جک ریچر (Jack Reacher) بازگشته و تام کروز (Tom Cruise) بار دیگر برای بازی در نقش جک ریچر در فیلم Jack Reacher: Never Go Back «جک ریچر: هرگز باز نگرد» بر روی پردهی نقرهای سینما حاضر شده است. فیلم Jack Reacher: Never Go Back «جک ریچر: هرگز باز نگرد» در ۲۱ اکتبر در سینماهای جهان برای اکران قرار گرفته است. تام کروز و با اد زوییک (Ed Zwick) برای آخرین بار ده سال پیش بر روی فیلم The Last Samurai «آخرین سامورایی» با هم همکاری کرده بودند؛ در فیلم Jack Reacher نیز با هم کار کردند. در ادامه با سینماگیمفا همراه باشید.
در فیلم دوم، بینندگان به سفری با داستانی روشنتر برده میشوند. ریچر رابطهای را با سوزان ترنر (Susan Turner) با بازی کوبی اسمالدرز (Cobie Smulders) شروع کرد و زمانی که به دیدنش رفت متوجه شد که قربانی یک توطئه چینی توسط دولت شده است و برای یافتن حقیقت و اثبات بیگناهی خود تلاش میکند. در این فیلم ریچر بیشتر خودش را در محیطی خانوادگی مییابد؛ خانوادهای از هم گسیخته و اسفناک که به غیر سوزان، یک نوجوان مشکل ساز به اسم سامانتا (Samantha) با بازی دانیکا یاروش (Danika Yarosh) نیز عضو دیگر آن است. سایت Screenrant اقدام به مصاحبه با زوییک و لی چایلد (Lee Child) کرد و از آنها درباره داستان و شخصیتهای این فیلم پرسید.
- چه چیزی باعث شد که برای ساخت این فیلم از هجدهمین کتاب جک ریچر استفاده کنید و یک پرش بلند بین آنها داشته باشید؟
اد زوییک: نکته عالی مربوط به این مجموعه کتابها این است که وابستگی زمانی به هم ندارند و از ترتیب خاصی پیروی نمیکنند. هر کدام داستان جدایی را شرح میدهد و ما میتوانیم هر یک از آنها را انتخاب کنیم بدون این که به داستان لطمهای وارد شود.
- این درست است که فیلم دوم جک ریچر دچار تحول شده و نسبت به فیلم اول داستان روشن و سادهتری دارد و یک فضای خانوادگی به فیلم اضافه شده است؟
لی چایلد: بله این درست است. من کتاب را به همین صورت نوشتهام. در کتاب سه شخصیت اصلی وجود دارد که عادت دارند رئیس خودشان باشند و از کسی دستور نمیگیرند، ولی این سه باید با هم کنار بیایند و این موضوع باعث ایجاد پویایی در داستان شد که من خیلی آن را دوست داشتم و به مقداری شوخی و طنز نیازمند بود: وقتی که این سه شخصیت را دارید که به حرف کسی گوش نمیدهند، ولی باید مانند یک خانواده رفتار کنند. حتی سامانتا که نوجوان است نیز چنین شخصیتی دارد و دوست ندارد که دیگران به او دستور بدهند و بازیچهی دیگران شود. حتی در فیلم اد (کارگردان فیلم) به آنها یک مینی ون هم داده است؛ در واقع اولین ماشینی که آنها در فیلم میدزدند یک مینی ون است. و دیدن این سه شخصیت در کنار هم که هر کدام به مانند یک هفتتیر کش و کابوی تنها میماند آن در یک مینی ون خنده دار است.
اد زوییک: من پی بردم که هیچ فیلمی نمیتواند به اندازهی کافی خنده دارد باشد و هیچ فیلمی خالی از طنز نیست. در جدی ترین فیلمها و در تاریکترین لحظات، یک نفر همیشه حرفی خنده دار خواهد زد.
- چرا تصمیم گرفتید که شخصیت سامانتا در فیلم، نسبت به کتاب خیلی بزرگتر و مسنتر باشد؟
اد زوییک: فقط بخاطر حسی بود که هنگام مطالعهی کتاب برای اقتباس به من دست داد. من سعی کردم که بفهمم قصد لی از خلق شخصیت سامانتا چه بود و لی قصد داشت که بگوید که جک ریچر شخصیتی است که از دنیا کاملاً جدا شده است. من فقط میخواستم که این حس را بیشتر نمایان کنم. با خودم گفتم که چطور میشود اگر سامانتا را بیشتر در عمق داستان وارد کنیم. این عمل در نهایت باعث شد که داستان بهتر از آب درآید.
- دوباره کار کردن با تام کروز چه حسی دارد؟ آیا این حس به شما دست میداد که در حال کار در یک محیط آشنا هستید؟
اد زوییک: وقتی یک کارگردان و بازیگر بیش از یک بار با هم کار میکنند تجربه جالبی خلق میشود. این موضوع باعث ایجاد حس اعتماد بین نویسنده، کارگردان و بازیگر میشود. در بعضی اوقات شما بدون این که نیاز به صحبت داشته باشید به درک متقابل از هم میرسید. وقتی که تام یک سکانس یا مکالمه را تمام میکند و میبیند که من دارم از پشت دوربین بیرون میآیم که به او نکتهای را برسانم، میگوید که «باشد؛ فهمیدم، فهمیدم!» و این خیلی خوب است.
لی چایلد: به نظر من چیزی که مردم از تام کروز بر روی صحنه میدانند این است که او یک ستاره به تمام معنی و یک بازیگر کامل است، ولی من او را یک جنتلمن میدانم. من تام را برای چند سال بود که ندیده بودم و معمولا دخترم را به محل فیلمبرداری میبرم؛ چون به فیلم علاقه بسیاری دارد. زمانی که بعد از چند سال دوباره تام را دیدم، او هنوز هم دختر من را میشناخت و مکالمهی خود را به گونهای ادامه دادیم که انگار دیروز همدیگر را دیده بودیم.
- شما هم در فیلم حضور دارید؟
لی چایلد: بله حضور دارم. این ایدهی تام بود. او به این کار به عنوان یک سمبل و نماد نگاه کرد. این که نویسندهی یک اثر با بازیگرش صحبت کند مثل این میماند که به بازیگر بگوید:«بفرما،از شخصیتی که خلق کردهام لذت ببر.» آن سکانس از این جهت خیلی سطح بالایی داشت.
اد زوییک: مثل بازیگران تازهکار و کوچک که همیشه میگویند نقششان در فیلم عالی است و در بهترین قسمت فیلم حضور دارند حرف میزند! (با خنده)
منبع: Screenrant
نظرات