Tatami Galaxy انیمهای است در ژانر عاشقانه و روانشناختی که به کارگردانی ماساکی و یوسا و نویسندگی ماکوتو اودا در سال ۲۰۱۰ منتشر شده است.
آغاز یک تکرار
طراحی عجیب، فضای عجیب، شخصیتهای عجیب همه چیز در نقطه ابتدایی عجیب به نظر میرسد و این عجیب بودن در همان بخش ابتدایی به نقطهای میرسد که مخاطب را به کاملا به سمت خود جذب میکند، دیالوگهای سریعی که توسط شخصیت اصلی در گوشهی دنیای عجیب و غریب این انیمه در حال بازگو شدن است کاملا درگیر کننده است و این موضوع در نقطهای از بخش ابتدایی این انیمه مشخص میشود که مخاطب کاملا به شنیدن این دیالوگها عادت کرده است. در نقطه آغازین کمی دیالوگها و مدل خاص طراحی و گرافیک این انیمه جذاب به نظر نمیرسد و حتی در برخی از لحظات این موارد باعث سردرگمی و گم کردن رشته داستان میشود اما با نزدیک شدن به پایان قسمت ابتدایی همه چیز به صورت شفافتر بیان میشود. نکته بسیار جالب بخش ابتدایی این انیمه نحوه معرفی شخصیتهای مهم داستان است که هرکدام از آنها با توجه به خصلتی که در وجود انها نقش بسته است وارد داستان خواهند شد.
روایت زندگی راوی
شخصیت اصلی این انیمه تنها فرد درون این انیمه است که حتی یکبار به اسم آن اشاره نمیشود اما بیشتر دیالوگهای این انیمه به سمت این شخصیت روانه میشود. شخصیت اصلی این انیمه به نوعی حکم راوی این داستان را دارد حتی در برخی از نقاط داستان دیالوگهای این شخصیت با مخاطب این فکر را بوجود میآورد که شخصیت اصلی همان نویسنده این انیمه است. این شخصیت ستون اصلی داستان انیمه است و تمامی اتفاقات درون داستان دیدگاه او درمورد زندگی پر پیچ و خم او است. دیالوگهای بسیار جالبی از این شخصیت در دنیای این انیمه پخش شده است که هرکدام از آنها در بهترین شرایط بازگو میشوند، دیالوگهایی که هرکدام از آنها مفهوم بسیار وسیعی را در اعماق خود گنجاندهاند. نکتهی عجیب این شخصیت نحوه ارتباط آن با دیگر شخصیتهای درون داستان است که هرکدام پیچش و جذابیت خاص خودشان را دارند اما این جذابیت پس از گذشت مدتی از داستان کم رنگتر خواهد شد هرچند یکی از نکات کلیدی داستان برای پیشروی در این جادهی عجایب همین ارتباط بوجود آمده میان شخصیتها است. پس از گذشت مدتی از داستان هدف اصلی این شخصیت کمی گنگ میشود و دیگر نمیتوان به خوبی گذشته احساس اصلی این شخصیت را تشخیص داد هرچند داستان انیمه به قدری درگیر کننده است که خود این شخصیت نیز کاملا محو آن میشود.
گره تاریک سرنوشت
اوزو مهمترین شخصیت این انیمه است و درواقع این شخصیت به مقداری قدرت بدست میآورد که کاملا مسیر حرکت داستان را به دست میگیرد. اوزو شخصیت بسیار مرموزی است و مرموز بودن آن مانند یک مار بزرگ به دور داستان پیچیده است و آن را احاطه کرده است. اوزو به خوبی نقش یک شخصیت که به سمت افکار منفی حرکت میکند را به نمایش گذاشته است و کاملا داستان را با افکار خود دچار تغییر میکند هرچند پی بردن به خواسته اصلی این شخصیت کار سختی است. اوزو شخصیتی نیست که بتوان به راحتی با آن ارتباط برقرار کرد اما نکته اصلی این شخصیت این موضوع نیست بلکه جذاب نبودن و به نوعی منفور بودن این شخصیت باعث شده است که دیالوگها و صحنههای حضور او جذابیت کافی را نداشته باشد. اوزو هرچند جذابیت زیادی ندارد اما جذابیت خوبی را به داستان این انیمه اضافه کرده است و همین موضوع هم باعث شده است که اوزو ارکان اصلی داستان برای پیشروی در مسیر خود قرار داده شود.
