نقد فیلم The Platform | سیاهچال مفسران

26 April 2020 - 22:00

معتقدم اصولاً «تأویل» سینما -و هنر- را نحیف و ذلیل می‌کند زیرا که «وجود» را در جهانِ «مفروضات» وارد کرده و با نمادپردازی‌هایی بشدت خوداگاهانه، هستیِ یک شئ یا مهمتر از آن «انسان» را از اصالتِ وجود و قائم بر ذات بودنش دور می‌کند؛ به این صورت که «جزء» (مثلا فردیت) از شاخصهٔ ذاتی‌اش تهی شده و نماینده یک «کلّ» (مثلا اجتماع) می‌شود، «کلی» که وجود و حضور آن نه با مصالحی مستقیم، نقد و مطلق بلکه با ملعبه‌هایی غیرمستقیم، استقراضی و بشدت نسبی و متزلزل بنا می‌شود. حال آثاری که چنین رویه‌ای را در مدیوم سینما پیش می‌گیرند پیرامون گره‌گشایی‌شان پس از مرحلهٔ تأویل، دگر ارزش و بهایی حتی باسمه‌ای از خود ندارند زیرا که مخاطب -تفسیرگرا- «جزءِ» را در فیلمِ تأویلی کشف کرده و در مصداقی خارج از فیلم آنهم در شمایلی نسبی و ابزاری از آن استفاده می‌کند و در نتیجه کارکرد فیلم -و سینما- می‌شود در حد ابزارآلاتی بصری‌شده که وام‌دار هر چیزی می‌توانند باشند الّا خودِ مدیومِ زنده و هنریِ سینما.

البته هستند کسانی که همین تأویل‌گرایی و نمادپردازی را به اعتبارِ خود آن فیلم نسبت دهند اما همانطور که پیش‌تر گفته شد -و به عبارتی دیگر- در چنین رویه‌ای مولد‌بودن و توانِ زایندگی برای گذارِ «مفاهیم» به «معانی» از مدیوم سینما سلب می‌شود و دیگر از «خلق» به معنای واقعی -و حقیقی- کلمه خبری نیست و آن وقت «سینما» تبدیل می‌شود به یک ابزار و وسیله که برای مقاصد هر چیزی مورد استفادهٔ سوء قرار گرفته و کشف و کشوف در آن معدوم می‌شود زیرا که دیگر با «مسیر» مواجه نیستیم با «دست‌آویز» مواجهیم.

فیلم «پلت‌فرم» سیاهچالی برای مفسران

حال با این مقدمه به سراغ فیلمی اسپانیایی با نام «The Platform» (پلت‌فرم یا سکّو) می‌رویم که در شمایلی تماماً نمادگرایانه و به دنبالش تأویلی و البته تفسیری و‌ نیز به پشتوانگیِ نئو-سوپر-کمپانیِ آمریکایی و هالیوودی یعنی «نت فلیکس» (Netflix) توانسته است جهانی‌ شده و به سمع و بصرِ مخاطبان بیشتری دسترسی پیدا کند و با مضمونِ پُرطمطراق و دهان-پُرکنِ کاپیتالیسم و تضاد‌طبقاتی، مباحثی را -هرچند موقتاً- در محافل سینمایی برپا کند.

مضمونِ «تضاد طبقاتی» که چندی‌ست نقلِ محتوایی سینمای روز قرار گرفته و در جدیدترین مورد نیز فیلمِ کره‌ای «بونگ جون-هو» یعنی «انگل» (Parasite) با این درون‌مایه، طوفانی در فستیوال‌های سینمایی برپا کرد که آخرینش بدعت در بُردن یکی از معدود جوایزِ اصلیِ آکادمیِ «اسکار» یعنی جایزه «بهترین فیلم» سال، تحت عنوان یک فیلم غیرانگلیسی‌زبان بوده است. این را گفتم که بدانیم فیلمِ «پلت‌فرم» در چه زمانی و دست بر چه مضمونی گذاشته است.

«فیلم پلت‌فرم داستان سیاهچالی عمودی با ۳۳۳ طبقه یا سلول است که هر سلول با دو زندانی و به فاصله‌ی ۶-۷ متر از هم قرار گرفته‌اند و تنها راه ارتباطی و اتصال میان طبقات یک حفره عمودی در وسط سلول است که در واقع دالانی‌ست تا تنها تخته‌سنگِ غذاخوری -یا همان سکّو یا پلتفرم- برای تناول کلِ سیاهچاله از آن عبور کند آنهم البته با توقفی دو دقیقه‌ای برای هر طبقه. خب طبیعتاً مقدار حجم از غذایی که در طبقه اول وجود دارد به مرور از آن کاسته شده و عملاً پس از گذر از یک پنجم از طول زندان، خوراکی برای اطعامِ چهارپنجمِ طبقات دیگر باقی نمی‌ماند. از دیگر قوانین و شرایط این سیاهچاله، چرخاندنِ رندم و تصادفیِ زندانیان هر طبقه در هر یک ماه میان طبقات است؛ فی‌المثل دو نفر از یک طبقه ممکن است یک ماه در طبقات بالایی قرار داشته باشند و به راحتی از خوراک، خود را تغذیه کنند و همان دو نفر ماه بعد در طبقات پایینیِ سیاهچاله قرار داشته باشند و برای فرار از مرگ یکدیگر را سلاخی کنند. قانون دیگر اینکه زندانیان هر طبقه فقط می‌توانند در همان دو دقیقه مختص به خودشان برای تناول از غذا استفاده کنند و اگر کسی بیش از حق خود در زمان تناول بردارد بلافاصله به موجب یک سیستم گرمایشی یا سرمایشی عذاب می‌بیند مگر اینکه سهم برداشته شده را سریعاً بازگرداند.»

