Godzilla: City on The Edge of Battle انیمهای در ژانر علمی تخیلی است که در سال ۲۰۱۸ پخش شده است. گن اوروبوچی نویسندگی این انیمه و کوبون شیزونو کارگردانی این انیمه را بر عهده دارد، همچنین قسمت سوم این انیمه در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است.
ادامهای بر جنگ حماسی
داستان این انیمه درست از نقطه به پایان رسیدن قسمت اول آن شروع به کار میکند و با وارد کردن شخصیتهای جدید سعی میکند داستان تازهای را برای این جنگ حماسی تعریف میکند. داستان از نقطه خوبی شروع به آغاز کار میکند و در واقعا سعی دارد با شخصیتهایی که در قسمت اول این انیمه نقش چندان مهمی را ایفا نمیکردند به ادامه ماجرا بپردازد و یا توضیحی بر گذشته خود داشته باشد. در نقطه آغازین انیمه دقیقا با روش قسمت اول خود داستان را پیش میبرد و با خونسردی بسیار زیادی به پیشروی در مسیر حرکت خود ادامه میدهد هرچند داستان در مراحل ابتدایی خود بیشتر سعی بر معرفی شخصیتهای جدید خود دارد.
کاپیتان در رویای پیروزی
هاروئو به مانند قسمت اول شخصیت اصلی این انیمه به شمار میآید و از همان نقطه آغازین کنترل مسیر حرکت داستان را بدست میگیرد و به نوعی حکم فرمانده را در داستان ایفا میکند. هاروئو همان شخصیت شجاع و انتقام جویی است که در قسمت اول این انیمه حضور دارد ولی در این انیمه حس انتقام جویی این شخصیت نسبت به قبل کمتر شده است و دیگر آن خشمی که در دیالوگهای این شخصیت در قسمت قبلی وجود داشت در این قسمت دیده نمیشود، البته این شخصیت از نظر فکر هم نیز کمی دچار تغییر شده است که داستان از این موضوع به عنوان یک نقطه ضعف استفاده کرده است و شخصیت اصلی خود را به چالش میکشد. با اینکه شخصیت هاروئو تغیراتی نسبت به قسمت قبلی این انیمه داشته است، اما با شخصیت او در این انیمه ارتباط بهتری میتوان برقرار کرد و این شخصیت دیگر به مانند گذشته شخصیتی پر از خشم و خشک نیست و تحولاتی را در خود ایجاد کرده است، البته شخصیت هاروئو به لطف حضور شخصیتهای فرعی توانسته است جذابیت خوبی را به داستان انیمه اضافه کند و ارتباط میان این شخصیتها جذاب است.
در تلاش برای کمک به کاپیتان
شخصیتهای فرعی متنوعی در این انیمه وجود دارند، اما از بین تمامی این شخصیتها سه شخصیت هستند که نزدیک به محور شخصیت هاروئو در حال گردش هستند که یوکو اصلیترین آنها است. یوکو شخصیتی است که داستان در این قسمت اشاره بزرگی به رابطه میان او و هاروئو میکند و در برخی از نقاط انیمه به شکلی آن را حائز اهمیت میکند که کاملا عجیب است و به طور کلی جذابیت خاصی میان ارتباط این دو شخصیت وجود ندارد و داستان تنها برای زیباتر کردن منابع خود از آن استفاده کرده است. داستان شخصیتهای جدیدی را وارد داستان کرده است و ماینا و میانا مهمترین آنها هستند. هرچند در قسمتهای ابتدایی این دو شخصیت تاثیر بسیار زیادی را در روند داستان میگذارند اما پس از گذشت مدتی داستان با نادیده گرفتن پتانسیل این دو شخصیت آنها را از برنامههای بعدی خود حذف میکند، نکته عجیب درمورد این دو شخصیت مانور زیاد داستان بر روی این دو است که در ادامه به آن شکلی که انتظار میرفت از آنها استفاده نمیشود هرچند تاثیر زیادی توسط این دو شخصیت در مسیر حرکت داستان وجود دارد. به مانند قسمت قبل نقش یوکو در این انیمه همچنان به طور کامل مشخص نیست و داستان تلاش زیادی تنها برای در مرکز توجه قرار دادن این شخصیت میکند ولی تاثیر چندان خاصی تا قسمتهای واپسین انیمه در داستان نمیگذارد.
