نقد و بررسی فیلم Drive | متفاوت و خاص

4 July 2020 - 22:00

فیلم رانندگی (Drive)، در تمامِ بخش‌هایش خوش ‌ساخت و باکیفیت است؛ تیمِ بسیار با استعداد و قدرتمندِ بازیگری به همراهِ داستان‌سرایی فوق جذابِ درام، که همگی‌شان قابل لَمس هستند و به تجربه‌ی نهایی فیلمی با لذت فراوان انجامیده‌اند. هم‌چنین داستانِ جنایی و در جریانِ اصلی بسیار آرام و محافظه‌کارانه پیاده شده که بخش‌های بسیاری را بهبود بخشیده‌؛ با در نظر گرفتن نکاتِ قبلی، “رانندگی” جزو فیلم‌های واقعا لذت‌بخش و ارزشمندِ سال ۲۰۱۱ قرار می‌گیرد. داستانِ پرفراز و نشیبی که با آسودگی و همراهِ “راننده” شروع می‌شود و رفته-رفته در انتها به خشونتِ بی حدی منتهی می‌شود! اگر به ژانر جنایی علاقه دارید و دلتان هوای یک درامِ درست و حسابی کرده، “رانندگی” را نباید از دست ندهید. در ادامه با نقد و بررسی این عنوان، با من و سینما-فارس همراه باشید.

ابتدا اشاره کنیم به خشونت آشکارای فیلم! کلا آقای “ویندیگ رِفن” علاقه‌ای به نشون دادن خشونتِ خیلی زیاد داخل آثارش داره (سعی شده فیلم “رانندگی” مُستقل بررسی شه و مرور یا ارجاها هم کم‌تر! به همین دلیل، اسم این کارگردان و آثارش رو نمی‌شنوید)

اول از همه باید به “رایان گاسلینگ” در نقشِ شخصیتِ اصلی فیلم یعنی “راننده” (ما هم این‌چنین صدایش می‌کنیم!) اشاره کنیم؛ قبل از تماشا حتی حدس زدن این‌که “گاسلینگ” تا این حَد بتواند خوش بدرخشد سخت بود! او به همراهِ زوجَش “کری مولیگان” اجرای سطحِ بالایی را تحویل می‌دهند، که موجب شده رابطه‌ی بسیار زیبا و احساسیِ این دو بهتر و بهتر باشد، البته جدا از این‌که بدون دخالتِ بازیگران هم خیلی رابطه چفت و بس دارد و یکی از بهترین وجهه‌های فیلم همین موضوع است. اصلا و ابدا صفتِ “عالی” برای این رابطه‌ی خاص کافی نیست، چراکه عالی برای این دِرام پرکششِ آغشته به سکوتی دلنیشن، واقعا کم است! دلیل این سکوت و متفاوتی اما، به شخصیت “راننده” بر می‌گردد؛ نماهای نزدیک فیلم‌برداری، تدوینِ عالی و نورپردازی متفاوت با سکوتِ “راننده” خیلی هماهنگ هستند و گویی بیشتر و بیشتر مخاطب را با چنین شخصی همراه می‌کنند، شخصیتی ساکت و کم حرف که دقیقا تمامِ مدت “ما” (بیننده) همیشه به همراهش هستیم.

معمامله‌ای که مسیر زندگی همه‌رو تغییر داد؛ “راننده” این بار نه فقط به خاطر پول، بلکه به دلایلِ متفاوتی راضی به انجام رانندگی برای سرقت شد!

