صاحبان (The Owners)، فیلم شدیداً رازآلودی است که در پس ریتمِ به شدت متغیر و روایت بسیار نامتعارفش، به طرز باورنکردنیای استرسزا میشود؛ این عنوان ایراداتِ چشم گیری دارد و بعضاً “بیهدف” است، ولی به شیوهی قابل توجهای میتواند تجربهی پرتعلیقی برای هر مخاطبی باشد. مشکلِ اصلی، عدم توجه به جزئیات است؛ ماجرا ساده و تقریباً به دور از درونمایهی اصلی این اثر که بعداً دستش رو میشود افتتاح شده و طی فراز و نشیب و گذرِ چند ساعتهاش، از این رو به آن رو میشود! سازندگان این عنوان، تمرکزِ زیاد و ویژهای برروی “تَنشِ” ماجرا گذاشتهاند و به طور حتم، با این که فیلم متوسط است و به درجاتِ بالا دست نمییابد، امّا ارزش تماشا را دارد و خوب یا بد، تجربهی متفاوتی را رقم میزند. با نقد و بررسی این عنوان، با من و سینما-فارس همراه باشید.
رازآلودی، ناشناختگی و تنش، از درون مایههای اصلیِ “صاحبان” هستند که به طرز بیمانندی، درست و به جا عمل میکنند؛ تمامی بخشها و اِلمانهای مختلف، در خدمتِ این عناصُرِ مهم و تاثیرگذار و البته مرتبط با هم قرار دارند. روایت به ظاهر معمولی جلوه میکند، ولی نتیجه و جمع بندیِ نهایی به شدت عجیب و غریب است… ریتم به شدت بی پروا است و تمامی اِلمانهای مورد نیاز، همان اول در اختیار مخاطب قرار میگیرند؛ “صاحبان” عنوانی کسلکننده نیست، ولی برای روشن شدن موتورش باید صبر کرد. در واقع این تماشاگر است که باید با تمامی دانستهها به تماشای استرسزای اتفاقاتِ در جریان فیلم بنشیند؛ همان اول اختلافات و عجیب رفتار کردنها بر اثرِ موادِمخدر مشخص است و با اعلانِ اینکه «مری حامله است» و حوادث بعدی، چنین مُهمی به درستی و ذره-ذره شکل خواهد گرفت. امّا این موضوعات سر جای خود! هرگز ضعفِ در شخصیتپردازی و شیمیِ نامتوازنِ کاراکترها پنهان نخواهد شد؛ اهمیت، درگیری و عواقبِ رابطهی “نیتن” و “مری”، باید بیشتر از اینها کار میشد.
استفاده و نمایش بی اندازهی برخی اتفاقاتِ اغراق آمیز در رفتارِ برخی شخصیتها و یا حتی مسیر و خط داستانیها از ابتدا تا انتهایشان، مشکلاتی به شدت تخریبکننده به وجود آورده است! از دیگر ایرادات، عقیدهی نهایی و جمعبندیِ کلی در موردِ قصهی روایت شده است، که میتواند نظرات را به شدت منفی کند؛ “صاحبان” داستانِ به شدت بیهدف و نچسبی دارد و هرگز آنقدر که دیگر عواملِ اثرگذار و یا عملگرهای صرفاً در خدمت “رازآلودی” و “تعلیق”، توجه جلب میکنند و انتظارات را بالا میبرند، در ازایشان نتیجهی قابل قبولی دریافت نخواهد شد. مسیرهای نامشخص و حقیقتاً نامتعارف، چنین انتظاراتی به وجود میآورند و بخش پایان بندی مهمتر از قبل میشود که در هر صورت، پایان منسجم نیست و ضعفِ بسیار دارد. فیلم با چرخش ۱۸۰ درجهای، آنقدر “عجیب” عمل میکند که نفسِ مخاطب از این هالهی خفهکننده، حبس میشود! البته که این موارد به “فُرم” مربوط است و تداخلی در بد بودن کانسپتِ اصلی ایجاد نخواهد کرد!
