ادی هوانگ (Eddie Huang)، نویسنده و کارگردان فیلم Boogie، سالهاست که وعدهی ساخت آن را میدهد و اکنون فرصت آن را داریم که این فیلم را روی پردهی سینما تماشا کنیم. هوانگ که شخصیتی تلویزیونی، آشپز و نویسنده است و بسیاری از ما احتمالا حرفهی نویسندگی او را با سیتکام شبکهی ABC بهنام Fresh Off the Boat که از خاطرات او اقتباس شده بود، میشناسیم، سالهاست که با تمام توانش میکوشد تا تصویری متفاوت از آمریکایی_آسیاییها (بهطور خاص مهاجران ساکن در کانادا) و فرهنگشان را به جامعهی غرب بشناساند. Boogie تحقق سینماییِ تلاشِ همیشگیِ هوانگ برای هدف یاد شده و در برگیرندهی تمامیِ مشخصات فکری و باورهای اوست.
هوانگ در این فیلم، داستان زندگی شخصی بهنام آلفرد چین با بازی تیلور تاکاهاشی (Taylor Takahashi) _مشهور به بوگی، همانطور که خود او در صحنهای این لقب را به اطلاع معلمش میرساند_ را روایت میکند. او فرزندِ مهاجرانی سختکوش از کشور تایوان است و شدیدا رویای بازی در لیگ حرفهای بسکتبال (NBA) را در سر میپروراند. پس از نقل مکان به مدرسهای جدید، شرایط برای او فراهم میشود تا بتواند مهارتهای خود را به مربیان مدرسه نشان دهد. البته او برای رسیدن به هدفش موانعی نیز سر راهش دارد: یکی از موانع، شخصی بهنام مانک است که پاپ اسموک (Pop Smoke)، رپر مشهور آمریکایی، نقش او را بازی میکند و مانع دیگرِ سر راه او، زندگی پر ماجرا و سرشار از دردسر اوست.
پدر او، آقای چین، با بازی پری یانگ (Perry Yung)، دائما موانعِ پیشِ روی پسرش را به او گوشزد میکند: “هیچکس به یک بسکتبالیست آسیایی اعتقادی ندارد، این مثل یک شوخیه. ما خوب بلدیم غذا درست کنیم، حساب و کتاب یا تمیزکاری کنیم؛ اما اینجا ما توی بقیهی چیزها همیشه نفرات آخریم”.
فیلم، دیالوگها و خطوط داستانی جالب و تفکربرانگیزی مانند این دارد: بوگی تلاش میکند تا به نامزد سیاهپوستش، النور، با بازی تیلور پیج (Taylour Paige) توضیح بدهد که “چینیها میتونن خیلی بیشتر و مفیدتر باشن اگه مردم اونها رو با عادات خاص غذاییشون قضاوت نکنن”. بوگی تلاش میکند تا فرهنگ خود را به دختری سیاهپوست توضیح دهد و این برای او بهمثابهی یک چالش فرهنگی است.
او بارها با النور از این بحثها میکند ولی حالتِ این بحثها محافظهکارانه است و محتوای حساسش باعث نمیشود که با بحثهایی تحریکآمیز مواجه شویم. این بحثهای چالشبرانگیز و حساس، بیشتر شبیه به اعلامیههایی انساندوستانهاند و با اینکه احتمالا بسیاری از تماشاگران با آنها همذاتپنداری میکنند، ولی بهنظر میرسد که مستقیما از کتاب خاطرات نویسنده به فیلم منتقل شدهاند؛ این قضیه وقتی آشکار میشود که کارگردان فیلم یعنی هوانگ در نقش عموی بوگی یعنی آلفرد ظاهر میشود و دیالوگهایش کاملا بیانگر موضوع یاد شده است.
وقتی که بوگی وارد دنیای بزرگسالان میشود، فیلم انرژی و رنگ و بویی دیگر به خود میگیرد. هوانگ در این بخشهای فیلم، با انتقاداتی هوشمندانه از هویتِ فرهنگی ناموزون مهاجران، موفق به نمایش تصویری ناآرام از رابطهی عاشقانه دو شخص از دو فرهنگ و نژاد مختلف (بوگی و النور) میشود. هوانگ، رابطهی بوگی و النور را طوری نمایش میدهد که از طرفی این رابطه در چارچوب روابط مدرن و عادی امروزی میگنجد و از سویی دیگر تفاوتهای فرهنگی مشهودی در بطن آن مشاهده میشود که البته همین موضوع، خود، موجب شیرینی و جذابیت فیلم شده است.
هوانگ همچنین در بخشی از فیلم جدیدش، خشونت خانگی را مورد بررسی قرار میدهد و نقش آن را بر خانواده و فرد (بهویژه بر مادر بوگی یعنی خانم چی با بازی پاملین چی (Pamelyn Chee) ) مورد واکاوی قرار میدهد. هوانگ، بهخوبی و با الهام گیری از فیلمهایی همچون Good Will Hunting با نویسندگی و بازیگری مت دیمون (Matt Damon) و بن افلک (Ben Affleck)، تعادلِ میان درگیری فیزیکی و اثر آن بر شخص و عشق به خانواده و فرزندان را بهروشنی و با هوشمندی بالایی نمایش میدهد.
صحنههای بسکتبال فیلم، تا جایی که بهخاطر دارم، در سالهای اخیر از جمله بهترین صحنههای این ورزش بر پردهی سینماست. بوگی در این صحنهها در محیطی شلوغ بهتصویر کشیده میشود و حرکات او کاملا نشانگر شخصی است که سالها این حرکات را تمرین کرده و برای رسیدن به این جایگاه وقت صرف کرده است. در رابطه با شخصیت منفی فیلم باید گفت که این شخصیت علاوهبر تمامی مشکلات شخصی و درونی زندگی بوگی روبروی او ظاهر میشود و البته نحوهی ورود او به داستان و تاثیرش در فیلم از جنس کلیشههای همیشگی این دست از فیلمهاست.
فیلم بوگی، موفقیتی در زمینهی نشان دادن مشکلات معمول مهاجران آسیایی_آمریکایی در جامعهی غربی است. در این فیلم برای طیف گستردهای از مخاطبان، در خود داستانهایی درگیرکننده دارد و البته مهاجران به آمریکا احتمالا برخی مولفههای فیلم را از هرکس دیگری بیشتر درک کنند؛ مولفههایی همچون موسیقی هیپ_هاپ جاری در جامعه، خیابانهایی مملو از آدمهای اصلاحناپذیر و بد دهن و حتی تلفظ خاص عبارت “آقای چین” از دهان مانک، شخصیت منفی فیلم.
در یکی از صحنههای پایانی فیلم، یک کلوزآپ (نمای نزدیک) از چشمان بوگی داریم که تمامی مولفههای یک چشم آسیایی را بهوضوح به ما نشان میدهد؛ هوانگ میخواهد که ما بهدقت به این چشمان نگاه کنیم.
نظرات