رانندگی از آن فیلم‌هایی است که روی کاغذ، اصلا متوجه‌ی درخششِ عظیمش نخواهید شد؛ داستان تمامِ قدرت و حرفِ اول تا آخرش را با قاب‌هایی استثنائی، فیلم‌نامه کم دیالوگ و تدوین متفاوت (وابسته به فُرم) خواهد زد. اصلا همین که شخصیتی بتواند با هر چه گفتار کم‌تر و با حالات چهره و تصمیماتِ نهاییش پردازش شود، نشانه‌‌های متفاوتی دارد؛ ولی باید بدانید این موضوع دلیل بر ساده بودن و فقط “تیپ” بودنش نیست، چراکه پیچیده بودنِ شخصیتِ “راننده” عامل اصلی ماجراست. شاید هم‌اکنون حدس زده باشید چرا اِلمان‌های مختلف، همه برای ارتباطِ بیشتر با “راننده” دخیل هستند؛ به وضوح نمی‌توان به اصطلاح “حرف دلِ” این شخصیت را متوجه شد و مثل تمامِ انسان‌های درون‌گرا باید روی شخصیتِ “راننده” هم تمرکز کرد، چراکه تمامِ احساساتِ بد و خوب او در ریزترین نقاطِ اجرای نقشِ “گاسلینگ” و پیرامون متفاوتِ او گنجانده شده‌اند.

نماهایی نزدیک و اکثرا طولانی مدت؛ همرامی بیننده با شخصیت “راننده” به نحوی کاملا درست انجام شده و متفاوت با اکشنِ فیلم، چراکه در اکشن کاتِ زیاد موجبِ هیجان بیشتری شده!

در فیلم “راننده” خاموش و همیشه در حال تفکر خواهد بود، و در این بین بیننده هم‌چنان با او همراه است و تدوینی که گفتیم همین‌جا نشان می‌دهد چه چیزی بیشتر مَد نظر سازندگان بوده؛ در جریانِ همراهی بیننده با تنهایی و خلوتِ راننده، معمولا پلان‌ها طولانی‌تر و حتی نماها نزدیک‌تر هستند، که موجبِ بیشتر همراه شدنِ با “راننده” و در دراز مدت، پی بردن به عمقِ شخصیت او خواهد شد. همین وضعیتِ در لحظاتِ اکشن و خشونت‌بارِ فیلم با کات‌های سریع‌تر جا به جا می‌شود؛ که نتیجه‌ی نهایی تبدیل به یک روند و ریتمِ آرام و آسوده به خشن و مرگبار می‌شود (البته که لذت‌بخش و هیجان‌آور!) “راننده” با این‌که خون‌سرد، مهربان و حتی عاشق است؛ در عین حال بسیار خشن هم هست! (با همه نه!) که  دِرامی پر کشش، لازم و واجبِ چنین شخصیت‌هایی بسیار چالشی و مجذوب‌کننده است و خوشبختانه، فیلمِ “رانندگی” دقیقا همین کار را به بهترین شکل انجام داده است.

فقط آیرین عامل تحریک کننده و ضعف “راننده” نیست؛ احساسِ نزدیکی و حس آرامشی که “راننده” با این خانواده داره، می‌تونه زندگی جدیدی براش رقم بزنه ولی…!

“کری مولیگان” با اجرای یک زنِ رنج دیده اما دقیقا بِلعکس و متفاوت با “راننده” ظاهر شده؛ “آیرین” از سمت دیگر، شوهرش در زندان و خودش با پسرش تنهاست. زمانی که “راننده” و “آیرین” به عنوان همسایه با یک‌دیگر آشنا می‌شوند، در واقع دقیقا نیمه‌ی پنهان شده‌ی راننده پیدا شده! آیرین همان شخصی است که می‌تواند زندگی راننده را دچار تحول کند و او را به زندگی که شاید در گذشته‌اش چندان آسان نبوده، بیشتر امیدوار کند. بعد از آشنایی این دو، عشق و محبت بین‌شان شکل می‌گرد و بالاخره با اِلمانِ مهمِ این قصه یعنی آزاد شدنِ شوهر آیرین، قضیه پیچیده‌تر می‌شود. جمع و جور باید گفت؛ این داستان بسیار زیر و بمش خوب پیاده شده و درگیریِ درونی راننده برای حل مسائل به درستی شکل گرفته است، مخصوصا در رابطه با نگاه و اندیشه‌ی راننده به پسر آیرین که به نوعی این شخصیت را بیش از پیش درگیر می‌کند.