اینها چکیده‌ای از جهان و قوانین فیلم بود که پلاتِ (طرح) قصه‌ی فیلم را تشکیل می‌دادند و مخاطب را به یاد آثاری مثل فیلم کاناداییِ «مکعب» می‌اندازد که شمایلی همچون این فیلم دارد و در مواردی چون «اسارت» و «حل معما» اشتراک دارند اما از آنجایی که «پلت‌فرم» در ریشه و اساس، فیلمی تأویل‌گرا و تفسیر‌طلب است در ابعاد وسیعی به نمادپردازی می‌‌پردازد و از این ساختار با قوانینش نه در جهت پردازشِ هستیِ موجوداتش (کارکترها) بلکه برای مقاصد برون‌متنی و البته خامِ خود استفاده می‌برد. آثاری که تاویل‌گرا هستند، «تغییرات» در آنها غالباً آنی یا بشدت سطحی رخ می‌دهد کماکه در فیلم «پلت‌فرم» می‌بینیم کارکتر اصلی (گرنگ) که مثلاً به عنوان فردی نسبتاً اُمانیست معرفی می‌شود نه کرختی و سردی‌اش پردازشی فرمال (ناشی از قربانی‌شدنش در طبقات پایین) دارد و نه زوایای اخلاق‌گرایی‌اش مشخص می‌شود تا مثلا در اواخر فیلم سودای اطعامِ فقرا را در سر پرورانده و عملی کند؛ از این رو شما را دعوت می‌کنم به دقت در اولین ارتعاشِ محیطی در فیلم که با مرگ و سقوط یکی از افراد طبقه بالا به وجود می‌آید! واکنش و نسبت «گرنگ» چگونه است! یک جمله: «اون آدم بود؟» و سپس براحتی گذر می‌کند و با هم‌سلولیِ پیر و کرختش به حرافی و پرده‌برداری‌های سطحی از پلات فیلم می‌پردازد -و یک اُختگی بشدت گذرا و متزلزل نیز بین‌شان شکل میگیرد- تا در ادامه، فیلم به سراغ نماد‌پردازی‌هایش برود و در نهایت در اواخر فوران کرده، افسارگسیخته می‌شود و کاملاً از وجودِ انسان برای تزهایِ کلی‌اش بهره‌کشی می‌کند.

کارکتر «گرنگ» نمادِ مخاطبِ مستأصل و منفعل که بازیچه‌ی ساختارِ تأویل‌گرای فیلم می‌باشد.

نمایی از سیاهچالِ پلتفرم که دیوار به دیوارش دستمایه‌ای‌ست برای تأویل و نه حصاری برای انسان

در مجموع شاید فیلم «پلت‌فرم» را در زمره‌ی آثاری بیاورند که -مثلا- به نقد کاپیتالیسم (سرمایه‌داری) پرداخته است اما با رویه‌ای که فیلم برای بیان حرف خود اتخاذ می‌کند در جایگاهی ضدّ انسان و ضدِ طبقه پرولتاریا قرار می‌گیرد زیرا که در ساختار کلی‌گرا و کلی‌نگرِ این فیلم افراد پایین‌دست (فقرا) تماماً وحوشی حیوانی به تصویر کشیده می‌شوند و از طرفی نیز از آنجایی که در راس این ساختار که مدیران این سیاهچاله باشند، در اختفا و در حد متولیان و تولیدکنندگانِ «خوراک» موجودیت دارند ابداً «نقد» به معنای واقعی کلمه نمی‌تواند در نسبت با آنها فرم که هیچ حتی شکلی به خود بگیرد؛ پس گول اینچنین آثاری را نباید خورد زیرا که تنها در ایده و جمع‌‌ و جور بودنِ آن جذابیتی ابتدایی دارند و ذهن را به خود جذب می‌کنند اما در حقیقت آثاری چیپ و سخیف بیش نیستند، خصوصا اینکه اگر به کمپانیِ توزیع‌کننده آن توجه کنیم، مضمون نقادانه‌ی آن پیرامونِ سرمایه‌داری را نمی‌توان خیلی جدی گرفت.

در پایان همچنین می‌توانید این نقد را به صورت ویدیویی (تصویری) در لینک زیر تماشا کنید:

نقد ویدئویی فیلم The Platform | سیاهچال مفسران

مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.

