Planet With انیمهای در سبک علمی تخیلی است که در سال ۲۰۱۸ از شبکه Tokyo mx پخش شد. ساتوشی میزوکامی کارگردانی این انیمه و یوهی سوزوکی نویسندگی آن را برعهده دارند، این انیمه اقتباسی از مانگایی به همین اسم به نویسندگی ساتوشی میزوکامی است و از سال ۲۰۱۸ انتشار آن آغاز شده است.
شروع یک رویا
شروع این انیمه بسیار جذاب است، از داستان بسیار مرموز آن تا شخصیتهای بسیار جالبی که از همان ابتدا با درخشندگی خود حواس مخاطب را به خود جلب میکنند. این انیمه از همان قسمت ابتدایی خود نشان میدهد که غافلگیریهای زیادی را برای مخاطب خود در نظر گرفته است، که رفته رفته آنها را در داستان به نمایش میگذارد. در این انیمه اتفاقات عجیب زیادی رخ میدهد، اما داستان این اتفاقات را بسیار عادی نشان میدهد که این موضوع باعث شده تا جذابیت این انیمه بیشتر شود مخصوصا در اوایل خط داستانی که انیمه کمی گنگ و سردرگم است. در قسمتهای ابتدایی داستان عجلهی زیادی دارد تا به نقطه موردنظر خود دست یابد، اما همین موضوع موجب شده تا برخی از اتفاقات درون داستان کمی گنگ باشند و باعث سردرگمی مخاطب شود.

سویا انتقامجویی که زمین را نجات داد
قهرمانی به دنبال انتقام
سویا کوروی هسته اصلی داستان این انیمه است و بیشتر اتفاقات هم به این شخصیت ختم میشوند. سویا شخصیتی است که خانواده، خانه و حتی حافظهی خود را از دست داده است و نقطه شروع داستان از جایی است که حافظه سویا باز میگردد و سویا به دنبال انتقام گرفتن است. داستان این انیمه از بخشهای مختلفی تشکیل شده است، اما اصلیترین بخش آن تکامل شخصیت سویا و تبدیل او به یک فرد کامل و صلح طلب است. داستان سیر تکامل شخصیت سویا را به بهترین شکل ممکن به نمایش گذاشته است و دقیقا در هر دوازده قسمت از این انیمه تاثیرات اتفاقات گذشته را میتوان به خوبی در شخصیت سویا مشاهده کرد و داستان سختترین ماموریت خود یعنی تبدیل شدن سویا فردی غمگین و غیر اجتماعی به یک فرد کامل و تمام عیار را به خوبی انجام داده است که انیمه سیر تکامل او را به کمک شخصیتهای فرعی و مخصوصا شخصیت نزومی انجام میدهد. نزومی شخصیت باهوش و بسیار مهربانی است و به نوعی میتوان گفت شخصیتی پر از امید به زندگی است و داستان به زیبایی از این شخصیت استفاده کرده است، اما در اواخر این انیمه در استفاده از این شخصیت کمی زیادهروی میکند و احساس میشود که حضور این شخصیت در برخی از صحنهها غیر ضروری است.
صلح طلبها و زیر دنیایها
شخصیتهای این انیمه از پیچیدگی خاصی برخوردار نیستند، اما سادگی این شخصیتها به شکلی نیست که باعث کاسته شدن جذابیت داستان شود بلکه طنز و داستانهای پشت هر شخصیت بعضی اوقات از افت جذابیت انیمه جلوگیری میکنند. در این انیمه تقریبا تمامی شخصیتها تکامل زیادی نسبت به گذشته خود پیدا میکنند، اما برخی از شخصیتها مانند هارومی و بنیکا که داستان مانور زیادی بر روی آنها میدهد از جذابیت چندان خاصی برخوردار نیستند با اینکه حضور زیادی در داستان دارند اما استفاده چندان خاصی از آنها نمیشود. داستان به زیبایی با استفاده از هر اسلحه سحابی نمایشی از گذشته شخصیتهای فرعی خود را به نمایش میگذارد و بسیار هم زیبا این کار را انجام میدهد. همچنین ظاهر این اسلحههای سحابی دید بسیار جالبی از فلسفه نویسنده نسبت به برخی از ویژگیهای زندگی نشان میدهد، مانند اسلحهای که ظاهر آن به شکلی است که حیوانات ظرف غذای انسان را نگه داشتهاند و یا برخی از آنها نیز درون ظرف غذا وجود دارند. سرگذشت شخصیتها بسیار جذاب است اما به جز گینکو و سویا بقیه این سرگذشتها یا چندان جذاب نیستند یا کمی گنگ ارائه داده میشوند. مهمترین شخصیتهای این انیمه به جز نزومی گینکو شخصیتی همیشه خندان و بسیار مهربان و راشاوراک (استاد) است. داستان اصلی این انیمه در واقع این است که راشاوراک و گینکو سعی دارند تا ثابت کنند که فردی زخم دیده مانند سویا نیز شخصیتی دارای عشق و بخشندگی است، اما مدت زمان بسیار طولانی سپری میشود که هم شخصیتها و هم داستان جایگاه اصلی خود را در این انیمه پیدا کنند.

