مقاله در مورد بهترین فیلمهای عاشقانه است، پس بهتر است در آغاز به سراغ مفهوم عشق برویم. عشق چیست؟ میدانید به همین جمله به ظاهر تکراری چقدر تفکر شده، به راستی چرا ما باید مفهموم عشق را در زندگی دریابیم؟
بگذارید از همین جا مسیر مقاله را مشخص کنیم تا متوجه شوید هدف این ۱۰ برتر، عشقهای واقعی و برانگیخته شدن احساسات ما با دیدن آنها است. بله، عشق همان حس مبهم، لذت بخش، عجیب و غریب، که گاهی باعث بروز خشونت، افسردگی، از خود گذشتگی، حتی در مواقعی مرگ بخاطر معشوق است. با این همه حس عشق اصلا ساده نیست، انواع دیدگاههای مختلف درست، نادرست وجود دارد، صحت داشتن یا نداشتن آن چندان مهم نیست، تفکراتی که آن ها را ساخته مهم است. انواع عشق وجود دارد، از آنهایی که شمارا بهت زده میکنند، تا عشقهای لحظهای و زودگذر را شامل میشود.
لازم به ذکر است، این مقاله به هیچ عنوان از منبعی الهام نگرفته و رتبهبندی یا توضیحات مقاله کاملا شخصی است. اگر فیلمی که شما مد نظر داشتهاید در لیست نبود، ناراحت نشوید، میتوانید اسم و رتبه مد نظرتان را به اشتراک بگذارید، تا ما هم از آنها استفاده کرده و نهایت لذت را ببریم.
به سراغ عشق میرویم، شاید بتوان گفت عشق حسی است که، شما را به راهی میکشاند تا تمام هدفهایتان را درصورت لازم برای رسیدن به معشوقتان پشت سر گذاشته و بدون اینکه خودتان را در نظر بگیرید، به رضایت و آرامش معشوقتان فکر کنید و کار لازم را انجام دهید. چنین تعریفی در وحلهی اول، بسیار سنگین و رویایی بنظر میرسد، اما شاید این حس و تفکر همان عشق *واقعی* است و شما در ادامه آن به وفاداری، ازخودگذشتگی، لذت و آرامش، حتی رستگاری دست بیابید. به صورتی که، شما حتی امکان دارد به معشوق خود نرسید، اما با این احساسات روبرو شده و آنها را درک کنید، همین شاید کافی است تا شما حس آرامش درونی را بدست آورید.
اما به سراغ بهترین فیلمهای عاشقانه میرویم، این فیلمها شاید با شما کاری کنند، که برای شخصیتهایشان گریه کنید، خوشحال شوید، از آنها درسهایی برای زندگی خودتان یاد بگیرید. به هر حال احساسات آدم با همزادپنداری تشدید میشود، مطمئن باشید در مبحث عشق واقعی به راحتی همزادپنداری بوجود میآید، زیرا اگر تابع هر تعریفی از عشق هم که باشید میتوانید نمونهی آنرا دریابید و با آن ارتباط برقرار کنید. همچنین فیلمهای عاشقانه، شخصیتپردازی عمیقتر و واقعیتر را به واقعیت دارند و نسبت به دیگر فیلمها، تمرکز بیشتری روی این موضوع دارند. با تمام این تفاسیر اگر میخواهید با این چنین پیشزمینههای بسراغ ۱۰ برتر انتخاب شده بروید ما بروید، با ما همراه باشید.
نکته مهم: جدای از توضیحات مربوط به هر فیلم، سعی شده یک نقطه، لحظه مهم، شاید حتی سکانس از فیلم که احساسات بیننده در آن لحظه به اوج میرسد و از نظر نویسنده خاص هستند، ذکر شود. این متنها صد در صد حاوی اسپویل داستانی هستند، پس اگر فیلم را هنوز مشاهده نکردهاید، از آن بخشها بگذرید، یا درصورت علاقه بعد از مشاهده فیلم آنها را دوباره مطالعه کنید.

