یادداشتی بر فصل پنجم پایتخت

چه کسی فکرش را می‌کرد که خانواده‌ای مثل خانواده نقی بعد از سفر به کشوری مثل ترکیه، سر از جای خطرناکی مثل سوریه دربیاورند؟ فصل پنجم پایتخت توانست با کاشت ایده‌ای جدید و بهره‌برداری از آن به نحو احسنت به یکی از بهترین فصل‌های این مجموعه و یکی از بهترین سریال‌های ایرانی تبدیل شود. اما با همه این‌ها فصل پنجم خالی از مشکل نیست و مشکلات ریز و درشتی در آن به چشم می‌خورد که احتمالا به محصول نهایی ضربه خواهد زد. فصل پنجم پایتخت بر روند خسته‌کننده‌ای که فصل چهارم در پیش گرفته بود پایان می‌دهد و با جذابیت خاصش اجازه نمی‌دهد که فکر عوض کردن کانال تلویزیون به سرتان بزند. با سینماگیمفا همراه باشید.

پایتخت با فصل اولش کاری کرد که زمینه برای ساخته‌شدن فصل‌های بعدی به راحتی فراهم شود و مردم هم چشم انتظار دیدن فصول بعدی سریال باشند. با اینکه سریال به‌خوبی ادامه پیدا کرد اما متاسفانه دیگر ایده خاص و جدیدی برای سریال مطرح نشد که به جذابیت ایده فصل اول باشد و کار به جایی کشیده شد که فصل چهارم دیگر کاملا بی‌هدف شده‌ بود. اما فصل پنجم با جبران اشتباهات فصل قبلی و قرار دادن کاراکترهایش در وضعیتی جدید و باورنکردنی باز هم توانست مخاطبانش را ذوق‌زده کند.

به طور کلی از لحاظ زمانی سریال به دو دسته تقسیم می‌شود؛ نیمه اول که مربوط به زمان قبل از ورود خانواده نقی به ترکیه و نیمه دوم مربوط به اتفاقات و وقایع بعد از آن می‌شود. نیمه اول سریال بیشتر هدف دوباره آشنا کردن بیننده با این خانواده و برگرداندن مخاطب به حال و هوای پایتختی را دارد؛ یعنی بیننده متوجه می‌شود که دارد سریال پایتخت را نگاه می‌کند نه چیز دیگری. نیمه اول به ما زندگی نرمال و روزمره این خانواده را نشان‌ می‌دهد و در واقع زمینه را برای آغاز نیمه دوم فراهم می‌کند.

بزرگ‌ترین مشکل آثار داخلی به‌خصوص سریال‌های آن ضعف شخصیت پردازی و وجود شخصیت‌های تک بعدی در آن است. که خوشبختانه این مشکل در سریال پایتخت بسیار کمتر از دیگر سریال‌های ایرانی خودنمایی می‌کند و این خود یک نکته مثبت و قابل توجه است. نقی و ارسطو هنوز به دعواهایشان پایان نداده‌اند و هر بهانه‌ای باعث شکل گرفتن نزاع بین این دو می‌شود. هما طی حادثه تصادف دچار مشکلات روحی و روانی شده و بدون آرام‌بخش توانایی کنترل احساسات خود را ندارد. رحمت با رحمان و رحیم آرایشگاهی دارند و کاری برای خودشان دست و پا کرده‌اند. از طرفی فهمیه یک سال است که شوهر خود یعنی بهبود فریبا را از دست داده و با پسر جوانش بهتاش و پسر کوچک‌ترش بهروز در کنار خانواده نقی زندگی می‌کند. شخصیت تازه اضافه شده به مجموعه یعنی بهتاش از شخصیت پردازی بسیار خوبی برخوردار است و با بازی عالی بهرام افشاری این موضوع به راحتی قابل تشخیص است. نکته جالب طبیعی و باورپذیر بودن اوست، یعنی افکار و نوع رفتار بهتاش شباهت خاصی به افکار بعضی جوانان امروزی دارد. اما فیلم در این موارد خالی از مشکل هم نیست و در این جمع، بابا پنجعلی بدترین شخصیت پردازی را به خود اختصاص داده و با اینکه لحظات کمدی جالبی با حضور او به وجود می‌آید اما شخصیتش به چند تا دیالوگ مضحک و ساده خلاصه می‌شود و مثل فصل سوم شاهد پردازش خوبی به شخصیت پنجعلی نیستیم.

