایقش است را دریافت نمی‌کند اما هنوز هم می‌توانیم به عنوان طرفداران سرسخت این سبک و البته فیلم‌های این چنینی در رسانه و جوامع سینماگران، آن توجه و تحسین لازم را به عواملش تقدیم کنیم. اگر شما هم مثل من فیلم را دیده‌اید و از آن لذت می‌برید، مطمئن هستم که به شدت منتظر فیلم سوم هستید که هنوز تاریخ انتشار و حتی زمان تولید مشخص شده‌ای ندارد.

برچسب‌ها:

مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.