همانطور که در مقاله هفته گذشته از پرونده استاروارز به شما وعده دادیم، این هفته به سراغ بررسی و تحلیل شایعات و فرضیههای مطرح شده در مورد داستان قسمت هشتم این مجموعه میرویم تا ببینیم کدام یک از آنها به واقعیت تبدیل خواهند شد و کدام یک به طور کلی مزخرف و بی اساس هستند! اما خب موضوع جالب پرداختن به این فرضیهها آن هم در این ابعاد بزرگ، این است که وقتی ما همه نظرات طرفداران پروپاقرص و دیوانه استاروارز را در کنار هم قرار میدهیم، شاید یکی از آنها در آینده و وقتی فیلم عرضه میشود، واقعاً در فیلم قرار داشته باشند.
در پایان قسمت هفتم چه اتفاقی افتاد؟
در مقاله اول این پرونده به طور کامل داستان قسمت هفتم با نام The Force Awakens «نیرو برمیخیزد» را شرح دادیم، پس میخواهیم در این مقاله از آن عبور کنیم و تنها به سکانس پایانی بپردازیم که برای قسمت هشتم بسیار مهم خواهد بود. همانطور که مشخص شد، کایلو رن به عنوان یکی از شاگردان لوک به گروه جدید جدایها که توسط او آموزش میدیدند خیانت میکند و همه آنها را میکشد. لوک که نسبت به این قضیه احساس گناه دارد، خود را به یکی از دورافتادهترین نقاط کهکشان تبعید میکند. میگویند این مکان «اولین معبد جدای» است اما هنوز به طور قطع نمیتوانیم آن را تایید کنیم.
ری به همراه چیوباکا و R2-D2 به این جزیره میروند و ری در میان صخرههای آن به دنبال این استاد جدای میگردد. در صحنه آخر لوک به ری نگاه میکند و ری هم لایتسیبر اولی لوک را (که قبل از او به پدرش آناکین اسکایواکر تعلق داشت) به او بازمیگرداند. در اینجا دنیای Star Wars شما را با تمامی فرضیهها و ذهن آشفتهتان رها میکند! سوالهای زیادی داریم که مهمترین آنها در مورد هویت شخصیت ری است. او با نیرو بسیار قوی است اما چرا؟ والدین او چه کسانی بودهاند؟ او از کجا میآید و برای چه در دنیای استاروارز اهمیت خواهد داشت؟ فرقه اول (The First Order) از کجا تشکیل شده و رهبر اسنوک واقعاً کیست؟ و از کجا سر در آورده است؟
آناکین فرد انتخاب شده در پیشگوییها بود و پیشگویی هم به واقعیت پیوست
قبل از اینکه وارد فرضیههای داستانی شویم باید یک نگاه کلی به خط داستانی ششگانه داشته باشیم. در سهگانه اول آناکین اسکایواکر به عنوان یکی از بزرگترین شوالیههای جدای که توسط دارث ویدر کشته شد معرفی میشود. لوک در فیلم دوم میفهمد که دارث ویدر در واقع همان آناکین اسکایواکر است که به ضلع تاریک نیرو ملحق شده و دارث ویدر پدر اوست. حال بیایید به سراغ سهگانه دوم که پیشدرآمدی بر داستان سهگانه اصلی بودند برویم. در قسمت اول با آناکین نوجوان آشنا میشویم که قدرت خارقالعادهای در نیرو دارد و شورای جدای برای اولین بار در نظر میگیرد که شاید او «فرد انتخاب شده» بر اساس پیشگوییهایشان باشد: فردی که سیث را برای همیشه نابود خواهد کرد و در میان نیرو (هم طرف خیر و هم طرف شر) تعادل و ثبات ایجاد خواهد کرد.
