انیمه Bungou Stray Dogs برگرفته از مانگا ژاپنی است که توسط کافکا Asagiri نوشته شده است و در سال ۲۰۱۲ در مجله Young Ace منتشر شد. این انیمه به کارگردانی تاکویا ایگاراشی در سال ۲۰۱۶ در دو فصل پخش شد. فصل اول انیمه از ۷ آوریل ۲۰۱۶ تا ۲۳ ژوئن ۲۰۱۶ پخش و فصل دوم آن از ۶ اکتبر ۲۰۱۶ تا ۲۲ دسامبر ۲۰۱۶ پخش گردید. ژانر انیمه ماوراطبیعی، معماگونه، اکشن است و داستان در مورد افراد سازمانی به نام آژانس کاراگاهی مسلح است و اتفاقاتی که برایشان میافتد.
موهبت داران
در ابتدا داستان با توضیح در مورد شخصیت اول آتسوشی و زندگی سختی که او در یتیمخانه گذرانده است شروع میشود و پس از مدتی به موضوع اصلی خود یعنی افرادی که قابلیت خاصی به نام موهبت دارند میپردازد. در نقطه ابتدایی، داستان سعی میکند تا موضوع اصلی خود را پنهان کند و این شخصیتها هستند که انیمه را کنترل میکنند. هدف اصلی داستان در ابتدا آشنایی با شخصیتها است مخصوصا شخصیت اصلی آتسوشی. پس از آشنایی کوتاه با شخصیتها داستان کم کم به سمت هدف اصلی خود سوق داده میشود و داستان تاریک خود را به نمایش میگذارد. نکتهی جالبی که درمورد موهبتی که افراد مختلف دارند نشان داده میشود، تنوع بسیار خاص این ویژگی است که تقریبا در هیچکدام از شخصیتها حتی ذرهای بهم شباهت ندارند و حتی برخی از آن ها از پیچیدگی خاصی برخوردار هستند.
ترکیبی به اسم آتسوشی و دازای
داستان این انیمه تقریبا بیشتر درمورد آتسوشی است، اما شخصیت دازای نیز در این انیمه از اهمیت بسزایی برخوردار است. آتسوشی یک شخصیت بسیار احساسی است که دارای یک موهبت بسیار ویژهای است که همین موضوع اهمیت وی را در داستان افزایش میدهد، آتسوشی شخصیت مهربانی دارد و در بیشتر مواقع احساساتش بر وی غلبه میکند و با احساسات خود تصمیم گیری میکند. در این انیمه به قدرت آتسوشی توجه ویژهای میشود و ماموریت پیشروی داستان به شخصیتهای دیگر سپرده شده است، اما آتسوشی را یکی از اصلیترین عضوهای خود میداند. یکی دیگر از نکات جالب این شخصیت بدشانس بودن او و قرار داشتن در برترین نقطه و در بدترین زمان است که همیشه باعث میشود که او صدمههای زیادی ببیند. آتسوشی در حال فرار از گذشته خود است اما بیرون کردن او از یتیمخانه باعث شده است که او نه تنها به زندگی خود اهمیت زیادی دهد بلکه برای زندگی دیگران نیز اهمیت زیادی قائل شود، نمونه این اتفاق وقتی است که آتسوشی با درون دریا پریدن سعی بر نجات ایزومی داشت.
دازای عنصر اصلی داستان است و حتی میتواند مهمترین شخصیت این انیمه نیز باشد. در اوایل، دازای شخصیتی است که بخش های کمدی داستان را تشکیل میدهد اما رفته رفته باتوجه به گذشته و اتفاقات پایانی فصل اول شخصیت دازای بسیار گسترده تر و قابل درکتر میشود. رابطهی جالب بین دازای و کونیکیدا با اینکه شوخیها و لحظات کمدی جذابی را رقم میزنند اما، در صحنههای اکشن داستان نیز به خوبی از این دو استفاده شده است. جدیت دازای در ماموریتها و شوخ طبعی او در مواقع دیگر تناقض بسیار زیبایی را در شخصیت وی بوجود آورده است، اما مهمترین رویکرد داستان درمورد دازای وجود یک داستان و سرگذشت بسیار غنی درمورد شخصیت او است که هم باعث افزایش جذابیت این شخصیت شده و هم موجب میشود که درمورد برخی از شخصیتها مانند آکوتاگاوا شناخت بهتری پیدا کرد. نکته مخفی شده درون شخصیت دازای این است که او با عوض کردن سبک زندگی خود سعی بر فراموش کردن گذشته خود و اتفاقات تلخی که برای او افتاده است.
