درخشش ابدی یک ذهن مریض | نقد ویدئویی فیلم Joker

12 December 2019 - 22:00

زیبایی «جوکر»، جدیدترین اقتباس کامیک‌بوکی از دنیای دی‌سی، این است که نه تنها موفق می‌شود هویت مستقل خودش را شکل دهد و از متفاوت‌ترین اقتباس‌های کامیک‌بوکی تاریخ باشد بلکه در ارائه‌ی تصویری وفادار به جوکری که می‌شناسیم و دوست داریم هم توی خال می‌زند. اگر چه «جوکر» فیلم بی‌نقصی نیست اما عمل مذکور، آن را به دسته‌ی فیلم‌هایی می‌برد که باید آن‌ها را «شاهکار ناقص» خواند. در ادامه و بررسی این فیلم پر سر و صدا با سینما فارس همراه باشید.

«جوکر» همان فیلمی است که نه تنها سینما، بلکه دنیا در سال ۲۰۱۹ به آن نیاز داشت. چرا که پس از سیل بی‌وقفه‌ی فیلم‌های فرمول‌زده مارول و بلاک‌باسترهایی که سعی در تقلید از آن‌ها را داشتند، «جوکر» هر چه که نباشد یک “اثر هنری” است. هنر به چالش می‌کشد و ابایی از این کار ندارد و «جوکر» هم به خوبی این را می‌داند و پا پس نمی‌کشد. احتمالا از قیل و قالی که این فیلم با اکرانش در جشنواره‌ی ونیز راه انداخت با خبر هستید. در حالی که معتقدم خطرناک خواندن یک اثر سینمایی یا هر اثر هنری دیگر (اعم از بازی‌های ویدئویی که بحث آن هم هنوز داغ است)، کاملا احمقانه و ناشی از تفکری بچگانه است، قطعا با این امر هم موافق هستم که «جوکر» فیلم متفاوتی است که ممکن است کاسه‌کوزه‌ی برخی را به هم بزند. «جوکر» در مورد مردی تنها است. آرتور فلک وقتی وارد صحنه می‌شود، سعی دارد با گریم خود و به زور باز کردن دهانش لبخند بزند اما، قطره‌ی اشکی که از گوشه‌ی چشم او به پایین می‌غلتد، خبر از درد درونی این مرد می‌دهد. «جوکر» به همین سادگی است، یک مرد که توسط جامعه طرد شده و فهمیده نمی‌شود. زیبایی اثر هم به همین سادگی و به همین وفادار بودن به ایده‌ی خود است.

«جوکر» به همین سادگی است، یک مرد که توسط جامعه طرد شده و فهمیده نمی‌شود. زیبایی اثر هم به همین سادگی و به همین وفادار بودن به ایده‌ی خود است.

بگذارید ابتدا یک مبحث مهم را بررسی کنیم. از یک فیلم «جوکر» چه می‌خواهیم؟ مسئله این است که موفق‌ترین اقتباس‌های کامیک بوکی تاریخ سینما، فیلم‌هایی هستند که کامیک بوک را با یک ژانر سینمایی ترکیب می‌کنند. «شوالیه‌ی تاریکی» ترکیبی از نبرد همیشگی بتمن و جوکر در غالب فیلم‌های اکشن دهه نودی (خصوصا «مخمصه» از مایکل مان) بود. «لوگان» در غالب قهرمان دائما آزرده‌خاطر کامیک‌ها، یک فیلم وسترن به سینما ارائه کرد و «ددپول» هم پیش از هر چیزی، یک کمدی بزرگسالانه بود. «جوکر» جدیدترین عضو این لیست، درام‌های روانشناختی را به عنوان چارچوب غالب‌اش قرار داده است. کار دیگری که تاد فیلیپس و تیمش باید انجام می‌دادند، پیروی از آثار مذکور در وفاداری به شخصیت مورد اقتباس است. اگر از من بپرسید، جوکر در کامیک‌ها دو معرفه‌ی به خصوص داشته است. اول اینکه همیشه معتقد است یک روز بد، می‌تواند یک فرد عاقل را به دیوانگی محض بکشاند. آلن مور، نویسنده افسانه‌ای کامیک، در کامیک «شوخی کشنده» این مسئله را به خوبی به تصویر کشیده بود. حتی جوکر نولان هم به این امر معتقد بود (دیوانگی مثل یک جاذبه‌ست). دوم اینکه جوکر به این معروف است که اصولا گذشته‌ی مشخصی ندارد. همیشه چندتا سناریو مختلف برای خودش در آورده است تا رسیدنش به این نقطه را توجیه کند. خب، «جوکر» تاد فیلیپس هم در ارائه‌ی یک درام روانشناختی استاندارد و هم در وفادار بودن به خصیصه‌های جوکر، توی خال زده است. هم آنقدر برای خودش است که آن را یک کپی از جوکرهای قبلی و جوکر «شوخی کشنده» ندانیم و هم آنقدر آشنا است که همچنان آن را یک فیلم جوکر بنامیم.