سربازهای متعهد به کاپیتان
هرچند برخی از شخصیتهای فرعی این انیمه تاثیر چندان خاصی در مسیر حرکت داستان نمیگذارند ،اما برخی از شخصیتها که حضور نه چندان زیادی در انیمه نداشتهاند یکی از ستونهای اصلی داستان را تشکیل میدهند و تاثیر بسیار زیادی بر آن میگذارند. متفیس جزو معدو شخصیتهایی است که در هردو قسمت این انیمه تاثیر گذار بوده است، با اینکه متفیس شخصیت بسیار خشک و بیروحی است، اما در برخی از اوقات روحیه لازم برای ادامه دادن به این ماجرا را به شخصیتهای داستان وارد میکند هرچند شخصیت متفیس شخصیت چندان جذابی نیست. مارتین لازاری یکی از بهترین شخصیتهای این انیمه به شمار میآید، هزچند این شخصیت تاثیر چندان خاصی در مسیر حرکت داستان نمیگذارد، اما اطلاعاتی را با مخاطب به اشتراک میگذارد که این اطلاعات جذابیت زیادی را به دیالوگهای میان شخصیتهای دیگر با او دو چندان کرده است و به نوعی این شخصیت مانند دفترچه راهنمای این انیمه است، هرچند برخی از اطلاعات این شخصیت مانند اطلاعات او درمورد ماینا و میانا هیچ استفادهای در داستان انیمه ندارد. گلوگو و بلوبی دو شخصیتی هستند که تاثیر بسیار زیادی در بخشهای واپسین این انیمه دارند و به نوعی این دو شخصیت جذابیت بسیار خوبی در قسمتهای پایانی این انیمه وارد داستان انیمه میکند البته این دو شخصیت از جذابیت چندان زیادی بهرهمند نیستند، اما توانایی وارد کردن هیجان به داستان را دارند. شخصیتهای فرعی زیادی در این انیمه وجود دارد مانند اعضای کمیته و حتی شخصیت آدام بینوالد اما این شخصیتها تنها حکم زمان خریدن برای داستان این انیمه برای رسیدن به نقطه هیجان خود است که البته در این کار هم موفق است.
مبارزه با کابوس چندین ساله
داستان این انیمه با اینکه تقریبا هدف قسمت قبلی را دنبال میکند، اما از اجزای متفاوتی تشکیل شده است هرچند مانند قسمت گذشته نکات مختلف زیادی در سبک حرکت این انیمه به سوی هدف خود وجود دارد اما روند حرکت آن به مانند گذشته نیست. داستان تقریبا میتوان گفت تا نیم ساعت واپسین هیچ مبارزه یا هیجانی را برای مخاطب خود به نمایش نمیگذارد و تقریبا در کل مسیر حرکتی داستان دیالوگهای شخصیتها است که داستان را روبه جلو هل میدهد. یکی از نکات عجیبی که در هردو قسمت این انیمه وجود دارد حسی است که شخصیت منفی انیمه یعنی گودزیلا به مخاطب وارد میکند و آن حس در این انیمه وجود ندارد، درواقع هیچ حس تر و نگرانی در طول انیمه از شخصیت گودزیلا به مخاطب وارد نمیشود تا در لحظه ورود او در دقایق پایانی به درون داستان هیجان خاصی به او وارد شود، البته داستان این انیمه در قسمت دوم با دیالوگهای بهتر و جذابیت بیشتری نسبت به نسخه اول دنبال میشود. مهمترین نکته این انیمه ریسک بزرگی است که این انیمه بر روی شخصیت هاروئو انجام داده است و به نوعی با به چالش کشیدن این شخصیت خود را هم به چالش کشیده است.
پایان بی پایان
با نزدیک شدن به بخش پایانی انیمه جذابیت تمام وجود داستان را به احاطه در میآور،د اما بخش پایانی انیمه به قدری عجیب و پر از ریسک است که مخاطب را کاملا به فکر فرو میبرد، درواقع پایان ابن انیمه به شکلی است که تمام اتفاقات رخ داده در این قسمت را پوچ طلقی میکند، البته این انیمه روش بسیار خوبی را برای وادار کردن مخاطب به تماشای قسمت سوم این انیمه انتخاب کرده است که به قیمت به چالش کشیدن شخصیت اصلی خود به پایان رسید.
نظرات