تقی امیرانی، کارگردان مستند «کودتای ۵۳»، میگوید ساخت این فیلم ۱۰ سال طول کشید و با موانع زیادی روبهرو شد. او تاکید میکند در این مسیر، شبها با مصدق حرف میزده و به او میگفته «این فیلم شماست و خودتان کمک کنید که ساخت آن پیش برود».
مستند «کودتای ۵۳» به کارگردانی تقی امیرانی این روزها روی پرده هنر و تجربه و سایت هاشور در حال اکران است. مستندی که حاوی حقایقی تازه از کودتای ۲۸ مرداد برای مخاطبانش است و با ارائه شواهد بسیار پیرامون این اتفاق تا انتها مخاطب را با خود همراه می کند.
امیرانی با همراهی والتر مرچ، تدوینگر فیلمهایی چون «اینک آخرالزمان»، «مکالمه» و «بیمار انگلیسی» و با بهرهگیری از شیوههای متنوعی چون بازسازی، مستند انیمیشن، شیوه کارآگاهی و … این مستند را تولید کرده و تلاش دارد بسیاری از زوایای تاریک تاریخ ۶۷ ساله کودتا را برای مردم جهان روشن کند.
مهرداد اسکویی، مستندساز شناخته شده کشورمان به بهانه اکران «کودتای ۵۳»، گفتوگویی با تقی امیرانی داشته است که در ادامه میخوانید.
قصه و روایت شما برای من جالب است. چه تجربیاتی پیش از ساخت این مستند داشتید؟
۳۰ سال است که مستند میسازم و ده سال صرف ساخت «کودتای ۵۳» شد. در ابتدا مستندهای تلویزیونی علمی و اجتماعی میساختم و به مرور مسیر فیلمسازیام اندکی تغییر کرد و پس از حادثه ۱۱ سپتامبر مستندساز سیاسی شدم. زمانی که این کار را شروع کردم تصوری درباره مدت زمان ساخت آن و زحماتش نداشتم اما باید دیدگاه مستندسازیام را به صورت کامل تغییر میدادم.
هر روز کار با والتر مرچ برای من یک کارگاه مستندسازی بود. یک سال بود در اتاق تدوین بودیم و در پاسخ به من که گفتم چه زمانی بالاخره این مستند تمام خواهد شد، گفت: «تصور کن مشغول خلق یک اثر نقاشی بزرگ روی دیوار هستی و هر روز تنها بخش کوچکی از آن را میتوانی تصویر کنی. باید هر روز تمرکزت روی همان بخش کوچک باشد و در نهایت میتوانی با حاصل کار که شکل و قصه دارد یا خیر رو به رو شوی». در واقع «کودتای ۵۳» بهترین تجربه فیلمسازی من بود.
شما با حجمی بسیار بزرگ از صدا، آرشیو و اسناد مکتوب روبهرو بودید که باید به همراه والتر مرچ آن را تبدیل به فیلم میکردید. از او در ورکشاپی در برلین شنیده بودم که اول هر پلان مهم را باید عکس گرفت و روی دیوار چسباند و میگفت این عکسهای روی دیوار، مسیر تدوین شما را مشخص میکنند. روایت در فیلم شما بسیار مهم است و این حجم متریال را به اتاق تدوین بردید و والتر مرچ معروف با شما برای شکل دادن این اثر شکیل همراه شد. چگونه این دادهها را پیش بردید؟
ساخت این فیلم ده سال طول کشید و مدارک به تدریج به دست ما میرسید. ما چهار سال در اتاق تدوین بودیم و نوشتن فیلم در طول ساخت شکل میگرفت. این تجربه حتی برای والتر هم عجیب بود و میگفت دو برابر فیلم «اینک آخر الزمان» در «کودتای ۵۳»، متریال تولید داشتیم. ما ۵۳۲ ساعت فوتیج (فیلم خام) داشتیم. کاتهایی که از روی دیوار میبینید، پلانها و صحنههای مختلف فیلم است که ما در حال تدوین آماده میکردیم و خودش به صحنههایی از فیلم بدل شده است. در واقع شکل دادن فیلم هم در خود فیلم هست.
مخاطبان فیلم در ایران مصدق را میشناسند، اما مخاطب خارجی ممکن است هیچ اطلاعاتی در این زمینه نداشته باشد، چگونه داستان را پیش بردید که برای کسی هم که اطلاعات تاریخی و سیاسی پیرامون این اتفاق ندارد، قابل فهم باشد؟
یکی از مشکلات اول من این بود که فیلم را برای چه کسی میسازم. تصمیم بر این بود که کسی که دانستههایی دارد با دیدن این داستان دیدگاهی دیگری بیابد و کسی هم که نمیداند، با تماشای پیچیدگی آن گیج نشود. البته در انتها فیلمساز فیلم را برای خودش میسازد و خودش باید با آن کنار بیاید و راضی باشد.
چگونه این فیلم را جستجوگر پیش بردید و چه میزان به این فیلم اعتقاد داشتید که با وجود برخوردهای سیاسی و دیدگاههای مختلف، دلسرد نشوید؟
من بیشتر یک فیلمساز احساسی هستم تا عقلی و به نظرم خیلی از مسائل هنوز گفته نشده است. در ابتدا فکر میکردم تولید این فیلم دو سال زمان خواهد برد و در شصتمین سالگرد کودتا اکران خواهد شد ،اما ما حامی مالی نداشتیم و تمام شبکهها و هر بنیادی که به فیلمهای مستند بودجه میدهند، ما را رد کردند.
