بلوند خاکستری| نقد و بررسی فیلم Atomic Blonde

10 December 2017 - 18:26

سال ۲۰۱۷ تا بدین جا با وجود اکران فیلم‌های پرشمار در ژانر اکشن یکی از به‌یادماندنی ترین سال‌ها برای طرفداران پروپا قرص این ژانر بوده است.امسال فیلمهایی مانند:جان ویک (قسمت دوم)، قسمت جدید مجموعه سه ایکس و… باعث شده‌اند که مخاطبان فیلم های پر زرق‌ و برق اکشن صف‌های طولانی برای دیدن فیلم‌های مورد علاقه‌ی خود در سینماها ایجاد کنند.

«بلوند اتمی» یکی از فیلم‌های زیبا در ژانر اکشن است که با وجود سروصدای کمتر از دیگر آثار رقیبش در سال ۲۰۱۷ بسیار موفق ظاهر شد و توانست نظرات مثبت عمده‌ی منتقدین را نیز به سمت خود روانه سازد. در ادامه با سینما گیمفا همراه باشید.

داستان فیلم در دوران جنگ سرد و آستانه‌ی فرو ریختن دیوار برلین رخ می‌دهد.سازمان جاسوسی انگلستان مامور کلیدی و با تجربه‌ی خود به نام «لورین بروتن» را برای به دست آوردن ساعتی که حاوی اطلاعات بسیار مهمی از مامورین سازمان‌های جاسوسی و…است را به برلین میفرستد و از او درخواست می‌شود که در حین انجام ماموریت اصلی خود به هویت جاسوس دوجانبه‌ای که در طول چندین سال تحت تعقیب بوده‌است نیز دست یابد و اورا به قتل برساند.البته در این راه مسئول خانه امن سازمان جاسوسی انگلیس به نام دیوید پرسیوال نیز با او همکاری می‌‌کند.لورین به محض ورود به برلین لو می‌رود و توسط افرادی مورد حمله قرار می‌گیرد تا از همان ابتدا متوجه شود که ماموریت او به شدت شکننده و مرگبار است.

کارگردانی فیلم توسط دیوید لیچ که پیش‌تر او را در ردای دستیار کارگردانی چاد استاهلسکی (کارگردان جان ویک ۲) دیده بودیم انجام شده‌است و باید بگویم که او کار خود را به نحو احسن در این نقش انجام داده‌است و صحنه‌های درگیری و رزم فیلم، همان اکشن پرتحرک و زیبای جان ویک را برای ما تداعی می‌کند. علاوه بر این موضوع، از ابتکارات دیگر لیچ که باعث شده‌است اتمسفر فیلم به نوعی خاص و متفاوت باشد، نشان دادن دریچه‌ی متفاوتی از برلین سال ۱۹۸۹ در مقابل دیده‌های مخاطب است که حس‌وحال مرده و یخ زده‌‌ای از آن دوران که دور از حقیقت هم نیست، برای ما به نمایش می‌گذارد. البته اثر پیش روی ما نیز از روی رمانی به نام سردترین شهر، نوشته‌ی آنتونی جانستون ساخته شده است. اما در کنار همه‌ی این مسائل و داستان پردازی تقریبا خوبی که انجام شده است آن چیزی که به فیلم جان بخشیده است نقش آفرینی تاثیرگذار چارلیز ترون در هیبت لورین است که در واقع میتوان آن‌ را با ایفای نقش کیانو ریوز در نقش جان ویک مقایسه کرد و حتی در شخصیت پردازی و پختگی نقش او را برتر دانست زیرا این فیلم برروی شخصیت اصلی خود سرمایه گذاری زیاده کرده است و قطعا بهترین شخص را نیز برای این مهم یافته‌است. به نوعی می‌توان گفت چارلیز وجه دیگری از توانایی‌های فوق‌‌العاده‌ی بازیگری خود را به مخاطبین نشان داده‌است که حتی از کارکتر او در فیلم مدمکس نیز پیشی می‌گیرد.

بازیگری (جیمز مک آوی) در نقش دیوید پرسیوال نیز تحسین برانگیز و بسیار راضی کننده است. شاید بتوان دلیل این موضوع را پیچیدگی‌های شخصیت این کارکتر دانست که بینندگان را در طول فیلم دچار سردرگمی می‌کند و صد البته «مک آوی» به وسیله‌ی ایفای نقش تحسین برانگیزش در فیلم Split به ما فهماند که او در اجرای نقش‌های پیچیده دستی قدرتمند دارد.