اگر از آن دسته طرفداران استاروارز هستید که در ابتدا سهگانه دوم را دیدهاند، مسلماً در پایان قسمت سوم نسبت به این پیشگویی و شخصیت آناکین ناامید شدید! بله، آناکین بجای نابود کردن سیث به آنها ملحق شد اما در نهایت او بود که آخرین لرد باقیمانده سیث یعنی امپراتور پالپاتین را بخاطر دلسوزی نسبت به پسرش از بین برد. در واقع آناکین یا دارث ویدر در نهایت این پیشگویی را به واقعیت تبدیل کرد. این نکتهای بدیهی است که قبل از بررسی فرضیههای سهگانه سوم باید آن را در نظر داشته باشید.
تئوریهای داستانی قسمت هشتم، فوقالعاده و احمقانه!
در این قسمت به محبوبترین و پرطرفدارترین فرضیههای داستانی قسمت هشتم و دنیای سهگانه سوم میپردازیم. توجه داشته باشید که همه این فرضیهها از ذهن خلاق طرفداران و با توجه به شواهد خیلی ریز در قسمت هفتم استخراج شده است و در نهایت شاید ببینیم که هیچکدام به حقیقت نپیوندند. البته اینطور هم نیست که کارگردان و نویسنده رایان جانسون (Rian Johnson) تا بعد از اپیزود هفتم صبر کرده باشد تا فرضیههای شما را ببیند و سپس داستانی بنویسد که به هیچکدام از آنها ربط نداشته باشد! پس احتمال هرچیزی وجود دارد. در ادامه آماده وارد شدن به ضلع تاریک نیرو شوید.
والدین ری چه کسانی میتوانند باشند؟
این بزرگترین سوال طرفداران دنیای استاروارز است. جنگ ستارگان یا جنگهای ستارهای همیشه در هسته خود مربوط به یک خانواده و نزاع بین اعضای آن بوده است. جرج لوکاس وقتی برای اولین بار مشغول به ایدهپردازی در مورد این دنیای علمی-تخیلی شد، مشکلات خود با پدرش را در نظر گرفت و از آن به عنوان یک نکته کلیدی در خط داستانی استفاده کرد. اگر به داستان ششگانه توجه کنیم میبینیم که به طور کلی مجموعه استاروارز داستانی و ماجرایی است که از نسلی از قهرمانان و خانوادهها به نسل دیگر انتقال پیدا میکند. لوک و لیا در سهگانه اصلی خواهر و برادر بودند و در آخر فهمیدند که شخصیت منفی اصلی داستان یعنی دارث ویدر پدرشان است؛ بااینکه شاید این میراثی باشد که هرگز آن را در زندگی نخواسته باشند. آناکین خود از سوی پدر و مادر خود و فقدان آنها در رنج و عذاب بود؛ عذابی که سالها در او نفرت و خشم ایجاد کرد و هرگز نتوانست از آنها بگذرد.
حال بعد از ۳۰ سال با نسل جدیدی از قهرمانان روبهرو هستیم. ری که قدرت بسیار بالایی در نیرو دارد، فین و پو دمرون که قهرمانان مقاومت هستند در کنار شخصیتهای افسانهای و قدیمی این فرنچایز باری دیگر با شیاطین کهکشان در جنگ و درگیری قرار دارند. از همه اینها که بگذریم، به مهمترین سوال خود میرسیم: پدر و مادر ری چه کسانی هستند؟
۱- مشخصترین و سادهترین فرضیه ممکن این است که ری فرزند لوک اسکایواکر است: بله، میدانیم که یک جدای حق ازدواج کردن و بچه دار شدن ندارد اما این را هم در نظر بگیرید که پدر لوک یعنی آناکین هم چندان به قوانین پایبند نبود. بااینکه فرزندش کمی صالحتر از پدر خود است، بازهم نمیتوان چنین احتمالی را رد کرد.
۲- ری دختر هان سولو و لیا اورگانا است: این شاید کمی غیرمنتظرهتر و عجیبتر از اولین فرضیه باشد. اما در نظر داشته باشید که شاید هان و لیا فرزند دیگری به دنیا آورده و او را مخفی کردهاند؛ درست کاری که شوالیههای جدای باقیمانده با لوک و لیا انجام دادند. در قسمت هفتم هم دیدیم که ری و بن سولو (یا کایلو رن!) رابطه احساسی و عجیبی با یکدیگر دارند.