۱۰- درخشش ابدی یک ذهن پاک (Eternal Sunshine Of The Spotless Mind)
فیلم درخشش ابدی یک ذهن پاک، جز پیچیدهترین فیلمهای این مقاله است. موضوع از بین بردن خاطرات یک عشق عمیق، در واقع یک تصمیم بسیار سخت در زندگی هر شخص است. فیلم داستانی بسیار عمیق و پیچیده و ارزشمند را روایت خواهد کرد که، با پاککردن خاطرات جوئل همراه با کلمنتاین پرداخته خواهد شد، آنها بهدلایلی این تصمیم را گرفتهاند و دکتری توان انجام این کار را در دنیای فیلم دارد. باید کار سازندگان را در به تصویر کشیدن چنین موضوع خاصی، تحسین کرد. بازیگران باتجربه و نام آشنای فیلم، گویی از تجربههای خود نهایت استفاده را کردهاند، در این حیث فیلم نهایت پرداخته شدن به شخصیتها را ارائه میدهد. بهدلیل پیچیدگی خاص فیلم، نمیتوان بدون لو دادن داستان آن بهدرستی به آن پرداخت، گاهی اوقات باید بعضی از فیلمها را تماشا کنید، تا متوجه موضوع خاص آنها شوید.
لحظه برتر|خطراسپویل:
کافی است به سکانسی که جوئل و کلمنتاین، با وجود تمام تلاش برای پاک کردن خاطراتشان از یکدیگر، دوباره به احساس آشنایی برخورد میکنند، اشاره کرد. لحظه خداحافطی آنها از یکدیگر هردویشان با احساس، آشناپنداری روبرو شده و چیزی را که قبلا وجودش را احساس میکردهاند، دوباره به شکل جادویی احساس میکنند.

۹-شکل آب (The Shape Of Water)
چون نگنجد شکل تو درعقل من| بینمت در هر مکان و منزلی| زین حضورت، عشق شسته چشم من| دل زلالم، چون به هرجا حاضری
این شعرشان برای ما فارسی زبانان مخصوصا، بشدت الهام بخش فلسفهی کارگردان فیلم شده، با ترکیب داستانی حیرتانگیز و فانتزی! همین کافی است تا، شما جذب داستان رمانتیک و غمگین آن شوید. شما بعد دیگری از عشق را مشاهده میکنید، شخصیت اصلی الیزا در سکوتی که در سرنوشتش نوشته شده غرق است، بله او لال است. اما این موضوع اصلا مانعی برای عدم وجود حس عشق در او نمیباشد، داستان چنین است که، الیزا عاشق موجودی دریایی و عجیب که اتفاقی با او برخورد میکند، میشود. آن موجود دوزیست به طرز حیرت انگیزی شبیه به الیزا است، و به راستی که هیچچیز بهتر از این نیست که، شخصی را پیدا کنید که، ایرادات شما را نبیند و شما هم ایرادات او را نبینید! هرکدام از این دو شخصیت کمبودهایی دارند، ولی در کنار هم گویا عشقی تمام و کمال را با هم بدست میآورند.
شخصیتپردازی در این عنوان بینظیر است، از موجود دوزیست گرفته تا حتی شخصیتهای جانبی همگی خوب پرداخته شده و هدفهای خاص خود را در سر میپندارند، در راس آنها، بهترین شخصیت، الیزا است. او برای رسیدن به عشقی اینچنین واقعی، مرزی نمیبیند و خطراتی را انجام میدهد که ممکن است، به مرگ او ختم شوند. این همان از حس از خودگشتگی هم است، وقتی مرزها از بین میروند، وقتی رویاپردازی الیزا برای آینده لذت بخش میشود. میدانید که در مورد چه موضوعی صحبت میکنیم؟ جنس عشقی که شکل آب دارد را، شعر الهام گرفته بهتر توضیح میدهد.
لحظه برتر|خطراسپویل:
شاید بتوان گفت، بدترین صحنه فیلم در کسری از ثانیه به صحنهای شگفتانگیز تبدیل میشود. الیزا به یکباره به حرف میآید و با خودش آهنگی را زمزمه میکند، آهنگ بسیار احساسی است و ما صحنههایی میبینم که، الیزا با موجود دوزیست میرقصد. این صحنه اصلا جالب نیست و قابل باور هم نیست اما، کافی است چند لحظه بیشتر صبر کنید… بله! الیزا فقط رویای خودش را در ذهنش مرور میکند، تمام خوانندگی و رقصش بر اثر عشقی عمیق بوجود آمده و حتی فیلمبرداری و شوکی که، این سکانس دارد، تکاندهنده است.

