نقد و بررسی انیمه No Game No Life: Zero | جنگی برای شروع بازی

17 September 2019 - 22:00
No Game No Life Zero wallpaper

No Game No Life: Zero انیمه‌ای در ژانر علمی تخیلی است که در سال ۲۰۱۷ به کارگردانی آتسوکو ایشیزوکا و نویسندگی جوکی هانادا منتشر شده است. این انیمه اقتباسی از مانگایی به نام No Game No Life به نویسندگی یو کامیا است که در سال ۲۰۱۲ منتشر شده است.

مرور یک افسانه

شروع انیمه با انفجار بسیار جالبی رخ می‌دهد، انفجاری که همه چیز را نابود و داستان را شروع می‌کند. از همان نقطه آغازین انیمه روش بسیار جذابی را ببرای پیشروی در مسیر بازگو کردن تاریخ خود انتخاب می‌کند، به شکلی که اجازه فکر کردن به مخاطب خود در مورد اتفاقات رخ داده در داستان را نمی‌دهد و تنها او را وادار به تماشای بقیه داستان می‌کند. داستان در نقطه ابتدایی خود با اینکه کمی از مسیر گنگی شروع به حرکت می‌کند اما رفته رفته جذابیت‌های خوبی را وارد دنیای پر از گرد و خاک خود می‌کند، البته نکته بسیار جالب بخش ابتدایی این انیمه نحوه معرفی شخصیت اصلی آن است که باعث می‌شود توجه مخاطب به سمت این شخصیت جلب شود. شروع این انیمه به خوبی حال و هوای تیره و تار آن را به تصویر می‌کشد و بی رحمی  در دنیای این انیمه کاملا مشهود است. نکته بسیار جالب قسمت آغازین این انیمه این است که داستان مستقیم به سمت هدف اصلی خود حرکت می‌کند و بدون هیچ درنگی مقدمات لازم برای بازگو کردن خاطرات خود را مهیا می‌کند.

no game no life zero wallpaper 4

ریکو شخصیت اصلی

ناامیدی برای پیروزی

ریکو شخصیت اصلی انیمه از همان ابتدا تمام حواس مخاطب را به خود جلب می‌کند. با اینکه داستان این انیمه درمورد یک جنگ تاریخی است اما ریکو اهمیت چندین برابر نسبت به اتفاقات این جنگ در انیمه پیدا می‌کند و به خوبی خود را در قالب بندی داستان جا می‌دهد. ریکو شخصیت بسیار احساساتی است و همین موضوع باعث شده است که نقش او به عنوان یک فرمانده جذابیت زیادی را در داستان انیمه داشته باشد و حتی این موضوع در دقایق ابتدایی این انیمه کاملا مشهود است البته داستان به خوبی از درگیری بین قلب و ذهن ریکو برای پیچ و تاب بخشیدن به مسیر حرکت انیمه استفاده کرده است و در واقع ریکو بخش مرکزی و هسته داستان را تشکیل می‌دهد. درگیری بوجود آمده در شخیصت ریکو در بعضی از مواقع بسیار اغراق آمیز است که این موضوع باعث شده است که در برخی از مواقع شخصیت ریکو برای مخاطب کمی گنگ به نظر برسد و تقریبا در اواخر این انیمه به ثبات اصلی برسد هرچند در بخش پایانی باز هم شاهد این درگیری در شخصیت ریکو هستیم. دیالوگ‌هایی که توسط این شخصیت در نقاط مختلف انیمه گنجانده شده است بسیار جذاب هستند هرچند جذابیت این دیالوگ‌ها در دقایق پایانی کمی کمرنگ‌تر می‌شوند اما این دیالوگ‌ها به شکلی هستند که تا پیایان انیمه در گوشه ذهن مخاطب نقش ببندند و مدام تکرار شوند.

به دنبال درک قلب

شووی مهم‌ترین ابزار انیمه برای پیشروی در داستان محسوب می‌شود و از نقطه ورود به داستان فضای انیمه دگرگون می‌شود. شووی مهم‌ترین شخصیت این انیمه به شمار می‌آید و داستان با استفاده از این شخصیت جنبه‌های مختلفی از دنیای خود و همچنین شخصیت‌های درون آن را به نمایش می‌گذارد. شووی با اینکه شخصیت چندان جذابی ندارد اما پتانسیل عجیبی در این شخصیت نهفته است که جذابیت خاصی را به داستان انیمه وارد می‌کند و این پتانسیل با حرکت داستان به سمت هدف خود معلوم و معلوم‌تر می‌شود. رابطه بسیار عجیب و خاصی که میان دو شخصیت شووی و ریکو بوجود آمده است کاملا فضای انیمه را در بر گرفته است و حال و هوای بسیار جالبی را به دنیای خشن این انیمه وارد کرده است، البته در ابتدا جذابیت خاصی در مورد رابطه میان این دو شخصیت وجود ندارد و این انیمه سعی دارد با صحنه‌های کمدی خود وقت لازم برای تکمیل کردن جذابیت این رابطه را بخرد که کم و بیش در این مسئله موفق است هرچند برخی از این صحنه‌های کمدی طنز چندان خاصی را در خود حمل نمی‌کنند. داستان با هنرمندی خود از یک شخصیت ماشینی با رفتار ماشینی شخصیتی بسیار جذاب ساخته است که در خیلی از نقاط انیمه به کمک آن آمده است.

