نقد فیلم Terminator: Dark Fate | انهدام یک نابودگر توسط هشتگ فمینیسم

8 February 2020 - 22:00

ترمیناتور (نابودگر) پس از «جیمز کامرون» دیگر ترمیناتور نشد! نه آن زمان که پس از کامرون، دنباله‌هایی ابتر بارها به امید برپایی رستاخیزی گیشه‌ای/کالتی روانهٔ پرده‌های سینماها شدند و نه حتی حال که ششمین فیلم در فرنچایز ترمیناتور، غیرمستقیم زیر نظر خودِ کامرون به تازگی به اکران رسیده است و داستان آن نیز مستقیماً دنباله‌ایست پس از بهترین قسمت این فرنچایز یعنی «نابودگر۲: روز داوری» و البته به کارگردانی کسی که پیش‌تر اولین تجربه فیلمسازی‌اش را با فیلمِ کامیک-بوکیِ «ددپول» به دست آورده بود یعنی «تیم میلر».

فیلمِ «نابودگر: سرنوشت تاریک» اما منفعل و مطیع‌تر از آن است که به یک خودبسندگی و خودکفاییِ روایی در ساختار خود رسیده باشد تا از سایهٔ نابودگرانِ پیشین -خصوصاً نابودگر ۲- خارج شده و بتوان فیلم را ابتدا با خودِ آن به قیاس پرداخت (رویکرد استقرایی). فیلمِ پیش‌رو متأسفانه آنقدر بی‌ریشه و وابسته به خارج از متن خود است که عملاً برای تحلیل آن نمی‌توان به شیوه‌ای غیر از تحلیلِ قیاسی متوصل شد و می‌بایست مفاهیمِ مدنظرِ فیلم را با یک معیار و مقیاس برتر (نابودگر ۲) به بازتعریف‌شان پرداخت؛ بی‌ریشه بودن فیلم به دلیل عقیم و مطیعِ بودن آن است. از همه‌چیز و همه‌کس تأثیر گرفته، چه ترمیناتورش که وابسته و منوط به شخصِ «آرنولد شوارتزنگر» در شماتیکی متصل به نابودگر۲ هست و چه در مفهوم «منجی» که زاییده و مطیعِ جنبش‌ها و هشتگ‌های روز -در اینجا فمینیسم- می‌باشد. هرچند که به ظاهر، داستانِ فیلم زیرنظرِ جیمزکامرون نگارش شده است اما جز اندک مواردی (همچون واحدبودنِ ویلن و شرور فیلم)، مخاطب خلق و اتمسفری پیرامون کارکترها -آنطور که در دو فیلم کامرون وجود داشت- در طول فیلم نمی‌بیند.

دقت کنید که شروعِ ترمیناتورِ کامرون چگونه بود و آغاز این فیلم چگونه است! آنجا زنی می‌بینم با یک خیالِ دقیق و انسانی (سارا کانر) که جهانی متعین را شکل داده بود سپس در مواجه با ترمیناتور واکنشی انسانی از خود نشان می‌داد اما اینجا فیلم هنوز شروع نشده، ۳۰ دقیقه‌ی ابتدایی‌اش را برای ارضایِ چشمان و حواسِ نو-پرستِ انسانِ پست‌مدرن به اکشن و مرعوبیتِ لحظه‌ایِ ناشی از آن با تکیه بر جلوه‌های ویژه می‌پردازد؛ یعنی نه تنها راهکاری سینمایی و بصری برای ابتذال موجود سراغ ندارد بلکه با آن راه آمده و براحتی با آن (ابتذال) تا می‌کند. هرچند که البته فیلم «نابودگر: سرنوشتِ تاریک» چوبِ قیاسیْ ناخواسته را در گیشه می‌خورد و سود چندانی را نصیب عواملش نمی‌کند.

نابودگر ۲: روز داوری (یک ترمیناتورِ سمپاتیک و سرپا)

همانطور که پیش‌تر گفتیم، فیلم آنقدر وابسته به بیرون از متن خود است که عملاً ردپایی از خودِ کامرون یا حتی میلر نمی‌بینیم و گویی سازندگانِ اصلی همان تهیه‌کنندگان هستند که چشمشان تنها به کنارآمدن و سوبسید-دادن‌های جشنواره‌ایی به هشتگ‌های روز می‌باشد که در اینجا «فمینیسم» حرف اول را می‌زند و کارکترهایش مستقیم یا غیرمستقیم قربانی این رویکردِ تحمیلی شده‌اند. فیلم چهار کارکترِ محوری دارد و یک ویلن (شرور) که حتی برای یکی‌شان هم از خلقِ شمایلیِ تیپیکال در پیرامون‌شان عاجز است. ویلنِ فیلم که تنها قدم قابل‌توجهش نسبت به قسمت قبل (نابودگر: جنسیس) عدم ازدحام در تعددِ طراحی‌ست و البته یک گزارهٔ درست (بصری) اما بشدت خفیف در پیرامونش: «نمی‌میرد پس فرار می‌کنیم»؛ اما در هرحال اصالتِ وجودش تنها یک بهانهٔ سطحی در پلاتِ فیلم است همچون خیلی از آثارِ سخیفِ گیشه‌ایِ روز.

ویلن (شرور) فیلم؛ عدم تعدد از اثراتِ خفیف کامرون است.

