نقد و بررسی انیمه Parasyte:The Maxim

19 February 2019 - 22:00
parasyte wallpaper

Parasyte مانگایی در ژانر علمی‌تخیلی و به نویسندگی هیتوشی ایواکی است که در سال ۱۹۸۸ تا سال ۱۹۹۵ منتشر شد. Parasyte: The Maxim انیمه‌ای اقتباس شده از همین مانگا است که در سال ۲۰۱۴ به کارگردانی کنچی شیمیزو و نویسندگی شوجی یونمورا ساخته شد و از شبکه Animax asia  نیز پخش شد. همچنین دو لایو اکشن از این انیمه در سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ نیز اکران شده است که کارگردانی آن‌ها بر عهده تاکاشی نامازاکی است.

ترس از حشرات

شروع این انیمه بسیار قدرتمند است، با نشان دادن سریع اتفاقات عجیب و دیالوگ‌های رمز آلود داستان به سمت معرفی شخصیت اصلی خود می‌رود. در ابتدا شاهد کلنجار‌های شخصیت اصلی انیمه شینچی ایزومی با داستان و چگونگی کنار آمدن این شخصیت با داستان عجیب این انیمه هستیم، پس از مدتی داستان شخصیت اصلی دوم خود یعنی موجود درون دست شینچی را (میگی) معرفی می‌کند و به سمت هدف اصلی خود گام برمی‌دارد. نکته‌ای که در ابتدا بسیار چشمگیر است این است که از همان ابتدا میگی باعث بروز مشکلات زیادی برای شینچی در مدرسه می‌شود اما به طرز عجیبی این موضوع تنها مختص قسمت‌های ابتدایی انیمه است و پس از مدتی این مشکل تنها بر روی یک یا دو دوست از شینچی متمرکز می‌شود و رفتار‌های عجیب شینچی مشکل خاصی را در مدرسه برای او ایجاد نمی‌کند.

parasyte wallpaper 3

شخصیت اصلی شینچی ایزومی

همزیستی به سبک شینچی و میگی

تفاوت نگرش بین میگی و شینچی از همان نقطه آغازین انیمه کاملا مشهود است، در واقع کل این موجودات (انگل‌ها) نگرش بسیاری متفاوتی نسبت به انسان‌ها دارند که خود آن‌ها این نگرش را منطقی می‌نامند که همین موضوع نکته اصلی داستان است. درگیر شدن شینچی با برخی از این موجودات از یک سمت و کشمکش‌های او با میگی از سمت دیگر، داستان را زیبا‌تر کرده است. این که یک انسانی مانند شینچی که فردی بسیار احساسی و نگران است و در زندگی تمام سعی او این بوده که فرد خوبی باشد، در مقابل موجودی قرار می‌گیرد که به سختی می‌تواند احساس انسان‌ها را درک کند و خیلی از رفتار‌های شینچی برای او غیر منطقی است. این پارادوکس بسیار زیبا بین دو شخصیت اصلی جذابیت داستان را به حد زیادی افزایش داده است. نکته جالب این دو شخصیت این است که با اینکه میگی بسیار شخصیت مهم‌تری در مواقع حساس در داستان است اما تصمیم نهایی را شینچی خواهد گرفت و نظرات او است که مسیر حرکت داستان را تعیین می‌کند. تغییرات رفتاری شخصیت شینچی در طول انیمه موضوع بسیار جالبی است که اهمیت فراوانی هم به آن داده شده است و به درستی از این موضوع استفاده شده است، اما نکته جالب‌تر این است که حتی شخصیت میگی هم در اواخر این انیمه تغییرات کوچکی نیز در خود می‌بیند. رابطه‌ی بسیار جالب بین شینچی و میگی در طول داستان بسیار جالب است، در واقع رابطه بین شینچی و میگی یک موضوع بسیار جالب و پیچیده است که هر بار این رابطه تغییر شکل می‌دهد، در ابتدا دشمن و بعد به گفته میگی همزیست و در انتها تبدیل شدن به دوست یکدیگر که تماشا این اتفاق در طول داستان نیز بسیار جذاب است.

مورانو و کانا شخصیت‌های مکمل

رابطه‌ی عجیب و پیچیده بین شینچی و مورانو بسیار زیبا است، این دو شخصیت بسیار خوب درگیر یکدیگر می‌شوند با اینکه در مقطعی از داستان کمی این امر کمرنگ می‌شود، اما یکی از نکات بسیار خوب داستان این انیمه است که به درستی هم نیز از آن استفاده شده است. داستان این انیمه برای وارد کردن شینچی در این رابطه احتیاجی به خلق یک شخصیت پیچیده یا عجیب را نداشته است و با خلق شخصیت مهربان و احساسی مورانو یک شخصیت بسیار آرمانی را برای داستان بوجود آورده است. حضور شخصیت کانا در داستان نکته بسیار عجیبی است، با اینکه حضور او باعث خلق لحظات زیبا شده است اما شاید اگر این شخصیت در داستان وجود نداشت اتفاق خاصی نمی‌افتاد، با این حال وجود شخصیت کانا و وجود ارتباط جالب میان او و شینچی بسیار جذاب است. داستان کمی درمورد شخصیت کانا کم لطفی کرده است و حالا که او را درگیر ماجرای عجیب خود کرده است می‌توانست استفاده بیشتری از این شخصیت بکند اما به همین حضور کوتاه او اکتفا کرده است.

