فیلم اتاق فرار (Escape Room) را میتوان شروع کنندهی مجموعهی جدیدی دانست، البته به شرطی که مجموعه در نظر گرفته شود و ادامهی این نسخه را در آینده شاهد باشیم. شاید این مجموعه لایق صفت “خوب بودن” (و نه بیشتر) باشد چون به صورت تنها یک فیلم مستقل آنقدر کارش را درست انجام نداده است. ما در این نقد و بررسی فیلم اتاق فرار را آغاز کننده یک مجموعه میبینم. پس این نقد و بررسی، قول ارائه یک سری جدید را داده و ما هم بدین صورت روی موفقیت آینده آن حساب باز میکنیم. با سینما فارس همراه باشید.
اول از همه، باید به این مجموعهی الهام گرفته شده نگاهی بیاندازیم. اولین سری از مجموعه فیلمهای اره (Saw) از سال ۲۰۰۴، منتشر شد و مورد استقبال خوبی هم قرار گرفت. در ادامه به طور متوالی هر ساله یک قسمت از این سری منتشر شد و در پایان، این مجموعه با ۷ فیلم به کار خود پایان داد (قسمت جدید Jigsaw را فعلا کاری نداریم). اگر سری فیلمهای اره را دیده باشید میدانید که هر یک از این فیلمها به طور مستقیم یا غیرمستقیم، با فیلمهای قبل و بعدش مرتبط است. هر فیلم رازهای بیشتر از قبل را ایجاد یا برملا میکند و بیشتر به جزئیات مجموعه میپردازد. حتی هدف شخصیت منفی این عنوان که با نام مستعار جیگسا شناخته میشود هم بسیار پر مفهوم ارائه شده است. او بازیهای “زندگی یا مرگ” را فقط برای مرگ طراحی نکرده و شاید حتی منجر به زندگی و تولدی دوباره برای شخصیت مورد نظرش شود. جیگسا انتخابهایش بین آدمهایی ظالم و خودخواه و اصولا مشکلدار است که اشتباهاتی در زندگی انجام دادهاند اما تقاص کارشان را ندادهاند. پس شاید حتی برای اصلاح آنها و بازگشت به زندگیشان این بازیها را طراحی کرده باشد. قسمت اول فیلم اره، به تنهایی فیلم جذاب و قابل احترامی بود و شاید نیازی به ادامهی هم آن نبود اما به این دلیل که از اول قرار بود یک مجموعه باشد ۶ فیلم بعد آن ساخته شد که حتی وضعیت ارتباط را بهتر از قبل کرده است. پس اگر قرار باشد مجموعهای جدید از سری اره الهام گرفته باشد باید راه درست را در پیش بگیرد زیرا هر لغزش کارش را خراب میکند و این را باید ذکر کرد اصلا چنین کاری ساده نیست.
داستان حول محور چند نفر میچرخد که به طور اتفاقی و مشکوک به مسابقهای دعوت شده و در آن شرکت میکنند. این افراد شرکت کننده (همان شخصیتها) به ظاهر انسانهای معمولی هستند، ولی به دلایل مختلفی در این مسابقه شرکت داده و دعوت شدهاند. مسابقه به نوعی است که در پس آن جایزه نقدی وجود داشته و هدف، خروج از اتاق طراحی شده است. حتما بازیهای رایانهای که چنین ایدهای را اجرا کردهاند دیدهاید یا شاید هم تجربه کرده باشید. هدف و قانون بدین صورت است که نکاتی حیاتی برای معمای خواسته شده در سر تا سر محیط پنهان شده است. درصورت پیدا کردن آنها و مرتبط دادنشان به یکدیگر، جواب و درخواست معما انجام میشود و معما هم حل میشود. در سری فیلمهای اره، معماها هر کدام هدف خاصی را ارائه و دنبال میکردند. هیچ معمایی از شخصیت جیگسا بدون دلیل نبود. هر یک از این معماها با هدف بهتر کردن شخصیت و با توجه به حس گناه، عذاب وجدان، ظلمهایی که در حق دیگران کرده و خلاصه هر نکته بدی که در شخصیت وجود داشت، الهام گرفته و ساخته شده بودند. جیگسا تمامی اهدافش را بسیار با دقت زیر نظر داشته و به حدی در مورد آنها اطلاعات دارد که بتواند از آن نکتهها بر علیه خودشان استفاده کند. گویی جیسگا شخصیتش مانند قانون نانوشته عمل میکند، قانونی که هرگز توسط دولت انجام نمیشود و خیلیها با ظاهری انسانی بدترین کارهای حیوانی را انجام میدهند و هیچ کس هم جلویشان را نخواهد گرفت. در واقع کاملا به شخصیت جیگسا در طی این مجموعه پرداخته شده بود، درحالی که در ادامه فیلم اول چنین اتفاق و شخصیتی شکل میگیرد نه قسمت اول، اما با اینکه او را از همان فیلم اول نمیشناختم دلیل بر این نیست فیلم اول دلیلهایش غیر قابل درک باشند و از همان اول این امر به نوعی، مشخص بود. تمام این صحبتها و ارجعات از الهام به دلیل کمبود داشتن عنوان و ناقص بودنش است.