از آن چهار کارکتر دیگر، دوتایِ آنها وجودشان -درسطحِ ماجرا- از ترمیناتورِ کامرون نشأت گرفته است اما دریغ از یک خصلتِ وجودی؛ «سارا کانر» در این فیلم (لیندا همیلتون) نه تنها از سارا کانرِ خلق شده در ترمیناتورِ کامرون تهی شده بلکه هیچ موجودیتی از خود ندارد و پس از حضور و وجودِ دیدنی‌اش در ترمیناتور ۲ در این فیلم یک حضورِ ابتر و البته کار-راه-انداز دارد! بله از حضور او یک استفادهٔ سوء شده است بعنوان یک شاهدِ تحمیلی از یک انتقالِ نسلِ تحمیلی به نفعِ هشتگِ فمینیسم و نه حقیقتاً خود «فمینیسم» با این جملهٔ و رویکرد کاملا شعاری: «تو مادر مَردی نیستی که قراره آینده رو نجات بده؛ تو خودت آینده‌ای»! در ترمیناتورِ جیمزکامرون، «زن» در یک تنهایی و یک خیالِ دقیق (ترس از رستاخیز‍ِ ماشینی) از یک ترسِ مصداقی و جاندار بعنوان یک خاصیتِ انسانی جان می‌گیرد و خلق می‌شود و مادربودن جزیی از زن‌بودن او می‌شود اما اینجا کارکترِ «دنی» (ناتالیا رِیِس) خلوتگاهیِ دراماتیک برای خلقِ خصایصی همچون رهبربودن ندارد. تک‌تک پرداخت‌های پیرامون این کارکتر از ابتدا بهانه‌هایی بصری‌اند برای تحمیل و تهی‌کردن او از یک زن. از همان ابتدا هنوز ابعادِ چگونگیِ مدیریت‌ش برای خانواده شکل نگرفته که وارد یک اکشنِ سطحی و بولد‌شده می‌شود و در ادامه نیز اوجِ تدبیرش اکت‌هایی بشدت سطحی در تصمیم‌هایی‌اند که براحتی قابل‌ پیش‌بینی هستند.

در این میان تنها کارکتری که کمی وضعیت‌ش از سایرین بهتر است کارکتر «گریس» (مکنزی دیویس) می‌باشد که میلِ به حافظ بودنش حتی در شلوغی‌های جلوه‌های ویژه کمی به معرض دید می‌آید اما بازهم در پرداخت از نارس‌بودنی عمیق رنج می‌برد زیرا حتی در فلش‌بک‌هایش، جایِ اینکه شاهد یک تعلقِ خاطر به رهبر باشیم و به دنبالش خلق یک پرسوناژ یا تیپ با خصایصی مُریدانه اما فیلم به شعارهای «دنی» رجوع و اکتفا می‌کند و البته به تبع ذلیل‌شدن هرچه بیشتر فیلم.

کارکترهای زنِ فیلم موجودیت‌شان به هشتگِ فمینیسم وابسته است و نه خودجوش از درونِ خود فیلم؛ حتی سارا کانرِ بیادماندنیِ جیمزکامرون.

در آخر نیز این تحلیل را با یگانه کارکترِ این فرنچایز و فیلم یعنی «ترمیناتور» (با بازی آرنولد شوارتزنگر) پایان می‌بریم؛ کارکتری که جیمز‌کامرون در نزدیک به ۳۰ سال پیش بوسیله آن، «مفهومِ انتخاب» را در یک بسترِ متعینِ ابژکتیو (رابطه با جان کانر و تبعیت از خُلق و خوهای انسانیِ او) در ارتباط با یک خَلقِ پدرانه‌ی ماشینی به یک «معنای انتخاب» مبدل کرد. اما متاسفانه فیلم در اینجا از آخرین حضورِ آرنولد شوارتزنگر بهره‌ای نمی‌برد و همان شمایلِ مفهوم «انتخاب» برای یک روبات را در شماتیکی بشدت سطحی (خانواده‌ی در اثر چپانده شده بعنوان بهانه‌ی بصری) به اثر سنجاق می‌کند تا در نهایت در این همه جنسیت‌زدگی فیلم (ضد-مَردبودنش) شاهد یک یگانه کارکتر فرنچایزِ ترمیناتور باشیم -که البته آنهم برای فروش در گیشه بوده و نه بیشتر-

آخرین حضورِ «آرنولد شوارتزنگر» در نقش ترمیناتور در فرنچایز

در حقیقت «ترمیناتور» هرچه دارد از کاربلدیِ «جیمز کامرون» دارد که در عینِ ابداعاتی تکنولوژیک در تاریخ سینما و ژانرِ علمی-تخیلی، انسان‌فروشی نکرد و به خوبی از قابلیت‌های مدیومِ سینما برای شکل‌دهی میان نسبتِ آدمی با تکنولوژی و آینده بهره برد و این از دغدغه‌مندی او می‌آید، دغدغه‌ای که دیگر در قرن حاضرِ مثلش کم پیدا می‌شود و تکنولوژی (در سینما با محوریت جلوه‌های ویژهِ رایانه‌ای یا حتی میدانی) به سخیف‌کردنِ انسان در پرده سینما رو آورده است؛ نمونه‌اش: «ترمیناتور: سرنوشتِ تاریک».

مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.