اما بزرگترین نقطه قوت فصل پنجم قطعا نیمه دوم آن است. ورود خانواده معمولی به ترکیه جالب است و شاهد عکس‌العمل‌های منطقی نسبت به اتفاقات اطراف از سوی آن‌ها هستیم. از طرفی کمدی‌ها با اینکه اکثرا خوب و خنده‌دار واقع شده‌اند اما خالی از مشکل نیستند. بعضی از شوخی‌ها و کمدی‌ها شاید بیننده را بخنداند اما بی‌معنا هستند و نتیجه‌ای جز تمسخر فرهنگ و مردم مازندران نخواهند داشت؛ این مشکل در جای‌جای این سریال دیده می‌شد که خوشبختانه در فصل پنجم و نیمه دوم آن، اینطور شوخی‌ها به اندازه قابل‌توجهی کاهش یافته‌اند. و نکته مهم این است که سریال شخصیت اضافه‌ای در داستان با خود حمل نمی‌کند و شخصیت هایی که حضورشان نیاز نیست را از ادامه داستان حذف می‌کند؛ مانند رحمان و رحیم که به طور منطقی از خط داستانی خارج شدند و به کاراکترهای اصلی قصه اجازه خودنمایی دادند.

بعد از ورود به سوریه اوضاع تغییر می‌کند و کارگردان کاری می‌کند که بیننده هم وضعیت کاراکتر های قصه را درک کند. اما مشکلات پایتخت در نیمه اول تمام نمی‌شوند و دست نیمه دوم را هم می‌گیرند. اولین اپیزودی از فصل پنجم که در سوریه جریان دارد، چیز زیادی برای گفتن ندارد و با نشان دادن لحظه‌ به لحظه پایتختی‌ها در حال قدم زدن زیر آفتاب سوزان سوریه، باعث می‌شود بیننده در حسرت دیدن صحنه‌ و دیالوگ های جالب و کمدی باقی بماند. اما خوشبختانه این اشکال نیز به مرور زمان از بین می‌رود.

فیلم با ترکیب عناصر فیلم‌های آخرالزمانی و جنگی با حال و هوای کمدی مناسب و خاصش شما را می‌خنداند که اگر دوستدار سینما باشید و چنین فیلم هایی را دیده باشید، بیشتر می‌خندید. شخصیت جدید این فصل الیزابت انگلیسی است که قبلا عضو داعش بوده اما وقتی از حقیقت داعش آگاه می‌شود از آنان جدا می‌شود. حضورش در داستان به اندازه است و دارای شخصیت پردازی نسبتا خوبی است. نهایتا سرنوشت پایتختی‌ها و الیزابت در سوریه با یکدیگر پیوند می‌خورد و این جذابیت سریال را دوچندان می‌کند.

یکی از مشکلات دیگر فیلم جلوه‌های ویژه آن است که تا حد زیادی مصنوعی ظاهر می‌شود اما تا حدودی قابل چشم‌پوشی است، چون امکانات مربوط به ساخت جلوه‌های ویژه در ایران به خوبی امکاناتی که کمپانی های فیلمساز خارجی در دست دارند، نیست. اما موسیقی متن برعکس جلوه‌های ویژه، بسیار خوب است. موسیقی فیلم همان موسیقی مازندرانی است اما اگر نیاز باشد با حال و هوای سریال پیوند می‌خورد که این مورد در بخش سوریه بیشتر از قبل دیده می‌شود. ترکیب موسیقی سنتی مازندران با موسیقی جدی که فضایی متفاوت‌تر از موسیقی مازندرانی دارد حالتی بسیار جالب را به ارمغان آورده‌است.

مقدار پردازش به کمدی‌ها و روایت داستان تقریبا متعادل است، تقریبا متعادل چون بعضی اوقات آنقدر شوخی‌ها زیاد می‌شوند که روایت داستان به مشکل بر می‌خورد اما اگر بخواهیم به طور کلی ارزیابی کنیم می‌توان آن را متعادل دانست.

