نقد و بررسی انیمه Erased

Erased انیمه‌ای به نویسندگی تاکو کیشیموتو و کارگردانی توموهیکو ایتو است که در سال ۲۰۱۶ از شبکه Fuji TV پخش شد. این انیمه اقتباسی از مانگایی به همین اسم به نویسندگی کی سانبه است که از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ منتشر شد. همچنین لایو اکشنی از این انیمه در سال ۲۰۱۶ پخش شده است.

ویژگی تکرار

شروع انیمه با نشان دادن پسری جوان که سعی بر فروختن مانگاها‌ی خود دارد آغاز می‌شود، همه چیز به نظر ساده می‌آید شخصیتی تقریبا غیراجتماعی که مجبور به کار کردن در یک رستوران شده است، اما چندی از انیمه نگذشته که ویژگی موجود در داستان نمایان می‎شود. پس از روی کار آمدن ویژگی اصلی داستان، این انیمه با استفاده از دیالوگ‌های شخصیت مختلف داستان خود را بسیار ساده جلوه می‌دهد به نوعی که انگار فقط قرار است نجات داده شدن افراد مختلف را به وسیله شخصیت اصلی و آن هم با برگشت در زمان مشاهده کنیم اما داستان با یک غافلگیری آن هم به زیبایی مسیر اصلی خود را تغییر می‌دهد. این انیمه با استفاده از عنصر کلیشه‌ای بازگشت به زمان داستان خود را به قدری جذاب جلوه می‌دهد که دنبال نکردن آن کار بسیار سختی است. البته این عنصر یکی از نقش‌های کلیدی داستان است و نقش اصلی را شخصیت‌ها و چگونگی رفتار آن‌ها مشخص می‌کند.

لحظه سرنوشت ساز

مانگاکا قهرمان

ساتورو از شخصیت بسیار جالبی تشکیل شده، تفاوت و شباهت رفتار‌های او در کودکی و در جوانی بسیار جالب است. ساتورو شخصیتی است که دوست زیادی در کودکی نداشته و برای اینکه بتواند دوست جدید پیدا کند به گفتن دروغ و انجام دادن‌ رفتار‌هایی رو می‌آورد که شاید واکنش اصلی او نسبت به آن موضوع نیست، این رفتار را حتی در اوایل انیمه در شخصیت ساتورو می‌توان دید زمانی که او نسبت به یک موضوعی گلایه دارد اما نظر اصلی خود را فقط برای خودش بازگو می‌کند. نکته بسیار جالب ساتورو تکامل رفتار این شخصیت در طول داستان است که اگر با رفتارهایی که در ابتدا داشت مقایسه کنیم تفاوت‌های بسیار زیادی را در معاشرت و طرز تفکر او پیدا می‌کنیم. ساتورو فردی بیست و نه ساله است که به یازده سالگی خود بازگشته است و موضوع بسیار عجیب این است که او با افکاری بزرگ سالانه چگونه به این خوبی می‌تواند مانند یک پسر یازده ساله رفتار کند این اتفاق می‌تواند شخصی را به چالش بکشد اما ساتورو در طول انیمه هیچ مشکلی با این موضوع پیدا نمی‌کند. ساتورو دارای یک ویژگی بسیار خاص در شخصیت خود است و آن هم تسلیم نشدن او است، این شخصیت در واقع نماد تلاش و پشتکار و از همه مهم‌تر تسلیم نشدن پس از شکست است.

شخصیت‌های زمان حال

شخصیت‌های زمان اصلی انیمه چندان شخصیت‌های مهمی نیستند به جز آیری شخصیت مهم دیگری در این زمان وجود ندارد. آیری در ابتدا بسیار شخصیت مهمی در داستان است اما پس از اینکه مدتی از داستان می‌گذرد نقش او بسیار کمرنگ‌تر می‌شود. شخصیت آیری به غیر از اینکه شخصیت مهمی را در داستان ایفا می‌کند شخصیت بسیار حیاتی نیز در انیمه است و در واقع روایت بسیار جذاب داستان مخصوصا در اوایل این انیمه به لطف این شخصیت است، کودکی بسیار جالب این شخصیت و نظر بسیار جالب او در مورد اعتماد کردن و باور داشتن یک فرد بسیار جذاب است، درواقع این موضوع اعتماد داشتن و باور کردن یک فرد یکی از عنصر‌های کلیدی داستان را شکل می‌دهد. یکی از عجیب ترین نکات این انیمه وجود شخصیت ساوادا در داستان است. این شخصیت هیچ نقش کلیدی در داستان ندارد و حضور او چندان جذاب نیست، البته داستان می‌توانست از این شخصیت استفاده‌های بیشتری کند اما مسیری که برای ادامه حرکت خود انتخاب کرده است اجازه استفاده از این شخصیت را به آن نمی‌دهد.