parasyte wallpaper 4

برخی مواقع شاهد صحنه‌های کمدی کوتاهی نیز هستیم

ایده کم شدن جمعیت انسان‌ها

داستان خیلی سریع دو شخصیت اصلی خود را درگیر انگل‌ها می‌کند و همیشه تمامی اتفاقات و موضوعات بوجود آمده تقصیر این موجودات است. تنها تفاوت تمامی این موجودات در طول داستان روش مبارزه‌ کردن آن‌ها با یکدیگر هستند که انیمه هرچه به پایان خود نزدیک‌تر می‌شود این موجودات هم نیز قوی‌تر می‌شوند. داستان از تمامی توانایی‌های این موجودات به خوبی استفاده کرده است، اما نکته بسیار عجیب یا شاید جالب داستان این است که این موجودات که زبان ژاپنی را در یک روز فرا می‌گیرند و نمی‌توانند انسان‌ها را به خوبی درک کنند و یا متوجه تفکر و نظرات آن‌ها نمی‌شوند، البته میگی در این مورد نسبت به بقیه این موجودات پیشرفت بیشتری را داشته است. ریکو تامورا یکی از کلیدی‌ترین شخصیت‌های این انیمه است. تکامل پیدا کردن این شخصیت در طول داستان و مخصوصا در اواخر آن بسیار زیبا اتفاق افتاده است و دیالوگ‌های این شخصیت بسیار زیبا است. دیالوگ‌های پایانی این شخصیت و داشتن حس مادرانه او به فرزندش بسیار جذاب است و به نوعی پس از دیدن این صحنه مخاطب را کمی به داستان‌های علمی تخیلی درمورد ربات‌ها می‌اندازد که این ربات‌ها در اواخر نظر‌های جالبی را درمورد زندگی و احساسات می‌گویند که این امر دقیقا شبیه به اتفاقی است که درمورد شخصیت ریکو تامورا در داستان به زیبایی رخ داده است.

روزی فکری به سر کسی خطور کرد

داستان این انیمه مسیر مشخصی ندارد، درواقع داستان این انیمه از چند بخش تشکیل شده است، یک بخش احساسی و رومانتیک آن  بین شینچی و مورانو و بخش دیگر اتفاقات عجیب و حتی غم‌انگیزی است که برای شخصیت اصلی رخ می‌دهد و او با کمک میگی دست به حل این مشکلات می‌زند، همین موضوع باعث شده است که داستان این انیمه کمی آشفته باشد و اتفاقت درون آن نظم خاصی نداشته باشد. با اینکه تقریبا تا اواخر این انیمه داستان در مسیر مشخصی حرکت نمی‌کند اما توانسته است صحنه‌های جذاب زیادی را رقم بزند، ولی از طرفی کمی روایت داستان این انیمه مخصوصا در ابتدا کند است ولی رفته رفته این موضوع برطرف می‌شود. داستان از هر شخصیت در بهترین موقعیت استفاده می‌کند، به عنوان مثال شخصیت‌هایی مانند اودا، کوراموری و نوبویکی ایزومی و از طرفی دیگر شخصیت‌هایی مانند پدر شینچی و هیده شیمادا که با اینکه پتانسیل زیادی دارند، اما استفاده چندان زیادی از آن‌ها نمی‌شود. این انیمه دارای چندین شخصیت است که حضور آن‌ها در داستان کاملا غیر ضروری است مانند اوراگامی و آهیکو سوزوکی، با اینکه بهای زیادی به این دو شخصیت داده شده است، اما حضور آن‌ها در داستان کاملا غیر ضروری است. داستان از ایده‌های بسیار خوبی برای جذاب کردن داستان استفاده می‌کند و تا حد زیادی هم در اعمال آن‌ها موفق است اما داستان در خلق صحنه‌های اکشن و مبارزه‌ای بسیار خوب عمل کرده است و تماشای مبارزات در این انیمه بسیار دل نشین است.

شینچی ایزومی و میگی

پایان اضافی

با اینکه در اواخر داستان کمی دچار هرج و مرج شده بود، اما این انیمه یک پایان بسیار جذاب و یک مبارزه بسیار فوق‌العاده را به نمایش گذاشت، همچنین پایان این انیمه یک صحنه بسیار اضافی داشت که منجر به گفته شدن دیالوگ‌هایی شاید غیر ضروری و حضور شخصیتی نه چندان مهم در آن شد، نه تنها این پایان در داستان اضافی بود حتی شاید باعث سردرگمی مخاطب با توجه به اتفاقات از قبل رخ داده شود، ولی این انیمه به خوبی در پایان به تمامی جوانب می پردازد و داستان خود را جمع بندی می‌کند. این انیمه با داستانی جذاب و طراحی بسیار خوب و با کمک عناصری مانند شخصیت‌ها و موسیقی دل‌نشین دست به خلق یک عصر بسیار موفق می‌زند که قطعا ارزش تماشا کردن را دارد.

برچسب‌ها: ،

مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.

  • Amirali645 says:

    انیمه خیلی جالبیه و به دوستان توصیه میکنم ببینند و نقدتون هم بسیار خوب بود آقای طامه , شما همیشه به درستی نکات مثبت و منفی انیمه رو در نقدتون بیان میکنید.

    • پارسا طامه says:

      سلام و عرض ادب خدمت شما ,خیلی ممنونم , امیدوارم نقد های بعدی هم مورد رضایت شما قرار بگیره.