یادداشتی بر فیلم عصبانی نیستم!

30 September 2018 - 10:00

عصبانی نیستم، ساخته جدید رضا دُرمیشیان ثابت می‌کند که یک فیلم ایرانی نیز می‌تواند در عین داشتن نگاهی روان‌شناسانه به مسائل روز جامعه، روایتی تماشایی و لذت‌بخش را تقدیم به مخاطبش کند‌ و مسائل فلسفی که برای اکثریت جامعه ملال‌آور محسوب می‌شوند را به یکی از مهره‌های طلایی خود تبدیل کند. عصبانی نیستم نه‌ تنها در بین آثار گاها تکراری این روزهای سینمای ایران از فرمول تازه‌ای برای به تصویر کشیدن داستانش استفاده می‌کند، بلکه تجربه‌ای عالی و پرفراز و نشیب را برایتان به ارمغان می آورد. در سینما‌گیمفا بخوانید.

عصبانی نیستم، بیش از اینکه درامی غمناک و راوی داستان فردی بی‌چاره باشد، نگاهی عمیق و فلسفی به مسئله عصبانیت و مشکلات پیرامون آن در جامعه امروزی است. کاراکتر نوید با بازی متفاوت و کم‌نظیر نوید محمدزاده، جوانی با استعداد اما تنگ‌دست را نشان می‌دهد که قربانی تنگنای محدودیت‌ها و شرایط سنگین دنیای اطرافش شده است. قرار دادن مسائل فلسفی زیر ذره‌بین در آثار سینمایی، نیازمند مهارت بالا و هنر فیلم‌سازی است؛ چرا که قرار نیست تمامی دنبال‌کنندگان سینما از عاشقان فلسفه و محصل این‌گونه دروس باشند که در لحظه برخوردن به چنین لحظاتی در فیلم، از خوشحالی بال در بیاورند. و احتمال اینکه اثر برای تماشاگر قدم به قدم به تجربه‌ای ملال‌آور تبدیل شود، بسیار بالا خواهد بود. اما عصبانی نیستم به جای موشکافی این مسئله به طور مستقیم، این مفاهیم سنگین را طوری در تار و پود اثر می‌بافد که بیننده دیگر محتاج تامل بسیار و صرف زمان برای درک مفاهیم آن نمی‌شود. برای مثال اگر یک دبیر ریاضی مسائل این درس را به طور تکنیکی تشریح کند شاید هیچ دستگیر محصل نشود؛ اما با مثال ساده‌ای که ارتباط غیرمستقیم با عبارت مربوطه دارد و بر پایه فرمول‌های ریاضی شکل گرفته است می‌تواند مسئله را در سر مخاطبش فرو کند. و این دقیقا کاری است که این ساخته فاخر انجام می‌دهد. همان‌طور که اشاره کردیم، هدف حقیقی عصبانی نیستم، تحلیل و موشکافی عبارت “خشم” است. کاراکتر نوید دچار یک بیماری است، بیماری که افراد بسیاری در جهان را گریبان‌گیر خود کرده است و آن، تجاوز حد و اندازه خشونت از ظرفیت خود است. یعنی شخص تقریبا به تمامی وقایع دور و اطراف خود عکس‌العمل خشونت‌آمیزی نشان می‌دهد. از طرفی سرکوب کردن خشونت و به عبارتی، درون خود ریختن آن نیز موجب کینه ورزیدن و آسیب رسیدن به اعصاب از سوی دیگر می‌شود. بهترین درمان دوری از چیزهایی است که سبب عصبانی شدن شخص می‌شوند، اما متاسفانه زندگی نوید به این مسائل پیوند خورده و اگر بخواهد از تمامی آنان چشم پوشی کند، زندگی‌اش از هم می‌پاشد. طی سکانی‌هایی فیلم تصاویر ذهنی و تصورات شخصیت نوید را به نمایش می‌گذارد که بیننده را از سرکوب شدن خشم نوید توسط خودش آگاه می‌کنند، به تماشاچی می‌فهماند که چه پشت آن نگاه سرد و بی‌تفاوت می‌گذرد. نوید هر لحظه به چالش کشیده می‌شود و تحت فشار وقایع و اشخاص اطرافش قرار می‌گیرد، اما با این وجود برای التیام بخشیدن زخم‌های ایجاد شده در جای جای زندگی اش تلاش می‌کند و ذهن و روان خود را تحت‌الشعاع جنون قرار می‌دهد، جنونی که برای جبران پیامدهایش همیشه بایستی بهایی بپردازد. به واسطه چنین مسائلی، شخصیت نوید کاراکتری به شدت باورپذیر واقع می‌شود که بیننده را وادار به همدلی و همزادپنداری با او می‌کند، حتی اگر تنها یک خصوصیت اخلاقی مشترک بین آنها وجود داشته باشد.

