!The Devil Is a Part-Timer انیمهای است در ژانر کمدی فانتزی که در سال ۲۰۱۳ به نویسندگی ماساهیرو یوکوتانی و کارگردانی ناوتو هوسوتا پخش شد. این انیمه اقتباسی از مانگایی به همین اسم به نویسندگی ساتوشی واگاهارا است که در سال ۲۰۱۲ منتشر شده است.
فرود شیطان به زمین
انیمه از نقطه بسیار جالبی شروع میشود و بدون هیچ درنگی به سراغ هسته اصلی داستان خود حرکت میکند، توضیحات انیمه درمورد اتفاقات اولیه و درواقع سرگذشت داستان آن بسیار جذاب است و همچنین این توضیح در برخی از نقاط داستان کاملتر میشود. نکته بسیار جالب این انیمه تفاوت جو حاکم بر فضای داستان در دو نقطه ابتدایی و پایانی قسمت اول است، فضای تیره و تاری که در توضیحات اولیه داستان به مخاطب نمایش داده میشود تنها برای معرفی شخصیتها و توصیف جنگ میان آنها است و پس از آن جو حاکم بر فضای انیمه کاملا متحول میشود و یک داستان طنز محور را به مخاطب معرفی میکند که این پارادوکس جالب در دو نقطه آغازین و پایانی قسمت اول بسیار جذاب است.
شیطان متفاوت
مائو نقش اصلی داستان از شخصیت بسیار سادهای تشکیل شده است اما این سادگی بسیار جالب است، مائو تمام ویژگیهای اصلی خود مانند روحیه جنگندگی و سعی و تلاش برای رسیدن به پادشاهی را از صفات شیطانی خود وارد داستان کرده و سعی کرده است تا باقی شخصیت خود را با توجه به دنیایی که درون آن پا گذاشته است تشکیل دهد و درواقع همین موضوع باعث درگیریهای زیادی میان شخصیتهای اصلی و فرعی شده است. داستان با تغییر صفات شخصیت مائو درواقع پل بزرگی را برای دستیابی داستان به صحنههای احساسی و کمدی مورد نظر خود درست کرده است و به خوبی شخصیت اصلی خود را چه در صحنههای احساسی و چه در صحنههای کمدی مورد استفاده قرار داده است، البته داستان نقش مائو را در صحنههای احساسی تقریبا کم رنگ کرده است و سعی کرده است تا با کمک بقیه شخصیت به صحنههای احساسی داستان خود بپردازد و مائو تنها هسته اصلی این صحنهها باشد و بقیه شخصیتها به عنوان مهره تعیین کننده حرکت کنند. تحول بزرگی که شخصیت اصلی داستان پیدا کرده است بهانه بسیار خوبی برای داستان این انیمه شده است تا بتواند با کمک این موضوع رابطه میان شخصیتها و همچنین پیشروی داستان در مسیر حرکت خود را بهتر انجام دهد و با تبدیل این شخصیت به شیطانی مدرن که تنها از قدرتهای خبیث خود در راه کمک کردن به بقیه شخصیتها استفاده میکند هم شخصیتی متفاوت و هم داستانی متفاوت را به نمایش بگذارد.
قهرمان نیمه انسان
امی (امیلیا) با اینکه شخصیت اصلی داستان نیست اما نقش مهمی را در پیشروی داستان برعهده دارد. استفاده از این شخصیت در داستان در برخی مواقع بیش از اندازه به نظر میرسد و حتی با آمدن شخصیتهای جدید بازهم این شخصیت راه خود را به سمت رهبری مسیر حرکت داستان باز میکند، این موضوع باعث شده است تا داستان در همان مسیر مشخصی که از ابتدا تعیین کرده است حرکت کند و خلاقیت چندان زیادی در داستان وجود نداشته باشد، درگیریها میان شخصیت امی و مائو پس از گذشتن چندین قسمت تکراری میشود و آن جذابیت اولیه خود را از دست میدهد. نکته بسیار جالب این انیمه شکل طراحی دو شخصیت امی و مائو و ویژگیها رفتاری شخصیت این دو در داستان این انیمه است، انیمه با کمک این صفات کاملا نظر مخاطب را به سمت شخصیت مائو جلب میکند و شخصیت شیطانی داستان خود را از امیلیا قهرمان محبوبتر کرده است. شخصیت مغرور و شجاع امی به عنوان یک قهرمان شخصیت بسیار عجیبی دارد و رفتارهای او در بعضی از مواقع به حدی میرسد که نه تنتها هیچ جذابیت ندارد بلکه کاملا مخاطب را به سمت مائو جذب میکند. گذشته شخصیت امی از نکاتی است که دانستن آن در انیمه کمک چندان زیادی را به مخاطب نمیکند و این توضیحات تنها باعث فهمیدن گذشته پی بردن به هویت اصلی شخصیت امی شده است و کمک چندانی به پیشروی داستان نمیکند.