دختر سرنوشت ساز
آکاچی شخصیت بسیار مهمی در داستان است اما حضور چندان پررنگی را نسبت به برخی از شخصیتهای دیگر ندارد و این نکته بسیار جالب است زیرا داستان با استفاده از همین موضوع جذابیت بسیار خوبی را به این شخصیت اضافه کرده است جذابیتی که حتی در صحنههای تکرار شدهی این انیمه همچنان زیبا به نمایش در میآید. آکاچی دختر بسیار کم حرفی است که نگاه سرد آن ارتباط با او را غیر ممکن جلوه میدهد اما داستان با تکنیکهای خاص و جالب خود به خوبی آکاچی و شخصیت اصلی این انیمه را با هم درگیر میکند و این درگیری هم بسیار زیبا به تصویر کشیده شده است، داستان میتوانست که پیشروی بیشتری در رابطه موجود میان آکاچی و شخصیت اصلی و یا حتی با دیگر شخصیتها داشته باشد اما این انیمه حاضر به ریسک کردن درمورد این موضوع نشده است و با همین ارتباط کوتاه جذابیت لازم را به انیمه اضافه کرده است.
شخصیتهایی برای پیشروی
هیگوچی شخصیتی است که کلید آغازین انیمه را به همراه شخصیت اصلی به دست گرفته است اما نکتهای که آتش جذابیت این شخصیت را فروکش میکند استفاده عجیب داستان درمورد این شخصیت است که کاملا مخاطب را در مورد ماهیت این شخصیت گمراه میکند و درواقع با هر صحنه که این شخصیت در آن حضور پیدا میکند یک علامت سوال در ذهن مخاطب بوجود میآید. جوگاساکی یکی از شخصیتهایی است که مانند هیگوچی نقش زیادی را در داستان ایفا میکند اما این انیمه به خوبی از پتانسیل شخصیتهای فرعی خود استفاده نکرده است و نداشتن جذابیت لازم در آنها یکی از دلایل این موضوع است هرچند دلیل اصلی آن استفاده نادرست از این شخصیتها بوده است چهبسا شخصیت اوزو با نداشتن جذابیت زیاد داستان را جذابتر کرده است اما شخصیتهای ذکر شده و دیگر شخصیتهای فرعی این انیمه مانند هانوکی شاید برای لحظه و یا قسمتی جذابیت را به داستان با رفتار و شخصیت عجیب خود بوجود آورند اما به طور کلی راضی کننده ظاهر نمیشوند.
گم شدن در سرنوشت
مهمترین بخش این انیمه داستان آن است، در هر بخش این انیمه از نکات مثبت و منفی تشکیل شده است اما داستان آن و روایت آن تنها بخشی است که کاملا به سلیقه مخاطب آن باز میگردد. داستان این انیمه روایت جالبی است که با پیچش بوجود آمده در آن جذابیت خوبی را به آن اضافه کرده است و نکته جالب درمورد آن طراحی جذاب و گرافیک منحصر به فرد آن یک داستان جذاب را به صورت متفاوت به نمایش گذاشته است نمایشی که میتواند مخاطب را دیوانهوار عاشق و یا عمیقاً از خود متنفر کند. دیالوگ گویی یکی از نکاتی است که در این انیمه نقش بسیار کلیدی دارد مخصوصا اگر این دیالوگ توسط شخصیت اصلی آن گفته شود هرچند در نقاط ابتدایی دیالوگ گویی سریع این شخصیت کمی آزار دهنده است اما پس از مدتی مخاطب با ریتم این انیمه هماهنگ میشود. دنیای بسیار عجیب این انیمه اخرین ابزاری است که داستان برای خودنمایی به آن احتیاج دارد، دنیای بسیار عجیبی که تمامی اتفاقات غیر منتظره و غیر ممکن در آن ممکن است دقیقا قطعهای که پازل این انیمه را کامل میکند. داستان به شکل جذابی روایت میشود اما همه قسمتها شامل این جذابیت نیستند و در برخی از موارد جذابیت در روایت داستان کاسته میشود.
پایان یک گره زمانی
در دو قسمت پایانی داستان یک تغییر سبک بسیار جالبی را در خود به نمایش میگذارد تغییر سبکی که به شکل بسیار عجیبی زیبا به نمایش درمیآید، در دو قسمت پایانی پاسخ تمامی سوالات این انیمه داده میشود و با دیالوگها و صحنههای زیبای مختلف این پاسخها دلنشینتر و جذابتر به به نظر میآیند هرچند تمامی شکها به طور کامل برطرف نمیشود اما هنرمندی داستان در جذب مخاطب به سمت پایان داستان خود آن هم با حضور تنها یک شخصیت ستودنی است. پایان این انیمه جنبههای مختلف زیادی دارد اما به طور کلی جمع بندی خوبی از داستان عجیب این انیمه ارائه میشود و با بررسی اتفاقات متعدد پایان راضی کننده و جالبی به نمایش درمیآید.
نظرات