در سری نوشتارهای پرونده «سینما آکادمی» سعی بر آن است تا با بیان و زبانی ساده به شرح اصطلاحات سینمایی بپردازیم، از میزانسن، دکوپاژ و ترکیببندی گرفته تا فرم، تکنیک و هر آنچه در «هنر سینما» بهکار گرفته میشود. در سومین شماره از این پرونده به انواع نماها (پلانها) در سینما خواهیم پرداخت.
اگر یک فیلم سینمایی و داستان آن را به یک «مقاله» تشبیه کنیم، هر پلان یا نما کاربرد یک «کلمه» را در این متن خواهد داشت. با اتصال پلانها (کلمات)، یک صحنه (پاراگراف) و از توالی صحنهها، سکانس (فصل یا بخش) ایجاد خواهد شد. با توجه به این توالی، میتوان به اهمیت هر یک از این عناصر پی برد. نوع و اندازه یک نما بهخودیخود دربرگیرنده کارکردی دراماتیک و مفهومی خاص میباشد. درنتیجه اهمیت انتخاب جزئیات یک پلان توسط کارگردان مشهود است. در این مطلب به نماهایی اشاره خواهیم کرد که در هنر سینما متداولتر میباشند.
۱- کلوز شات / پلان از سینه به بالا / Close shot (C.S)
در نمای «مدیوم کلوز آپ» (Medium Clos Shot / M.C) سر بازیگر و قسمتی از سینه او یا قسمتی از منظره پشت سر او قابل رؤیت است. نمای «کلوز شات»، نمایی بازتر از مدیوم کلوز آپ و نمایی بستهتر از مدیوم شات است. اندازه این نما از سطح بالای سر تا زیر سینه است. نمای کلوز شات، تغییرات جزئی صورت (میمیک) یا بروز ناگهانی احساسات و یا دو بازیگر را در کادر نشان میدهد، البته این پلان با یک بازیگر در کادر معمولتر است. تأکید این نما، بر تأثیر محیط بر بازیگر و یا بر واکنش عاطفی او نسبت به عمل و یا کلام بازیگر مقابلش است.
این پلان، معمولیترین «نمای ترمیمی» است و قابلیت پیوند (تدوین/مونتاژ) به هر نمای دیگری را دارد. حتی برش از این نما به یک نمای تمامقد نیز قابل انجام است.
۲- کلوز آپ / نمای نزدیک / Close Up
در این نما، تمام صورت انسان (بازیگر) کادر را پر میکند. پیش از کاربرد در سینما، این نما در تلویزیون رواج پیدا کرد و دلیل آن کوچکی صفحه تلویزیون بود. این نما به دلیل نورپردازی سادهای که دارد و اغلب قابلیت پیوند به هر نمایی را دارا است، در سینما نیز کاربرد فراوان دارد؛ البته دلیل اصلی و مهم استفاده از «کلوز آپ» این است که بیننده را به حالات درونی که بازیگر قصد القای آن را دارد نزدیکتر میکند. بهنوعی میتوان گفت این نما مؤثرترین نما در القای احساسات درونی بازیگر و مهمترین نما برای سنجش عملکرد وی است. این نما دلالت و تأکید زیادی بر حالات دراماتیکی تصویر دارد، زیرا خصوصیات درونی با بیشترین وضوح در چهره (میمیک و چشم بازیگر) خودنمایی میکند.
کلوز آپ میتواند اطلاعاتی را که در نماهای دیگر نادیده گرفته شده یا بهسختی قابل رؤیت بوده را آشکار کند. با بسته شدن یک نما (محدود شدن تصویر صحنه)، تأثیر و اهمیت صحنهپردازی کاهش یافته، درحالیکه اهمیت بازیگران و استفاده آنان از میمیک و چشم، افزایش مییابد.
۳- اکستریم کلوز آپ / نمای خیلی نزدیک، نمای بسته / Extreme Close Up (E.C)
هدف این نوع پلان، متمرکز کردن توجه بیننده به جزئیترین اجزا صورت است. از نمای بسته زمانی استفاده میشود که اعضا و یا حالت صورت اهمیت دراماتیک داشته باشند، مثلاً نمای بسته از چشم، دهان و … . در نمای نزدیک (کلوز آپ) ُ قسمتی از گردن و موها دیده میشود و اگر نما بستهتر از این حد باشد، نمای بسته (اکستریم کلوز آپ) محسوب میشود. اگر شاهد نمایی بسته از چشم بازیگر باشیم، در این لحظه هنر بازیگر در بهکارگیری چشم بیش از هر حالت دیگری زیر ذرهبین قرار خواهد گرفت، همانطور که میدانید علاوه بر بدن، میمیک و تن صدا، چشم از مهمترین ابزار در اختیار یک بازیگر است و بازیگران بسیاری در طول تاریخ به استفاده درجهیک از این ابزار معروف هستند، مانند «آل پاچینو» و «مارلون براندو».
۴- اور شولدر شات / نمای فراز شانه / Over – the Shoulder – Shot (OTS)
در این نوع پلان، از پشت سر یک بازیگر (کاراکتر) و از بالای شانه او، موضوع را فیلمبرداری میکنند. در پلان «آور شولدر» که دو نفر در مقابل هم قرارگرفتهاند و با یکدیگر گفتوگو میکنند، شانه و پشت سر یکی و صورت دیگری در کادر خواهد بود. اگر دوربین ۱۸۰ درجه گردش کند، صورت شخصی دیده میشود که قبلاً شانه و پشت سرش دیده میشد و بدین ترتیب، در زاویه معکوس قرار میگیرد، به همین سبب آن را «زاویه متقابل» یا «معکوس» (ریورس) میگویند (به نمایی که نسبت به نمای قبل خود تقریباً ۱۸۰ درجه چرخیده باشد، «نمای ریورس»(Reverse Shot) گویند). این نوع از پلان، بیشتر در گفتوگو های دونفره استفاده میشود.
۵- اینسرت شات / نمای لایی / Insert Shot
به نمای معمولاً درشت از اجسام بیجان و اشیاء یا عضوی از جانوران، گلها و گیاهان، نمای لایی گوییم. از موارد استفاده «اینسرت» زمانی است که دو پلان ازنظر حرکت و جهت قرار گرفتن دوربین با یکدیگر منطبق نباشند و بدین ترتیب مشکل پرش در تداوم تصویر را حل میکنند و نقش رابط دو پلان را دارد. اما مهمترین کاربرد اینسرت زمانی است که تأکید روی شیء موردنظر کارکرد دراماتیک یا فرمیک داشته باشد و یکی از موارد متداول استفاده از اینسرت، ایجاد تأکید و دلهره است.
نظرات