آگاتا کریستی بزرگترین نویسندهی رمانهای جنایی – معمایی ادبیات در مجموعه آثار خود داستانی با عنوان “و سپس هیچکدام باقی نماندند یا و آنگاه دیگر هیچ” دارد که به زعم نگارنده و بیشتر منتقدین ادبیات در کنار “قتل در قطار سریع السیر شرق” بهترین و درخشانترین رمان جنایی اوست. کریستی در مورد این اثر میگوید: “این رمان، پیچیدهترین قصهای است که تا به حال با آن دست و پنجه نرم کردهام، این اثر نیازمند تکنیکی دشوار و برای من بسیار چالش برانگیز بود. من از نوشتن آن بسیار لذت بردم و امیدوارم این رمان بتواند رضایت سختگیرترین خوانندگان را جلب نماید”. حال در سال ۱۹۴۵ رنه کلر فیلمساز بزرگ فرانسوی که در سبکهای ساختار شکن سینما اعم از “امپرسیونیسم فرانسه در دههی ۱۹۲۰” و “رئالیسم شاعرانه” فعالیتهای هنری داشته است، با ساخت اثر “و سپس هیچکدام باقی نماندند” که محصول کشور انگلستان بود، به ژانر جنایی – معمایی ورود نمود. کلر در این فیلم بسیار به منبع اقتباسیاش وفادار بوده و تصویر سازیاش با سبک مولف خود، اتمسفری نوآر گون و شبه هیچکاکی را خلق نموده است. فیلم همچون قصهی کتاب برگرفته شده از یک قطعه شعر محلی میباشد:
۱۰ سرخپوست کوچک در جزیرهای حضور داشتند. سرخپوستها رفتند شام بخورند و یکی از آنها مرد.
۹ سرخپوست کوچک باقی ماند. سرخپوستها تا دیروقت بیدار ماندند و یکی از آنها در خواب مرد.
۸ سرخپوست کوچک باقی ماند. سرخپوستها در فضای آزاد قدم میزدند که یکی از آنها گم شد.
۷ سرخپوست کوچک باقی ماند. سرخپوستها در حال بریدن چوب بودند که یکی از آنها بریده شد.
۶ سرخپوست کوچک باقی ماند. سرخپوستها با کندوی زنبور بازی میکردند که زنبور یکی از آنها را نیش زد و مرد
۵ سرخپوست کوچک باقی ماند. سرخپوستها درگیر قانون شدند و یکی از آنها به دردسر افتاد و مرد
۴ سرخپوست کوچک باقی ماند. سرخپوستها به سمت دریا رفتند و یکی از آنها را نهنگ خورد.
۳ سرخپوست کوچک باقی ماند. سرخپوستها به سمت جنگل رفتند و یکی از آنها را خرس خورد.
۲ سرخپوست کوچک باقی ماند. سرخ پوستها رفتند حمام آفتاب بگیرند که یکی از آنها سوخت ۱سرخپوست باقی ماند. وی تنها بود و از درختی به دار آویخته شد و سپس هیچکس نبود.
