پولانسکی در بن‌بست رکود | نقد و بررسی فیلم An Officer And a Spy

20 April 2020 - 22:00

رومن پولانسکی نامی است که چندین دهه در سینما غوغا به پا کرده است؛ چه با فیلمهای عجیب و غریبش و چه با حواشی زندگی شخصی‌اش. او فیلمسازی معمولی نیست، بلکه یک آدم پر فراز و نشیب و بی‌قرار می‌باشد که هنوز هم در سن ۸۶ سالگی پر جنب و جوش در همه جا ظاهر می‌گردد. فیلم آخر او «افسر و جاسوس» که در جشنواره ونیز ۲۰۱۹ جایزه ویژه هیئت داوران را از آن خود کرد، اثری است با همان اسلوب‌های تکنیکی و ریزبینانه‌ی پولانسکی که در کانسپتی تاریخی رخ می‌دهد. اما در مورد این فیلم همین موضوع که فضای تکنیکال و طراحی صحنه درآمده دیگر برای پولانسکی بزرگ پوآن مثبتی نمی‌تواند باشد بلکه او امتحان خودش را در کاربلدی تکنیکی پس داده است و نقطه‌ی عطف مهم در چگونگی روایت و پیشبرد متنتن سوژه و درام است. از همینجاست که «افسر و جاسوس» به تله‌ی رکود می‌افتد. اگر این فیلم را یک کارگردان معمولی می‌ساخت می‌توانستیم بگوییم اثری متوسط و قابل ارزشی است اما از پولانسکی انتظارات بالاست. این فیلم با اینکه در اجرا همانطور که گفتیم طراحی صحنه و ساختن کانسپت تاریخی را خوب ادا کرده است اما گویی کارکردان هم فقط حول همین پروسه‌ی ساخت گیر نموده و داستان را با پیشبرد کش‌آور و خسته‌کننده تا پایان ادامه می‌دهد تا جایی که از اواسط فیلم زمانی که قصه وارد دادگاه گشته به نوعی تیر خلاص رکود به مخچه‌ی درام زده می‌شود.
«افسر و جاسوس» روایتی است وام گرفته از یک واقعه‌ی تاریخی در مورد تبعیض نژادی در حق یک یهودی که در ارتش فرانسه سمتی دارد.

او به زندان می‌افتد و اکنون یک افسر بخش سرویس اطلاعات ارتش این پاپوش را کشف می‌کند. گویی آن یهودی خودِ پولانسکی است و رومن در اینجا موضوع ممنوعیت و تبعیدش در اروپا را در این چند سال در ساحت کاراکتر دریفوس دیده است و با آن همذات‌ پنداری می‌کند. اما مشکل فیلم در کلیت پیرنگش همین است و حفره‌های یکی پس از دیگری ساختمان درام را مستهلک می‌نماید. مثلاً اینکه اصلاً چرا دریفوس باید طعمه‌ی این پاپوش گردد؟ فقط بخاطر یهودی بودنش؟؟ تکلیف آن جاسوس واقعی در ارتش چه شد؟!! فیلمساز با اینکه راستای پیرنگش را بر مبنای تاریخ و یک واقعه‌ی حقیقی فاکتور گرفته اما برای نمایش مظلومیت یهودیان کاملاً یک طرفه درام را جمع‌بندی می‌کند با اینکه موضوع تنفر از یهودیان در اواخر قرن نوزدهم در جامعه‌ی فرانسه اساساً یک تحلیل جامعه‌شناسی دارد و آن در کارتل‌های استعماری و ربوی یهودیان در این کشور نهفته بود که پس از اینکه فرانسه در آن سالها به سمت تزار روسیه رفت، یهودیان شروع به مهاجرت به انگلستان و سویس کردند و به خاطر جو بشدت سرمایه‌داری و برده‌داری‌ای که این قشر محدود و زیرزمینی در جامعه فرانسه ایجاد کرده بودند، مردم نفرتی دو چندان از آنها پیدا نمودند. اما پولانسکی اینها را در فیلمش حتی به اندازه‌ی یک مقدمه‌ی کوتاه هم نمی‌گوید که اگر می‌گفت حتی می‌توانست بعضی از حفره‌های روایی را پر نماید. اما در مقابل یک تحلیل درست تاریخی – جامعه‌شناسی، ما با جماعت فاشیستی طرفیم که در شکلی غیرانسانی یک یهودی را تبعید می‌کنند و ما هم باید برایش دل بسوزانیم. البته اینها مهر تاییدی بر درست بودن شکنجه‌ی دریفوس نیست، شکنجه هر چه که باشد و بر هر انسانی که باشد، کاری است خلاف انسانیت اما در بستر درام می‌خواهیم این موضوع را روشن کنیم که چقدر در این فیلم بسترسازی ملودراماتیک یک طرفه بوده و اتفاقاً ضربه‌ی اصلی هم از همین یک طرفه بودن می‌خورد.


«افسر و جاسوس» با آن فضای تاریخی و رکود بیش از حدش در روایت و پیشبرد درام، آدمی را به یاد یک فیلم دیگر پولانسکی می‌اندازد که در زمان خودش به غیرپولانسکی‌ترین فیلم پولانسکی لقب گرفت. هم اینک می‌توان گفت که این فیلم هم در راستای همان اثرش یعنی «پیانیست» است. راکد بودن فضا با تمی کُند و مملو از گفتگوهای خسته‌کننده المان سینمای پر جنب و جوش پولانسکی نیست. پولانسکی یعنی «ونوس در پوست خز» یا «ماه تلخ» یا «دوشیزه و مرگ». مشکل اصلی ایجاد فضای دیالوگ‌محور نیست، این اشتباه را نکنید، چون پولانسکی در چند فیلم خود که فقط در یک اتاق اتفاق می‌افتد (مانند کشتار و دوشیزه و مرگ) چنان تصویرسازی و دراماتورژی میزانسنی‌ای می‌کند که مخاطب نمی‌تواند لحظه‌ای از تماشا و دنبال کردن قصه چشم بردارد اما در «افسر و جاسوس» خبری از آن جوش و خروش‌ها و اوج و فرودهای روان‌نژندی و آنارشی شدن کانسپت و اتمسفر نمی‌باشد، بلکه تمام کاراکترها گویی در پلاستیک فضای دکوری صحنه‌ها هضم اکسسوآر و طراحی لباس‌های قرن نوزدهمی خود شده‌اند. حتی دوربین پولانسکی هم در این فیلم کارایی آنچنانی‌ای ندارد؛ نه افشاگر است (کودک رزمری) و نه مزاحم و روان‌گسیخته (ماه تلخ و مستاجر) بلکه فقط و فقط نقش یک ناظر اکسسوآری را در گوشه و کنج اتاق‌ها بازی می‌کند که خواستگاهش حتی از کادر سینما بیرون می‌زند و به پلاستیک تلویزیونی جهش می‌نماید.
در «افسر و جاسوس» منتظر یک اثر خیره‌کننده و پر چالش از یک فیلمساز کنترل‌نشده نباشید بلکه در اینجا پولانسکی بشدت رو مدار کنترل‌شدگی دور می‌زند و تجربه ثابت کرده که هر زمان رومن وارد یک مدار پر از جنب و جوش تهاجمی شود اینجاست که با یک پولانسکی دیوانه و متزاحم طرفیم نه مانند اینجا شیک و مجلسی.

مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.

  • sasanbutcher23 says:

    سلام،قلمتون پایدار،فیلم های دیگه‌ی دیوید لینچ مانند مخمل آبی و…رو هم نقد کنید لطفا،ممنون.