سریال شخصیت‌هایش را در سوریه ناگهانی به قهرمانان غیرقابل‌باور تبدیل نمی‌کند و بیننده متوجه می‌شود اینها همان‌هایی هستند که قبلا می‌شناختیمشان، در عین سادگی‌شان نسبت به خانواده‌شان احساس غرور و مسئولیت هم دارند و به موقعش می‌‌توانند کار درست را انجام دهند. همانطور که اشاره کردم کارگردان در کنار نشان دادن شجاعت کاراکترهای قصه ترس‌هایشان را به خوبی به تصویر می‌کشد که این یکی از دلایل باورپذیر بودن قهرمانان پایتخت است.

پایتخت بی‌نقص نیست، هیچ وقت نبوده اما می‌تواند لحظات جالب، مفرح، غم‌انگیز یا اکشن خیلی خوبی را تقدیم بیننده کند که نظیر آن در بین سریال‌های ایرانی بسیار کم است. تماشای پایتخت بعد از یک روز سخت کاری یا درسی می‌تواند شما را سر حال بیاورد. امید است آثاری مثل پایتخت یا حتی بهتر از آن را بیشتر در تلویزیون ایران ببینیم.

برچسب‌ها:

مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

پاسخ به دیدگاه علی قربانی لغو

Your email address will not be published.

  • علی قربانی says:

    “فصل پنجم پایتخت توانست با کاشت ایده‌ای جدید و بهره‌برداری از آن به نحو احسنت به یکی از بهترین فصل‌های این مجموعه…”
    “بزرگترین نقطه قوت فصل پنجم قطعا نیمه دوم آن است.”
    با این دو جمله به شدت مخالفم و به نظرم پایتخت ۵ از ۴ بهتر بود ولی بهترینش نبود چون دقیقا از نیمه دوم سریال با سر به زمین خورده و نکته دیگه ای که جا داشت بهش اشاره کنید سرمایه گذاری موسسه اوج در این فصل بود که باعث و بانیه اصلی افتضاح به بار اومده در پایان بندی سریاله
    در کل اگه سریال رو با تولیدات دیگه ی صداوسیما مقایسه کنیم آره یه سر و گردن بالاتره ولی اگه سریال رو با شماره های پیشین خودش مقایسه کنیم (به غیر از پایتخت ۴ البته) پسرفت مشهوده متاسفانه

    • امیرعلی محمدیان پور says:

      به نطر بنده هم این فصل بهترین نیست و فصل های اول و دوم در بعضی از موارد نسبت به این فصل برتری داشتند ولی فکر می‌کنم این فصل به طور کلی خیلی خوب بود.
      نظر شما کاملا قابل احترامه. ممنون از اینکه مقاله رو خوندید.

  • مازیار همتی says:

    به نظر من نیمه اول واقعا عالی بود و جریاناتش هم به نوبه خودش جدید بود. اما خب نیمه دوم سریال خیلی کلیشه ای شده بود. ما کم فیلم های دفاع مقدسی نداریم توی ایران و انتظار نداشتم که این فیلم اینقدر بخواد روی این موضوع مانور بده.

    • امیرعلی محمدیان پور says:

      من نیمه دوم رو بخاطر پردازش به داعش بهتر از نیمه اول نمی‌دونم، به این دلیل که این خانواده رو توی یک وضعیت جدیدی قرار داد و عکس‌العمل هاشون نسبت به اتفاقات جالب بود.
      ممنون از اینکه مقاله رو خوندید و نظر دادید.

  • Adam.Dixon says:

    از فصل پنجم پایتخت خوشم اومد. کیفیتش نسبت به سریالای ایرانی دیگه خیلی بالا بود و کمدی هاش هم واقعی کمدی بودن. اینها نشون میده که همچنان جای امیدواری توی تلویزیون ایران هست …

  • مه سیماشون:) says:

    مجموعه پایتخت تمامی فصل هاش فوق‌العاده و جذاب بودن و حسابی باعث خنده ما شدن…فصل 5 هم ب نظرم از همه فصل ها بهتر بود چون متنوع تر و جدید تر بود و طنز هاش خیلی خوب بودن…بینهایت عاشق این سریال هستم★