به بهانه‌ی یک فیلم | یادداشتی بر فیلم The Music Box

23 June 2020 - 22:00

۱) برای من که کمدی معبدگاه همیشگی‌ام در سینما است و اگر بخواهم لیستی از فیلم‌های عمرم انتخاب کنم جایگاه قابل توجهی به آثار کمدی اختصاص می‌دهم، دیدن هرکدام از آثار  لورل و هاردی (آرتور استنلی جفرسون، نورویل هاردی)  غنیمتی بس لذت بخش است که از تجربه‌ی چندباره‌اش سیری ندارم. این علاقه که موجب نوشتن این ستایشنامه به بهانه‌ی تنها یک شاهکار از شاهکار‌های پر شمار این دو بزرگ است با اینکه حق مطلب از عظمت این دو بزرگ را ادا نمی‌کند که از این بابت از طرفدارانش پوزش می‌خواهم؛ با این حال این متن خالصانه نوشته شده تا شاید اندکی از بزرگی این دو شمایل دوست داشتنی سینما را اگر نه تحلیل و بررسی بلکه  تنها یاد آور شوم.

۲) اگر قرار باشد بازیگر به عنوان مولف انتخاب کنیم بی‌شک  لورل و هاردی مستحق چنین جایگاهی هستند. و اگر قرار باشد در نقد فیلمی به جای حرکت از اثر به موثر مستقیما سراغ اثر گذار برویم باز لورل و هاردی آنقدر دلایل قابل قبولی دارند که این قوانین را زیرپا بگذاریم تا برای یک بارهم که شده با این قسمت از نظریه مولف هم نظر باشیم.

 

۳) کمدی اسلپ اتیک SlapStick یا بزن و بکوب همانطور که از نامش پیداست دلالتی بر کلام نیست بلکه بر حرکات فیزیکی بازیگران و رابطه‌ آن‌ها با اشیاء و اتفاقاتی که برایشان می‌افتد استوار است. در این کمدی هر نگاه و هر حرکت بدن توانایی بازیگر را لو می‌دهد که در مورد لورل و هاردی که بنظرم دو استاد مسلم این نوع کمدی بوده‌اند، هستند و خواهند بود حتی بالاتر از چاپلین و کیتون، این لو  دادن سبب خیر شده  تا چیره دستی‌شان را در بازیگری ببینیم و آن را ستایش کنیم.

۴) آثار لورل و هاردی به معنی واقعی کمدی برای کمدی، لذت برای لذت و سینما برای سینما هستند. آثاری به دور از هرنوع فلسفه‌ بافی و یا مفهوم زدگی‌هایی که گاهی حتی بزرگی چون چاپلین اسیرش بود. در سینمای  لورل و هاردی مشکل یک مسئله فلسفی یا اجتماعی نیست بلکه مشکل با اثاث و لوازمی است که پیرامونشان حضور دارد و در زندگی روزمره‌ با آن‌ها سرو کار دارند. یک موقعیت ساده برای آن‌ها زمینه ای برای بازیگوشی‌ها و خراب کاری‌های خنده‌ آورشان است که انتظار می‌رود با پایان هرکدام از آن‌ها هاردی که خود را عقل کل و برتر از لورل می‌داند! نگاهی به دوربین بیندازد تا تعجب و عصبانیتش را به مخاطب القا کند.

۵) جعبه‌ی موسیقی ۱۹۳۲ ساخته‌ی جیمز پروت که همکاری‌های بسیاری را با لورل و هاردی داشته از جمله فیلم‌هایی چون: روز عالی، زیر صفر، ما را ببخشید و….از پر افتخارترین فیلم‌های پروت و لورل و هاردی است که توانسته جایزه اسکار فیلم کوتاه را بگیرد.

 

۶) جعبه‌ی موسیقی تمام ویژگی‌های یک اثر تماما لول و هاردی گونه را دارد. در این فیلم لورل و هاردی  که یک درشکه حمل بار دارند قرار است پیانویی را که سفارش خانومی برای سورپرایز همسرش است به دستشان برسانند. از همان ابتدا وقتی که این دو آدرس را از پستچی میپرسند و متوجه می‌شوند برای رسیدن به خانه باید از پله‌های بسیار عبور کنند ماجرا شروع می‌شود. این حمل ساده قرار است  تبدیل به عذابی برای شخصیت‌ها و انفجاری از خنده برای مخاطب شود.