سه شخصیت اصلی
داستان فرعی
داستان این انیمه از سه بخش تشکیل میشود، عجیبترین نکته انیمه بخش اول داستان آن است که تاثیرات بسیار زیادی را بر مخاطب خود میگذارد که این اثرات موجب میشود که بخش اول داستان این انیمه را کاملا یک انیمه جدا بتوان در نظر گرفت. بخش اول داستان ( پنج قسمت ابتدایی) از خیلی از جهات نسبت به دو بخش بعدی ضعیفتر عمل کرده است، داستان این انیمه در این بخش بسیار سریع و با عجله به راه خود ادامه میدهد. مبارزات در این بخش بسیار کوتاه هستند و همین موضوع جذابیت داستان را کم کرده است، همچنین اتفاقات بسیار سریع و گنگ هستند و باعث سردرگمی مخاطب میشوند. دلیل حضور این بخش در انیمه به دام انداختن شخصیتهای هفت قهرمان در تله داستان است تا این بتواند در ادامه از این شخصیتها به بهترین شکل ممکن استفاده کند، همچنین داستان دو شخصیت شیرایشی و کارلن را به یکی از اصلیترین مهرهها تبدیل میکند و بهترین حرکت را بین این دو مهره انجام میدهد. تمامی شخصیتهای فرعی دارای حفرهای درون ذهن خود هستند که با ورود به قسمت توهم اسلحه سحابی با آن حفره یا دغدغه ذهنی روبرو میشوند و آن را شکست میدهند.
داستان عشق یا عدالت
بعد از ورود به بخش دوم داستان تحول بسیار بزرگی در این انیمه شکل میگیرد. از مبارزات بسیار جذاب تا صحنههای احساسی بسیار زیبایی که انیمه به نمایش میگذارد، شخصیتها بسیار خوب نقش خود را در داستان پیدا و ایفا میکنند. داستان به زیبایی به گذشته شخصیتهای اصلی میرود و به ریزترین نکات سرگذشت آنها اشاره میکند هرچند هویت و سرگذشت اژدها در درون داستان کمی مبهم است، اما به غیر از آن، روابط احساسی بین برخی از شخصیتها به شکلی نیست که مخاطب بتواند با آنها ارتباط برقرار کند. داستان میتوانست به دستاوردهای بزرگتری در رابطه بین سویا و نزومی دست پیدا کند اما اصراری در این رابطه ندارد. پس از گذشت بخش اول داستان به مقدار بسیار زیادی جذابتر میشود، اما این جذابیت برخی از استانداردهای انیمه را کمی ناخوشایند کرده است، به عنوان مثال گذر پنج سال در یک قسمت و توضیحات بعد از آن کمی خسته کننده به نظر میآیند و این درحالی است که چندین قسمت جذاب و بسیار زیبا را انیمه پشت سر گذاشته ولی این توضیحات کمی خسته کننده به نظر میآیند، به طور کلی روایت و داستان این انیمه با گذر زمان به مقدار بسیار زیادی جذاب و زیبا میشود.

صحنههای اکشن از طراحی و جذابیت بالایی برخوردار هستند
رشد گل زندگی در سرزمین مرده
داستان از رشد صعودی برخوردار است اما شخصیتهای این انیمه از موج سینوسی برخوردار هستند و حضور آنها در هر لحظه از داستان کم و زیاد میشود، با توجه به اتفاقات افتاده به نظر میرسد که شخصیتهای فرعی این انیمه حضور بسیار پررنگی در پایان آن داشته باشند اما کاملا برعکس آن اتفاق میافتد. با اینکه پایان این انیمه بسیار پایان مناسبی و راضی کنندهای است ولی میتواست هم در بخش مواجه پایانی میان شخصیتها و هم در مورد سرنوشت رابطه بین شخصیتها بهتر عمل کند. این انیمه با کمدی جذاب، اکشنهای عالی و صحنههای احساسی و زیبا یک انیمه بسیار جذاب و زیبا را در سبک خود به نمایش میگذارد.
نظرات