بر اساس همین قطعه شعر پیرنگ فیلم کلید میخورد. پنج مسافر مرد به همراه دو زن با قایقی به جزیرهای مرموز و کوچک میروند. آنها یکدیگر را نمیشناسند و نقطهی اشتراکشان میزبانی بنام آقای اُوِن (owen) که بوسیلهی نامه تکتک مهمانان را به جزیره دعوت کرده است. پیشخدمت مرد و زن هم در کنار آن هشت نفر، پازل بازی را تکمیل میکنند. این افراد در زندگی خصوصیشان مرتکب جنایتهایی شدهاند که از دست عدالت توانستهاند به نوعی بگریزند. از ابتدای فیلم کارگردان با ترسیم فضایی تاریک و محزون با کنتراست نورهایی زننده و کدر به سبک امپرسیونیستهای فرانسوی، درام و حسی مضاعف از تردید و ترس را به اثر تزریق میکند. ما در طول فیلم حتی نمایی لانگشات از جزیره هم نمیبینیم چون کلر نمیخواهد در پسزمینهی میزانسنهایش، منظرهای چشم نواز از کوه و دریا و ساحل نشانمان دهد، بلکه انزوای خانهی اشرافی و کهنگی در و دیوارش، باید میان رابطهها یک فاصله بیندازد. در همان ابتدا با دیالوگهای کاراکترها و به روش “معرفی به وسیلهی دیگری” با تکتک آدمها آشنا میشویم. روایت اثر همینطور در هالهای از ابهام و گنگی میزبان مرموز باقی مانده و در شب اول وارد بحران و اساساً سوسپانس می شود. صفحهی گرامافون بوسیله مستخدم که قبلا از ارباب خانه آقای اون دستور داشت که از این صفحه برای مهمامانان استفاده کند، به صدا در میآید و به جای موسیقی، هویت اصلی افراد با راز جنایتهایشان بر ملا میگردد.
ژنرال مکندریک: به دلیل علاقه به زنی شوهر وی را به قتل رساند، امیلی برنت: باعث مرگ برادرزادهی خود گشت، دکتر ادوارد آرمسترانگ: به دلیل الکلی بودن او خانم مری کلیز در حین جراحی کشته شد، پرنس نیکیتا استارلوف: متهم به قتل لوسی و فرد مارلو، ورا کلایتون: متهم به قتل شوهر خواهرش ریچارد بارتلی، قاضی فرانسیس کینکانون: متهم به صادر نمودن حکم اعدام یک فرد بیگناه بنام ادوارد سیتون، فیلیپ لومبارد: متهم به قتل ۲۱ نفر سیاهپوست از یک قبیلهی آفریقایی، ویلیام بلور: با شهادت دروغ باعث اعدام فردی بیگناه بنام جیمز لاندور شد، توماس و اتل راجرز (زن و مرد مستخدم): متهم به قتل ارباب خود خانم جنیفر برادی. با معرفی کاراکترها چالش اثر که اجرای عدالت توسط میزبان میباشد، استارت میخورد و در اینجا کلر با به وجود آوردن سوسپانس یا همان تعلیق معروف هیچکاکی، مخاطب را درگیر معما و جنایت میکند. از آنجایی که در معنای سوسپانس تعریف میشود، مخاطب با شنیدن شعر ۱۰ سرخپوست کوچک و مرگ اولین قربانی ” نیکیتا استارلوف” میتواند به راحتی حدس بزند که جریان قتلها بر اساس جزئیات شعر مزبور است و با دانستن این موضوع، حال تماشاگر در تعلیقِ اتفاق و درام همراه میشود.
اما فیلم “و سپس…..” در جزئیاتش دارای ضعفهای نمایشی است. برای مثال دوربین تصویر مقتولین را به نمایش نمیگذارد و در بطن یک اثر جنایی – معمایی به طور الکنی، سکانسهای قتلش به خوبی دراماتیزه نمیشود. در برخی از پلانها بازی بازیگران ضعیف جلوه نموده و اصولاً ضرباهنگ را از نفس میاندازد. اما در کنار این ضعفها، رنه کلر در فرم اثرش سکانسهای اعجاب انگیز و خوبی هم ثبت مینماید؛ مانند سوپرایمپوزهای پیاپی در نماهای دیدزنی افراد از سوراخ کلید دربها یا اشارات کنایهای به صورت اینسرتهایی از مجسمههای سرخپوستان.
شاید فیلم “و سپس هیکدام باقی نمادند” دارای ضعفهای نمایشی و دراماتیک باشد اما به خوبی توانسته رمان مشهور آگاتا کریستی را به تصویر بکشد و به یکی از فیلمهای ماندگار ژانر جنایی – معمایی تبدیل شود.
نظرات