۷) مخاطب کلنجار رفتن با اشیاء یا هر موقعیت ساده ای  را از همان ابتدای پایین آوردن پیانو بر روی دوش‌های هاردی تا بالا بردن پیانو به وسط پله‌ها  و هربار آمدن کسی همچون زنی که با کالسکه بچه‌اش می‌خواهد از پله عبور کند که سبب افتادن پیانو به پایین پله‌ها می‌شود را شاهد است. تا زمانی  که این دوبه بالای پله‌ها می‌رسند و میفهمند که جاده‌ای بوده که می‌توانستند پیانو را با درشکه کنار خانه بیاورند و اصلا نیازی به این همه زور زدن نبوده! که البته این دو اسطوره‌ی ما! دوباره پیانوی بالا آمده را پایین می‌برند که با درشکه بالا بیاورند! این بالا آمدن شروع ماجرای جذاب بردن پیانو به داخل خانه است. این بردن پیانو که اگر خانومی که آن را سفارش داده بود میدانست قرار است به قیمت نابود کردن بخشی از خانه‌اش تمام شود هرگز این کارا نمی‌کرد، بخش جذابی از فیلم را تشکیل داده از جمله آبی که در بسته بندی پیانوی زبان بسته که در صحنه‌ای به استخر می‌افتد و و با بازشدنش تمام کف خانه را پر می‌کند تا زدن دوشاخه‌ی پیانو توسط لورل به لوستر به جای پریز برق! که سبب افتادن لوستر می‌شود بخشی از این خراب کاری‌ها است.

 

 

۸) تعلیق در آثار لورل و هاردی انتظاریست که مخاطب برای خندیدن و لذت بردن  از موقعیت دارد. موتیف راه پله در جعبه‌ی موسیقی همچون پیانو به یک پراپ کلیدی از فیلم تبدیل شده که هربار برای بالا بردن پیانو و زور زدن شخصیت‌ها انتظار مشکل جدیدی را که موجب رسیدن به همان موقعیت کمیک جذاب است را براورده می‌کند. البته انتظاری که از نگاه هاردی عقل کل به دوربین و یا سرخاراندن‌های لورل داریم‌هم براورده می‌شود. مثل لحظه‌ای که هاردی به روی پیانو می‌افتد و درحالی که بر روی پیانو افتاده و دستی بر زیر چانه‌اش است به دوربین نگاه می‌کند و یا نگاه درمانده اش پس از پاره شدن کفشش ، در مورد لورل لحظه‌ی درخشانش سرخاراندنش پس از آن است که پاسبان با چماق بر سرش می‌کوبد که ابتدا کلاهش را میخاراند و بعد آن را بر می‌دارد تا سرش را بخاراند!

۹)  تمام ویژگی‌هایی که ذکر کردم از نگاه به دوربین هاردی تا خاراندن سر لورل و حتی چاق یا لاغر بودن این دو همه در خدمت شخصیت خاص این دو است که بعدها هر کمدینی که به این شیوه عمل میکرد آن را تیپ آشنایی از لورل و هاردی می‌دانستند و با آن‌ها مقایسه میشدند. و هیچ تیپی در سینما بدون آنکه پیش از این به شخصیت رسیده باشد به وجود نمی‌آید و بی شک لورل و هاردی این شمایل و فرم بازیگری را در تاریخ سینما ماندگار کردند.

۱۰) در آخر هرچه که از لورل و هاردی این دو غول بازیگری که در زمان زنده‌ بودنشان به هیچ‌وجه آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفتند بگوییم کم است شاید لازم باشد به سبک نظامی گونه‌ای که این دور در این فیلم به احترام مخاطب ایستادند به ایستیم و آن‌ها را تشویق کنیم و بگوییم ممنون برای تمام لذت و شادی که به چندین نسل بعد از خود هدیه کردید.

[poll id=”23″]

برچسب‌ها: ، ، ،

مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

پاسخ به دیدگاه محمد علی مترنم لغو

Your email address will not be published.