  • luccck says:

    من این فیلمو ندیدم ولی چقدر دلم میخواهد دوباره ویردیانا بونوئل رو دوباره مرور کنم. به نظر میاد نه انگل(ها) و نه پلتفرم(ها) و نه هیچ اثری درحال حاضر تداعی‌کننده فیلم بینظیر بونوئل باشد… چه زیبا و کامل اختلاف طبقاتی را به فرم رسانده بود…

  • luccck says:

    من با این حرف شما مخالفم.
    به نظرمن تاویل اگر درست به تصویر کشیده شود و مرز شعار و سینما را رعایت کند، مطمئنا فیلم ماندگار خواهد شد. مثلا نمونه‌اش در چندسال اخیر فیلم مادر دارن آرنوفسکی، درعوض فیلمی که نمیداند چه میخواهد به مخاطب خود گوید و تصویرسازی‌هایی بی‌ربط و نامفهوم داشته باشد موجب فراموش شدن خواهد شد نمونه‌اش فانوس دریایی اگرز.

    • امیر سلمان زاده says:

      ممنون از نظرتون دوست عزیز؛ اختلاف ما کمی ریشه‌ای تره، جایی که بنده معتقدم مدیوم سینما به شدت به «زندگی» شبیه و کماکه ما در زندگی خوداگاهانه از نماد یا تأویل تاثیرِ زیستی نمی‌گیریم [مستلزم پروسه‌ای ناخوداگاهانه و پیچیده‌ست] در سینما هم که تابعی از زندگیه نمیشه براحتی و با کدگذاری و نمادپردازی به همون تاثیر عمیق و شگرف رسید.
      فیلم «مادر» هم فرق چندانی با پلتفرم نداره. توی یادداشتم هم ذکر کردم که شکلگیری شخصیت، اجتماع رو شکل میده و نه بالعکس. این دو فیلم (مادر و پلتفرم) شخصیت‌پردازی به معنی واقعی کلمه (پردازشِ ابعاد شخصیتی یک انسان) نداره و سنگ بنایِ تأویل بر روی یک دستاویزِ متحرک که فقط ظاهرش به «آدمیزاد» میخوره بنا شده.
      این چنین آثاری فقط جذابیتشون در حد ایده‌ست. چون که مثلا فهم من و شما نسبت به یک واقعیت -یا حتی حقیقتِ- اجتماعی مثل «تضاد طبقاتی» رو اومدن جمع جور کردن و در یک ساعت نیم زمان با فشرده‌سازی، خلاصه‌برداری و فقط تصویری‌کردنشون مخاطب رو مبهوت میکنن.
      آثاری مثل «فریادها و نجواها» یا «سرگیجه» رو احتمالا دیدید، ببینید فیلمسازای کاربلدشون چطوری با رنگ‌های «قرمز» یا «سبز» معنایی از وجودِ پرسوناژشون رو به دنبال یک واقعیتِ به ظاهر خسته‌کننده اما در باطن حقیقی و تلخ به طور ناخواداگاه به مخاطب القا میکنن!
      البته بحث «ناخوداگاهی» و چیستی و چگونگی اثرگذاری یا اثرپذیری اون هم کمی طویل و پیچیده‌ست که براحتی نمیشه در یک مقاله کوتاه بهش پرداخت.
      بازم ممنون از نظرتون.

  • Booker says:

    نقد و بررسی های سینما گیمفا خیلی خوبه (البته با این نقد مخالفم) ولی یه مشکلی هست اونم نمره دهیتون با صفر یا ده نمیشه که این شکلی باشه خیلی فیلما از شما ۱ و ۲ و ۳ میگیرن عناصر دیگه ای هم رو نمره دهی تاثیر گذاره، نه؟

    • امیر سلمان زاده says:

      ممنون از نظرتون. توی سایت سینمافارس (سینماگیمفا) نمره‌ی هر فیلم مختص به نویسنده‌ی همون فیلمه و مثلا اینطوری نیست که نمره‌ی هر فیلم، میانگینی از نمراتِ نویسندگانِ سایت باشه. هر نویسنده فیلم مربوط به خودش رو نمره میده.

  • وحید بانشی says:

    فیلم پیچیده ای هست بنظرم از منظر اسلام همه کارهای انسان باید برای خدا باشه بعضی چیزها تقسیم پذیر نیست مثل قدرت پس هر کس در هر جایگاهی باید برای خدا کار کند و فداکاری و ایثار نشان دهد نمونش جوانانی که از جونشون گذشتن واسه آب و خاک و ناموس و این تقسیم شدنی نیست غیر از این دیدگاه معنوی هیچ طرحی یا بقول فیلم پلتفرم نمیتونه برای اداره جامعه درست باشه همه باید برای رضای خدا کار کنند و از هوس هاشون بگذرن وگرنه جامعه توحیدی شکل نمیگیره و قوانین حیوانی حاکم میشه به ما یاد دادند قبل از دیگران غذا نخوریم و اول همسایه بعد ما اگر در فیلم طبقه اولی ها غذا نمیخورند و غذا میرفت برای طبقه آخر همه چیز تغییر میکرد