دوست وفادار و همکار عاشق
آشیا شخصیت منظمی است و سعی دارد تا بتواند زندگی بسیار سالمی را در کره زمین تشکیل دهد، برخی از مواقع به نظر میرسد که نقش این شخصیت در داستان به شکلی نیست که بتواند نه به خودش و نه به پیشروی داستان کمک کند و بیشتر وفاداری زیاد این شخصیت به مائو است که به چشم میآید، صفات رفتاری و آرام بودن این شخصیت در بیشتر مواقع بسیار جالب است اما استفاده چندان زیادی در داستان این انیمه ندارد همچنین داستان با وارد کردن شخصیتهای دیگر به دنیای این انیمه برخی از نقشهایی که آشیا در ابتدا در اختیار داشت را هم از او میگیرد. چیهو ساساکی شخصیت بسیار جالبی را در داستان این انیمه ایفا میکند، با اینکه شخصیتهای مانند چیهو در داستانهای زیادی وجود دارد اما چیهو در این انیمه نه تنها باعث زیباتر شدن انیمه شده است بلکه باعث خلق صحنههای بسیار جذابی هم شده است. گره خوردن سرنوشت این شخصیت با شخصیت مائو بسیار جالب است و داستان با استفاده از حسادتها و صفات رفتاری دیگر شخصیت چیهو چاشنی طنز را هم به این صحنهها اضافه کرده است، همچنین چیهو در برخی از مواقع تاثیر زیادی را در روند حرکتی داستان بوجود میآورد.
فرعیهای شیطان و انسان
شخصیتهای فرعی این انیمه از تنوع بسیار جالبی برخوردار هستند اما بهترین آنها شخصیت لوشیفر است که پس از ورود به هسته اصلی داستان تاثیر چندان زیادی در داستان ندارد، شخصیت لوسیفر (آراشیهارا) شخصیتی با پتانسیل بسیار بالایی است تنبلی و هوش خوب او از صفاتی است که میتواند او را به یکی از شخصیتهای بسیار مهم این انیمه کند اما این شخصیت بیشترین کمکی که به داستان میکند در صحنههای اکشن انیمه است درحالی که پتانسیل زیادی را در بقیه مراحل داستان نیز در او وجود دارد. با ورود شخصیت کامازوکی داستان تصمیم به قدم برداشتن به سمت موضوعی جدید دارد اما قبل از قدم برداشتن در این مسیر داستان مسیر حرکت خود را عوض میکند که همین موضوع هم باعث شده است که حضور این شخصیت در برخی مواقع غیر ضروری به نظر برسد اما به طور کلی داستان به آن شکلی که در نظر دارد از این شخصیت استفاده میکند. برخی از شخصییتها مانند اتووا و ریکا سوزوکی تنها در قسمتی خاص پا به داستان این انیمه میگذارند و در بقیه داستان حضور بسیار کمرنگی دارند، البته داستان از این شخصیتها کمکی میتوانست به شکل بهتری استفاده کند. داستان همچنین شخصیتهای منفی خوبی مانند اولبا و میتسوکی سارو را نیز در داستان خود گنجانده است که در قسمتهایی کوتاه پا به دنیای این انیمه میگذارند.
داستان تحول شیطان
داستان این انیمه از موضوع چندان خاصی تشکیل نشده و این انیمه بیشتر به زندگی مائو و تفکرات بقیه شخصیتها نسبت به او میپردازد، البته این انیمه از موضوع اصلی جالبی تشکیل شده است اما داستان کاملا خلاف جهت آن موضوع حرکت میکند و داستان این انیمه را در همان قسمت ابتدایی از ژانر اکشن به ژانر کمدی تغییر میدهد و با استفاده از همین موضوع هم نیز به حرکت خود در این مسیر بدون دردسر ادامه میدهد. در برخی از قسمتها داستان دوباره رو به صحنههای اکشن خود میاندازد که این مبارزات هم از جذابیت چندان زیادی تشکیل نشدهاند اما به شکلی هستند که بتوانند داستان این انیمه را به حرکت درآورند، داستان موتور خود را بیشتر برای به حرکت در آوردن بخش کمدی و رابطه میان شخصیتها استفاده میکند و در این کار هم بسیار موفق است اما این موضوع باعص میشود که بخش اصلی داستان برای مخاطب کمی جذابیت خود را از دست بدهد. نکته جالب این انیمه استفاده داستان از شرکتهای معروف و تغییر دادن نام آنها است، و نکته عجیب این انیمه کم رنگتر شدن استفاده از برخی از شخصیتها مانند آشیا و لوسیفر است.
شروعی پس از پایان
با اینکه این انیمه به خوبی به موضوع اصلی خود نمی پردازد اما در قسمتهای پایانی نشان میدهد که نسبت به آن بی تفاوت نیست هرچند میتوانست که به شکل بهتری بی تفاوت نبودن خود را نشان دهد. به طور کلی پایان این انیمه قابل قبول است اما این انیمه نتوانست به تمامی نکات جا افتاده داستان خود رسیدگی کند و تنها موضوع اصلی خود را در این راه نجات میدهد. نکته جالب این است که این انیمه در تمامی مراحل داستان خود با جادوی خود که از عناصری مانند شخصیتها و صحنههای کمدی آن تشکیل شده است میتواند مخاطب را به خوبی به سمت خود جذب کند و در این راه هم مخاطب را میخنداند و هم با احساسات او بازی میکند.
نظرات
این همکار عاشق بود و نبودش کمکی به پیشرفت داستان نمیکنه… فک کنم کسی مطلب و نوشته طرفدار این شخصیت بوده! اگر نبود چه تغییری روی داستان رخ میداد؟
داستان اصلی چیه؟ چالش بین مائو و امی… بقیه مسائل و شخصیت حول ایناست… حالا اگر هر کدوم شخصیت های دیگه نباشن تغییری رخ نمیده.
همون موقع که تازه اومده بود قسمت اولشو دیدم کفم برید گفتم اینم از اون انیمه خفناس …قبلش هانتر ایکس هانتر رو دیده بودم گفتم اینم میشه مثل اون…..برای من حیف شد دوست داشتم اکشن باشه قشنگ باشه ولی خوب اسمش رو که نگاه می کنم میبینم بهش میخوره