شخصیتهای سفید
شخصیتهای سازمان کارآگاهی مسلح در واقع همان شخصیتهای مثبت داستان از تنوع بسیار زیادی برخوردار هستند، اما این تنوع چندان به چشم نمیآید زیرا به ندرت از این شخصیتها استفاده میشود. همچنین در فصل دوم با جدیتر شدن داستان و ورود شخصیتهای جدید به این انیمه حضور این شخصیتها کم رنگتر میشود. از بین این شخصیتها تنها کونیکیدا است که اهمیت و جایگاه خود را حفظ میکند. کونیکیدا بسیار شخصیت مقرراتی است و به نظم در کارها اهمیت زیادی میدهد، قدرت (موهبت) این شخصیت بسیار جالب است همانطور که پیشتر گفته شد قدرت تمامی شخصیتها به بهترین شکل به نمایش درآمده است، کونیکیدا شخصیت بسیار جدی است و در هیچ زمانی با هیچ کسی شوخی ندارد که این موضوع باعث رخ دادن صحنههای جذابی بین او و دازای میشود.
تانیزاکا و خواهر کوچکتر او نائومیه در ابتدا نقش بسیار مهمی را در داستان ایفا میکنند اما تا اواخر داستان زیاد خبری از نائومیه در این انیمه نیست و بیشتر تانیزاکا در داستان حضور دارد، هر چند دفعات حضور او نیز زیاد نیست، همچنین از رابطهی عجیب بین این دو خواهر نمیتوان گذشت. میازاوا از شخصیتهای عجیب داستان است، او برای یافتن پاسخ خود حتی اگه درمورد قتل باشد از آدمهای خلافکار به طور محترمانه سوال میکند و اگر جواب او را ندهند او قبول میکند و دور میشود، حتی در مواقع مبارزت نیز همیشه لبخند بر روی لبهای او است. یوسانو از شخصیت بسیار خشنی برخوردار است و حتی افکار خشونتآمیز باعث خوشحالی او میشود. استفاده از این شخصیتها بیشتر در بخش مبارزات داستان است و پیشروی داستان بر عهده شخصیتهای دیگر قرار گرفته است.
رامپو متفاوتترین شخصیت این انیمه است که واقعا میتوانست استفاده بسیار خوبی از او در داستان شود. رامپو تنها شخصیت مهم داستان است که از موهبت برخوردار نیست اما خود او معتقد است که از این قدرت بهرهمند است و بقیه شخصیتها هم نیز به نظر او احترام میگذارند. شخصیتهای سازمان کارآگاهی مسلح بیشتر شخصیتهای کمکی داستان هستند و در مواقع درست و به جا اما کم از آنها بهترین استفاده میشود، علیرغم این که رامپو جزو شخصیتهای خاص داستان است اما با این حال استفاده از این شخصیت به مراتب از بقیه شخصیتها کمتر است.
در زیر سایه پلیدی
استفاده از شخصیتهای مهم در این انیمه بسیار هوشمندانه است، در واقع داستان با نشان دادن دائم این شخصیتها، آنها را در ذهن مخاطب به خوبی جای میدهد و با استفاده از شخصیتهای دیگر داستان که شخصیتپردازی آن ها نیز به خوبی انجام شده است شخصیتهای اصلی را به سمت هدف اصلی داستان سوق میدهد. اما اشتباه این داستان حضور شخصیتهای زیاد در درون داستان این انیمه است که بعضی مواقع مخاطب دچار سردرگمی میشود و بعضی مواقع از پتانسیل کامل یک شخصیت استفاده نمیشود. داستان در مرموز بودن و پر رمز و راز بودن شخصیتهای منفی بسیار خوب عمل میکند و دیالوگهای رد و بدل شده بین این شخصیتها و دازای بسیار جذاب است و ذهن مخاطب را به چالش میکشد. شخصیتهای منفی بعضی مواقع به قدری از داستان دور میشوند که موضوع اصلی آن را فراموش میکنید اما بازگشت آنها به داستان به زیبایی رخ میدهد. ورود شخصیت ایزومی به سازمان کارآگاهی مسلح اتفاقی هم مثبت و هم منفی است، از طرفی حضور او و رابطهی بین او و آتسوشی بسیار جذاب است و از طرفی حضور بقیه شخصیتها را کمرنگ میکند. رابطهی بین شخصیتهای آکوتاگاوا و ناکاهارا و دازای در گذشته در روند داستان بسیار تاثیرگذار است.
