در اپیزود موازی زمانی که به خانهی عمهی روث برمیگردیم زنی بنام لوئیز که در آن مکان ساکن است به جلوی درب خانه میآید و به طور عجیبی با بتی...
در قسمت قبلی اشاره کردیم که دایان در خواب خود وارد امر نمادین مازادش میشود، چون تمام نمادهای ابژکتیوی که قوهی نگاه آدمی در خارج میبیند، در این خواب هم...
ریتا بار دیگر میخوابد و بتی پتوی مخمل قرمز رنگ را روی او میکشد، قرمزی که در بدنهی فیلم مفهوم انضمام و نزدیکی را دارد، درست برعکس رنگ آبی که...
پس از رفتن عمه روث و استراحت دوبارهی ریتا سراغ سکانس بعدی میرویم که در کافهی وینکینز است. این همان کافهای است که دایان در بیداریاش با قاتل قرار گذاشت...
«بلوار مالهالند – ۲۰۰۱» یک فیلم معمولی نیست، بلکه یک اثر بسیار مهم در تاریخ سینما بشمار میآید. همانطور که «رزمناو پوتمکین» و «همشهری کین» و «از نفس افتاده» و...
امروزه پیدا کردن کارگردانانی که برای سبک خاصشان محبوب باشند کم پیدا میشوند، ولی هرکس که کوچکترین علاقهای به فضاهای مرموز، ژانر وحشت، و روایت تجربی دارد دربارهی دیوید لینچ (David...