«جوکر» تاد فیلیپس هم در ارائه‌ی یک درام روانشناختی استاندارد و هم در وفادار بودن به خصیصه‌های جوکر، توی خال زده است. هم آنقدر برای خودش است که آن را یک کپی از جوکرهای قبلی و جوکر «شوخی کشنده» ندانیم و هم آنقدر آشنا است که همچنان آن را یک فیلم جوکر بنامیم.

یکی از مواردی که پیش از دیدن «جوکر» من را نگران می‌کرد، برخورد با شخصیت جوکر به عنوان یک نماد قهرمانانه بود. خوشبختانه، «جوکر» در ۹۰ درصد مواقع از این خطر جان سالم به در می‌برد. خصوصا در اولین و مهم‌ترین صحنه‌ی خشونت‌آمیز فیلم که به تولد جوکر در مقابل چشمان آرتور منجر می‌شود. موسیقی هولناک و فوق‌العاده فیلم در ترکیب با رقص با طمانینه و هنرمندانه‌ی آرتور، یعنی کارگردان از موضع خود نسبت به شخصیت آگاه است. این روند تقریبا در تمام فیلم نیز وجود دارد و فیلیپس سعی نمی‌کند اعمال رو به خشونت آرتور را توجیه کند. به همین سبب، مرحله به مرحله‌ی شکل‌گیری جوکر و به گوشه رانده شدن آرتور توسط او، همچون یک بمب ساعتی می‌ماند. مخاطب هر چند از دلیل کارهای آرتور با خبر است، با این حال او را تایید نمی‌کند و به این به معنای دستاورد خوبی برای «جوکر» است. در واقع، با هر چه پیشروی روند فیلم و بدتر شدن حال آرتور، یک نوع نگرانی شوم زیر پوست مخاطب رشد می‌کند. به نظرم این مهم‌ترین کاری بود که فیلم باید انجام می‌داد و «جوکر»، با موفقیت از پس آن برمی‌آید.

اگر نظر صادقانه‌ی من را بخواهید، واکین فینیکس بهترین جوکر سینما است. با وجود ایراداتی که در کارگردانی فیلیپس وجود دارد، جوکر فینیکس موفق می‌شود خود را از سایر جوکرها متمایز کند و به سطح جدیدی برسد. این تنها از اندک بازیگرانی برمی‌آید و فینیکس، بدون شک یکی از آن‌ها است. البته این به منزله‌ی بی‌احترامی به جوکر هیث لجر، که یکی از افسانه‌ای‌ترین نقش‌آفرینی‌های تاریخ سینما است، نیست. چرا که جوکرهای ارائه شده توسط این دو بازیگر تفاوت‌های بسیاری چه از نظر شخصیت و چه از نظر جایگاه در فیلمنامه دارند. با این حال، به نظرم فینیکس از معدود بازیگران تاریخ است که می‌تواند با قدرت بازیگری خود یک فیلم را بالا بکشد و ایرادات فیلمنامه و کارگردانی را بپوشاند. «جوکر» نیز توسط جادوی خاص این بازیگر مورد لطف قرار گرفته است.