خب امّا این تغییرات و یا تنشِ عمدی، اصلاً ارزشمند هستند؟ چنین موضوعی از همان ایراداتِ “چشمگیرِ” گفته شده است که در صورت حساس بودنِ مخاطب، همه چیز را بیهوده میکند؛ موضوع اینجاست که مشخص شدن پیچشِ اصلی و پایانبندی این روایاتِ بی شیله پیله، در نقطهای اضافه هستند و فیلم کار را به خوبی انجام داده و به اصلاح از ماجرا فرار میکند! در واقع تمامی ایرادات وارد شده، تا لحظهی نمایشِ تیتراژِ از پایین به بالا! خودی نشان نمیدهند و تجربه را تحت الشعاع قرار نمیدهند؛ پس میتوان اینگونه در نظر گرفت، «هرگز تنش و رازآلودی فیلم تضعیف و یا بی معنی نیست!» اگر بهترین وجهه و مکمل این عجیب و غریب بودن را فاکتور بگیریم، چیزی به جز موسیقی متنهای شدیداً اثرگزار و قدرتمندِ مناسب نخواهد بود! موسیقی خود عاملِ اصلیِ این تنشهاست و هر لحظه قویتر، عمیقتر و پیشبرندهتر از قبل است؛ زمانبندی، انتخاب قطعه و تدوینِ به شدت عالی، تقریباً هر مخاطبی را مبهوتِ فضای حاکم میکند. قبل از هر اتقاق و تحولی، علناً موسیقی چند ثانیه قبلتر وارد عمل شده و وضعیت جدیِ پر از تعلیق را چند ثانیه بیشتر کِش میدهد!
چند موارد مهمتر گفته شد، در مورد دیگر وجههها صحبت و بررسی کوتاه کافی است؛ جز “مری” و “نیتن”، دیگران نه عُمقِ درستی دارند و نه آنقدر مُصمم، که باور پذیر باشند. اتفاقات و حوادث، بعضی اوقات “زیاده روی” میکنند و به قول معروف، مزه اصلی از بین میرود و در اصل هماهنگی در کارشان نیست! فیلم برداریها معمولی و دوربینِ استاندارد نه خوب نه بد، متوسط را تیک میزنند؛ همیشه این فضاسازی است که نظر مخاطب را به خود جلب میکند و مشکل دیگر این عنوان، عدمِ توجه به جزئیات و یا مکملهای کمتر اثرگذار است، که نه به تنهایی بلکه با جمع شدنشان، ضعف شدیدی به وجود آمده است. با توجه به موارد گفته شده تا به اینجای مطلب، حتماً انتظار اجراهای اثرگذاری میرود، چراکه از مکملهای اصلی است؛ بازیگران تعداد زیادی ندارند و اکثراً از ایفایِ نقش و عهدهی چند اجرای درست و حسابی، عاجزند… از بدترین اجراها و منطبق نبودن بازیگر با شخصیت، دکتر است (پس زمینه و پردازش درستی که در این میان وجود ندارد، تنها میماند اَکت و اندکی دیالوگ…! انتظارات زیاد نیستند، موافقید؟) “میسی ویلیامز” همانطور که انتظار میرود سطح بالاتری نسبت به دیگران دارد و در میانه، فرصت بیشتری به کاراکترش داده میشود و اجرای بسیار قابل قبولی به نمایش میگذارد.
همانطور که قبلتر به نوعی گفتیم، مخاطبان ریزبینتر و به قول معروف حساس به هنگامِ تجربهی “صاحبان”، بهتر است صبرِ زیادی به خرج بدهند! اگر ریزبینی و جزئیات برای مخاطب مهم باشد، این فیلم را هر لحظه مورد حمله قرار میدهد؛ چراکه ایرادات زیاد در جزئیات، کلافهکننده هستند! جمعبندی و سُخن آخر؛ مواجه شدن با “صاحبان”، مقدار زیادی انرژی لازم دارد! تَنش و استرسزا بودن فیلم بسیار است و تعلیقِ بسیار موفقِ فیلم، حتماً ارزش تجربه را دارد. با این همه فیلم ایرادات بسیار زیادی دارد و قصهی اصلیاش فاقدِ “هدف”! است و برای مخاطبان حساستر و ریزبینتر، تجربهی چندان دلچسبی نخواهد شد.
[poll id=”75″]
نظرات