فیلمهای وسترن همیشه از محبوبیت بالایی میان سینما دوستان برخوردار بودهاند و در این فیلمها فضاسازی و دقت به جزئیات همیشه مورد توجه بینندگان قرار میگرفت. وسترن نوعی هنر تجسمی و از اصیلترین هنرهای زاده شده در آمریکا محسوب میشود؛ حالا دیگر ژانر وسترن در هالیوود به معنی قلمرو فانتزیهاست. کارگردانانی مثل جان فورد، هاوارد هاکس و آنتونی مان با ساخت آثاری در دوران طلایی وسترن توانستند برای بسیاری از کارگردانان نسل بعد هالیوود الهام بخش باشند. البته باید گفت که مدتها است که ژانر وسترن مرده و دیگر درخشش قبل خود را ندارد. هرچند که گاهی اوقات آثاری مثل Django Unchained «جنگوی آزادشده» به این آتش خاموش، جانی کوتاه میبخشد، ولی دیگر نمیشود این کوه خاکستر را از بین برد و با اکران فیلمهای متوسطی مثل The Magnificent Seven چیزی عوض نمیشود. ما در این مقاله سعی داریم شما را با چند تا از بهترین فیلمهای وسترن کلاسیک آشنا کنیم، پس با سینماگیمفا همراه باشید.
McCabe & Mrs Miller
کارگردان: رابرت آلتمن
نویسندگان: برایان مک کی، رابرت آلتمن
بازیگران: وارن بیتی، جولی کریستی، ویلیام دیون
سال اکران: ۱۹۷۱
جوایز: یک نامزدی برای اسکار، یک نامزدی برای بفتا
رابرت آلتمن (Robert Altman) در دنیای سینما به عنوان شخصی ساختار شکن شناخته میشود؛ برترین استعدادی که آلتمن داشت تقویت یک ژانر از طریق تضعیف آن ژانر و یا حتی تلاش برای نابود کردنش بود. آلتمن با ساخت فیلم MASH در ژانر جنگی و فیلم The Long Goodbye «خداحافظی طولانی» در ژانر جنایی ساختارهایی که در هر ژانر وجود داشت را تا مرز نابودی جلو برد؛ دقیقاً همان کار که با ساخت فیلم McCabe & Mrs Miller «مک کیب و خانم میلر» در ژانر وسترن انجام داد. فیلم بر اساس رمانی به نام McCabe ساخته شده است که نویسندهی آن ادموند ناتون (Edmund Naughton) است. وظیفهی فیلمبرداری McCabe & Mrs Miller بر عهدهی ویلموش ژیگموند (Vilmos Zsigmond) بود و شاید بتوان بیشترین ایرادهای فیلم را به همین بخش مرتبط دانست. جز موسیقی زیبای لئونارد کوهن (leonard cohen)، صدابرداریهای فیلم بهتر از فیلمبرداری صورت نگرفته بود. سه ترانهی لئونارد کوهن به نامهای The Stranger song ،Sisters of mercy و Winter lady همگی عالی هستند و باعث محو شدن بیننده در داستان میشوند.