بازیگرای بسیار دوست ‌داشتنی دیگه‌ای داخل فیلم به چشم می‌خورند؛ “شانون” از معدود افرادِ مهم برای “راننده” است که از چندین سال پیش به همراه او مکانیکی می‌کند، در اصل اما بدل‌کار است! (بازیگرانی مثل “برایان کرانستون” و “ران پرلمن”)

بخشِ اکشن-جنایی اما در اواخر فیلم خودش را بیشتر نشان می‌دهد؛ پی‌ریزی بسیار محافظه‌کارانه تا رسیدن به اوجِ داستان و خلق یک کشمکشِ بین زندگی و مرگ؛ فیلم تا اواسط، همین روندِ آسوده را (نه آن‌قدر آسوده، ولی در مقابل اواخرِ داستان خب واقعا آرام است!) حفظ می‌کند و آن‌جا است که با شوک‌های مختلف، بالاخره راه را برای خشمِ درونی “راننده” باز می‌کند. راننده در کارش به مانندِ یک حرفه‌ای تمام عیار عمل می‌کند! یکی از بهترین خصیصه‌های چنین فرد حرفه‌ای، تابعِ “قوانینِ” خاصی بودن است؛ قوانین جالبِ توجه‌ای در چنین شخصیت‌هایی، اکثرا به  زمان و برنامه‌ریزی درست مربوط است. این‌جا هم به رانندگی و قِسر در رفتن به موقع توجه شده و نام فیلم بی‌دلیل نبوده! چراکه همراهی با یک راننده‌ی حرفه‌ای که کارهای خلافِ قانونی انجام داده، بسیار دل‌چسب است.

فیلم بخش‌های هیجانی و اکشن متفاوتی داره، فیلم‌برداری حتی در چنین وضعیت‌هایی مدام رد و بدل می‌شه با نماهای نزدیکِ “راننده”!

راستش فیلم با این که زمان نسبتا کوتاهی دارد، اما کشش عجیبی به همراه دارد؛ “رانندگی” از همان اول مخاطب را با تمام وجهه‌های خودش رو به رو نمی‌کند و برای هر بخش، یک هدفِ مشخص شده و پیرامونِ آن هدف پیش می‌رود. اگر داستان در مورد عشق خاص نسبت به آیرین باشد، آن را آرام-آرام پخته‌تر و “پرداخت” شده‌تر می‌کند، اگر موضوع درگیریِ بین راننده و آینده‌ی پسر با پدری تقریبا بی‌لیاقت مطرح کند باز هم، کامل توجه‌اش همان‌جا است و البته خیلی اگرهای دیگر که خب داستان را لو می‌دهند! در همین وضعیت، شخصیت‌های فرعی متفاوتی نقش‌های جالبی دارند؛ از شروعِ انتقام از مافیایی گردَن کُلفت گرفته تا کمک به کسی که به خاطر پول و بدهی جلوی پسرش کتک خورده. رو به رو شدنِ “راننده” با چنین موضوعاتی آن هم با همین سبک و سیاقِ فردی خاصش، حس عجیبی به همراه دارد و شخصیت او را تحت الشعاع قرار می‌دهد. جمع‌بندی و سُخن آخر؛ “رانندگی” خیلی جمع و جور به هدفِ‌نهاییش می‌رسد و از اضافه‌گویی یا رها کردن موضوعی نیمه‌تمام خودداری کرده است. این عنوان شدیدا تجربه محور و فُرم فوق‌العاده‌ای دارد، پس در نتیجه اصلا نباید تجربه‌ی آن را از دست بدهید.

قابی دوست داشتنی و عاشقانه؛ جدا این فیلم داستان عاشقانه‌ی بسیار زیبایی روایت می‌کنه. قطعا “رانندگی” ارزش دیدن داره، داستان و سرنوشتِ این دو نفر را نباید از دست داد!

 

[poll id=”34″]

مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.