عشق با رسم شکل| نقد و بررسی فیلم Shape of Water

12 March 2018 - 22:10

عشق به مانند ترانه‌ای بدون توقف است؛ حسی که در تمام وجود فرد عاشق ایجاد می‌شود و همه‌ی معادلات و عادات معمول او را برهم می‌زند. عده‌ای عشق را دسته‌ای از تغییرات شیمیایی در مغز و عناصر حسی می‌دانند و دسنه دیگری از افراد آن‌ را مفهومی معنوی و به دور از مادیات می‌خوانند؛ اما در دید فرد عاشق فرقی نمی‌کند که کدامیک از این تعابیر صحیح‌تر هستند؛ زیرا به قدری در دنیای فکری خود و صفات معشوق فرو رفته‌است که حتی حرف‌های اطرافیان برای او نامفهوم جلوه می‌کند.

در سال ۲۰۱۷ اثری بسیار زیبا در پرده‌ی نقره‌ای متولد شد و به قدری خوش‌ساخت و به دور از متدهای رایج فیلمسازی بود که باعث می‌شد بیننده از اینکه موفق به تماشای همچنین شاهکاری شده، به کمال لذت برسد. «Shape of Water» یا به فارسی «شکل آب» جدیدترین اثر کارگردان خلاق و صاحب سبک سال‌های اخیر سینما «گیرمو دل‌ تورو» است که با بازخوردهای بسیار مثبتی همراه بوده‌است و به گفته‌ی بعضی از منتقدین نقطه‌ی اوج فیلمسازی دل تورو است. در ادامه به بررسی این اثر تحسین شده و برنده‌ی ۴ جایزه‌ی اسکار، ازجمله بهترین فیلم سال خواهیم پرداخت. با سینما گیمفا همراه باشید.

فیلم در سال ۱۹۶۳ و دوران جنگ سرد رقم می‌خورد و داستان دختری گوشه‌گیر و لال مادرزاد (به هنرمندی سالی هاوکینز) را روایت می‌کند. او در یک آزمایشگاه مخفی دولت آمریکا که با هدف فعالیت‌های جاسوسی و ضد روسی ساخته شده‌است مستخدم و نظافتچی است. زندگی الیسا بر طبق روال عادی و روتین پیش می‌رود تا اینکه یک موجود ساکن آب به عنوان یکی از پروژه‌های تحقیقاتی، توسط آنتاگونیست فیلم سرهنگ استریکلند (با نقش آفرینی مایکل شنن) به آن مرکز انتقال داده می‌شود. الیسا بر اثر یک اتفاق با موجود آبزی رو به رو می‌شود و پس از مدتی متوجه یک رابطه‌ی عمیق بین خودش و او می‌شود. او پس از مدتی متوجه می‌شود که سرهنگ استریکلند قصد دارد موجود آبزی را بکشد و به همین دلیل تصمیم میگیرد او را فراری دهد.

الیسا در ظاهر زندگی بسیار یکنواخت و ساده‌ای دارد و گویا در قفس روزمرگی خود گیر افتاده‌است و تمام روز خود را با گوش کردن به صحبت‌های دوست پرحرفش زلدا (اکتاویا اسپنسر) و یا شنیدن درد و دل‌های پیرمرد همسایه‌ی خود (ریچارد جنکینز) می‌گذراند و با او دوستی عمیقی دارد. ورود موجود آبزی به زندگی الیسا برای اولین بار به او این حس را القا می‌کند که در این دنیای گسترده همتایی کاملا مناسب و شبیه خودش را یافته‌است. در اصل نگاهی که او به موجود آبزی دارد به عنوان یک حیوان بدون عقل و احساسات نیست؛ بلکه او را موجودی احساساتی اما به مانند خودش ساکت می‌بیند و دید معشوقه‌ای که به زندگی‌اش کمال بخشیده‌است را نثار این موجود می‌کند. شاید از دید اطرافیان دختر داستان، ارتباطی که با موجود آبزی دارد عجیب و حتی مسخره به نظر برسد اما از نگاه خود او مرد ماهی گونه‌ی ما تنها کسی است که بعد از سالیان طولانی توانسته تنهایی و فقدان احساسی الیسا را برطرف کند. با اینکه حتی قادر به حرف زدن نیست و این نکته‌ی بسیار زیبا و ظریفی است که شکل گرفتن یک احساس قوی و پیچیده هیچگاه جنبه‌ی مادی ندارد و قابل پیش‌بینی یا منوط به شناخت همه‌ی ابعاد دو شخص نیست بلکه مثل جریان آب یک رود، به آرامی راه خود را به اعماق وجود یک نفر باز می‌کند و هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد؛ حال آنکه این عشق به سوی موجودی غیر از انسان روانه شود. همچنین به گفته‌ی دل تورو، دلیل اینکه فیلم در سال‌های جنگ سرد روایت می‌شود باورپذیرتر شدن رخدادهای فیلم برای مخاطبین بوده و همچنین علاقه داشته تا بینندگان فیلم تمرکز خود را روی شخصیت‌ها و روابط آنها بگذارند؛ نه اینکه راجع به غیرواقعی بودن وقایع فیلم فکر کنند.

