- نام لاتین فیلم: Blood Diamond
- نام فارسی فیلم: الماس خونین
- سال تولید: ۲۰۰۶ میلادی
- کارگردان: ادوارد زوئیک
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، جنیفر کانلی و جایمن هانسو
الماس خونین، روایت مالیخُولیایی، افسُردهوار و بیرحمانهای از سرشت تلخ بشریّت است و نمایش صریح، جُنونآمیز و بهغایت تهّوعآوری از خُوی وحشیانه و ددمنشانهی انسان بهظاهر مُتفکّر و خردمند امروزی است که در جهت دستیابی به منافع زودگذر و کمبهای شخصی، چه ارزشها، اخلاقیات و حتّی انسانهای بیگناهی را قربانی نمیکند. الماس خونین، همانطور که از اسم مُتناقضنما، ابهامبرانگیز و تراژیک آن برمیآید، روایت الماسهای گرانبها، کمیاب و ارزشمندی است که چگونه اکتشاف پُرپیچوخم و محنتزدهی آنها در دل تاریک جنگلهای انبوه قارّهی سیاه، با گوشت و خون انسانهای بختبرگشته آمیخته میشود و اثر ساختارمندی است که به زشتترین، تاریکترین و مُشمئزکنندهترین شکل مُمکن، زیبایی ظاهری اما پوچ و میانتُهی این جواهرات شوم را به تصویر میکشد.
الماس خونین اثر جاودانهی ادوارد زوئیک، یکی از بهترین درامهای واقعگرایانهی چند سال اخیر تاریخ سینما است و باوجودآنکه روایت گاه پُرفرازونشیب آن، مُستعد سانتیمانتالیسم و شُعارزدگی سیاسی ـ اجتماعی است اما درایت و چیرهدستی مُتبحرانهی کارگردان، مانع از آن شده است که این اثر خُوشساخت و اندیشمندانه در ورطهی شوم شُعارزدگی و پیامهای اخلاقی کمارزش و سخیف بیفتد و شخصیتپردازی ساختارمند کاراکترها و شیوهی مفهومپردازی روایت داستان در این فیلم، بدون اندک لحظهای تردید و دودلی، کامل و بینقص بوده و قُوس شخصیتی کاراکترها و تغییر و تحول روانشناختی آنها، کاملاً باورپذیر، ملموس و واقعبینانه ازکاردرآمده و سیر تکامُل شخصیت دنی آرچر ـ با نمایش فُوقالعادهی لئوناردو دیکاپریو ـ حقیقتاً ساختارمند، چشمنواز و بهیادماندنی است.
الماس خونین، بیش از آنکه یک اثر بُلند سینمایی باشد، به نظر یک مانیفیست یا بیانیهی سیاسی ـ اجتماعی نظاممند میآید و ساخت اثری با مضامین حاشیهساز، ساختارشکن و بحثبرانگیزی نظیر کودکسربازی، خُشونت افسارگسیخته و سازماندهیشده علیه آفریقاییها و سیاستهای استعماری کُمپانیهای غربی، خود یک توانمندی و ژرفاندیشی خاصی را میطلبد که به نظر میرسد ادوارد زوئیک بهخوبی از پس آن برآمده است و به گمانم پایانبندی الماس خونین، یکی از بهترین پایانبندیهای آثار سینمایی مُعاصر است که با نمایش شُکوهمند، شگفتانگیز و درعینحال بُهتآور دیکاپریو، عظمتی دوچندان یافته است.
- نام لاتین فیلم: (Red Cliff (Part One) & Red Cliff (Part Two
- نام فارسی فیلم: صخرهی سُرخ
- سال تولید: ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ میلادی
- کارگردان: جان وو
- بازیگران: تونی لئونگ چیو ـ وای، تاکشی کانشیرو و ژانگ فنگی
فیلم صخرهی سُرخ، یکی از پُرهزینهترین، عظیمترین و شُکوهمندترین پُروژههای نمایشی تاریخ سینمای قارّهی کُهن آسیا است و جز معدود فیلمهای ساختارمند و پرداختشدهی چینیزبانی است که در سطح جهانی، با استقبال و تحسین مُنتقدان و تماشاگران مُواجهه شده است و به گمانم بهترین عبارت برای توصیف این فیلم شگفتانگیز بهغایت دراماتیک، حماسهی تراژیک شرقی است و تکتک ثانیهها و دقایق پُرپیچوخم صخرهی سُرخ، با این هدف فرساینده و شوم پیریزی و مفهومپردازی شده است که حس مورمورکنندهی شُجاعت، فداکاری و مرگ را در ذهن و روان تماشاگر همچون بذری در خاک، آرامآرام بپروراند و پایانبندی فیلم، همان نُقطهی مُکافاتزدهای است که این بذر کاشته شده و جوانهزده، با بیرحمی وصفناشدنی، درو شده و همهچیز در عین ناباوری و بُهت، به ناگاه از بین میرود و ازهمفرومیپاشد.
صخرهی سُرخ، روایت تاریخی پُرفرازونشیب، جانکاه و اندیشمندانهای در مورد نبردهای سهمگین امپراتوری در چین باستان است که در قالب دو قسمت مُفصّل و پُرجزئیات، ساختهوپرداخته و درنهایت اکران شده است. مُدتزمان طولانی فیلم که در دو بخش آن، تقریباً به پنج ساعت میرسد و تبحّر و درایت مثالزدنی و ستودنی کارگردان، سبب شده است که شخصیتپردازی و روایت نظاممند داستان، به بهترین شکل مُمکن، مفهومپردازی شده و این موضوع در کنار جلوههای ویژهی خُوشساخت و جنگهای حماسی خیرهکنندهی فیلم، همگی دستبهدست هم دادهاند تا با یک اثر شُکوهمند روبهرو باشیم که نمونهاش در آثار پرادّعای سینمای هالیوود ـ بهجز در معدود مواردی ـ هنوز هم که هنوز است یافت نمیشود و این مسئله، حقیقتاً امری تحسینبرانگیز و قابلستایش است. درنهایت باید بگویم که آسیایی یا چینی بودن صخرهی سرخ، سبب سوگیری و سوءبرداشت ذهنی شما نشود؛ این اثر سینمایی، دستکمی از یک شاهکار هُنری اصیل و فراموشنشدنی ندارد.
نظرات