۳- ری نوه ابیوان کنوبی است: و این هم مسخرهترین فرضیه ممکن! اما آیا واقعا مسخره است؟! ابیوان کنوبی ۳۰ سال در تاریخ دنیای استاروارز جای خالی دارد و در این ۳۰ سال نمیدانیم که چه چیزهایی به سرش آمده و به کجاها رفته است. آیا احتمال این وجود ندارد که ابیوان کنوبی (یا بن کنوبی) را در نظر بگیریم که ظلمت امپراتوری را در همه جا میبیند و از عقاید جدایی خود خسته میشود و به فکر تشکیل خانواده میافتد؟ یکی از دلایلی که نسبت به این قضیه خوشبین هستیم این است که در رویای ری در طول قسمت هفتم، هر دو بازیگر ابیوان کنوبی و بن کنوبی با ری صحبت میکنند! اما چرا بن کنوبی؟ شاید هم حق با شماست و چنین فرضیهای مسخره به نظر برسد.
۴- هیچکدام از فرضیههای بالا درست نیستند: بله، همانطور که گفتیم شاید پیچش داستانی سهگانه جدید به گونهای نباشد که طرفداران بتوانند به سادگی آن را حدس بزنند. اصلاً از کجا معلوم که نویسندگان شخصیتهای کاملاً جدید و اصیلی به عنوان خانواده ری معرفی نکنند؟ شاید ری هم خط داستانی و پسزمینه حماسی خود را در دنیای استاروارز خواهد داشت. درهرحال، این بزرگترین سوال ماست که به هیچوجه نمیتوانیم نسبت به آن نظر قطعی دهیم اما تا پایان سال ۲۰۱۷ متوجه خواهیم شد. (همانطور که لوک اسکایواکر متوجه شد که دارث ویدر همان آناکین پدر اوست؟!)
رهبر اسنوک همان دارث پلیگوس است
رهبر اسنوک حضور نسبتاً کوتاهی در نیرو برمیخیزد داشت و تمامی صحنههایی که از او و شخصیت مرموزش مشاهده کردیم به ما گفتند که رونمایی از شخصیت او یکی از بزرگترین توییستهای داستانی استاروارز خواهد بود. یکی از محبوبترین فرضیههای طرفداران این است که رهبر اسنوک همان دارث پلیگوس است. او را به یاد نمیآورید؟ پالپاتین در Revenge of the Sith «انتقام سیث» در مورد یکی از تاریکترین اربابان سیث صحبت میکند که به قدری قدرتمند بوده که توانایی ایجاد زندگی (و موجودات زنده) را داشته است! پالپاتین در فریب دادن آناکین و ترغیب او برای پیوستن به ضلع تاریک نیرو میگوید که پلیگوس میتواند مرگ را فریب دهد و هرکسی را میخواهد (از جمله خودش؟!) از مرگ نجات دهد.
در مرحله اول در نظر بگیرید که دارث پلیگوس شخصیت بسیار مهمی به نظر میرسد و نباید به همین راحتی از کنار او گذشت؛ مسلماً این چیزیست که سران استاروارز و نویسندگان داستان هم آن را در نظر خواهند گرفت. در فیلم The Phantom Menace «تهدید شبح» گفته میشود که وجودیت آناکین به یک اتفاق قدرتمند وابسته به نیرو است. ما هرگز نفهمیدیم که پدر آناکین کیست. او در آینده به دارث ویدر تبدیل شد و بااینکه به سیثها پیوست، آنها را به کلی نابود کرد. آیا امکان آن وجود دارد که دارث پلیگوس آناکین را برای نقشه بزرگ خود خلق کرده باشد؟ هنوز نمیتوانیم این فرضیه را تایید کنیم اما با توجه به چیزهایی که میدانیم، اگر این فرضیه را در داستان ششگانه قرار دهیم متوجه میبینیم که تاحدودی منطقی به نظر میرسد. البته اول باید اهداف رهبر اسنوک را در قسمت هشتم و نهم دید و بعد در مورد منطق این فرضیه صحبت کرد!