۸-کازابلانکا (Casablanca)
شاید با خود بگویید “چگونه فیلمی کلاسیک بعد از گذشت این همه سال، میتواند عشق بین دو نفر را به خوبی نشان دهد؟” بگذارید خیالتان را راحت کنم، نه تنها سالی که به تماشای این فیلم مینشیند مهم نیست، بلکه اگر آن را در معیار قیاس هم بیاوریم، از خیلی فیلمهای عاشقانه قرن ۲۱ هم، بهتر است. وقتی شما عاشق کسی میشوید، بدترین حالت آن جدایی نا به هنگام یا تصادفی است، دلایل مختلفی که ربطی به رابطه دو نفره و عشق شما ندارند. شما مشکلی ندارید ولی سرنوشت چنین رقم میخورد، گویی از قبل قرار بوده آن اتفاق و جدایی اتفاق بیافتد.
روایت فیلم هم تقریبا چنین است، بعد از عشقی نابود شده بدست سرنوشت و جدایی تلخ، اگر دوباره ملاقاتی صورت بگیرد، به راستی چه حسی دست خواهد آمد؟ ریک شخصیت اصلی فیلم، بهدلایلی در گذشته از معشوقش السا، جدا شده و مدتزمانی از آن گذشته است. ریک بطور اتفاقی با السا روبرو میشود، میتوان عشق گمشده، اما فراموش نشده آنها را لحظهای که به چشمان یکدیگر خیره میشوند، مشاهده کرد. شخصیتهای فیلم از نظر بازیگری، عالی عمل کردهاند و شما وقتی میفهمید که، این فیلم کلاسیک است و چند ده سال پیش چنین شخصیتپردازیهای قابل ارتباطی شده، بیشتر جذب فیلم میشوید. تک تک سکانسهای رمانتیک فیلم شامل، فداکاری، وفاداری، افسوس هستند، که شما را بشدت احساسی میکنند و قابل پذیرش هستند، زیرا همزادپنداری با شخصیتها بهدرستی اتفاق میافتد.
لحظه برتر|خطر اسپویل:
مگر میشود با چنین جدایی غمگینی، بهترین لحظه دیدار مجدد عاشقان نباشد؟ رودرویی ریک و السا با پدیدار شدن حس عشق قدیمی اول بصورت دیدار فردی و خیره شدن به چشمان یکدیگر اتفاق میافتد، دوم با درخواست آهنگی از طرف السا، که خاطرهها را بیادشان میآورد.

۷- املی (Amelie)
فیلم املی واقعا فیلمی بسیار جذاب، سرگرم کننده و شگفتانگیز است. برجستهترین نکتهای که میتواند شما را مجذوب خودش کند، شخصیت املی است! املی طی ماجراهایی که در اثر کنجکاوی با دیگران دارد، بدنبال کشف عشق هم میگردد. او فردی بسیار کنجکاو است و هرکاری حاضر است انجام دهد، تا اطرافیان خود را خوشحال کند و مشکلات آنها را حل کند، حتی با تمام پیچیدگیهای آن موضوع، اما وقتی پای زندگی خودش (همان کشف عشق) به میان میآید، توان تصمیم گیری درست و روبرو شدن با آن را ندارد. داستان املی چنین است که، بطور اتفاقی با پسری که کتابش را گم کرده درگیر ماجراجویی میشود و عشقی نهفته در وجودش، به پسر شکل میگیرد.
از قضا پسر، در کودکی به صورتی با املی دوست بوده، با اینکه املی عاشق آن پسر میشود، توان رودرویی با او را ندارد، درواقع املی ترس از روبرو شدن با احساسات خودش را دارد. روایت و ریتم فیلم، در اینجا شدیدا به کمک این موضوع میآید و آنرا به بهترین شکل ممکن اجرا میکند، تا موضوع روبرو شدن با عشق و مصمم بودن انتخابهای املی حتی گاهی، نه برای دیگران، بلکه برای خودش به بهترین شکل به تصویر کشیده شود. جالب است، املی با اینکه بسیار مصمم در انجام کارهایش به تصویر کشیده میشود، یا حتی در کمک به دیگران خبره است، اما با مشکلی طبیعی دست و پنجه نرم میکند. آیا میتوان با شخصیت او همزاد پنداری کرد؟ اگر فیلم را دیدهاید، میدانیدحتی پرسیدن این سوال هم بی احترامی است، موافقم! او صد در صد قابل همزادپنداری است.
