Terror In Resonance انیمهای در ژانر جنایی و روانشناسی است که در سال ۲۰۱۴ از شبکه FNS پخش شد. این انیمه توسط کوجی یاماموتو، ماکوتو کیمارو و تاکامیتسو اینویی ساخته شده و کارگردانی این انیمه برعهده شینیچیرو واتانابه است.
شروع با انفجاری قدرتمند
از همان نقطه آغازین این انیمه میتوان متوجه شد که شخصیتهای اصلی این داستان شخصیتهای معمولی نیستند، با اینکه ماموریت دزدی اولیه به شکل بسیار ساده انجام میشود، اما داستان خیلی زود نشان میدهد که شرایط بسیار پیچیدهتر از آن چیزی است که بنظر میرسد. حرفهای عجیب و جالبی که بین دو شخصیت مبادله میشود بسیار زیبا است و این دو شخصیت جالب به زیبایی در داستان معرفی میشوند. نکته جالب قسمت ابتدایی انیمه این است که مخاطب نمیتواند حدس بزند که چه چیزی در انتظار او است و همین موضوع باعث جذابیت این انیمه شده است. داستان آهسته آهسته از شخصیتهای فرعی خود استفاده میکند و از موضوع اصلی خود رونمایی میکند که این موضوع نیز بسیار جذاب است.
گروه اسفینکس
دو شخصیت اصلی داستان یعنی نه و دوازده بسیار شخصیتهای جالبی هستند، در ابتدا به نظر میرسد که این دو شخصیت بسیار خشن و بیرحم باشند اما تنها با گذشت دقایقی از داستان زیبایی این دو شخصیت نشان داده میشود. نه، شخصیتی کم حرف، عاقل و بسیار باهوشی است البته هر دو شخصیت دوازده و نه باهوش هستند اما نکته جالب داستان این است که تعداد دفعات بسیار کمی پیش آمده است که از هوش شخصیت دوازده استفاده شود و تنها در قسمتهای ابتدایی از هوش و ذکاوت وی استفاده شده است. نکته جالب بین این دو شخصیت، تضاد رفتاری این دو فرد است که جذابیت این دو فرد را در طول داستان افزایش داده است. برخلاف شخصیت نه، دوازده بسیار بازیگوش است و دست به کارهای عجیب و غریب میزند، نکتهی جالب این شخصیت لبخندی است که این شخصیت تقریبا در تمامی مقاطع انیمه بر لب دارد. داستان، ذهن هرکدام از این دو شخصیت را به یک موضوع درگیر کرده است، شخصیت نه سعی در فرار از خاطرات خود دارد و شخصیت دوازده درگیر شخصیت لیسا میشود. فلش بکهای بسیار کوتاهی که داستان از گذشته این دو شخصیت نشان میدهد بسیار جالب هستند. نکته بسیار جالب این انیمه این است که دو شخصیت اصلی آن دقیقا شخصیتهایی هستند که سطح جذابیت داستان را به بیشترین مقدار ممکن میتوانند افزایش دهند و داستان با هنرمندی از این دو استفاده میکند.
لیسا شخصیتی است که مشکلات بسیار زیادی هم در اجتماع و هم درخانواده دارد، نکته بسیار عجیب درمورد این شخصیت این است که با وجود اینکه بسیار سریع درگیر داستان پیچیده این انیمه میشود اما، تقریبا تا اواسط انیمه تاثیر بسزایی در داستان ندارد. تنها دلیل حضور لیسا در داستان درگیر کردن او با شخصیت دوازده است که این امر هم نیز بسیار زیبا انجام شده است، زیرا داستان نشان میدهد که درگیر کردن او در بازی به راه افتاده توسط دوازده و نه چه عواقب بدی دارد.داستان سعی دارد تا زیاد به گذشته این شخصیت اشاره نکند و تنها گفتن یک یا دو جمله را برای شناخت این شخصیت کافی دانسته است.
کارآگاه دردسرساز
اگر شخصیت دیگری به جز شیبازاکی درون داستان قرار میگرفت شاید داستان این انیمه به این مقدار جذاب نمیشد، شخصیت باهوش و متفکر شیبازاکی که مانند تمامی شخصیتها در داستانهای پلیسی زندگی خود را برای حل پروندههای خود فدا میکند که شخصیت بسیار حیاتی برای داستان است. حضور شخصیت شیبازاکی اجازه خاموش شدن شعلههای داستان را در قسمتهای ابتدایی نمیدهد و آن را گرم نگه میدارد. هرچه داستان به اواخر خود نزدیکتر میشود شیبازاکی بیشتر درگیر آن میشود، حتی داستان از گذشته این شخصیت نیز به زیرکی استفاده میکند تا حقایقی را که در پشت پرده خود پنهان کرده است نمایان کند.