داستان فیلم از آنجایی آغاز میشود که در سال ۱۹۰۲ یک قمارباز به نام مککیب با بازی وارن بیتی (Warren Beatty) به شهری به نام Presbyterian Church میرسد و به لطف اخلاق تندش و شایعه اینکه یک هفت تیرکش است به راحتی کارگران سادهی معدن که عمدهی جامعهی شهر را تشکیل میدهند را فریب میدهد و بر شهر مسلط میشود. او تصمیم به ساخت یک خانهی فساد در شهر میگیرد و سعی دارد با ادارهی این مکان درآمد زایی کند، ولی مشکلی که وجود دارد این است که او هیچ چیز از ادارهی چنین مکانی نمیداند. در این هنگام از داستان است که خانم میلر با بازی جولی کریستی (Julie Christie) وارد داستان میشود و مککیب را مجاب میکند که با او شریک شود. شاید داستان در ابتدا جذاب نباشد، ولی داستان این فیلم خیلی با دیگر فیلمهای وسترن فرق دارد. بیشتر فیلمهای وسترن دربارهی کشتن و کشته شدن هستند؛ اما McCabe & Mrs Miller دربارهی مرگ و زندگی است. آلتمن این توانایی را دارد که داستانی را روایت کند که امکان دارد در هرجایی رخ دهد. در این فیلم نیاز نبود وقت زیادی برای معرفی شخصیتها و چگونگی شکل گیری رابطهی آنها صرف شود؛ دقیقاً مانند فیلم MASH که شخصیتها از ابتدا میدانستند چرا برای هم مهم هستند و چه احساسی نسبت به هم دارند. طرز استفادهی آلتمن از دوربین، رد و بدل شدن دیالوگها و رفتار کاراکترها این حس را به بیننده میدهد که از قبل با شخصیتها آشنایی دارند. همان طور که خودتان خواندید، McCabe & Mrs Miller با هر فیلم وسترن دیگری فرق دارد و آلتمن با ساخت چنین فیلمی ثابت کرد که یکی از بهترین کارگردانان عصر معاصر است.
The Searchers
کارگردان: جان فورد
نویسنده: فرانک.اس نیوجنت
بازیگران: جان وین، جفری هانتر، ورا مایلز، وارد باند
سال اکران: ۱۹۵۶
فیلم The Searchers یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای تاریخ سینما محسوب میشود؛ فیلم Taxi Driver «راننده تاکسی» از مارتین اسکورسیزی، Hardcore از پل شریدر (Paul Schrader) و Big Wednesday «چهارشنبه بزرگ» از جان میلیوس (John Milius) و Paris, Texas «پاریس، تگزاس» از ویم وندرس (Wim Wenders) همگی به طور مستقیم از فیلم جویندگان جان فورد تاثیر گرفتهاند. شاید برای شما این سوال پیش بیاید که چرا این کارگردانان بزرگ برای ساخت برترین فیلمهایشان از فیلم The Searchers «جویندگان» الهام گرفتهاند؟ علتش دقیقاً همان است که باعث شده است این فیلم در لیست ما قرار گیرد؛ چون فیلم جویندگان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ است. فیلم دیگر جان فورد یعنی، The Grapes of Wrath «خوشههای خشم»، که در سال ۱۹۴۰ ساخته شده قبل از اکران Citizen Kane «همشهری کین» برترین فیلم تاریخ سینمای آمریکا محسوب میشد. The Searchers «جویندگان» بر اساس کتاب به همین نام نوشته شده توسط آلن لمی (Alan LeMay) ساخته شده است و نمایشنامهی آن را فرانک نیوجنت، داماد جان فورد، نوشته است که همکاری خود را در فیلمهای She Wore a Yellow Ribbon و Wagon Master نیز ادامه دادند.
فیلم The Searchers «جویندگدان» دارای سکانسهای زیبای بسیاری است و جان وین یکی از بهریتن نقش آفرینیهای خودش را در این فیلم داشته است. از میان چهارده فیلمی که جان وین و جان فورد با هم کار کردهاند شخصیت اتان ادواردز (Ethan Edwards) پیچیدهترین آنهاست. این فیلم در سالهای پایانی وسترن کلاسیک درست زمانی که سرخپوستان را عموماً با رفتاری وحشیگرایانه میشناختند، ساخته شد. اتان ادواردز با بازی جان وین (John Wayne)، پنج سال در جستجوی برادرزادهی خود است. قبیلهای سرخپوست پس از کشتن خانودهی برادرش، دخترشان را میربایند. قصد اتان از این جستجو این نیست که برادرزادهاش را نجات دهد؛ بلکه میخواهد با شلیک یک گلوله به سرش او را از زندگی نکبت بارش خلاص کند. یکی از موضوعاتی که منتقدان همیشه از آن ایراد میگرفتند صحنههای نژادپرستی فیلم بود. حتی خود فورد هم میدانست که نفرت اتان از سرخپوستان در فیلم اشتباه است و شاید برای جبران این موضوع است که جان فورد بعدها در سال ۱۹۶۴ فیلم Cheyenne Autumn «پاییز قبیلهی شاین» را میسازد که نگاهی درستتر به بومیان آمریکا داشت.