اگر نظر صادقانه‌ی من را بخواهید، واکین فینیکس بهترین جوکر سینما است. با وجود ایراداتی که در کارگردانی فیلیپس وجود دارد، جوکر فینیکس موفق می‌شود خود را از سایر جوکرها متمایز کند و به سطح جدیدی برسد. این تنها از اندک بازیگرانی برمی‌آید و فینیکس، بدون شک یکی از آن‌ها است.

تاد فیلیپس که پیش از این با کارگردانی سری فیلم‌های «خماری» شناخته می‌شد، یک چرخش ۱۸۰ درجه برای کارگردانی «جوکر» داشته است. فیلیپس در نحوه کارگردانی و نگارش فیلمنامه، ابدا علاقه‌اش به سبک فیلم‌های مارتین اسکورسیزی را پنهان نمی‌کند. در واقع، شاید این بزرگ‌ترین ایراد جوکر در نظر من باشد. اگر دو فیلم «راننده تاکسی» و «پادشاه‌ کمدی» از اسکورسیزی را داشته باشید، بدون شک متوجه شباهات بسیار «جوکر» با این دو فیلم می‌شوید. نمی‌خواهم بگویم «جوکر» یک کپی‌برداری صرف از این دو فیلم است اما، گاها در الهام‌گیری از این دو فیلم زیاده‌روی می‌کند. «جوکر» حتی از نام رابرت دنیرو در فهرست بازیگرانش بهره می‌برد.

فیلیپس در نحوه کارگردانی و نگارش فیلمنامه، ابدا علاقه‌اش به سبک فیلم‌های مارتین اسکورسیزی را پنهان نمی‌کند. در واقع، شاید این بزرگ‌ترین ایراد جوکر در نظر من باشد. اگر دو فیلم «راننده تاکسی» و «پادشاه‌ کمدی» از اسکورسیزی را داشته باشید، بدون شک متوجه شباهات بسیار «جوکر» با این دو فیلم می‌شوید.

آیا «جوکر» از خشونت زیادی بهره می‌برد؟ بله. با این حال خشونت موجود در فیلم نه برای ارضای روح خشونت‌طلب برخی سینمادوستان، بلکه برای رساندن پیام و پیش بردن داستان در فیلم گنجانده شده است. تعداد مرگ‌های فیلم از مثلا «جان ویک» بسیار کم‌تر است، با این حال مرگ در «جوکر» معنا و تاثیر بسیار بیشتری دارد. با این اوصاف، «جوکر» به مثال خوب دیگری از نحوه‌ی درست استفاده از بوم فیلم‌های کامیک‌بوکی است. هر چند این ژانر برای اکشن‌های مارول‌گونه جا دارد، می‌تواند به فیلمی جمع و جورتر با هدف بررسی جنبه‌های مختلف انسان تبدیل شود. «جوکر» مسیر دوم را انتخاب می‌کند و وارد حیطه‌ی تاریکی می‌شود. اگرچه نمی‌شود این فیلم را به معنای معمول کلمه «دوست» داشت اما، ساخته‌ی فیلیپس موفق به ارائه‌ی تجربه‌ی ماندگار و تکان‌دهنده‌ای می‌شود که احتمالا در ذهن خواهد ماند.

دانلود ویدئو

مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

پاسخ به دیدگاه Omid mehregan لغو

Your email address will not be published.

  • DR.STRANGE LOVE says:

    گفتید جوکر هیچی هم نباشد حداقل یک اثر هنری است… نمی دانم چرا وقتی فیلم را با فاکتور های هنر می سنجم، فقط یک اثر ضد هنری می بینم که فقط در اغراق کردن و مستقیما سوء استفاده از اصول راوانکاوی در سینما و هنر برای پرداخت شخصیت خود استفاده کرده است. فیلم می خواهد تا جایی وارد اجتماع شود تا ظلم هایی که به جوکر می شود را توضیح دهد، اما ما نه تنها جامعه دلایل به وجود آمدن چنین جامعه ای را نمی بینیم بلکه نمی فهمیم که چرا این جوکری که اینقدر در باطن توخالی و بد پرداخت است، الگوی توده ی زیادی از مردم می شود! نمی خواهم مشکلات بی شمار این فیلم را لیست کنم چون به جزء بازی فینیکس خود فیلم سراسر یک مشکل است. اما لطفا وقتی چیزی از نظریات روانکاوی و نحوه ی استفاده از آن ها در پیرنگ داستان و شخصیت پردازی آن نمی دانید یا نمی فهمید که اصلا یک جامعه چگونه باید توصیف یا حداقل معرفی شود، اینقدر با حرف های گنده گنده فیلم ها را بالا نبرید. این فیلم اهانت به هنر است.