لحظه برتر|خطر اسپویل:
در آخرین لحظات رودرویی املی با عشقش، در لحظه، فکر میکند پسر با شخص دیگری در رابطه است. یک سوتفاهم ساده او را در اوج رویاپردازهایش همراه با عشقش، به نا امیدی میرساند. دیدن املی در خانه، ناامیدی و گریه کردنش با آنهمه کارهای موفق برای دیگران و نه برای خود، واقعا احساسی و غمگین است. ولی در ادامه پسر بسراغش میآید و پشت در خانهاش منتظر میماند. لحظه ای که املی، در را باز میکند و دونفر باهم روبرو میشوند، همانند نام کامل فیلم شگفتانگیز است.

۶- اسم تو (Your Name)
خلق یک داستان شگفتانگیز، پیچیده اما احساسی میتواند بیننده را، بشدت تحتتاثیر قرار دهد. دراین لیست تنها انیمیشن یا انیمه، که توانست در لیست ما قرار گیرد، انیمه (اسم تو) است. روایت انیمه در حین پیچیده بودن، قابل فهم و جذاب ارائه میشود. شوکهای داستانی و بسیار احساسی، احساسات شما را بر میانگیزد. نمیتوان بدون گفتن اسپویل، خلاصه داستان را بهدرستی گفت، اما میتوان به جنس عشق آن اشارهای کرد. فضا و زمان در انیمه هم از چنین عشقی به وجد میآید، با شخصیتهایی روبرو هستیم که، به هر قیمتی شده به دنبال عشق همدیگر میروند. آنها به این موضوع توجهای نمیکنند که، ممکن است هرگز همدیگر را ملاقات نکنند. این موضوع احتیاجی به بیان ندارد، داستان فیلم به درستی این مفهوم را بدست آورده و برای شما واضح است که سرنوشت همیشه کسانی را که عاشق همدیگر هستند، دوباره به هم میرساند. چنین موضوعی در پس داستان بشدت حیرتانگیز انیمه، نهفته است. شخصیتهای این عنوان، به راحتی احساست شما را تحت تاثیر قرار میدهد. شاید از نظر بعضی افراد، انیمهها کشش چندانی برای چنین موضوعاتی ندارند، پیشنهاد میشود به هر کسی که چنین دیدگاهی دارد، انیمه اسم تو را، تماشا کند.
لحظه برتر|خطر اسپوبل:
زمانی که پسر بجای نوشتن اسم خودش، کلمه “عاشقتم” را در دست دختر مینویسد، واقعا احساسات را تحت تاثیر قرار میدهد. بعد از تمام سختیهایی دو نفر که متحمل شدهاند، ابراز علاقه بهترین چیزی است که، حتی از رسیدن آن ها به یکدیگر هم شیرینتر میباشد. به شخصه تا به حال با دیدن انیمهای به گریه نیفتادهام، اما مگر میشود لحظهای که دختر، دستش را برای دیدن اسم عشقش (موضوعی که دلیلش را موقع تماشا میفهمید) نگاه میکند و لی با کلمه “عاشقتم” مواجه میشود، احساساتی نشد؟

۵- عروس خونین (The Bride 2015| La Novia)
عشق برای بعضی انسانها، به این سادگیها فراموش نمیشود، یا تغییر نمیکند. همان جمله که عشق اول عشقی پایدار نبوده و به سرانجام نخواهد رسید، اما فراموش کردن آن غیر ممکن است، شیرازهی عروس خونین است. روایت داستان، به شکلی کاملا غمگین و ناامیدانه اتفاق میافتد، دختری (همان عروس) در زندگیاش دو معشوق دارد، او یک نفر را فقط دوست دارد اما جوری نیست که، برایش مهم نباشد، بحث عاشقی است. اما عشق واقعیاش به دیگری است، این داستان از کودکی بههمراه آنها بوده، و تابهحال ادامه دار بوده است. در زمان حال، عشق واقعی دختر ازدواج کرده و او نامزد کسی است که فقط دوستش دارد و در آستانهی ازدواج با همدیگر هستند. شاید بنظر برسد که، مانند اکثر داستانهای عامیانه امروزی به شکلی کلیشهای روایت شکل میگیرد، اما باید بدانید بسیار تفاوتها وجود دارد و به این سادگی اتفاقات شکل نمیگیرند.
