Children Who Chase Lost Voices انیمهای است در ژانر درام، فانتزی که به کارگردانی و نویسندگی ماکوتو شینکای در سال ۲۰۱۱ منتشر شده است.
قلبی پر از آواز
نقطه آغازین این انیمه به بهترین شکل ممکن به نمایش درآمده است و این موضوع باعث شده است که بخش ابتدایی انیمه جذابیت زیادی داشته باشد حتی شاید جذابترین بخش انیمه نقطه آغازین داستان باشد. در بخش ابتدایی داستان خیلی سریع مخاطب را با زندگی شخصیت اصلی خود آشنا میکند و همین موضوع هم باعث میشود که مخاطب شناخت بهتری را از شخصیت اصلی بدست آورد، اما نکته اصلی بخش ابتدایی این انیمه شخصیت اصلی آن نیست و داستان در این بخش بیشتر سعی بر مرموز نشان دادن داستان دارد و با استفاده از شخصیتهای مرموزی مانند شون کاملا در این کار موفق است. نکته جالب بخش ابتدایی این است که اتفاقاتی که در بیست دقیقه اول داستان رخ میدهد سوالات بسیار زیادی را در ذهن مخاطب بوجود میآورد، تعداد این سوالها به قدری زیاد است که برخی از آنها از ذهن مخاطب پاک خواهد شد و حتی پاسخی هم از آن در داستان وجود ندارد.
به دنبال صدای گمشده
آسونا شخصیت اصلی این انیمه است و بنیان گذار تمام اتفاقات در داستان این انیمه به شمار میرود، داستان بهترین شخصیت را برای درگیر کردن با موضوع بسیار جالب خود انتخاب کرده است و با توجه به توضیحاتی که داستان از زندگی آسونا به نمایش گذاشته است او بهترین شخصیت برای به حرکت درآوردن داستان برای رسیدن به هدف عجیبتر و مرموزتر خود است که البته نه تنها آسونا به بهترین شکل ممکن داستان را به این سمت هدایت میکند بلکه داستان از شخصیتی دیگر به اسم شون برای جذابتر کردن و البته مرموزتر جلوه دادن داستان خود از او استفاده کرده است. کنجکاوی و شجاعت مهمترین خصلت های شخصیت آسونا هستند که در بخشهای مختلف انیمه کاملا به کمک داستان آمدهاند، اما نکته عجیب درمورد شخصیت آسونا پوچی است که او را در ماجراجویی بسیار جالب داستان همراهی میکند و این موضوع حتی به قدری بزرگنمایی میشود که خود داستان هم به آن توجه میکند و شخصیتهای مختلف دلیل حضور آسونا در این ماجراجویی را از او میپرسند، اما این موضوع در نقطهای عجیبتر میشود که جواب آسونا برای حضور در این ماجراجویی قانع کننده نیست و بهانه داستان برای وجود شخصیت آسونا به هیچ وجه جالب نیست، اما با تمامی این اوصاف حضور آسونا در این سفر تنها دلیل جذاب بودن آن است و درواقع این آسونا است که به این سفر جذابیت میبخشد. نکته بسیار جالبی از طرف پدر آسونا در داستان گنجانده شده است که داستان با یک اشاره کوتاه از آن میگذرد که البته این نکته به قدری میتوانست بزرگ شود که کاملا مسیر داستان را تغییر دهد.
دو راه نجات دو برادر
شون در ابتدا شخصیتی است که آسونا را تشویق به ماجراجویی میکند و درواقع جرقه مورد نظر برای ادامه داستان توسط شون در آسونا بوجود میآید. شون به غیر از نقش بسیار موثری که در ابتدای داستان دارد در ادامه داستان به عنوان یک نماد از او استفاده میشود و داستان شون را به یک خاطره ابدی در دل دنیای خود جا میزند. شین شخصیتی است که راه شون را در داستان ادامه میدهد و البته داستان با کم کردن حضور شون در داستان و اضافه کردن شخصیت شین به عنوان ادامه دهنده راه شون یک اضافه کاری عجیبی را در داستان تحمیل شده است که با این امر فقط شخصیت شون را به یک نماد در داستان تبدیل میکند. شین شخصیت سرسختتری نسبت به برادر خود دارد که همین موضوع هم جذابیت خوبی را به داستان اضافه کرده است، مسئله عجیبی که در داستان وجود دارد دقیق مشخص نبودن سرنوشت شخصیت شین است که کمی آزار دهنده است، هرچند داستان بیشتر شخصیت شین را برای درگیر کردن با آسونا وارد داستان کرده است که البته این درگیری چندان هم جذاب نیست.