فیلمنامه‌ی «شکل آب» که توسط شخص «دل تورو» و «ونسا تیلور» تالیف شده‌است یکی از هوشمندانه‌ترین فیلمنامه‌های سال‌های اخیر است. فیلم در ابتدا به مانند اثری تاریک و با فضای جنگ سرد جلوه می‌کند و سپس سریعا پوست می‌اندازد و به فیلمی عاشقانه تبدیل می‌شود و در آخر حتی می‌تواند «کازابلانکا» یا «لالالند» باشد و به موزیکالی نامنتظره تبدیل شود. اینجاست که رفته رفته به هنر دل تورو در آفرینش فضا و در کنار هم چیدن قطعه‌های پازل پی می‌بریم و فیلم ما را مجبور می‌کند که در مقابلش سری به نشانه‌ی احترام تکان دهیم. به طور قطع دستاوردی که کارگردان اثر در آفرینش فضا و پردازش شخصیت‌ها به آن دست پیدا کرده‌ افتخاری است که کمتر کسی در دوران فیلمسازی خود به آن دست پیدا می‌کند و این موضوع را می‌توانیم مدیون خلاقیت و استعداد بی‌نظیر دل تورو دانست که با ذهن سیال خود همواره دنبال کنندگان‌ آثارش را شگفت‌زده می‌کند و می‌توان حضور او در عرصه‌های مختلفی از جمله بازی‌سازی و همکاری با بزرگان این صنعت از جمله هیدئو کوجیما را گواهی بر حقانیت این موضوع دانست.

یکی از نقاط قوت فیلم که تاثیر زیادی در موفقیتش داشته‌است تیم بازیگری شگفت‌انگیز آن است. نقش‌آفرینی «سالی هاوکینز» در نقش دختر لال و نقش اصلی داستان، هر مخاطبی را به خود خیره می‌کند و او به کمک بازیگری «داگ جونز» در نقش موجود ‌آبزی موفق می‌شود که در فواصل زمانی مختلف احساسات بینندگان را تا درجه‌ی اعلا خود تحریک‌ کند. از طرف دیگر «اکتاویا اسپنسر» در نقش زلدا که دوست صمیمی الیسا است با نقش‌افرینی بی‌نقص و طبیعی خود به هرچه ملموس‌تر شدن فضای حاکم بر داستان کمک می‌کند و در کنار این، به حدی از بازی بی‌نظیر «مایکل شنن» در نقش آنتاگونیست و شخصیت شرور داستان ذوق‌زده می‌شویم که پس از اتمام فیلم از او متنفر باشیم.

موسیقی متن دلنشین شکل آب توسط «الکساندر دسپلات» فرانسوی تولید شده‌است که قبلا آثاری زیبا و گوشنواز از او را در فیلم‌های «سرگذشت عجیب بنجامین باتن»،«بازی تقلید» و… مشاهده کرده‌ بودیم. می‌توان گفت ماحصل کار دسپلات یکی از بهترین آثار امسال در زمینه‌ی موسیقی متن بود و همانگونه که دور از انتظار هم نبود؛ موفق به کسب جایزه‌ی اسکار در این رشته شد.

«شکل آب» اثری بود که از ابتدای نمایش خود بر پرده‌ی نقره‌ای جشنواره ونیز مورد طبع منتقدین قرار گرفت و با داستان زیبا و فیلمنامه‌ی هوشمندانه‌ی خود دل هر مخاطبی را با خود همراه کرد. داستانی عاشقانه، کمدی، با رگه‌هایی تاریک و تناقضاتی که به متفاوت و صد البته زیباتر شدن آن کمک می‌کرد و ترکیب کردن این‌ها با سبک فانتزی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌«گیرمو دل تورو»، گویا تنها عنصر مورد نیاز بود تا او به گفته‌ی بسیاری به قله‌ی فیلمسازی خود برسد و اثری بهتر از «هزارتوی پن» را به سینما دوستان هدیه دهد. در حقیقت نیز او موفق به انجام این مهم شده‌است و از نقطه نظر شخصی، دل تورو کارگردانی است که در هر دوره به تعداد انگشت شمار می توان فیلمسازی با خلاقیت او یافت. به گفته‌ی خود او ابتدا ایده‌ی ساخت فیلمی عاشقانه و فانتزی را داشته است و شخصیت آبزی فیلم خودش را نیز با الهام از فیلمی که در کودکی دیده طراحی کرده‌است.

در نهایت، دیدن فیلم Shape of Water را به تمامی علاقه‌مندان سینما به ویژه دوستداران فیلم‌های عاشقانه و فانتزی توصیه می‌کنیم.

برچسب‌ها:

مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.