    • آرش بوالحسنی says:

      “فیلم می خواهد تا جایی وارد اجتماع شود تا ظلم هایی که به جوکر می شود را توضیح دهد، اما ما نه تنها جامعه دلایل به وجود آمدن چنین جامعه ای را نمی بینیم”
      فیلم قطعا در سیاهی کمی اغراق می‌کند، به خصوص در سکانس ابتدایی که به نظرم کارتونی است (کتک خوردن آرتور از چند کودک). با این حال، وجود چنین جوامعی در دنیا انکارشدنی نیست. فکر نکنم ایرادی به فیلم از این بابت وارد باشد.
      “الگوی توده ی زیادی از مردم می شود!”
      مردم جوکر را به عنوان نماد می‌بینند. با توجه به اینکه توماس وین در صحنه‌ای، همه‌ی آن‌ها را دلقک خطاب می‌کند.
      منظورم از هنری خواندن اثر: کافی است مقایسه‌ای با سایر فیلم‌های کامیک بوکی شود

      • DR.STRANGE LOVE says:

        آرش جان فرض می کنیم همچین جامعه ای در جهان وجود داشته باشد و فیلم هم آن را بازنمایی کرده یا حداقل از آن الهام هایی گرفته است، فیلم وقتی اینقدر بر روی این جامعه مکث می کند نباید این مسئله ی مهم را بیان کند که چرا جامعه به اینجا کشیده شده است؟ نباید این مشکلات را ریشه یابی کند؟ باور کنید اگر فیلم نزدیک این اهداف هم می شد، ما جهان قابل باور تر و مملوس تری را شاهد می بودیم یا حداقل می فهمیدیم که چرا این جامعه اینقدر منفعل است که به قول شما شخصی مثل جوکر را اینقدر ساده به عنوان *نماد* بپذیرد. فیلم عملا در معرفی جامعه ی خشونت زده ی فاسدش شکست خورده. و اینکه این فیلم شاید از مناظری بهتر از فیلم های دیگر اهانت آمیز کامیک بوکی باشد، اما یادمان نرود که باز هم نمی شود آن را حتی نسبت به آثار ضعیف تر دیگر یک اثر هنری بخوانیمش. چون اصلا هنری نیست و همانطور که گفتم فیلم عملا زد هنر است که فاز روشنفکرانه و هنری گرفته است. آرش جان ممنون که پاسخگو بودید :*

    • آرش بوالحسنی says:

      باز هم منظورتون رو در مورد ریشه‌یابی جامعه متوجه نمیشم. چونکه در قدم اول این فیلم ریشه‌یابی یک شخصیت هست، به عنوان نماینده‌ای از جامعه که به هر دلیلی (بیماری روانی یا صرفا لبریز شدن کاسه تحمل)، دست به طغیان میزنه و در میان مردمی که با چنین دردمند بودنی همذات‌پنداری می‌کنن، به اصطلاح یک نماد میشه. اتفاقا جامعه منفعل نیست که اگر منفعل بود دست به هیچکاری نمی‌زد. نماهایی که از خیابان‌ها می‌بینیم و شرایط زندگی مردم، به اندازه‌ی کافی نشان‌دهنده‌ی سطح مشکلات هست (همانطور که اشاره شد آرتور به عنوان نماینده‌ی مردم، در ابتدای فیلم که در فلاکت هست از دیواری که با نمای لو-انگل تبدیل به پلکانی عظیم شده، با ظاهری خمیده و موسیقی غم‌انگیز بالا میره و در پرده‌ی پایانی فیلم، از همون پله با اعتماد به نفس پایین میاد در حالی که موسیقی هولناکی پخش میشه. فیلم می‌تونست در عواملی که جامعه رو بدبخت کردن، کمی بهتر ظاهر بشه و انقدر گذرا مثلا به مشکل ابرموش‌ها اشاره نکنه، اما فکر نکنم در حدی باشه که کلا فیلم رو باطل کنه.