عروس خونین جنس دیگری از این نوع داستان است، کاملا واقعیتر، خطرناکتر و غمگین تر از تصوراتمان ظاهر میشود. لحظات احساسی، با شوکهای غیره منتظره شدیدی، همراه هستند. به شکلی که شما حتی شاید، خیانت را همان وفاداری تجسم کنید، فیلم دقیقا همان چیزی که باید باشد هست..! بازیگر شخصیت عروس شگفتانگیز است، او بسیار به دریافت همزادپنداری شما با شخصیتش کمک کرده و هرلحظه که او تردیدی دارد، گویا خود شما تردید دارید.
لحظه برتر| خطر اسپویل:
در آخرین لحظات فیلم، وقتی در عرض چند ثانیه متوجه میشوید پیرزنی که در طی گذشت زمان سرنوشت شوم عروس را، به او خاظر نشان می کند، در واقع خود شخصیت اصلی یعنی عروس است، غم او را حس میکنید. در اینجا بیان احساسات سخت میشود، این لحظه شوکه کننده است هم داستان هم فیلمبرداری عالی هستند، شاید نمیتوان چیزی گفت بجز، شگفتانگیز و غمگین.

۴- در حال و هوای عشق (In The Mood For Love)
فیلم در حال و هوای عشق را باید با دید متفاوتی تماشا کرد، داستان روایتگر زن و مردی همسایه است که، هر دو متاهل هستند ولی با خیانت به همسران خود و عاشق یکدیگر شدن، روایت فیلم را شکل میدهند. شاید در وحلهی اول بجای عشق و عاشق شدن، هوس در ذهنتان پدیدار شود و دلیل اینکه آنرا جز فیلمهای عاشقانه، با چنین رتبهای قرار دادهایم، خواستار شوید. اما کافی است در ادامه متوجه شوید، حتی هوس در این رابطه جایی ندارد و آنها حتی همدیگر را، لمس نخواهند کرد.
دو شخصیت فیلم با توجه به عشقشان که از کمبودهایی بوجود آمده، حتی با دیدن و صحبت کردن روحشان ارضا میشود. آنها با این موضوع که به همسرشان خیانت کردهاند دسته و پنجه نرم میکنند و میدانند، کار اشتباهی را مرتکب شدهاند. بله! این منطق درست است و احساسات آنها اشتباه است، باید تصمیماتشان را به منطق واگذار کنند، و به زندگی ادامه دهند، اما عشق شاید از منطق هم قویتر است و توانایی بالایی میطلبد تا، آنها تصمیمات منطقی را محقق کنند. بازیگری دو شخصیت بسیار راضی کننده است، فیلم فضای خاص، و منحصر به فرد آسیایی (چین) را دارد و شما با فیلمسازی متفاوت روبرو خواهید شد، که بر روی داستان عاشقانه متفاوتی هم دست گذاشته است. این ترکیب بشدت جواب داده، گاهی برای درک بهتر باید آن فیلم را تماشا کنید، کلمات شاید نتواند آن حس را به شما منتقل کند، در حال و هوای عشق در همان دسته هم، قرار می گیرد.
لحظه برتر| خطر اسپویل:
در فیلم موضوع بسیار جالبی مطرح میشود، طبق عقیدههایی اگر یک راز مهم را در کنار یک درخت فاش کنید، آن راز برای همیشه فراموش میشود. این واقعا عقیده جالبی است حال، شخصیت مرد در پایان فیلم و جدایی از زن این راز را بدرختی منتقل میکند، این در حالی است که، خدافظیشان از همدیگر و حتی شاید قبول کردن اینکه، عشقشان نادرست است و هرگز ثمرهای نخواهد داشت، بصورت خیلی غمناکی اتفاق میافتد.

۳- تایتانیک (Titanic)
وقتی عشقت به یک نفر در حدی است که، هر شبت در رویاهایت، او را ببینی و احساسش کنی، تفاوتی ندارد دور از تو یا نزدیک به تو باشد، او در قلب تو خواهد ماند، عشق او وارد قلبت شده و تو عاشقش شدهای، دیگر هرگز این حس عاشقی برای تو اتفاق نخواهد افتاد، به شکلی که حتی اگر او را در زندگیات از دست بدهی، بیشتر از قبل عشقش درقلبت خواهد ماند و اورا فراموش نمیکنی.