تریلر Rogue One را در نظر بگیرید. در یکی از صحنههای آن میبینیم که شخصی که از پشت شبیه پالپاتین است در برابر یکی از محفظههای باکتا زانو میزند. اگر این شخص واقعاً پالپاتین باشد، چرا باید در برابر شخصی زانو بزند؟! اسنوک در قسمت هفتم بسیار پیر به نظر میرسید و حال میتوانیم در نظر بگیریم که شاید او استاد فریبکاری واقعی و پشت تمامی اتفاقات مجموعه استاروارز بوده باشد. در واقع اسنوک پالپاتین را به جلو انداخت تا کارهایش را انجام دهد و خود برای امنیت در عقب ماند. حال که پالپاتین از بین رفته است، اسنوک مستقیماً برای عملی کردن برنامههایش وارد کار خواهد شد.
احتمال به وقوع پیوستن این فرضیه بسیار بالاست. اگر رهبر اسنوک واقعا دارث پلیگوس باشد، به خیلی از رشتههای داستانی تمامی مجموعه استاروارز چنگ میزند و به همه شاخههای این دنیای وسیع مربوط خواهد شد.
ریشه ری در رهبر اسنوک است
یک پیچ و تاب بسیار جالب داستانی میتواند این باشد که ری فرزند رهبر اسنوک است. اگر بتوانیم به حرفهای پالپاتین در انتقام سیث اعتباری دهیم، حتی ممکن است اسنوک او را خلق و به او زندگی داده باشد. اما چرا او در در جاکو رها کرد؟ شاید میخواست که تا بزرگ شدنش (و تعلیم دیدنش) از تاثیر لوک اسکایواکر خارج باشد. در واقع اگر این را در نظر بگیریم که اسنوک آناکین را خلق کرده باشد، این احتمال هم وجود دارد که ری تلاش دیگر او برای ساخت بزرگترین جنگجوی نیرو است. حتی اگر اینها را هم در نظر نگیریم، احتمال زیادی وجود دارد که ری در واقعیت فرزند اسنوک باشد و در نهایت مجبور شود که با پدرش بجنگد.
در نظر داشته باشید که هویت همه این شخصیتها خیلی به موضوع فیلم اول و به کلی سهگانه سوم مربوط میشود. از همان اول که نیرو برمیخیزد معرفی شد، با چنین جملهای روبهرو شدیم:«بیداریای در نیرو شکل گرفته… آن را احساس کردهای؟ روشنیها و ضلع تاریک.» این جمله اسنوک به کایلو رن بود. شاید در این سهگانه با مفهوم جدیدی از تعادل در نیرو روبهرو شویم.
لوک اسکایواکر به تاریکی سقوط کرده است/کایلو رن شخصیت بدی نیست!
لوک در خط داستانی مجموعه استاروارز همیشه شرایط سختی داشته است. چرا کایلو رن به او خیانت کرد و زحمات و شاگردانش را نابود کرد؟ شاید کایلو رن دیده که استادش کمکم به زوال و تاریکی سقوط میکند. در ابتدا فکر کردیم که شاید ناتوانی او برای جلوگیری از کایلو رن باعث شده که خود را تبعید کند اما شاید این تبعید دلیل کاملاً متفاوتی داشته باشد. در نظر بگیرید که لوک اسکایواکر نسبت به خود و تعهدهایش نسبت به نیرو مطمئن نیست و مانند پدرش به ضلع تاریک نیرو کشیده شود؟ البته هیچکدام از ما دوست نداریم که لوک تبدیل به شخصیت منفی داستان شود اما فقط برای لحظهای در نظر بگیرید که در حساسترین سکانس این فیلمها مشخص شود که لوک پشت تمام این ماجراهاست و از ابتدا نقشهای شیطانی برای اینکار داشته است. (شاید هم به سادگی لوک ایمانش را از دست داده و حال که ری به او رسیده است، این دو به یکدیگر در رسیدن به ایمانی راسخ کمک میکنند.)