بازگشت عشق
موریساکی شاید بهترین شخصیت این انیمه به شمار برود زیرا این موریساکی است که میتواند مخاطب را با اقدامات عاقلانه خود به وجد بیآورد. نکته جالب داستان این است که موریساکی نقش بسیار مهمی را در آن ایفا میکند معلمی با شخصیت بسیار جدی که به صورت خیلی مرموزانه و جالبی راه خود را در درون داستان باز میکند و پس از آن فرمان هدایت داستان را بر دست میگیرد و داستان را به سمت خواسته خود هدایت میکند. مرموزیت موریساکی به قدری زیاد است که در برخی از اوقات این فکر را در ذهن مخاطب ایجاد میکند که شاید او شخصیت منفی داستان به شمار میآید و این نکته بسیار جالب است. داستان به شکل بسیار جالبی به گذشته شخصیت موریساکی میپردازد و درواقع گذشته کابوسوار این شخصیت را در قبال یک کابوس برای مخاطب به نمایش در میآورد هرچند انیمه از این تکنیک برای یادآوری خاطرات آسونا هم استفاده میکند. موریساکی دقیقا شخصیتی است که میتواند جذابیت را به روح داستان اضافه کند مرد عاقلی که تنها برای منافع شخصی خود پا به داستان گذاشته است و برای رسیدن به هدف خود دست به انجام هرکاری میزند. مانند شین داستان هیچ سرنوشت دقیقی را از شخصیت موریساکی برای مخاطب خود به نمایش در نمیآورد این اتفاق درحالی رخ میدهد که داستان اشاره کوچکی به سرنوشت شین میکند، اما برای موریساکی این تنها ذهن مخاطب است که برای آن پایانی در نظر میگیرد.
داستان سرزمین گمشده
داستان این انیمه از موضوع بسیار جالبی تشکیل شده است و داستان به شکل بسیار زیبایی هم داستان را وارد دنیای خود میکند. داستان این انیمه به سمت موضوع بسیار جالبی حرکت کرده است، موضوعی که شایعات آن هم در دنیای واقعی وجود دارد که همین باعث شده است که رویاپردازی نویسنده درمورد سرزمین آگارتا جذابیت زیادی را برای مخاطب بوجود آورد. موضوع اصلی این انیمه درمورد آگارتا و سرزمین آن نیست و درواقع اوضاع پیچیدهتر از این حرفها است، داستان به زیبایی به نکات بسیار مختلف اشاره کرده است نکاتی مانند مرگ و زندگی که هردوی آنها قسمتی از یک جریان هستند و داستان به زیبایی نشان میدهد که دخالت در این چرخه طبیعی چه اتفاقاتی را میتواند رقم بزند. نکات عجیبی که در داستان انیمه وجود دارد بهانه و یا درواقع هدف داستان از حرکت آسونا به سمت این ماجراجویی است زیرا تنها شخصیتی که در پایان این انیمه هیچ پیشرفت یا پسرفتی را در زندگی خود متحمل نمیشود همین شخصیت آسونا است و این درحالی است که دو شخصیت اصلی دیگر به خوبی از هدف داستان بهرهمند شدند. نکته بسیار جالب داستان طراحی هیولاها (کتزال کواتل) بسیار زیبا است و همچنین شخصیتهای فرعی که حضور چندان زیادی هم در داستان ندارند از طراحی قابل قبولی بهرهمند هستند.
پایان یک سفر
پایان این انیمه با اینکه از آشفتگی بسیار زیادی تشکیل شده است، اما به خوبی میتوانو منظور خود را به مخاطب برساند و البته این کار را هم به زیبایی انجام میدهد. بخش پایان این انیمه نکات مختلف زیادی دارد که مهمترین آن این است که داستان از بین سه شخصیت مهم داستان خود تنها سرنوشت دقیق زندگی آسونا را به مخاطب نشان میدهد. این انیمه با موضوع بسیار جالب خود داستان بسیار زیبایی را بوجود آورده است که هدف بسیار جالبی را دنبال میکند.
نظرات
خیلی خوبه خخخخخخخخخ عالییی