داستان پستی و بلندی
در فصل اول روند داستان بسیار کند است و بیشتر قسمتها جنبه شناخت بر روی شخصیتها را دارند و قسمتهای معدودی به داستان اصلی میپردازد، اما در فصل دوم یک شروع فوقالعاده، نوید یک داستان بسیار جذاب را میدهد که تقریبا هم موفق است، اما داستان از مشکل زیاد بودن شخصیتها رنج میبرد که این مشکل را با ورود شخصیتهای جدیدتر جدیتر میکند. داستان با بازگرداندن شخصیتهای سازمان کارآگاهی مسلح جذابیت انیمه را دو چندان میکند ولی با نزدیک شدن به اواخر داستان، داستان دچار هرج و مرج زیادی میشود و اتفاقات به سرعت رخ میدهند. نکته حائز اهمیتی که در انیمه دیده میشود این است که تمام شخصیتها با داستان انیمه به خوبی وفق داده میشوند و حضور آنها حتی اگر کم باشد اما به موقع اتفاق میافتد. نکته عجیب دیگر این است که داستان انیمه در پایان فصل اول تغییر میکند و داستانی جدید را در فصل دوم شروع میکند این درحالی است که فصل اول ناتمام مانده است!
پایانی با جذابیت ناپایان
با اینکه در اواخر با وجود شخصیتهای زیاد و هرج و مرج بوجود آمده داستان کمی سردرگم میشود اما صحنهها و نبردها به قدری زیبا کار شدهاند که حواس مخاطب را به خود جمع میکنند. نکته منفی داستان مانور بیش از حد بر روی گذشته شخصیت دازای است در حالی که خیلی از شخصیتهای دیگر هم نیز میتوانستند اهمیت زیادی داشته باشند، اما سرگذشت شخصیت دازای به قدر بسیار زیادی عالی کار شده است و حتی کمی باعث تغییر فضای این انیمه در فصل دوم میشود. در فصل دوم بیشتر بجای صحنههای کمدی، داستان مخاطب را به سمت قسمت تاریک خود فرو میبرد. شباهت دادن آکوتاگاوا با آتسوشی باعث جذابتر شدن انیمه میشود و نبرد پایانی این انیمه را به قدر بسیار زیادی جذاب و دلنشین میکند. این انیمه با طراحی بسیار زیبای شخصیتها، موسیقی خوب و شخصیت پردازی عالی یک داستان درحال پیشرفت را ارائه میدهد و هر چه به اواخر آن نزدیکتر میشویم جذابیت آن افزایش مییابد.
نظرات
حقیقتش من بشخصه زیاد بودن کاراکترا خیلی اذیتم نکرد و بنظرم فوق العاده انیمه لذت بخشی بود.انیمه ای که هم بخشای تاریک داشت هم احساسی و هم کمدی.در مجموع یادمه اون موقع که من این انیمه رو دیدم به قدر زیادی لذت بردم بخصوص از ۴قسمت اول فصل دوم.کلن بنظرم با شروع فصل دو داستان جدی تر و جذاب تر شد به قدر خوبی
البته یکی از نکات منفیی که ب ذهنم میرسه یادمه شخصیت اتسوشی و کم بودن اعتمادبنفسش بعضی وقتا خیلی رو مخ میرفت
من فکر میکنم این انیمه خیلی به من کمک کرد بتوانم در محیط کار رابطه بهتری با همکارانم داشته باشم و آنها را درک کنم. مثلا وقتی که همکار بالا دستی سرم داد میزنه یاد کونیکیدا می افتم و فهمیدم که شخصیت های آرمان گرا صرفا می خواهند همه کارها خیلی روتین و در چهارچوب انجام بشود و با ما همکارانشان دشمن نیستند. یک جورهایی یک طنز شیرینی وارد زندگی من شده.
به نظر من یکی از بهترین انیمه هایی بود که دیدم… ارزش دیدن داره… شخصیت ها خاکستری هستن و حتی نقش منفی ها هم جذابن… هر سمت بایستی، با توجه به جایگاهت و هدفت می تونی خودت رو نقش مثبت ببینی.