      پ.ن: ممنون از شما که مفصل نظرتون رو بیان کردید.

      • DR.STRANGE LOVE says:

        خوب. آرش قبول داری که فیلم رابطه ی وضعیت شخصیت اصلی فیلم رو با جامعه خیلی تنگاتنگ قرار داده؟ قبول دارم در قدم اول مشکلات شخصیت ریشه یابی می شود اما وقتی دلایل آشفتگی جامعه اینقدر سطحی و ناکافی بیان گردیده، باعث شده که روابط به هم پیوسته ی مشکلات جوکر با جامعه هم بلنگد. مثل همون صحنه ی اول که بچه ها جوکر رو به اون شکل اذیت می کنن. ببین خیلی راحت می شد یک انگیزه برای چنین کاری در بچه ها ایجاد کرد و اگر این انگیزه ی کوچک وجود داشت ما حداقل تا حدی دلیل این همه خشونت در جامعه را می فهمیدیم. به همین سادگی! ببین آرش برات یک مثال می زنم: فیلم مرثیه ای برای یک رویا، دلیل به خطا رفتن جوانان جامعه رو بی پولی قشر ضعیف جامعه می داند که باعث شده خانواده ها نتوانند نیاز ها و کمبود های فرزندانشان را جبران کنند و جوانان برای رهایی یا فرار از سختی ها و کمبود های عمیق زندگیشان به مواد مخدر روی می آورند. ( البته فیلم خیلی خیلی عمیق تر از این ها ریشه یابی می کند که ادامه نمی دهم) به همین خاطر هم هست که اینقدر شخصیت ها قابل باور هستند و جامعه ی آن قابل لمس است… اما در فیلم جوکر خبری از چنین جامعه پردازی عمیقی هست؟ در حالی که اینقدر کنش ها و واکنش های جوکر تحت تاثیر جامعه است و برعکس؟ و همین عدم شناساندن درست جامعه ی مذکور به مخاطب با دقت است که چنین سوالی در ذهن وی ایجاد می کند: وقتی که من هیچ اطلاع درست و عمیقی نسبت به جامعه ندارم و نمی دانم چرا به این روز فلاکت بار افتاده، چگونه باید بفهمم که اصلا چرا و به چه علت باید جوکر را نماد خود قرار دهد وقتی که فقط وی را در اخباری کوتاه در تلوزیون دیده است؟
        آرش جان واقعا هرطور که فکر می کنم، این فیلم فقط یک اثر سطحی است که می خواهد *مثلا* حرف های گنده بزند اما آنقدر تنبلی از خود نشان می دهد که در روایت ساده ی ساختار دراماتیک فیلمنامه ی خود هم می ماند.
        باز هم تشکر بابت اینکه جوابگو هستید :) آخه خیلی از دوستان در این سایت علاقه ای به بحث درباره ی نقدشون ندارن و همین پاسخگویی شماست که باعث میشه ارزشتونو به عنوان یک منتقد واقعی ثابت کنه ( که البته ثابت شده اید قربان ).