بازیگری «سوفیا بوتللا» در نقش جاسوس فرانسوی که به معشوقه‌ی لورین تبدیل می‌شود نیز خوب است اما هیچگاه نمی‌تواند خود را در میان اتفاقات پرتنش فیلم بیش از یک حواس پرتی مطرح کند.

در مجموع داستان از شخصیت پردازی مناسبی بهره می‌برد و با این وجود که گاهاً نارسایی و گنگ بودن روایت، گریبان گیر فیلم می‌شود، دارای پیچ و خم های مناسبی می‌باشد و مخاطب از تماشای آن در طول فیلم دلسرد نمی‌شود و روند فیلم برای او جذاب است.

علاوه بر موارد فوق تکنیکی که در شیوه‌ی روایت فیلم از آن استفاده شده است دانای کل است که در ابتدا با شخصیت اصلی که توسط مافوق های خود در سرویس جاسوسی دستگیر شده مواجه میشویم و سپس با فلش بک های مختلفی، داستان توسط لورین بازگو می‌شود و در این راه بینندگان با موارد غیر قابل پیش بینی هم روبه رو می‌شوند،گرچه از داستان کلیشه‌ای فیلم انتظار نمیرود.این ترکیب هوشمندانه‌ی فیلمنامه،باعث قوت بیشتر آن در زمینه‌ی روایتگری شده‌است.

در بخش موسیقی نیز بیشتر از ترانه‌های مناسب با فضای آلمان در روزهای فروپاشی دیوار برلین استفاده شده و در کنار این موضوع، رنگ و بوی فیلم های جاسوسی هم گوشزد می‌کند که می‌توان این‌را از نکات مثبت در نظر گرفت.

در مجموع می‌توان گفت «بلوند اتمی» فیلمی است که در ساخت خود از سبک ویژه‌ای برخوردار است و «لیچ» با شجاعتی مثال زدنی دست به ساخت آن زده‌است و از سوی دیگر «ترون» با نقش آفرینی مثال زدنی خود ارزش بیشتری به آن بخشیده است.فیلم دارای داستانی پر پیچ و خم شخصیت هایی مناسب است و باعث می‌شود  سال ۲۰۱۷ را یکی از بهترین سال های ژانر اکشن بدانیم که یکی از بهترین آثارش نیز همین فیلم است و اگر کمی دلتان برای فیلم های جاسوسی و اکشن آمیخته با هیجانی از جنس جنگ سرد تنگ شده‌است یقیتاً می‌توانید با دیدن Atomic blonde شدیداً سرمست شوید.

برچسب‌ها:

مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.

  • mojiman says:

    خسته نباشید. فیلم اصلا چیزی نبود که انتظارش رو داشتم. داستان تقریبا سر راست و شلخته. هیچ جذابیت و شیمی فیلم های جاسوسی توش نبود. رابطه پرسیوال و لورین اصلا خوب نبود. کارگردان همه چیز رو میخواست با زرق و برق و تصاویر نئونی و یکم اکشن دربیاری که بنظرم دیگه خیلی ملال اور بود. و اینکه در کل یک بدل و نمونه بسیار ضعیف از تمام جنبه ها از فیلم جان ویک بود که واقعا هم در فرم و هم در داستان و هم در جزئیات جذاب، فیلم جان ویک یک نمونه بی نظیر بود. و لطفا اکشن جان ویک و بلوند رو در کنار هم قرار ندید که اصلا منصفانه نیست. خیلی از نقد ها هم فیلم رو درجنبه های زیادی بد دونستن

    • علي شكوهي‌‌اقدم says:

      سلام نظرتون دور از صحت نیست ولی بنده هم گفتم که فیلم قدرت اصلیشو از بازیگری های خوب و تفاوتش میگیره با اینکه خیلی جاها هم به دلیل بدون ریشه بودن امتیاز از دست میده اما باز هم در بین اکشن های اخیر سبک خاصشو داشت و منم فیلم رو با جان ویک مقایسه نکردم فقط نقش ترون رو ریوس در جان ویک مقایسه کردم که سنگینی های زیادی داشت…بازم ممنون از نظرتون