در این قسمت از معرفی فیلم و سریال و در هفتهی پایانی خردادماه، با دو فیلمی سر و کار داریم که علی رغم ارایهی تجربهای لایق تحسین و ستایش و صدالبته جذاب و کمنظیر، از شهرت کمتری نسبت به آثار همجوار خود برخوردارند و در میان عموم مخاطبان سینما چندان مشهور نیستند. از درامی عاشقانه که در آیندهای نه چندان دور جریان مییابد گرفته، تا علمیتخیلی مشمئزکننده و پیچیدهای که تحلیلگر برخی از مسائل بحثبرانگیز جوامع معاصر، مِن جمله اعتیاد به مواد مخدر است. در سینمافارس بخوانید.
- فیلم سینمایی “او”
نام فیلم به زبان انگلیسی: “Her”
سال تولید: ۲۰۱۳ میلادی
نویسنده: اسپایک جونز (Spike Jonze)
کارگردان: اسپایک جونز (Spike Jonze)
کشور تولیدکننده: ایالات متحدهی آمریکا (USA)
کمپانی سازنده: Annapurna Pictures
بازیگران: واکین فنیکس (Joaquin Phoenix)، امی آدامز (Amy Adams)، اسکارلت یوهنسن (Scarlet Johannson)، کریس پرت (Chris Pratt)، رونی مارا (Rooney Mara)
از ایدههای ناب ژانر علمیتخیلی که این روزها طرفداران کم و بیش فراوانی دارد، ایدهی خلق هوشهای مصنوعی و انساننما و خودآگاهی آنهاست. هوشهایی مصنوعی که با پی بردن به پیچیدگی خلقت خود روی دست خالقانشان برمیآیند و با خیزشهای خصمانه و گاها وحشیانه سعی بر اثبات برتری خود بر بشریت دارند. اما چه میشد اگر قصهی هوشمندی یک هوش مصنوعی در باب درامی عاشقانه و در آیندهای نهچندان دور روایت میشد و در آن خبری از آن خشونت بیحد و مرز عامهپسندانه نبود؟ اسپایک جونز با شاهکارش یعنی “او” (Her) به این پرسش جذاب پاسخی قانعکننده و به همان سان دندانشکن میدهد. “او” درمورد نویسندهای با نام تئودور ترمبلی است که در آیندهای نزدیک زندگی میکند و شغلش نگاشتن نامههایی عاشقانه و احساسبرانگیز است که برای محبوبیتی نسبی میان دور و اطرافیانش به ارمغان آورده و ظاهرا در زندگی تجربههای احساسی فوقالعلادهای را از سر میگذارند؛ اما حقیقت نفس آن شخص یکه و تنها، در تاریکی مطلق غرق شده که ناشی از ناکامی او در رسیدن به زندگی آرمانی عاشقانهای است که در سر داشته و کمتر کسی است که خواستار آن نباشد. این شخصِ ناامید روزی از سر بیعاری به سراغ خرید یک هوش مصنوعی میرود، علی رغم اینکه نخست هیچ حسی به آن ندارد و به شکل یاسآلودی آنرا برای رفع مشکلش خریداری کرده، ولی آرامآرام توسط آن تحت تاثیر قرار گرفته رابطهی اعجابآوری، لبریز از عواطف درونی و بیرونی میان آنها شکل میگیرد که زندگی او را با شدت دستخوش تحول قرار میدهد و درهای تازهای را به رویش باز میکند.
لزوما، نباید از “او” انتظار یک علمیتخیلی را داشت. چراکه عناصر علمیتخیلی در این فیلم از نظری مزینکنندهی اتمسفر فیلم و گره خورده با شخصیتها و داستانپردازی هستند و نمیتوان آنرا به آن تمثیل خالصی که در عموم آثار این ژانر یافت میشود در این اثر پیدا کرد، که بدون شک بکارگیری این شیوه به نفع آن بوده و سبب شکلگیری چنین تجربهی شگفتانگیزی شده است. از طرفی با فیلمی سر و کار داریم که دغدغهها و فراز و فرودهای زندگی یک زوج در آیندهای نهچندان دور و به شکلی نامتعارف توصیف کرده و به تصویر میکشد. چراکه اتفاقاتی که در این آینده زندگی این دو شخص را تحتالشعاع قرار میدهند در حقیقت مصداقی برای اتفاقاتی هستند که ممکن است در زمان حال و یا حتی در گذشته به وقوع پیوسته باشند. مقصود اصلی جونز، بیان این است که روابط عاشقانه شاید با گذر زمان اشکال و شمایلی تازه به خود بگیرند، اما ماهیت و سرشت آنها در تمام دوران یکسان خواهد بود و با گذر زمان دچار کوچکترین تحولی نخواهد شد. فیلمی چون “او” بخاطر ژرفا و پیچیدگی داستانی فراوانش نیازمند تحلیلی مفصل و مقالهای جداگانه است و بنده هم قصد ندارم تا قصهی آنرا برای شما فاش کنم! پس شخصا به شما پیشنهاد میکنم که از این تجربهی دلپذیر و لطیف که تلخی و شیرینیهای زندگی را به زیبایی تمام به تصویر میکشد، به سادگی نگذرید.