همین چند خط برای عاشقانه دیوانهوار جک و رز در تایتانیک کافی است.
سکانس برتر خطر اسپویل:
صحنه ی مرگ جک خیلیها را به گریه انداخته، حتی بیاحساسترین آدمهارا… اما به شخصه لحظه برتر از نظر من زمانی است که جک، رز را سوار قایق میکند این در حالی است که میداند، راه نجاتی برای خودش نیست. اما رز هم جواب اینکارش را با برگشتن به کشتی و روبرو شدن با مرگ احتمالی میدهد، دو نفر نشان میدهند عشق آنها واقعیترین عشق است این صحنه با زمزمهای همراه است که بسیار این موضوع را احساسیتر میکند.

۲- روشناییهای شهر (City Lights)
واقعا که از نظر من بهترین فیلم کلاسیک و صامت، روشناییهای شهر است. باورتان میشود، فیلمی که صامت باشد، بتواند حسی در شما ایجاد کند که شاید آن چنان بخندید، یا گریه کنید که حد نداشته باشد! این فیلم بدون یک شاهکار کلاسیک و صامت است، داستان از این قرار که ما با مردی همراه میشویم (او ترامپ نامیده میشود) که هیچچیزی در زندگیاش ندارد، ترامپ بطور اتفاقی با دختری گلفروش نابینا، برخورد میکند. دختر گلفروش اما فکر میکند، ترامپ مردی ثروتمند است (بر اثر یک اتفاق) و داستان چنین شکل میگیرد که، ترامپ بجای مردی ثروتمند با دختر گلفروش وقت میگذراند و عاشق او میشود، ترامپ به مرور زمان به فکر ترمیم چشمان دختر و تامین هزینه آن، میافتد. ترامپ به هر طریقی شده خرج درمان بینایی دختر بدست خواهد آورد.
عشق مرد به دختر گلفروش حد و مرزها را تخریب کرده، او که حتی لباس درست حسابی هم برای خودش ندارد، به هر زحمتی که شده لحظات دلانگیزی برای دختر گلفروش نابینا به وجود میآورد و بدهیهای او را هم پرداخت میکند، همچنین به او قول درمانش را هم میدهد. شخصیتپردازیها بسیار حیرت انگیز هستند و صامت بودن، دلیلی بر کم پرداخته شدن به شخصیتها نبوده و حتی جنس خاصی را در این امر بهوجود آورده است. اما برای درک بهتر، باید مقداری از داستان فیلم را اسپویل کرد تا، دلیل این جایگاه و جنس عاشاقانه آنرا هم مشخص کرد.
لحظه برتر|خطر اسپویل:
این فیلم مثالی از عشق واقعی است که، در اول مقاله در مورد آن صحبت کردیم. ترامپ برای درمان چشمان دخترگل فروش از تمام زندگیاش میگذرد، خرج درمان را حتی با اینکه میداند به زندان میافتد تهیه میکند. بعد از مدتی که ترامپ آزاد میشود، بطور اتفاقی از مغازه گل فروشی که دختر صاحب آن است، و اکنون بینایی خود را بدست آورده است، میگذرد.. هیچ چیز تلختر از این نیست، دختر گلفروش ترامپ را نمیشناسد و به عنوان یک گدا به او نگاه میکند و با حالت دلسوزی به او گلی تعارف میکند، ولی با لمس دستان ترامپ متوجه موضوع تکاندهندهای میشود. همان مرد ثروتمند که زندگی را به او برگردانده، انسانی ساده و گدا بوده که برای عشقش از همه زندگیاش گذشته است.اما ترامپ از این کارش نهایت آرامش را کسب کرده، این موضوع را میتوان از لبخند تلخ اما رستگار کنندهاش متوجه شد.