برخلاف انتظارات اولیه که گمان می‌شد شیمی نوید محمدزاده و باران کوثری مرکز توجه فیلم باشد اما شخصیت نوید هسته اصلی داستانی فیلم را تشکیل می‌دهد و در واقع دیگر شخصیت‌ها و داستانک‌های جداگانه فیلم برای شناخت بهتر مخاطب نسبت به این شخصیت مورد پردازش قرار می‌گیرند؛ از جمله هم‌خانه‌های نوید و کاراکتر باران کوثری و پدرش. البته این روش متفاوت قصه‌گویی نیز جای تقدیر دارد و می‌توان خلق شدن کاراکتر پخته و پردازش شده‌ای مثل نوید را مدیون آن بود، و البته فیلم با بکارگیری این فرمول جلوی پردازش بیش از حد به شخصیت‌های داستان و خسته‌کننده به نظر رسیدن آن در مواردی را، گرفته است. در بین ارتباطات عاشقانه بی‌خود برخی از آثار امروز سینمای ایران خصوصا آثار کمدی، عصبانی نیستم منحصر به فرد ظاهر شده و نمی‌توان امتیازات مثبت بسیاری که فیلم در این بخش به دست آورده را منکر شد؛ البته اشکالات جزئی این بخش منجر شده تا این بخش از فیلم به حد کمال نرسد و همچنان ویژگی‌های منفی را یدک بکشد. هم‌خانه‌ای‌های نوید نیز شاید شخصیت‌هایی چندان موثر نباشند و تنها خاصیت حضورشان، کمک به پردازش به شخصیت نوید باشد و تاثیر خاصی بر روی پیش‌روی خط داستانی اصلی نداشته باشند، اما نمی‌توان وجود آنان در ساخته مشخصه را حرکتی منفی دانست؛ در حقیقت این دو کاراکتر حکم خنثی‌ترین خصوصیت فیلم را دارند، یعنی نه امتیازی مثبت را در کارنامه اثر به ثبت می‌رسانند و نه سبب وارد شدن انتقاد خاصی به این محصول سینمایی می‌شوند.

