سالی جدید ترین پروژۀ سینمایی آقای ایستوود است که به تازگی سر و صدای زیادی به پا کرده است. به خصوص با حضور مردی دوست داشتنی و یکی از محبوب‌ترین های دنیای هالیوود، یعنی آقای تام هنکس که مثل همیشه در قالب شخصیت اصلی فیلم ایفای نقش می‌کند. از همین رو به نظر می‌رسد فیلم سالی یک ۹۵ دقیقۀ هیجان انگیز و جذاب را برای ما برنامه ریزی کرده است که واقعا ارزش صرف یک ۹۵ دقیقه را خواهد داشت. البته اگر تابحال آن را تماشا نکرده‌اید!
سالی را با اقتباس از حادثه‌ای مرگبار اما بدون مرگ در تاریخ ۱۵ ژانویۀ سال ۲۰۰۹ فیلم‌نامه نویسی کرده‌اند. حادثه‌ای که بازخورد های پرتناقضی از سوی رسانه ها و مردم دریافت کرد که البته در جمع بندی پایان فیلم، نتیجۀ روشنی برای آن در نظر گرفته می‌شود و آشوبِ به راه افتاده در زندگی سالی را آرام آرام جمع می‌کند. اما سالی چه کسی است؟
چسلی سالنبرگر خلبان استادکار و حرفه‌ایِ امریکایی است که به مدت ۴۲ سال از قبل تا هنگام حوادثِ درونِ فیلم، مشغول پرواز در خطوط هوایی مسافربری ایالت های امریکا بوده است و همچنین تجربۀ پرواز در رکاب نظامیان را نیز در کارنامۀ خود دارد و از همین رو از کارکشته ها و استادان این حرفه به شمار می‌رود. اما حادثه‌ای در ۱۵ ژانویه برای وی و هواپیمای پر از مسافرش رخ می‌دهد که چالشی جدید را پیش روی زندگی شخصی و همچنین زندگی کاری‌اش قرار می‌دهد. پرواز ۱۵۴۹، دقیقا شروع برهۀ زمانی پرچالش و جنجالی آقای سالنبرگر است که به لطف آقای ایستوود و تام هنکس برروی پردۀ نقره‌ایِ سینما به نمایش در آمده است و دیگر مردم جهان را با جزئیات این حوادث آشنا کرده است. طی پرواز ۱۵۴۹ که با خلبانیِ سالی و کمک‌خلبانی دوستش، آقای اسکایلز، آغاز می‌شود؛ حین پرواز هواپیما با دسته‌ای از پرندگان درحال پرواز برخورد می‌کند و به دلیل ورود پرنده ها به داخل موتور های هواپیما، موتور ها از کار می‌افتند و هواپیما از کنترل خارج می‌شود. اما طی زمانبندی های دقیق و واکنش های استادانۀ سالی، این هواپیما در رودخانۀ هادسن در مجاورت شهر نیویورک برروی سطح آب فرود می‌آید. بی آن که حتی یک نفر از ۱۵۵نفرِ درون هواپیما آسیب ببیند. پس از این حادثه که کسی نیز در آن آسیب ندید، سالی از طرف مردم به عنوان یک قهرمان شناخته شد و به محبوبیت بسیار بالایی دست یافت. اما از سوی اتحادیۀ هواپیمارانی در امریکا و مسئولینِ سختگیر آن تحت فشار قرار می‌گیرد و مدام برای توضیح این مورد که چرا به جای باندهای فرودگاه های نزدیک به محل حادثه، در رودخانۀ هادسن فرود آمده، او را بازخواست می‌کنند. همین جبهۀ دو منظوره و دو طرفۀ اطراف سالی باعث می‌شود که فشار های روحی و روانی زیادی را تحمل کند و علاوه بر کابوس های شبانه (که مقدمه‌ای بسیار عالی به لطف همین کابوس‌ها برای فیلم تعبیه شده)، زندگی شخصی و رابطه‌اش با همسرش نیز دچار اختلال می‌شود و فشار روحی را دوچندان می‌کند.
