انیمه The Tale of Princess Kaguya، انیمه ای در ژانر فانتزی است که در سال ۲۰۱۳ به نویسندگی و کارگردانی Isao Takahata و توسط استادیو Studio Ghibli تولید و منتشر شد.
روشنایی در مزرعه بامبو
نقطه آغازین انیمه از نکات جالبی تشکیل شده است، شروع زندگی جدید که در اوج آرامش و یکنواختی خود به سمت پایان نزدیکتر میشود که داستان شروع به تغییر همه چیز میکند. شروع انیمه بسیار عجیب است و این عجیب بودن آن به مقداری زیاد است که جذابیت بخش ابتدایی انیمه را میگیرد و سوالهای زیادی را در ذهن مخاطب ایجاد میکند. بخش ابتدایی به شکل جذابی روایت نمیشود و درواقع زمان زیادی صرف نقطه ابتدایی انیمه میشود و همین موضوع یکی از دلیلی است که جذابیت را کمی از داستان گرفته است، همچنین در این بخش شخصیتهای مختلفی به شکلهای متنوع و جالب وارد داستان میشوند که البته پس از گذشت مدتی داستان به سراغ موضوع اصلی خود میرود.
در جستوجوی زندگی
کاگویا به عنوان شخصیت اصلی و مهمترین شخصیت انیمه نقش بسیار سختی را در داستان ایفا میکند. کاگویا سرچشمه اصلی داستان است و همین شخصیت عجیب او تاثیر زیادی بر داستان گذاشته است. نکته جالب این است که داستان انتخابهای متنوعی برای شخصیت دادن به کاگویا داشته است و میتوانست خصوصیات مختلف دیگری را در درون این شخصیت بگنجاند، اما این انیمه با روش خود به شخصیت اصلی جان داده است و او را ستون اصلی دنیای خود کرده است. کاگویا شخصیت بسیار جالبی است، در نقاط انیمه جذابیت خاصی درون این شخصیت وجود ندارد، اما پس از ورود داستان به مرحله اصلی خود درگیری جالبی بین این شخصیت و شخصیت ساگامی بوجود میآید، درگیری که در ابتدا از جذابیت خوبی برخوردار است در داستان به شکل کمرنگتری به آن پرداخته میشود و جذابیت اولیه خود را از دست میدهد. نکته بسیار جالب درمورد شخصیت کاگویا این است که رفتار این شخصیت بسیار منطقی است و همین موضوع در دنیای عجیب و غریب انیمه باعث خلق سکانسهای جذابی شده و استفادههای مناسبی در موقعیتهای مختلف از این موضوع شده است. نکته عجیب این است که کاگویا بسیار شخصیت آشفتهای دارد و در خیلی از نقاط انیمه هدف این شخصیت در داستان مشخص نیست و صرفا مخاطب را همراه با خود به دنبال موضوعی ناشناخته میکشاند.
پرنسس دختر خانواده
پدر کاگویا شخصیت بسیار جالبی است. از نقطه ابتدایی این شخصیت نقش بسیار جالبی را در داستان ایفا میکند، با اینکه نقش او تکراری است و در داستانهای زیادی وجود دارد، اما تماشای این موضوع در این انیمه جذاب است. پدر کاگویا به عنوان شخصیتی است که بیشتر به دنبال منابع مادی در دنیا میرود و تمام تلاش خود را هم در همین راه انجام میدهد، اما مادر کاگویا شخصیت برعکس او را دارد و بیشتر به سمت احساسات کاگویا و سعی بر درک کردن آنها میرود و همین موضوع باعث شده است که شخصیت مادر کاگویا با اینکه حضور کمتری نسبت به شخصیت پدر کاگویا دارد تاثیر بیشتری در داستان داشته باشد و دلیل آن هم این است که در صحنههای مختلف مادر کاگویا بیشتر از پدر او با شخصیت کاگویا در ارتباط است. حضور این دو شخصیت در داستان به مقدار بسیار اندکی به جذابیت داستان کمک کرده است هرچند کاگویا به طور کلی مهمترین شخصیت این انیمه است.