شاید یکی از خرده‌هایی که تماشاچیان سینما به این اثر وارد کرده باشند، زیاده‌روی در سانسور و اعمال حذفیات باشد. در پاسخ به این سوال باید بگویم بله، همینطور است. حذفیات گاها بیش از حد باعث شده‌اند که تعداد فراوانی از حقایق فیلم در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته و سوال‌های بسیاری بی‌پاسخ بمانند، مثلا مخاطب هیچ‌وقت نخواهد فهمید که قضایای فروش کلیه نوید و یا ستاره‌دار شدنش به کجا ختم شد. البته نمی‌توان حذفیات را به کلی نوعی ضرر برای ساخته رضا درمیاشیان دانست و حتی در مواردی به بهتر به نظر رسیدن و رئال بودن اثر کمک به سزایی کرده است. سکانس پایانی اثر در حقیقت آنچه که امروز و در نسخه نهایی به چشم می‌خورد نبوده و در مراسم افتتاحیه جشنواره فجر، شاهد پایان‌بندی کاملا متفاوت بودیم. حذفیات از این جهت موجب افزایش ارزش فیلم شده‌اند که از عبور آن از خط قرمز جلوگیری کرده و نگذاشته تا نکات ضعف بیشتری شروع به خودنمایی کنند. عبور از مرز واقع‌نمایی در آثار سینمایی یکی از اشکالاتی است که در میان سینماگران و سینمادوستان با نام سیاه‌نمایی شناخته می‌شود. یعنی هنگامی که اثر به جایگاه دست پیدا می‌کند، حکم ساخته‌ای را پیدا می‌کند که فرهنگ و جامعه خود را به کلی نقض کرده و حتی اتهامات نامربوط به آن وارد می‌کند، انگار که کارگردان از فیلم به عنوان نوعی تریبون برای با خاک یکسان کردن سوژه مشخصه استفاده می‌کند؛ البته در سینما انتقاد سازندگان از جامعه به وسیله آثارشان نه‌ تنها جرم نیست، بلکه حرکتی کاملا رایج است؛ اما بعضی اوقات اتهامات بیجا به کشور و جامعه وارد می‌گردد که بدون شک نقطه ضعفی برای آن است. از قضا سیاه‌نمایی به واسطه بحث‌های سیاسی دنیا در حال حاضر، گریبان سینمای ایران را نیز گرفته و باعث ایجاد اختلافات فراوانی بین دنبال‌کنندگان سینما شده است. آثار اصغر فرهادی را به کلی می‌توان نمادی از مسئله خودتخریبی فرهنگی در سینمای ایران و جهان دانست؛ الالخصوص برنده اسکار بهترین فیلم خارجی زبان سال ۲۰۱۷ میلادی، یعنی فروشنده (The Salesman) که گل سرسبد این فیلم‌ها، حداقل در کشور خودمان است. شاید نظر بنده مخالفان پر و پاقرصی داشته باشد اما به عقیده من فروشنده، ساخته فرهادی از لحاظ هنری و فنی دارای خصلت خاص و تازه‌ای نیست و چیزی به سینمای ایران اضافه نمی‌کند، و کوبیدن بیش از حد کاراکترهای قصه و فرهنگ جامعه اثر را از سطح خوب به متوسط پایین آورده است. خوشبختانه بخاطر برخی از حذفیات و ریشوت‌ها (Reshoot)، عصبانی نیستم پا فراتر از حد خود نمی‌گذارد و بار واقع‌نمایی فیلم را در اندازه متعادل ثابت نگاه می‌دارد، چرا که از قدیم می‌گویند میانه‌روی در کارها بهترین روش به ثمر رساندنشان است. ولی با این وجود نبایست ضرراتی که مسئله حذفیات به این فیلم وارد کرد را نیز از یاد برد.

با اینکه اثر برای فهماندن معنای حقیقی خشم به مخاطبش، به عمق مسائل روانشناسانه و روانشناختی فرو می‌رود، اما در عین حال این مفهوم اینقدر به زیبایی و سادگی با قصه فیلم پیوند می‌خورد که تماشاچی به راحتی با کاراکتر نوید همدلی و همدردی می‌کند و با خود می‌گوید که من هم حسی مشابه حس او را بارها تجربه کرده‌ام. و آنگاه متوجه می‌شوید که ساختار قصه‌گویی فیلم تا چه حد صریح و باورپذیر است، طوری که درک و فهم این مسئله برای مخاطب ابدا مشکل نباشد. معمولا در آثار سینمایی، تا اسمی از شخصیتی جدید برده می شود به تصور شکل و شمایل و اخلاقیات آن می‌پردازیم. یکی از کارهای جالبی که عصبانی نیستم انجام داده است، داشتن سکانس‌های پیش‌نمایش برای کاراکترهایش است. در سکانس‌های بسیاری از فیلم، تا نام از شخصیتی جدید به گوش می‌رسد، شاهد یک صحنه از چهره شخص هستیم که تصویر ذهنی از آن در مخاطب ایجاد می‌شود و ابهامات رفع شده و تخیلات و تصورات به دور می‌مانند. البته نباید ناگفته بماند که همه این موارد در واقع انعکاسی از تصاویر ذهنی شخصیت نوید هستند که به تصویر کشیده می‌شوند و حالت روایت فیلم را می‌توان روش خلاقانه‌ای برای قصه‌گویی اول‌ شخص دانست.