به شخصه این فرضیه طرفداران را از همه بیشتر دوست دارم! عدهای اعتقاد دارند که کایلو رن در واقع شخصیت بدی نیست و همه اینها نقشهای پنهانی میان استاد و شاگرد برای از بین بردن رهبر اسنوک است. یعنی لوک وقتی قدرت بالای رهبر اسنوک را دید، مجبور شد برنامهای برای شکست دادن او بریزد. کایلو رن هم بیشترین فداکاری ممکن را در این بین انجام داد. او شاگردان لوک را از بین برد (و یا اینکه به طرف خود کشاند؟ که در قسمت بعد به این هم میپردازیم) و سپس برای جلب اعتماد رهبر اسنوک حتی مجبور شد پدر خود را بکشد. این فرضیه خیلی خیلی منطقی است؛ مثلاً صحنهای که کایلو رن پدرش هان سولو را میکشد در نظر بگیرید. او میگوید که باید اینکار را انجام دهد اما قدرت کافی برای آن (این ایثار!) ندارد. او از پدرش میخواهد که اینکار را برای او آسان کند. پس تمامی اینها میتواند نقشه پنهانی لوک و کایلو رن باشد که در نهایت و در پایان ماجرا برگ برنده آنها خواهد شد.
شوالیههای رن (Knights of Ren) همان شاگردهای لوک هستند
در قسمت هفتم خیلی از شوالیههای رن چیزی متوجه نشدیم. ما فهمیدیم که کایلو رن بر علیه لوک همه زحماتش را نابود کرد (و در سکانسی دیدیم که چندین نفر را کشت) اما به این معنا نیست که همه «شاگرد»های لوک کشته شده باشند. چرا کایلو رن باید همه آنها را از بیخ نابود کند؟ خیلی از این شاگردها شاید توسط او به ضلع تاریک نیرو وسوسه شده باشند. و شاید دلیل اینکه لوک خود را تبعید کرد همین موضوع باشد؛ اینکه اکثر شاگردهایش بر علیهاش شدند و او نتوانست به درستی به آنها در مورد تعلیمات لازم را بدهد. یک احتمال دیگر این است که کایلو رن هیچوقت موفق به نابود کردن تمامی فرقه جدید جدایها نشد و عده زیادی از آنها در همه نقاط کهکشان منتظر بازگشت استادشان هستند. آیا بازگشت لوک باعث دوباره پدیدار شدن این فرقه جدید جدایها خواهد شد؟ اگر اینطور باشد First Order و رهبر اسنوک در دردسر بزرگی قرار دارند! (شاید دلیل نگرانی زیاد اسنوک نسبت به بازگشت اسکایواکر هم همین باشد.)
اگر این موضوع را با فرضیه بالا تلفیق کنیم، این فرض هم بوجود میآید که شوالیههای رن و خود کایلو رن همه منتظر از پشت خنجر زدن به رهبر اسنوک هستند. این گروه تاکنون بسیار مرموز بودهاند و میدانیم که در دو فیلم آینده نقش کلیدی در داستان خواهند داشت پس شاید غافلگیری بزرگی بر سر این فرقه وجود داشته باشد.
آناکین هیچوقت فرد انتخاب شده نبوده است
برای یک لحظه در نظر بگیرید که آناکین اسکایواکر «فرد انتخاب شده» نباشد! شاید جدایهای کهن برای فریب دادن سیثها این پیشگویی را دستکاری کرده باشند تا در نهایت شخص واقعی ظهور کند و این نیروهای تاریکی را برای همیشه از بین ببرد. بله، دارث ویدر یا آناکین اسکایواکر امپراتور پالپاتین را نابود کرد اما ۳۰ سال از این ماجرا گذشته است و تازه میبینیم رهبر اسنوک و شوالیههای رن و خود کایلو رن به عنوان نسل جدیدی از سیثها در کهکشان حضور پیدا کردهاند. آیا ری، شخصیت اصلی این سهگانه، همان فرد انتخاب شده خواهد بود؟
این فرضیه از آنجا بسیار میتواند به واقعیت نزدیک باشد که در یکی از لیکهای اطلاعاتی فیلم هشتم به این موضوع اشاره شد که شاید دوباره در مورد «فرد انتخاب شده» بحث شود و نظر و دید شما را نسبت به این قضیه عوض کند. شاید توطئه مخفی دیگری در این وسط باشد که بازهم بازی و موج جنگ را به طور کامل عوض کند.
