با نیم نگاهی در اعصار مختلف جوامع انسانی همواره شاهد این مهم بوده و هستیم که عواقب تصمیمات یک شخص چگونه میتواند اطرافیان و حتی مقیاس بزرگتری از پیرامون وی را درگیر خود کند و منشا اتفاقات غیرمنتظره و ناخواستهای در سرنوشت آنها بشود؛ که در مباحث جامعهشناسی نوین ازجمله بحث تاثیر فرد در جامعه به طور گستردهای مورد بررسی قرار میگیرد. در ادامهی این مطلب قصد بررسی یکی از آثار متاخر سینما را داریم که با بازخوردهای مثبتی از سوی منتقدان مواجه گشتهاست. با سینماگیمفا همراه باشید.
«ویرجینیای شیرین» محصول ۲۰۱۷ فیلمی به کارگردانی «جیمی ام دگ» و در ژانر تریلر و نئونوآر میباشد. داستان فیلم با یک قتل بی رحمانهی چندنفره در رستوران یک شهر کوچک آغاز میشود. فرد قاتل که نامش الوود (با هنرمندی کریستوفر ابوت) است توسط دختری به نام لیلا (ایموگن پوتس) اجیر شده بوده تا اورا از شر شوهرش خلاص کند و او نیز اینکار را انجام میدهد اما در حین ارتکاب آن مجبور میشود دو شاهد دیگری که در آنجا حضور دارند را هم خلاص کند. همسر یکی از دوستان لیلا به نام «برنادت» نیز در این حادثه کشته میشود. لیلا با کشتن شوهر خود انتظار به ارث بردن قسمتی از اموال اورا دارد تا دستمزد «الوود» را نیز پرداخت کند و به همین شکل قاتل داستان برای اقامتی چند روزه به متلی به نام ویرجینیای شیرین میرود. نقش اصلی داستان سم (با نقش آفرینی جان برنتال) نام دارد و در گذشته قهرمان مسابقات گاوبازی بودهاست؛ به همین واسطه الوود که از کودکی او را میشناخته با او دوست میشود. سم شخصی مکتوم و آرام است و با برنادت که به تازگی شوهر خود را از دست دادهاست رابطه پنهانی داشتهاست و به همین منظور هیچکدام از آنها وضعیت روحی مناسبی ندارند.
اثر پیش روی ما فیلم خاصی در ژانر تریلر است که تفاوت آنرا میتوان در فضاسازیاش به خوبی احساس کرد و گویا همین تفاوت آن با آثار دیگر که بیش از هرچیزی در اتمسفر داستانی تجلی میکند نقطهی قوت اصلی آن است. روایت فیلم به غایت سبک خویش روند آرامی را برای باز کردن گرههای خود انتخاب میکند؛ اما این کندی باعث نمیشود روند اتفاقات جاذبهی خودرا از دست بدهند و «دگ» با هوشمندی بالای خود تنور را گرم نگه میدارد.
همانطور که پیشتر گفتهشد از نقاط قوت فیلم اتمسفر خاص آن است که در تمام طول فیلم به مخاطب تزریق میشود و اورا درگیر حالات شخصیتهای درماندهی آن میکند. بیشتر کارکترهای ما از گذشته و یا اعمال اشتباه خود رنج میبرند و به همین منظور احساس گناه میکنند. سم درگیر رابطهای غیراخلاقی با برنادت بودهاست و نمیتواند با وجدان خود کنار بیاید؛ لیلا نیز به تبع استخدام آدمکشی سنگدل و قتلهایی که مرتکب شدهاست خودرا سرزنش میکند اما بخشایشی برای او در کار نیست. اما هرچقدر داستان فیلم رو به جلو حرکت میکند فضای تاریک فیلم قدم به روشنایی میگذارد و شاید رستگاری برای بعضی از شخصیتهای خاکستری قصه فرا میرسد.
به هر میزان که در روایت فیلمنامه شلختگیهایی وجود دارد؛ چیره دستی کارگردان در جلب رضایت بیننده و جلوگیری از خستگی در بازهای نزدیک به ۱۰۰ دقیقه قابل تقدیر است و او توانایی خودرا در به وجود آوردن صحنههای هیجانی از جمله تعلیقهای استادانه با این اثر اثبات میکند.
از دیگر نقاط قوت فیلم نقشافرینی قابل قبول و محسوس تیم بازیگری آن است. تصور «جان برنتال» که معمولا در آثار اکشن(از جمله پانیشر) ایفای نقش میکند به عنوان نقش اصلی تریلری با این مضمون در ابتدا برایم کمی مشکل بود اما در طول فیلم نشان داد که توانایی جایگیری در چنین نقشهایی را نیز دارد و میتواند در زمانی نزدیک به دو ساعت از یک شخصیت ابرقهرمانی به فردی شکسته تغییر چهره دهد. «کریستوفر ابوت» نیز در نقش الوود به عنوان آنتاگونیست و قاتلی بیرحم به خوبی از پس وزن شخصیت بر میآید و تضادها، عقدهها و بعضی اصول اخلاقی عجیب و متناقض(مثل سکانس سرقت از خانه) او را به نمایش میگذارد. به کلی بازیگران فیلم نقش خودرا بسیار خوب ایفا کردهاند و این بخش از نقاط عطف آن است.
«sweet Virginia» فیلمی با بودجهی نه چندان زیاد، لوکیشنهای خاص و فیلمنامهای خوب (نه در حد عالی) است که به مدد کارگردان خلاق خود و استفادهی به جا از ایدهها و قدرت اتمسفر ویژهاش اثر خاصی را در ژانر تریلر و هیجانی پدید آوردهاست؛ همهی این ویژگیها در کنار هم یک تم کمیاب و با ارزش ایجاد کردهاند که میتواند حتی سرمشق برخی فیلمسازان برای پرورش دادن بیشتر این شیوه قرارگیرد. تماشای این اثر به تمام دوستداران سینما توصیه میشود.
نظرات