همانطور که در چندین پاراگراف قبل متذکر شدیم، فیلم در رابطه با به تصویر کشیدن مشکلات جوانان جامعه امروز میانه‌روی می‌کند و باعث حفظ تعادل می‌شود که اثبات آن نیز خود تعاریف مختلفی دارد. این فیلم نشان می‌دهد که مشکلات جامعه، لزوما مشکلاتی که یا مسئولین کشور و یا امثال آنان باعث آن می‌شوند نیست؛ بلکه شاید خود افراد و جوانان جامعه بانی آن مشکلات باشند و به عبارتی، مشکل از خود آنان باشد. هم‌خانه‌های نوید در طول داستان از فعالان زمینه موسیقی بودند و دلیل ضعف در پیشرفتشان را محدودیت بیش از حد خوانندگان می‌دانستند، اما ساخته مربوطه در ادامه مشخص می‌کند که مشکل فقط از دیگران نیست، بلکه همت و تلاش از سوی خود آنها را نیز می‌طلبد. از طرفی عصبانی نیستم در کنار اشاره به خصلت‌های نادرست کشور و مردم آن، ویژگی‌های مثبتش را از قلم نمی‌اندازد و به همان نسبت که مستحقش هستند، برای آنان جایی خالی برای پردازش می‌گذارد. به همین خاطر عصبانی نیستم به اثری کاملا رئالیسم و واقع‌گرایانه بدل شده است. نوبتی هم که باشد نوبت می‌رسد به بررسی پایان‌بندی فیلم. سبکی که رضا درمیشیان برای خاتمه دادن به این اثر سینمایی به کار گرفته است کلیشه‌ای مرسوم، خصوصا در سینمای کشور خودمان است که در آثاری همچون ابد و یک روز نیز مورد استفاده قرار گرفته بود. از لحاظ فنی نمی‌توان پایان‌بندی این فیلم را به عنوان یک ویژگی حساب کرد، چرا که خود دارای خصلت‌های مثبت و منفی متعددی است؛ منفی، چون که پایان مبهم آن تعداد بسیاری از سوالات مخاطبان را بی‌جواب می‌گذارد، و مثبت، زیرا اثر مخاطب را مجاز می‌داند تا ادامه فیلم را هر طور که خود دوست دارد در ذهن خویش به ثبت برساند. با اینکه پایان‌بندی حاضر فیلم که طی فیلم‌برداری مجدد برخی صحنه‌ها گرفته شد، برتر و عقلانی‌تر از نقطه پایانی اولیه آن که در جشنواره افتتاحیه فیلم فجر به نمایش درآمد است؛ اما می‌توانست به مراتب بهتر و جالب‌تر باشد.

عصبانی نیستم در زمینه‌های فنی نیز زمین نمی‌خورد و با ارایه سبک و سیاقی جدید و برای بهره‌برداری از آن به نحو احسنت، دست به انجام کارهای جالبی می‌زند. هم‌چون روش خلاقانه و مجذوب‌کننده فیلمبرداری در سکانس‌های متعددی از اثر. حالت تدوین فیلم اینقدر مریض و دیوانه‌وار است، که گویا کارگردان قصد دارد تا بیننده را نیز همانند نوید به مرز جنون بکشد، که به شدت قابل تحسین است. فلش‌بک‌ها (Flashback) و پرش‌های زمانی اصولا بجا باعث شده‌اند که با فرم روایت منسجم‌تری سر و کار داشته باشیم.

عصبانی نیستم، شاید یک شاهکار تمام‌عیار نباشد اما از ابعاد هنری سینمای ایران را چندین پله بالاتر از آن‌جا که در حال حاضر است قرار می‌دهد. سبک بیمار قصه‌گویی، فیلم‌برداری و تدوین اثر ایجاب کرده تا به کلی با تجربه‌ای پرفراز و نشیب و البته متمایز نسبت به دیگر آثار سینمای جهان، خصوصا ایران سر و کار داشته باشیم. ساخته رضا درمیشیان و با بازی محشر نوید محمدزاده، بدون شک یکی از دَه فیلم برتر سینمای ایران و اثری به یادماندنی است که برای مدتی، نمی‌توان آنرا از ذهن خود بیرون کنید.

مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.