- فیلم سینمایی “پویش تیرگی”
نام فیلم به زبان انگلیسی: “A Scanner Darkly”
سال تولید: ۲۰۰۶ میلادی
نویسنده: ریچارد لینکلیتر (Richard Linklater)
کارگردان: ریچارد لینکلیتر (Richard Linklater)
کشور تولیدکننده: ایالات متحدهی آمریکا (USA)
کمپانی سازنده: Detour Film، ۱۰۰۰ words
بازیگران: کیانو ریوز (Keanu Reaves)، رابرت دونی جونیور (Robert Downey Jr)، وودی هارلسون (Woody Harrelson)، وینونا رایدر (Winona Rider)، الکس جونز (Alex Jones)، روری کاچرن (Rory Cochrane)
مگر میشود فیلمی که بازیگران مشهور و ماهری چون کیانو ریوز (Keanu Reaves)، رابرت داونی جونیور (Robert Downey Jr) و وودی هارلسون (Woody Harrelson) را گردهم آورده ناشناخته باشد؟ مگر میشود که ریچارد لینکلیتر (Richard Linklater)، خالق تجربهی پرفراز و نشیب و شیرین “پسرانگی” (Boyhood) فیلم مجذوبکننده و باکیفیتی بسازد که از چشمان عموم مخاطبان پنهان مانده باشد؟ مگر میشود که در فیلمی یکی از برترین و شاخصترین آثار فیلیپکیدیک (Philip.k Dick) بزرگوار مورد اقتباس قرار بگیرد و کسی اسمی از آن نشنیده باشد؟ پاسخ تمامی این پرسشها یک بلهی تاسفبرانگیز و شرمآور است که شدت نهانی از هیجان گره خورده است. “پویش تیرگی” (A Scanner Darkly) تمامی این مشخصهها را یدک میکشد و علیرغم اینها فیلمی است که پس از نام بردن از آن با نگاههای خیره و پرسشگرایانه روبرو میشوم. در حالی که تجربهی این فیلم، یعنی سر و کله زدن با یک علمیتخیلی هیجانانگیز، مشمئزکننده و تهوعآور که لحن تاریک و کمدی سیاه منبع اقتباسش را به بهترین تمثیل ممکن به ارث برده است.
قصهی “پویش تیرگی” در جهانی جریان دارد که مادهی مخدر شدیدا خطرناکی با نام مادهی دی (Substance D) در گوشهگوشهی کشور شیوع پیدا کرده و اعتیاد به آن به طرز دیوانهواری فراگیر شده است. کاراکتر اصلی داستان شخصی با نام رابرت آرکتور (Robert Arctor) است که به عنوان یک مامور مخفی در سازمان مبارزه با مواد مخدر فعالیت میکند و به دنبال رسیدن به سرمنشا تولید این گونه مواد با یکی از پخشکنندهها ارتباط برقرار میکند و در همین حین به دلایلی، به مصرف آن روی میآورد. “پویش تیرگی” سبک بصری و پویانمایی خاصی دارد همین قرارگیری آن بین مرز انیمیشن فیلم در زمینهی فنی، خصوصیتی منحصر به فرد است که آنرا از دیگر اقتباسهای آثار فیلیپکی دیک جدا میدارد. زیرا واضح است که لینکلیتر به خوبی ذات و مقصود رمان دیک را درک کرده و همین پیادهسازی صحیح آن در سینما سبب شده تا با یکی از وفادارترین و خالصترین اقتباسها از رمانهای دیک روبرو شویم. روند داستانی فیلم، گاها درگیرکننده، عمیق و هرازگاهی به شدت میخکوبکننده است و همین پیچیدگی آن سبب شده که برای درک مقاصد آن محتاج دقایقی تفکر و بازنگری اثر باشید و همین نکته است که لذت تماشای آنرا دوچندان میکند. “پویش تیرگی” سرشار از کاراکترهایی با تیپها و عقاید متمایز است برهمکنشها و تعاملات آنها علیرغم افزایش جذابیت و تعلیق در مواردی، قدم به قدم مخاطبش را به آن نتیجهگیری نهایی نزدیک میکند که نکات ریز و درشت فراوانی در آن گنجانده شده است؛ از تاثیرات وحشتناک مواد مخدر بر روند طبیعی زندگی گرفته تا فدا شدن جان انسانهایی که به قصد نجات دنیای بیرحم دور و اطرافشان قربانی آن شدند و بهایی گزاف پرداختند.
لینکلیتر با بهرهجویی از تلاطم ذهنی و خوددرگیریهای مزمن شخصیت آرکتور و غالب کردن آن بر ساختار روایی اثر؛ مخاطب را در هالهای از ابهام قرار میدهد و با دادن سرنخ به طور متداوم و در نهایت رویارو کردن او با حقیقت امر، هیجان را در تکتک ثانیههای آن تزریق و همینطور عطش تماشاگر را بیش از پیش تشدید میکند. اگر به دنبال یک علمیتخیلی تهوعآور، عجیب، دیوانهوار، جذاب و به معنای واقعی کلمه نامتعارف هستید ساختهی شاخص ریچارد لینکلیتر یعنی “پویش تیرگی” یکی از بهترین انتخابها برای شماست که باید فرصت تماشایش را غنیمت بشمارید.
شما چه فکر میکنید؟ آیا هیچیک از آثار مذکور را تماشا کردهاید؟ آیا مطالعهی مقاله برای شما مسرتبخش بوده است؟
نظرات