موضوع در فیلم اتاق فرار بدین صورت است که گویا شخصیت مرموز یا اشخاص پشت پرده بر تمامی اتفاقات شخصی و لحظهای شخصیتهای این مسابقه واقف هستند. حتی معماها و اتاقها را به شکلی برای هریک از شرکت کنندگان طراحی کردهاند، اما اگر فیلم را مشاهده کرده باشید میفهمید در منطق چنین چیزهایی اصلا خوب کار نکرده و در ادامه مجموعه هم شاید نتواند کار خاصی در مورد این نکته انجام بدهد. به طرز عجیبی بعضی از معماها فک برانداز و غیرقابل باور برای هر شخص طراحی شده است. در محیط هر اتاق نشانههایی قابل درک هرچند کوچک اما بهتر از کل معما حضور دارند که از دانستن آنها توسط دستهای پشت پرده چندان تعجب نخواهید کرد. اما بعضی جاها با حالتی عجیب این اتفاق افتاده، به عنوان مثال شخصیت “بن” با معمایی در ابتدای فیلم مواجه میشود که طراحی چنین معمایی یحتمل برای هر شخصی به غیر از خود بن امکانپذیر نیست، در ادامه فیلم متوجه میشوید که چگونه این امر امکان ناپدیر است و سوال اینجاست چگونه حتی لحظات شخصی و سخت شخصیتها را (اگر فیلم را دیدهاید این نکته را بهتر درک میکنید)، اشخاص پشت ماجرا متوجه شدهاند. درست است که این فیلم قرار است مجموعهای باشد که شاید چندین قسمت برای ادامه آن منتشر شود، اما ربطی به چنین تصمیمات عجیب و غریب نویسندهها ندارد. شاید فقط چند درصد امکانش باشد در آینده پاسخ منطقی داده شود. بله، ما همیشه هم دوست نداریم اثری را تخریب کنیم اما وقتی اندک شانسی برای بهبود وجود دارد، با کمال میل آنرا در نظر میگیریم و امیدوار میمانیم، در عوض نباید ناامیدمان کنند.
با این همه فیلم در روایت و به تصویر کشیدن این معماها، کارش را خوب انجام داده است به صورتی که فضای استرسزا با تصمیات هیجانی که فیلم از آن بهره برده است خوب ترکیب شدهاند. بازیگری قابل قبول و همین حس مرموز بودن ماجرا این کار را به شکل بهتری انجام داده است و فیلم اصلا در قالب فرم کلی شما را خسته نمیکند. مانند تمامی معماهای دنیا در هر موضوعی وقتی راه حلها بدست میآیند، حس جالب و هیجان انگیزی به فرد مخاطبش منتقل میشود. اتاق فرار در این امر کار خود را بخوبی انجام داده است، وقتی در فیلم با این موضوع هم مواجه میشوید که گویا اینبار به جای مجازات بازیهای دیگر (مشابه)، مجازات منجر به مرگ شخصیتها میشود کمی جدیتر خواهید شد و کمی موضوع برایتان جالبتر خواهد شد و کمی هم بیشتر لذت خواهید برد. به شخصه فکر میکردم خطرها ساختگی و غیرواقعی است و در انتهای مسابقه این امر را متوجه میشویم، اما…خودتان متوجه میشوید.
شخصیتهایی که خودخواه، ناامید و باهوش باشند همیشه جزو جدا نشدنی از چنین ماجراهایی هستند. اتاق فرار هم بدین شکل است اما کمی خاصتر. شخصیتها هرکدام به نوعی وظیفهای بر عهده دارند و نقشی در این داستان ایفا میکنند که البته بشدت کلیشهای هم است. چنین اتفاقات و شخصیتها و تصمیماتی را قبلا دیدهایم. بهتر بود فیلم از این نکته برای برگ برنده خودش نسبت به بقیه فیلمها استفاده کرده بود. به دلیل اینکه اگر اتفاقات به شکلی تاثیرگذار و حتی جدید میافتادند، وضعیت اندکی از حال بهتر میشد هرچند چند اتفاق اینچنینی رخ میدهد و شاید حتی درصدی به بهتر کردن فیلم کمک هم میکند. اما خب این موضوع در واقع افسوسی است، برای فرصتی مناسب که فیلم به راحتی آن را دست کم گرفته و از آن به اندازه کافی بهره نبرده است مانند همین نکته ریز اما جالب که شخصیتها به “بن” شک میکنند.
اما جواب به سوالاتی که فیلم، در ذهن ما ایجاد میکند مناسب و راضی کننده نیست. این موضوع را ایرادی در نظر نمیگیریم، چرا که شاید در ادامه مانند فیلمهای اره و فرمول آن به سوالات جوابی داده شد یا رفع ابهام گردد. تا اینجا که بسیار سوال بیجواب در ذهن ما ایجاد شده (حتما همچنان باقی ماندهاند) اما فیلم مستقل اتاق فرار به اندازه کافی به آنها جواب نداده است. آنهایی هم که مجبور شدهاند را فقط جواب دادهاند، جواب به هیچ عنوان درست حسابی نیست، مانند مهمترین بخش فیلم و هدف طراحی این مسابقه. اما شاید جواب بهتر در عنوان مستقل اتاق فرار نباشد بلکه در مجموعه و سری اتاق فرار در آینده مشاهده شود.