۱- خطای ستارگان بخت ما (The Fault In Our Stars)
اما به رتبه اول فیلمهای عاشقانه میرسیم، جایی که شما بشدت با بروز احساساتان روبرو خواهید شد. داستان به شکلی روایت میشود که دست روی موضوعی بشدت خاص، عشقی بشدت ارزشمند و غمگین، گذاشته است. روایت عشقی بشدت ارزشمند میان دو بیمار سرطانی، با نامهای هیزل و گاس، هیزل که با سرطان بزرگ شده و بشدت در زندگیاش سختی کشیده است، در انجمن با پسری به اسم گاس که، او هم وضعیتی مشابه دارد، آشنا میشود. داستان بشدت احساسی است چرا که، انتظاری نمیتوان داشت که، عشق آنها به نتیجهای برسد و گویا معلوم است بخت آنها شوم است، اما ما در مورد عشق و مفهوم نیاز داشتن به آن صحبت کردیم انسان در هر وضعیتی به عشق نیاز دارد. هیزل بشدت در زندگیاش ناامید است، و این تقصیر خودش هم نیست، طی آشنا شدنش با گاس، با نکات و حس جدیدی روبرو میشود و دل به گاس میبندد، آنها هرچه بیشتر پیش میروند، بیش تر غرق در مسیر عشق واقعی هم میشوند.
هیزل و گاس وقتی کنار هم هستند، مشکلاتشان اصلا به چشم نمیآید و لحظات خوشی برای همدیگر، رقم میزنند. میدانید که برخی سرطانها راه درمانی ندارند؟ همین کافی است تا کارهایی که هیزل و گاس برای همدیگر انجام میدهد، سطح بالاتری از رابطه، عشق و احساسات را به وجود آورد. وقتی شخصی میتواند شما را از زندگی که راضی نیستید، که حتی ثانیهای زنده باشید، به زندگی که برای با او بودن لحظهها را میشمارید تغییر بدهد، به عشقی واقعی با او رسیدهاید. این نکته را هم باید اضافه گفت، بازیگران گاهی شخصیتهای داستان را، جوری درک میکنند که، گویی آنها تمام عمر برای رسیدن به این جایگاه و نقش تلاش کرده اند. همزادپنداری گاهی کلمه مناسبی نیست و کم خواهد آورد، وقتی با چنین شخصیتهای احساسی و قابل ارتباط روبرو هستیم.
لحظه برتر| خطر اسپویل:
گاس میداند مدت زمان زیادی برای زندگی ندارد، با این حال هرکاری برای عشقش به هیزل انجام میدهد، حتی آرزوی همیشگی او را که، ملاقات با یک نویسنده است، محقق میکند. اما وقتی زمان مرگ گاس بر اثر سرطان، نزدیک میشود، با چنان لحظه و عاشقانهای احساسی روبرو میشوید که، احساسات شما را به اوج میرساند و به شما میآموزد، عشق بهترین احساس دنیا است و چیزی بالاتر از این احساس وجود ندارد! متنی که قرار است هیزل، روی تابوت و مراسم گاس بخواند را به درخواست خود گاس روبروی خودش میخواند، بدون شک بهترین سکانس عاشقانه تاریخ هم همین است.. وقتی که هیزل ثابت میکند، عشق واقعی احساسی دو طرفه است و به شما مفهوم جدیدی از دوست داشتن را نشان میدهد. عشق، مفهوم و غمی که در صدا و متن هیزل موقع خواندن موجود است، تیر خلاصی برای ریختن اشک از چشمان هر شخص عاشقی میباشد.
با تشکر از اینکه با مقاله بهترین فیلمهای عاشقانه، با ما همراه بودید. هرکدام از این فیلمها به تنهایی مطلبهای آموزنده و دلنشین خودشان را دارند. بگذارید چنین بگوییم اصلا به هنگام تماشا به رتبه آن فکر نکنید. امکان اینکه شما از رتبه ۱۰ لذتی برده باشید، که از رتبه اول نخواهید برد زیاد است. این موضوع کاملا شخصی است، باید بدانید فیلمهای بسیار زیادی در لیست کلی بودهاند و اگر لیست ۲۰ تایی بود، شاید آنها را که مد نظر شما هم بودند، اما نتوانستهاند جز ۱۰ برتر باشند، مشاهده میکردید. نظرات و پیشنهادات خودتان را درصورت علاقه با ما، به اشتراک بگذارید.
نظرات
من کازابلانکا و املی و روشناییهای شهر رو خیلی پسندیدم. خصوصا کازبلانکا. ممنون بابت تاپ ۱۰.
دورود بر شما دوست عزیز، خواهش میکنم.
خوشحالم که تونستم کمکی به شما کرده باشم، موفق باشید.