شخصیتهای فرعی
شخصیتهای مختلفی در داستان انیمه گنجانده شده است، اما تعداد شخصیتهایی که در داستان اهمیت داشته باشند بسیار کم است. در قسمتی از داستان پنج شخصیت همزمان با هم وارد داستان میشوند و یک موضوع جدید را در انیمه بوجود میآورند و آن را دنبال میکنند. ورود این شخصیتها با اینکه از موضوع جذابی همراه نیست ،اما در ادامه جذابیت خوبی را به انیمه اضافه میکنند. داستانهایی که از طرف هر یک از این پنج شخصیت بوجود میآید داستانهای جالبی است و به نوعی یخ داستان را آب میکنند هرچند جذابیتی که بوجود میآید پس از مدت کمی از بین میرود و روال عادی به داستان برمیگردد. سوتمارو در نقطه ابتدایی به شکل بسیار جذاب وارد داستان میشود. سوتمارو شخصیت جالبی است و در این انیمه زندگی سختی دارد و از نظر داستان نماد زندگی است و همین موضوع کمی این شخصیت را جذاب نشان میدهد. ارتباط میان سوتمارو و کاگویا میتوانست به شکل جذابی به نمایش گذاشته شود، اما تغییر مسیر داستان در همان نقطه ابتدایی باعث میشود سوتمارو از داستان خارج شود و دیگر تاثیری در داستان نداشته باشد. پتانسیل خوبی برای استفاده از شخصیت سوتمارو وجود دارد، اما درواقع میتوان گفت که این پتانسیل از بین میرود و داستان مسیر دیگری را در پیش میگیرد.
داستان زندگی در میان مزرعه بامبو
داستان بخشهای مختلفی دارد، اما از موضوع خاصی پیروی نمیکند و همین موضوع باعث شده است که سردرگمی در هدف اصلی داستان شکل بگیرد. داستان این انیمه بیشتر درمورد زندگی کاگویا است شخصیتی که تا اواخر گذشته گنگی دارد و این موضوع هم کمی به جذابیت این شخصیت کمک کرده است. در بخشهای مختلفی از داستان این انیمه درگیریهایی جذابی را میان شخصیت اصلی و بقیه شخصیتها بوجود میآورد، اما مدت زمان این درگیریها زیاد نیست که همین کم بودن مدت درگیری ها کمی از جذابیت داستان میکاهد.داستان موضوع جالبی دارد اما روایت داستان به شکلی است که نمیتوان از پتانسیل هدف اصلی خود استفاده کند و به همین دلیل در برخی از نقاط انیمه احساس میشود که هدف اصلی نادیده گرفته شده است و داستان موضوع های جدید خود را با هدف خود ترکیب میکند.گرافیک و طراحی انیمه به شکل خاصی انجام شده است و با سلیقه همه مخاطبان ممکن است تطبیق نداشته باشد.مظمون انیمه بسیار جالب و زیبا است و به شکل زیبایی هم به نمایش گذاشته شده است و به خوبی منظور خود رابه مخاطب القا میکند.
پایان غم و غصه
بین تمام بخش های داستان نقطه پایانی آن مهم ترین بخش آن است و انیمه در تمام مدت سعی در رسیدن به بخش پایانی خود دارد و تمامی اهداف خود را در بخش پایانی بازگو میکند.بیشترین پیچش در داستان در بخش پایانی آن بوجود میآید و اتفاقات با سرعت زیادی به نمایش در میآید و همین موضوع کمی باعث سردرگمی مخاطب میشود.این انیمه از موضوع جالبی تشکیل شده است و نمایش جذابی هم از موضوع خود بوجود آورده است.
نظرات
خیلی انیمه ی خوبیه بابا!! عشق کردم!