همچنین لازم به ذکر است دو نکته و دلیل از فیلم، هر دو به طریقی تفاوتهایی خوب و بد ایجاد کردهاند. اولین نکته رده سنی انتخاب شده برای فیلم است که به فیلم ضربههایی زده است. دومین نکته که فیلم را بهتر کرده است، تنوع معماها و محیطی است. رده سنی پایین و نه بزرگسالانه برای فیلم مانند مانعی بزرگ و سانسوری است که اجازه نمیدهد تمام پتانسیل موضوع مربوطه استفاده شود. شاید فیلمهای اره بخاطر صحنهها و لحظههای دهشتناک بدون سانسور، مورد نقد منفی قرار گرفته باشد اما باید قبول کرد چنین وحشت واقعی برای آن لازم است. اصلا شاید اکنون آن سکانسهای دهشتناک چیز خاصی را ارائه نکنند، اما اگر وجود نداشتند چنین مجموعهای حتی از پایه هم نمیتوانست چنین پیشرفتی کند. اگر در فیلمهای اره خشونت را نکته مثبتی نبینیم، وجود آنها را بدون شک لازم و نبود آنها را منفی میبینیم! بگذریم، معماهای فیلم و حتی تنوع محیطی هر اتاق را میتوان نکته مثبتی دانست. راهحلهایی که برای آنها استفاده میشود هم جالب و جذاب است هم به شکل درستی نشان داده میشوند. اگر طرفدار چنین سبک و سیاقی باشید لذت کافی را میبرید. بنا به دلایلی که داستان را لو میدهد نمیتوان برخی از راه حلها را ذکر نمود، ولی درکل فیلم در این نقطه شما را ناامید نمیکند و جذبش خواهید شد.
آغاز و همچنین پایانبندی یک فیلم نکته مورد توجهای است که باید آن را همیشه در نظر داشت. در ابتدای فیلم چندان سکانس جالبی به تصویر کشیده نمیشود و حتی در ادامه ما داستان ۳ شخصیت را هم خواهیم دانست یا به نوعی دیگر همراه آنها میشویم که این یک تصمیم عجیب است چراکه ما ۶ شخصیت داریم که هرکدام به اندازه یکدیگر مهم هستند. شاید در چنین فیلمهایی حداقل باید چنین باشد بخاطر اینکه تمرکز ما روی شخص خاصی نباشد. داستان با حالتی درست شروع نمیشود اما با مرور زمان این اتفاقات و گویشهای داستان در طی اتاقهای مختلف میافتند. پایانبندی فیلم را با توجه به این که ما مطمئن میشویم با یک مجموعه چند قسمتی روبرو هستیم دوست داریم. پایانبندی خوب و هیجان انگیز اتفاق میافتد و به شکلی حتی به بدی آغاز فیلم هم کمک میکند. ریتم فیلم یکسان و مناسب و به دور از هرگونه خستهکننده بودنی شکل گرفته و در پایان آرام آرام تند میشود. این امر به درستی انجام شده تا به شکلی جذاب ما ریتم فیلم را همراه با پایان آن دوست بداریم و از آغاز بد آن چشمپوشی کنیم. شاید باید در نقد و بررسی این عنوان نه زیاد سخت و نه زیاد آسان گرفت. میزان متوسطی از این دو باعث ایجاد بالانسی لذت بخش میشود، ما این بالانس را در آغاز و پایان اتاق فرار میبینم و نتیجه آن مقبول است. در آخر باید گفت اتاق فرار میتواند با ادامهی این راه و دست کم نگرفتن خودش و همچنین دقت بیشتر برروی جزئیات کاری انجام بدهد که ما آنرا به عنوان یک سری جدید، جذاب و دوست داشتنی در نظر بگیریم.
نظرات
ممنون بابت نقد و زحمتی که انجام شده. ولی انگار هدف متن جدا از محتوا اینه که خواننده رو شکنجه کنه! اصلا از ویرگول مناسب استفاده نشده. ویرگول های زیاد به شدت به خوانایی متن ضربه زدن. این مشکل از ابتدای متن وجود داره:
“شاید این مجموعه لایق صفت “خوب بودن” (و نه بیشتر) را، داشته باشد. در غیر این صورت فیلم به صورت فقط مستقل شاید، آنقدر کارش را درست انجام نداده است.”
دورود بر شما دوست عزیز، ممنون از دقت نظر و انتقادتون.
حتما این ایرادات اصلاح میشوند و در آینده سعی میشه با کمترین ایرادی مقالهها در اختیار شما کاربران و خوانندگان عزیز قرار بگیره.(مقاله بازبینی شد)
موفق باشید.