پنجِ شرور
دقیقا لحظهای که داستان به سمت روندی تکراری حرکت میکرد، ورود شخصیت پنج، داستان را به اوج جذابیت خود رساند. کلا داستان در مخفی و مرموزانه گذاشتن اهداف سه شخصیت نه و دوازده و در مقابل شخصیت پنج بسیار خوب عمل کرده است، البته داستان در نشان دادن اهداف شخصیت پنج چندان موفق عمل نکرده است. با ورود شخصیت پنج داستان به دو قسمت تقسیم میشود، در یک سمت سه شخصیت پنج و نه و دوازده مشغول انجام بازی با یکدیگر میشوند و از سمتی شیبازاکی به سمت حل پازلهای موجود برای پرده برداری از حقایق داستان میرود. درکل با ورود شخصیت پنج داستان یک تکان حسابی میخورد و مسائل بوجود آمده درون خود را جدیتر نمایش میدهد. نکته بسیار جالب شخصیتهای اصلی این انیمه این است که تقریبا تمامی آنها سعی دارند تا گذشته خود را با روش خود فراموش یا حقایق آن را نمایش دهند.
داستان نشان دادن حقیقت
داستان در ابتدا روند کندی دارد با اینکه از موضوع بسیار جذابی برخوردار است، اما مشخص است که داستان توانایی پیشروی به یک شکل را ندارد و با ورود شخصیت پنج و درگیر کردن لیسا در داستان نه تنها خود را از روند تکراری شدن نجات میدهد بلکه به جذایبت خود میافزاید. شاید اساسی ترین مشکل داستان، نشان دادن هدف شخصیت پنج از مبارزه با گروه اسفینکس است، البته داستان در اواخر کمی سردرگم میشود و آرامش حاکم بر خود را از دست میدهد، همین موضوع هم باعث میشود که حضور شخصیت پنج در داستان کمی گنگ شود و بدلایل گفته شده توسط او کمی نا امید کننده به نظر برسد. داستان از شخصیتهای فرعی خود به بهترین شکل ممکن استفاده کرده است و هر شخصیت را به دلیل درستی استفاده میکند. هرچند حضور شخصیت هامورا در داستان اصلا ضروری نیست، اما بقیه شخصیت ها مانند کینوشیتا، موکاسا و هاروکا به خوبی به کار گرفته شدهاند. داستان این انیمه با اینکه روند ابتدایی چندان خوبی ندارد اما رفته رفته این روند را بهتر میکند و یک داستان زیبا را به نمایش میگذارد. داستان این انیمه از نکته بسیار جالبی برخوردار است، داستان در سه بخش اول ، میانه و پایان خود به نوعی تغییر سبک میدهد. در اوایل، داستان سعی بر معرفی شخصیتها و به چالش کشیدن ذهن مخاطب با دادن معماهای جالب خود است، در بخش میانی این انیمه داستان اصلی خود را به نمایش میگذارد و شخصیتهای جدید و موجود در انیمه را وارد داستان میکند و در بخش آخر از تمامی این اتفاقات نتیجه گیری میکند و نشان میدهد که همیشه حتی در اوج ناامیدی هم امیدی وجود دارد.
پایانی پر از امید و ناامیدی
همانطور که پیشتر ذکر شد اواخر این انیمه کمی سردرگم شد و اتفاقات به سرعت رخ دادند، اما این مشکل سریع برطرف شد تا منتظر یک پایان بسیار زیبا و جذاب باشیم. متاسفانه این انیمه با نشان دادن صحنههایی که شاید چندان ضروری نبودن کمی پایان ناامید کنندهای را به نمایش گذاشت. البته با توجه به اتفاقات و حقایق داستان شاید این بهترین پایانی بود که میتواند این انیمه داشته باشد. درکل این انیمه با شخصیتهای بسیار جذاب خود توانست یک داستان زیبا را به نمایش بگذارد که به کمک طراحی و موسیقی آن توانست این زیبایی را چندین برابر کند.
نظرات