no game no life zero wallpaper 3

شووی و کورن دو قطب صحنه‌های کمدی

شخصیت‌های قوی و ضعیف

این انیمه از شخصیت‌های فرعی زیادی تشکیل نشده است و داستان بیشتر در مدار بوجود آمده توسط دو شخصیت شووی و ریکو می‌گردد هرچند برخی از شخصیت‌های این انیمه در داستان تاثیرگذارد هستند. کورون اولین شخصیت فرعی است که در دنیای این انیمه حاضر می‌شود، هرچند این شخصیت تاثیر چندان خاصی در روند حرکت داستان نمی‌گذارد اما در بیشتر مواقع هسته اصلی صحنه‌های کمدی این انیمه را تشکیل داده است و روحیه فضای انیمه را عوض می‌کند، البته شخصیت کورون پتانسیل بسیار خوبی برای تاثیر گذاری در داستان این انیمه دارد، اما داستان به قدری محو استفاده از دو شخصیت اصلی خود شده است که فرصت مناسبی برای خودنمایی به این شخصیت نمی‌رسد. دومین و شاید مهم‌ترین شخصیت فرعی این انیمه جبرئیل است. با اینکه این شخصیت مدت زمان کوتاهی در دنیای این انیمه ظاهر می‌شود اما تاثیر بسیار بزرگی را در داستان این انیمه از خود بجای می‌گذارد. حضور شخصیت جبرئیل باعث خلق صحنه اکشن بسیار بزرگی در داستان انیمه شده است که هرچند این مبارزه از خلاقیت چندان خاصی تشکیل نشده است اما به قدری جذابیت دارد تا مخاطب خود را سرگرم کند.

داستان جنگ تاریخی

داستان این انیمه به بهترین شکل ممکن به سمت هدف خود حرکت می‌کند، با اینکه سرعت پیشروی داستان چندان بالا نیست، اما داستان به ساده‌ترین شکل به راه خود ادامه می‌دهد که یک جرقه کوچک بوجود آمده در داستان آتش سوزی بسیار بزرگی را بوجود می‌آورد که این آتش سوزی کمی مخاطب خود را گیج می‌کند.داستان این انیمه به شکلی طراحی شده است که مخاطب بتواند بدون تماشای سریال این انیمه (No Game No Life) به تماشای آن بپردازد و از دیدن آن لذت ببرد همانطور که پیشتر گفته شده داستان این انیمه توجه مخاطب را از روی جنگ بوجود آمده در دنیای آن به دو شخصیت اصلی خود جلب می‌کند و اینکار را آنچنان با مهارت خاصی انجام می‌دهد که مخاطب فرصت تفکر درمورد احتمالات پایانی این انیمه را ندارد. داستان این انیمه با اینکه برخی از سوالات مطرح شده را بی پاسخ می‌گذارد اما جواب بسیار جامعی به سوالات اصلی بوجود آمده در انیمه می‌دهد. موضوع بسیار جالب این انیمه این است که داستان نکته بسیار جذابی را در دنیای این انیمه پنهان کرده است که این نکته ارتباط بسیار جذابی میان دو شخصیت اصلی انیمه سریالی ذکر شده یعنی سورا و شیرو دارد و حتی برخی از دیالوگ‌های آن کاملا اشاره بسیار خاصی به این سریال دارد که حتی کمی از آن را در بخش پایانی داستان این انیمه می‌توان مشاهده کرد. داستان این انیمه از اطلاعات بسیار زیادی بهره‌مند است و این انیمه می‌توانست از موضوعات بیشتری که در گوشه و کنار دنیای خود بوجود َآورده است استفاده کند که البته با توجه به مسیر حرکتی داستان فضای مناسبی برای استفاده از این اطلاعات بوجود نمی‌آید.

no game no life zero wallpaper 2

6000 سال تفاوت

پایانی بر امید و ناامیدی

پایان این انیمه از استاندارد بسیار درستی پیروی کرده است استانداردی که با توجه به شخصیت‌ها و اتفاقات داستان طراحی شده است هرچند بخش‌های پایانی این انیمه کمی سردرگم و شلوغ است، اما این انیمه پایان بندی قابل قبولی را برای مخاطبان خود به نمایش در آورده است. همچنین انیمه در بخش پایانی خود دست به نمایش صحنه‌ای زده است که نشان دادن آن الزامی نیست بلکه این صحنه می‌تواند برخی از مخاطبان را گمراه و یا حتی سردرگم کند هرچند نشان دادن این صحنه یکی از نکات مخفی در داستان را کمی بازگو می‌کند. به طور کلی این انیمه داستان بسیار جذاب خود را به کمک شخصیت‌های جالب خود در دنیای پر از خشم و تاریکی که بوجود آورده است به زیبایی به نمایش گذاشته است که تماشای آن لذت بخش خواهد بود.

مطالب مرتبط



مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.