The Wild Bunch
کارگردان: سام پکینپا
نویسنده: سام پکینپا
بازیگران: ویلیام هولدن، ارنست بورگناین، رابرت رایان، ادموند اوبراین
سال اکران: ۱۹۶۹
جوایز: دو نامزدی برای اسکار
سام پکینپا (Sam Peckinpah)، کارگردان فیلم، تا سال ۱۹۶۸ و قبل از شروع ساخت فیلم The Wild Bunch «این گروه خشن» یک کارگردان شکست خورده محسوب میشد. سام پکینپا در جنگ جهانی دوم به عنوان نیروی دریایی آمریکا شرکت داشت و اولین حضورش در هالیوود برای کارگردانی فیلم Don Siegel بود. پکینپا برای نوشتن نمایشنامهی فیلم The Wild Bunch «این گروه خشن»، داستان نوشته شدهی والون گرین (Walon Green) و روی.ان سیکنر (Roy N. Sickner) را تحویل گرفت، در آن تغییرات زیادی به وجود آورد و ویژگیهای کلیدیِ خودش مثل خشونت زیاد، مواجه همیشگی شخصیت اصلی با موانع و مرگ را در آن قرار داد. یکی از نقاط قوت دیگر فیلم تدوین آن بود. پکینپا با کمک لو لامباردو (Lou Lombardo)، تدوینگر فیلم، و لوسین بالارد (Lucien Ballard)، فیلمبردار فیلم، سکانسها و ستپیسهای اکشن فیلم را با چندین دوریبن با فریمهایی بین ۶۰ تا ۱۲۰ فریم بر ثانیه ضبط کرد که اجازه میداد سکانسهای خشن فیلم را اسلوموشن و آهسته نشان دهند تا اثربخشیِ بیشتری داشته باشند.
فیلم The Wild Bunch در سال ۱۹۱۳ زمانی که جهان در شرف جنگ جهانی اول است روایت میشود. پایک بیشاپ (Pike Bishop) با بازی ویلیام هولدن (William Holden) سردستهی گروهی خلافکار است که قصد دارند برای آخرین بار یک دزدی بزرگ انجام دهند و بعد از آن، این کار را کنار بگذارند. در هنگام دزدی از قطاری حاوی سکههای نقره، به آنها توسط همکار سابق پایک، دیک تورنتون (Deke Thornton) با بازی رابرت رایان (Robert Ryan) حمله میشود. گروه خشن ما همیشه با یک کد و دستور کار میکنند، اگر میخواهید بدانید این کد چیست؟ باید بگویم این کد موجب خوشحالی نیست. این کد میگوید که شما باید در کنار دوستانتان و در مقابل جهان بایستید و هر جا که پول باشد حضور داشته و زندگی خلافکارانهای داشته باشید. هرچند در شرایط عادی به مردم عادی شلیک نمیکنید، ولی بهتر است که کسی بر سر راه شما قرار نگیرد. فیلم یک پیام نامحسوس دارد، The Wild Bunch «این گروه خشن» قصد دارد نشان دهد خشونت و کشتار از حرفهایهای قدیمی مثل گروه پایک بیشاب که همیشه با یک کد عمل میکنند در حال انتقال به نسل جوان است که بدون خصومت شخصی آدم میکشند و این کار را یک بازی میدانند. در دنیای پکینپا قانون شکن و مامور قانون هر دو مثل هم هستند؛ عواملی مخرب برای ایجاد هرج و مرج و آشوب.
