**ویدیو حاوی اسپویل سکانسهای انتهایی فیلمهای «پرندگان»، «سایکو»، «مرد عوضی»، «پنجرهی پشتی» و «سرگیجه» از «هیچکاک» است**
آیا میتوان جهان «هیچکاک» را، جهانِ «تعلیق» دانست؟ شاید این پرسش در ابتدا کمی عجیب به نظر برسد. از جهتی تمام مخاطبان جدی سینما، هموارهی واژهی تعلیق را با هیچکاک به خاطر میآورند و آن را یک تمهید دراماتیک سرگرمکننده میدانند؛ تمهیدی مخصوص هیچکاک و سبک داستانگویی و فیلمسازیِ او که میتوان آن را «انتظاری برای چگونگیِ تحقق یک موقعیت یا واقعه» تعریف کرد. در سبک داستانگویی هیچکاک، معمولا تماشاچی یک قدم از کاراکترِ درون فیلم در داشتن اطلاعات جلوتر است. برای مثال در مقدمهی سکانس مثالین حملهی کلاغها در فیلم «پرندگان»، نوع نشستن کاراکتر و جایی که دوربین در آن مستقر شدهاست، باعث میشود که «ملانی» از تجمع تدریجی کلاغها پشت سرش بیاطلاع باشد. اما تماشاچیای که از ابتدا متوجه این موضوع میشود، خطر حمله را در بازهای از زمان حس میکند و اینگونه زمان، کش میآید. این، تعلیقِ هیچکاکی است که در اکثر آثار او به اشکال مختلف، بیثباتی را به تماشاچی تحمیل میکند. تعلیق، نوعی از بیثباتی و بینِ زمین و آسمان ماندن است. اینگونه تعلیقها در فیلمهای مختلف هیچکاک، معمولا با یک واقعه پایان مییابد و درواقع تماشاچی دوباره پایش را بر زمین و در وضعیتی باثبات حس میکند. بازگردیم به سوال ابتدایی در این باره که آیا جهانِ هیچکاک را میتوان به تعلیق ربط داد؟ آیا تعلیق هیچکاکی صرفا همین اجرای خیرهکننده در بعضی سکانسها است که نفس تماشاچی را بند میآوَرَد؟
نظرات
واقعا آقای حمیدی شما بهترین منتقد این سایتی و یکی از بهترین منتقدا پر قدرت ادامه بدید منتظر نوشته ها و ویدیو های بیشتر از شما هستیم
مخلصم
ممنون از شما