این ایده که من در فیلم به عنوان یک جستجوگر حضور داشته باشم هم از سوی والتر مرچ مطرح شد. وقتی مالکوم برن گفت من برخی از پروندههای سازمان سیا را دارم، تصمیم گرفتیم در همان لحظه فیلمبرداری کنیم و حاصل همان سکانسی شد که من در آن میگویم تاریخ سرنوشت ایران که از کودتای ۲۸ مرداد تغییر کرد در این پروندههاست. مرچ این صحنه را دید و گفت بسیار جذاب است. گفت باید راوی فیلم خودت باشی و به همین دلیل من راوی فیلم شدم و حین تحقیقات با گوشی آیفونم فیلم میگرفتم.
فیلم را به شکلی معمایی پیش بردید و نکته جالب برای من اینجاست که تا زمانی که شما به دنبال جمعآوری اطلاعات هستید، تصویر شما در فیلم حضور دارد اما در ادامه وقتی داربی شر، میآید و گفتوگوها به صورت پازلی همدیگر را تکمیل میکنند، حضور شما کمرنگ میشود.
بله همین طور است. وقتی با مصاحبهای روبهرو میشوید که یکی از گردانندههای اصلی کودتا به صورت تفصیلی ماجرا را تعریف میکند، او راوی میشود.
از جایی از فیلم، شما وارد بازسازی مصاحبه داربی شر میشوید و در سکانسهایی از انیمیشن مستند بهره میبرید. معمولا در قانونگذاری ابتدایی فیلم، شیوه ساخت مشخص میشود اما در فیلم شما ابتدا شیوه کاراگاهی است اما به مرور شوکهای ساختاری ایجاد میکنید.
فیلم ما قانونشکن است و با چهارچوبی مشخص ساخته نشده است. هم مستند تاریخی است هم کاراگاهی و هم بازسازی با هنرپیشه است و هم انیمیشن و صدا و … دارد. تنها قانون ما شفافیت ساختار فیلم و رساندن پیام به مخاطب است. ستون اصلی تکان نمیخورد اما ایدههایی نوآورانه در طول ساخت فیلم برای حل مشکل با ما همراه میشدند. هنگام روایت روز کودتا که تصویری از آن وجود نداشت، برای نمایشی احساسی که موسی مهران در بیان خاطراتش داشت، از انیمیشن استفاده کردیم.
احترام گذاشتن شما به تماشاگر برای من جالب است. گویا تماشاگر در چشمان شماست و با شما همراه. مراقب هستید که تماشاگر احساساتی نشود و به موقع به او اطلاعات میدهید. در یک دقیقه اطلاعات بسیاری داده میشود و در انتها مخاطب متوجه گذر زمان نمیشود. چه ساختاری را در تدوین اندیشیدید که ما وقتی با نقش داربی شر و سیا آشنا میشویم، با قلبمان با فیلم همراه میشویم و این خط عاطفی همگام با خط اطلاعات پیش میرود. این ضرباهنگ چگونه ایجاد شده که همه با خط عاطفی فیلم و اطلاعات همراه میشوند.
همسر آقای مرچ پرستار بودند و برای من توضیح دادند که زمان میان دارو و مقدار آن برای بهبودی مریض بسیار اهمیت دارد و این توصیه را ما هنگام تدوین فیلم هم به کار گرفتیم. برخی اطلاعات از میزان اهمیت کمتری برخوردار هستند و ما باید با مکثهایی کوتاه روی این اطلاعات مخاطب را به جلو حرکت میدادیم تا به اصل موضوع برسد.
در بسیاری از گفتوگوها به این جمله ژان لوک گدار اشاره میکنید که شما فیلم را نمیسازید و این فیلم است که شما را میسازد. شما به عنوان تقی امیرانی در طول ساخت این فیلم چه تغییری کردید؟
بسیار، هرچه بیشتر میدانید متوجه میشوید چقدر نمیدانید. من پس از ساخت این فیلم به استقامت خودم ایمان آوردم.
این استقامت چه میزان از شخصیت اصلی فیلم شما، محمد مصدق نشات می گیرد؟
من شبها با مصدق حرف میزدم و به او میگفتم این فیلم شماست و خودتان کمک کنید که ساخت آن پیش برود. در این فیلم، دوران تاریک زیادی داشتم. هر مستندی به بن بستهایی میرسد. استودیویی هالیوودی داشتیم و به ناگاه در همان سه ماه اول کنار کشید و من باید حقوق دوازده نفر را میدادم. از طرفی گاهی حتی امیدی به شکل گرفتن فیلم نداشتم. اما با وجود این سختیها، لذتی که میتوان از مستندسازی با وجود دشواریهایش گرفت، از ساخت هیچ فیلمی بهدست نمیآید.
زیادی خورد، از جمله استودیویی هالیوودی داشتیم که به ناگاه در همان سه ماه اول ،کنار کشید و من باید حقوق ۱۲ نفر را میدادم
به همین دلیل توصیه من به مستندسازان این است که سوژهای را انتخاب کنند که دغدغهشان باشد تا در روزهای تاریک، این انرژی آنها را نگاه دارد. در انتها باید از فاطمه احمدی و حسام اسلامی تشکر کنم که کمکهای خوبی هنگام ساخت فیلم داشتند.
ما به عمری که شما و والتر مرچ برای ساخت این مستند گذاشتید مدیون هستیم و امیدوارم اسناد شما به صورت مکتوب در تاریخ ایران باقی بماند و کماکان به تاریخ معاصر ما توجه کنید.
منبع: خبرانلاین
نظرات