اما مشکلی جدی که در اینجا برای سالی حل کردن آن در اولویت قرار دارد این است که چگونه به اتحادیه و مسئولینش ثابت کند که فرود در باندهای فرودگاه های نزدیک محل حادثه در آن شرایط غیرممکن بوده و یا باید تن به سقوط در دل آسمان خراش ها و خیابان های شلوغ نیویورک می‌داده؛ یا اینکه هواپیما را برروی سطح آب رود هادسن متوقف کند. کاری که پیش از اینها توسط شخص دیگری به انجام نرسیده بود و همه را شگفت‌زده کرده بود. اثباتی که در طول فیلم، سالی وظیفۀ به حقیقت رساندنش را دارد، درست محور اصلی داستان فیلم است و از ابتدا تا انتهای فیلم قرار است کشمکش های سالی با اطرافیانش بر سر این موضوع را دنبال کنید. در مابینش نیز سکانس های حادثه را تماشا کنید که به بهترین شکل ممکن توسط ایستوود کارگردانی شده‌اند و معنای واقعی حادثه را به تصویر کشیده‌اند. حتی با اینکه این حادثه را چندین بار از زوایای مختلف به طور مکرر در فیلم تماشا می‌کنیم و هر بار نیز از انتهایش خبردار هستیم، باز هم تماشای آن برای هر بیننده‌ای هیجان‌انگیز است و این موضوع نوید از کارکشتگی کارگردان بازی می‌دهد که در جدیدترین ساختۀ خود بهترین هنرنمایی ها را به انجام رسانده است. کارگردانیِ مثال زدنیِ ایستوود هنگامی تبدیل به یک ویترین تماشایی می‌شود که کمی چاشنیِ تام هنکس بر فیلم افزوده می‌شود و ترکیبی خارق‌العاده را خلق می‌کند.
سالی، از لحاظ داستانی که حرف های زیادی برای گفتن دارد. مخصوصا هنگامی که یکی از بزرگترین حوادث سال‌های اخیر در امریکا را نیز بازگو می‌کند و جزئیاتِ پس از آن را نیز به نمایش می‌گذارد. از نظر بازیگرانش نیز شاهد یک ترکیب بسیار خوب هستیم. از تام هنکس گرفته، تا ارون اکارت که پیش از اینها در فیلم شوالیۀ تاریکی در قالب شخصیت دوچهره که شخصیتی به یادماندنی بود با آن ملاقات کرده‌ایم و در این فیلم نیز نقش کمک‌خلبان را دارد و همیشه در کنار سالی دیده می‌شود.
در پایان فیلم نیز نگاهی خواهیم داشت به آقای سالنبرگر واقعی که سن زیادی دارد و درحال ملاقات با سرنشینان واقعی حادثۀ ۱۵ ژانویه است.
فیلم سالی به عنوان یک فیلم که دربارۀ یک قهرمان ملی است، به طرز قابل قبولی داستانش را روایت می‌کند و هیچوقت به مخاطب استراحت نمی‌دهد و حتی دیالوگ های طولانی و اعصاب خردکن نیز ندارد. به طور کلی باید گفت تمام قسمت های فیلم سالی قابل قبول از آب درآمده‌اند و به نظر می‌رسد با یکی از خوش‌شانس های اسکار ۲۰۱۷ روبه رو شده باشیم که در زمینه های مختلف شانس کاندید و یا حتی برنده شدن را دارد. از طرفی نیز آقای تام هنکس همانند همیشه طوری خوش درخشیده است که باید در قسمتی از مراسم اسکار از او یاد شود.
در هر صورت، اگر از طرفداران هر سبک از سینما هستید، انتظار می‌رود با فیلم سالی ارتباط برقرار کنید و از آن لذت ببرید. پس هرچه زودتر آن را تهیه کنید و سپس نظر خود را در رابطه با این فیلم با ما در میان بگذارید. به راستی فیلم سالی شانسی برای دریافت جایزۀ اسکار دارد؟ آیا تام هنکس هنوز برای دریافت این جایزه پیر نشده و باز هم می‌خواهد به گنجینۀ افتخارات خود بی‌افزاید؟
نظرات