        • ATM says:

          شما میگید چرا و به چه علت جامعه باید جوکر را نماد خود قرار دهد وقتی که فقط وی را در اخباری کوتاه در تلوزیون دیده است؟
          خب این همون نکته اصلی فیلمه که شما خیلی راحت از کنارش گذشتین…جامعه تو فیلم وقتی طرف یه قاتل رو میگیره یعنی یه ذات بی فکر و افراط گرایانه داره، خب شاید همین مورد، دلیل این فلاکت هاش باشه، جامعه تو این فیلم به شخصیت پیامبر گونه و بی گناه نیست، همون‌طور که آرتور بی گناه نیست…آرتور و جامعه عادت دارن از زیر بار مسئولیت فرار کنن و تقصیر رو گردن دیگران بندازن…فیلم هم ما رو مجبور نمیکنه که حق رو به آرتور و جامعه بدیم…چون قبلش به ما نشون داده که آرتور‌ یه آدم بدبین و دروغ گوعه…قبلش به ما نشون داده که جامعه بی فکر و کوته بین و دنبال پاک کردن صورت مسئله هست…شما چطور با دیدن همچین تصویری از جامعه گاتهام، بازم فکر میکنین که باید پشت جامعه باشید و با حرفای جوکر تو برنامه دنیرو، کف و سوت بزنین؟ که بعدش هم بگید هدف فیلم، فقط زدن حرف های گنده گنده بوده؟
          نکته اصلی فیلم همینه…یه آینه تمام نما از جامعه و مردمی که حتی یک درصد هم به اشتباهات خودشون، فکر نمیکنن
          شما به نوجوان هایی که تو سکانس اول فیلم، به آرتور حمله میکنن دقت کنین، به نظرتون اینا همونایی نیستن که تو پایان فیلم، ماسک دلقک زدن و پشت همون آرتور ایستادن؟ نبوغ این فیلم تو همین پارادوکسه…همین پارادوکسی که اینقدر آدم رو به فکر فرو می‌بره که نمیتونیم لقب سطحی بهش بدیم

        • آرش بوالحسنی says:

          البته شما فیلم رو با ساخته‌ی آرنوفسکی مقایسه کردید که خب اون فیلم از این فیلم چند سطح بالاتره و در این مورد، شکی نیست.
          “وقتی که من هیچ اطلاع درست و عمیقی نسبت به جامعه ندارم و نمی دانم چرا به این روز فلاکت بار افتاده، چگونه باید بفهمم که اصلا چرا و به چه علت باید جوکر را نماد خود قرار دهد وقتی که فقط وی را در اخباری کوتاه در تلوزیون دیده است؟”
          ببین قبول داری که توی «مرثیه» هر سه خط داستانی، یک نوع نماینده‌ی بخشی از همون جامعه هستند. خب جوکر هم میتونه اینطوری تعبیر بشه که آرتور نماینده‌ای از کل جامعه است که به خاطر مشکلات روانی یا کودکی سخت‌تر، کمی اکستریم‌تر واکنش نشون میده. این هم بگیم که آرتور هیچوقت خودش نخواست نماد مردم بشه و مردم خودشون انقدر شرایط بدی داشتن که فقط به یک چیزی نیاز داشتن که منجفر بشن. مثلا خود آرتور رو بگیریم برای اینکه چرا جامعه به این روز افتاده: آرتور هم از فقر جدی رنج می‌بره و هم از فرمانروایی بورژوازی و کاپیتالیسم میفهمیم که نمیتونه خودشو بالا بکشه و ورای همه‌ی این‌ها، دولت برای منافع خودش برنامه‌ی روان‌درمانی آرتور هم قطع میکنه که میشه به تعمیم داده بشه به جامعه، یعنی دولت پولشو برای مردم فقیر خرج نمیکنه و درگیر چیزهای دیگره.

      • Omid mehregan says:

        به نظر من تفاوتهای بسیاری از نظر شخصیت پردازی جوکر نولان و جوکر فیلیپس وجود داره که جوکر فیلیپس رو فردی بسیار ضعیف و بی دست و پا حتی در انجام کارهایِ شرورانه معرفی میکنه.جوکری که هم در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته و هم اسم و هویت داره و حتی یک مادر مریض داره.چنین جوکری نه تنها نمیتونه یک ضد قهرمان باشه بلکه تبدیل به وسیله ای برای انتقام مردم از صاحبان قدرت و ثروت میشه.این جوکر خواسته هایِ به حق مردم رو بیان میکنه از تبعیض و تحقیر شدن افراد بی بضاعت و ضعفا گله میکنه.اما جوکر نولان با بازی هیث لجر دارایِ شخصیتی محکم و بدونِ ترس و واهمه ای از مردم و قهرمانشون بتمنه.شخصی که به گفته رییس پلیس گوردون نه اسمی و نه نشونی داره و حتی لباسهایِ تنش هم بدون مارکه انگار که از آسمان اومده.اون افرادش رو مثل مهره هایِ شطرنج میچینه و تمامی تحرکاتش بر روی تفکر و تعقل بر پایه دیوانگیه.که همین فاکتورها شخصیت جوکر رو جذاب و بی نفوذ میکنه.جوکر نولان با پلیس درگیر میشه و اونها رو میکشه با مافیا همکاری میکنه و در نهایت اونها رو هم از بین میبره.نقشه هایِ دشمنانش رو میفهمه و تفکر خودش رو به دیگران دیکته میکنه حتی به دادستانِ شهر گاتهام.خوب و بد برای جوکر نولان معنی نداره اون جامعه رو به جون هم میندازه.و از تماشایِ نابودیِ دنیا لذت میبره.به نظر من جوکر فیلیپس تیر خلاص رو به سر تمامی جوکرهای کامیک بوکی و حتی سینمایی زد.

  • Omid mehregan says:

    به نظر من تفاوتهای بسیاری از نظر شخصیت پردازی جوکر نولان و جوکر فیلیپس وجود داره که جوکر فیلیپس رو فردی بسیار ضعیف و بی دست و پا حتی در انجام کارهایِ شرورانه معرفی میکنه.جوکری که هم در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته و هم اسم و هویت داره و حتی یک مادر مریض داره.چنین جوکری نه تنها نمیتونه یک ضد قهرمان باشه بلکه تبدیل به وسیله ای برای انتقام مردم از صاحبان قدرت و ثروت میشه.این جوکر خواسته هایِ به حق مردم رو بیان میکنه از تبعیض و تحقیر شدن افراد بی بضاعت و ضعفا گله میکنه.اما جوکر نولان با بازی هیث لجر دارایِ شخصیتی محکم و بدونِ ترس و واهمه ای از مردم و قهرمانشون بتمنه.شخصی که به گفته رییس پلیس گوردون نه اسمی و نه نشونی داره و حتی لباسهایِ تنش هم بدون مارکه انگار که از آسمان اومده.اون افرادش رو مثل مهره هایِ شطرنج میچینه و تمامی تحرکاتش بر روی تفکر و تعقل بر پایه دیوانگیه.که همین فاکتورها شخصیت جوکر رو جذاب و بی نفوذ میکنه.جوکر نولان با پلیس درگیر میشه و اونها رو میکشه با مافیا همکاری میکنه و در نهایت اونها رو هم از بین میبره.نقشه هایِ دشمنانش رو میفهمه و تفکر خودش رو به دیگران دیکته میکنه حتی به دادستانِ شهر گاتهام.خوب و بد برای جوکر نولان معنی نداره اون جامعه رو به جون هم میندازه.و از تماشایِ نابودیِ دنیا لذت میبره.به نظر من جوکر فیلیپس تیر خلاص رو به سر تمامی جوکرهای کامیک بوکی و حتی سینمایی زد.

    • ATM says:

      اینکه شما تو تا شخصیت متفاوت رو با هم مقایسه می‌کنی و تفاوت های شخصیت دوم رو تو سر شخصیت اول میزنی به نظرم کار درستی نیست…اگر قرار به مقایسه باشه، جوکر فینیکس فقط با شخصیت هایی مثل تراویس و نورمن، قابل مقایسه هست… اگر هم دارین در جایگاه کامیک این دو تا رو مقایسه می‌کنین که بازم اشتباست، چون منبع الهام جوکر لجر با جوکر فینیکس فرق داره… جوکر فینیکس بیشتر از کامیک جوک کشنده الهام گرفته شده و هیچ آیه ای هم نازل نشده که جوکر حتما باید ناشناخته باشه یا به قول خودتون از آسمون نازل شده باشه