رهبر اسنوک در واقع جارجار بینکز است!
نه… پشیمان شدم! حتی شوخیاش هم زشت و زننده است!
با توجه به اینکه دیزنی فعلاً برروی Rogue One: A Star Wars Story تمرکز کرده است شاید تا حداقل ۷ ماه دیگر تریلری از قسمت هشتم این مجموعه (که هماکنون حتی اسم هم ندارد) منتشر نشود. طرفداران هم فعلاً میتوانند خود را با Rogue One سرگرم کنند و سال بعد برای طوفان قسمت هشتم آماده شوند؛ اپیزودی که بسیاری از مسائل را مشخص خواهد کرد و احتمال دارد توییستهای آن طرفداران این فیلمها را برای همیشه مجنون خود کند. تا دسامبر ۲۰۱۷ (۱۵ ماه دیگر) خواهیم فهمید! با پرونده کامل سینماگیمفا از مجموعه Star Wars همراه ما باشید.
نظرات
اکثر اینا رو تو نت خونده بودم ولی شک نداشته باش با یک داستانِ آبکی طرف خواهیم و اگر غافلگیری در کار باشه، به شدت ساده و سطحی میشه.
ولی یکی از چیزهایی که به دقت بهش اشاره نکردی، احتمال زنده بودن ژین یا همون کوای گان هست. تو اپیزود اول، یودا به اوبی وان میگه که ارباب کوای گان به راز جاودانگی پی برده و ممکنه هنوز زنده باشه. من اسپین افهای استار وارز رو ندیدم ولی مثل اینکه تو بعضی کمیک ها یا سریالهای این مجمومه بهش اشاره شده. ولی خیلی دلم میخواد لیام نسون رو تو یکی از دو قسمت بعدی ببینم. تا پیر نشده یا نمرده بهتره بهش بازی بدن :))))
خیلى از این خطوط داستانى قابل حدس زدن بود، اما من شخصاً بیشتر علاقه مند به خط داستانى رى هستم. اما با نظر یاشار درباره سطحى بودن دنباله داستان موافق نیستم. قابل پیش بینى بودن مفهومش سطحى بودن نیست. به تجربه دیدم فیلمهایى با داستان سر راست کمتر توى سالن بیننده از دست مى دن تا فیلمهایى که اتفاقات توش کاملاً عیر قابل بیش بینى هست. و درباره بازگشت کواى گان، فکر مى کنم خود بن کن بى هم راهى براى زنده موندن توى نیرو پیدا کرده بود، چون زمانى که بعد از مرگ یودا پیش لوک اومد یا حتى وقتى با یودا درباره لوک صحیت مى کرد، خاطره نبود، دقیقاً زنده بود، اما به صورت غیر جسمانى.
نمى دونم توى سرى جدید مى خواهن ایده هاى سه گانه اول رو درباره ارتباط فیلمها با قصه هاى مذهبى و کتاب مقدس ادامه بدن یا نه، اما بازکشت به زندگى بدون جسم، یا تقابل لوک و پدرش، یا انفجار ستاره مرگ فقط با یک موشک کوچک توى حفره، یا تمام ساختار فیلمنامه که شباهت به ساختار معمولى سینما نداشت (از نظر زمان بندى حوادث) و شباهت بیشترش بازهم به کتب مقدس و حکایت به جاى روایت، اگر دوباره با فیلم جدید برگرده من شخصاً مشترى هستم.