دوست‌های همیشگی

شخصیت‌های کلیدی

ساچیکو مادر ساتورو یکی از کلیدی‌ترین شخصیت‌های این انیمه است، محبت‌های بسیار زیاد او به پسرش و کمک‌های او نقش بسیار زیادی در داستان دارد، با اینکه برای مدتی این شخصیت در داستان انیمه محو می‌شود اما خیلی سریع به روند داستان باز می‌گردد. کایو مهم‌ترین شخصیت این انیمه است، در واقع چالش اصلی داستان این است که ساتورو بتواند به خوبی کایو را درک و از او محافظت کند و زندگی بسیار دردناک او که باعث شده است کایو به یک شخصیت بسیار غیراجتماعی تبدیل شود، همین موضوع باعث شده است که کار ساتورو سخت‌تر شود. دوستان ساتورو در دوران کودکی در ابتدا به عنوان شخصیت‌های فرعی در داستان حضور دارند اما داستان از این شخصیت‌ها به عنوان ابزاری برای زیباتر و جذاب‌تر کردن خود استفاده می‌کند و بسیار هم در این امر موفق است. به جز شخصیت کنیا بقیه دوستان ساتورو بسیار شخصیت ساده‌ای دارند زیرا همین ساده بودن شخصیت‌ها به قدر بسیار زیادی نیاز‌های داستان این انیمه را برطرف می‌کنند. کنیا شخصیت باهوش، عاقل و بسیار اهل مطالعه‌ای است که خیلی سریع احساسات ساتورو را متوجه می‌شود و آن‌ها را درک می‌کند، شخصیت خجالتی و کم حرف هیرومی نقش پر رنگ‌تری در اواخر داستان پیدا می‌کند و دو شخصیت کازو و اوسامو نیز اهمیت‌ لحظه‌ای در داستان دارند. نکته بسیار مثبت شخصیت‌های این انیمه حضور شخصیت‌هایی است که خلا داستان را پر می‌کنند، شخصیت‌های از پیش گفته شده کازو و اوسامو و شخصیت‌های آکمی هینازوکی به عنوان مادر کایو که به جز خودش به هیچکس اهمیت نمی‌دهد و شخصیت گاکو یاشیرو به عنوان یک معلم مهربان و باهوش که اصلی ترین تاثیر را در داستان دارند. داستان از برخی از شخصیت‌های فرعی خود زیاد و برخی کم استفاده کرده است اما این استفاده از شخصیت‌ها کاملا به موقع است و داستان را بسیار جذاب و گیرا کرده است.

داستان تبدیل شدن به ابر قهرمان

همانطور که پیش‌تر ذکر شد این انیمه از عناصر بسیار ساده‌ای استفاده کرده است، بازگشت در زمان و قتل‌های زنجیره‌ای مرموز، اما چگونه ترکیب شدن این دو عنصر با یکدیگر و وارد کردن شخصیت‌ها به بازی داستان این انیمه را نیز جذاب کرده است. البته اواخر این انیمه کمی اوضاع داستان آشفته می‌شود و حوادث بسیار عجیبی نیز اتفاق می‌افتد، اما داستان سریع خودش را جمع می‌کند یکی از نکات جالب این انیمه استفاده بسیار به موقع از ویژگی خود یعنی سفر در زمان است، همچنین جذابیت داستان چه در زمان گذشته چه در حال از نکات بسیار خوب داستان نیز است. به طور کلی داستان این انیمه هر حرکت خود را در زمان درست و به زیبایی استفاده می‌کند، صحنه‌هایی احساسی تلخ و کمدی همگی به موقع در داستان رخ می‌دهند و این نکات باعث شده است که یک داستان بسیار غنی و جذاب در دل این انیمه رشد کند.

یکی از صحنه‌های زیبای انیمه

پایان بسیار شیرین

پایان این انیمه بیش از اندازه پایان خوشی است. یعنی کمی انتظار مخاطب برای پایان این انیمه نسبت به جو حاکم بر داستان شاد‌تر است. البته پایان این انیمه کاملا آرمانی است ولی داستان به قدری، شیرینی پایان خود را زیاد می‌کند که شاید برخی از مخاطب‌ها کمی از آن زده شوند. البته روند داستان در پایان کمی طولانی می‌شود و می‌توانست کوتاه‌تر باشد اما همین طولانی بودن نیز آسیبی به داستان انیمه وارد نکرده است. در کل این انیمه شخصیت‌های جذاب خود را به خوبی وارد داستان زیبای خود می‌کند و برخی از عناصر دیگر مانند طراحی شخصیت‌ها و موسیقی آن به زیبایی این انیمه نیز کمک کرده‌اند.