The Good, the Bad and the Ugly
کارگردان: سرجیو لئونه
نویسنده: فیوریو اسکارپلی، اجنور اینکروچی، سرجیو لئونه
بازیگران: کلینت ایستوود، ایلای والاک، لی وان کلیف، آلدو جافری
سال اکران: ۱۹۶۶
فیلم The Good, the Bad and the Ugly «خوب، بد، زشت» در واقع پیش درآمدی است برای دو فیلم Fistful of Dollars «یک مشت دلار» و For a Few Dollars More «به خاطر چند دلار بیشتر». سرجیو لئونه (Sergio Leone) کارگردانی است با ایدههایی بزرگ که آثار شاهکار دیگری نیز از او دیده شده است؛ دو تا از بهترین اثار سرجیو لئونه فیلمهای Once Upon a Time in the West «روزی روزگاری در غرب» و Once Upon a Time in America «روزی روزگاری در آمریکا» است که به ترتیب آنها در سال ۱۹۶۸ و ۱۹۸۴ ساخته شدهاند. در فیلم خوب، بد، زشت داستان اهیمت زیادی ندارد؛ چون سرجیو لئونه فیلم را به گونهای ساخته که شامل سکانسهای کوتاه و جامعی باشد و این موضوع به خلق شدن ستپیسهای عالی منجر شده است؛ به عنوان مثال در یک سوم پایانی فیلم، سکانس دوئل سه نفره معروف به بن بست مکزیکی (Mexican standoff)، همراه با موسیقی متن زیبای انیو موریکونه (Ennio Morricone) یکی از به یادماندنیترین سکانسهای تاریخ سینماست. یکی دیگر از کارهای جالب سرجیو لئونه در فیلم، این بود که در صحنههای مهم، محدودهی دید شخصیتها را با حد قاب دوربین، یکسان در نظر گرفته است و این کار به او این اجازه را میداد که بیننده را غافلگیر کند. در واقع The Good, the Bad and the Ugly یک وسترن اسپاگتی یا ایتالیایی محسوب میشود، فیلم به صورت کامل در اسپانیا و ایتالیا فیلمبرداری شده و بیشتر بازیگران آن نیز ایتالیایی هستند.
داستان فیلم در زمان جنگ داخلی آمریکا جریان دارد. سه نفر به دنبال طلایی هستند که در قبرستانی دفن شده است؛ یک نفر نام قبر را میداند و دیگری نام قبرستان را. این سه قصد دارند که بعد از پیدا کردن طلاها یکدیگر را بکشند و تمامی طلاها را برای خود بردارند. داستان فیلم بسیار ساده است و پیامی را منتقل نمیکند، ولی تماشای آن بسیار لذت بخش است. فیلم خوب، بد، زشت شامل دیالوگهای زیادی نیست؛ چون با توجه به شرایط سازندگان فیلم، فیلمبرداری بدون صدا برایشان مقدور بود و بعد از فیلمبرداری نیز میشد موسیقی و صدا بر روی فیلم گذاشت. در واقع لئونه تلاش میکند با تصویر، داستان را روایت کند نه با کلمات. با وجود داستان ساده، شخصیت پردازی فیلم عالی است و ایلای والاک (Eli Wallach)، لی وان کلیف (Lee Van Cleef) و کلینت ایستوود (Clint Eastwood) در نقشهای خود عالی بازی میکنند. کلینت ایستوود به همراه سرجیو لئونه شخصیتی بدون نام، ولی بسیار بزرگتر از ستارههای تلوزیون و سینما خلق میکنند؛ مردی که نیاز نبود کارهایش را توضیح دهد؛ چون همه چیز در خودش خلاصه میشد.
High Noon
کارگردان: فرد زینمان
نویسندگان: کارل فورمن
بازیگران: گری کوپر، گریس کلی، توماس میچل، پل لوید
سال اکران: ۱۹۵۲
جوایز: ۴ جایزه اسکار از ۷ نامزدی، ۴ جایزه گلدن گلوب از ۷ نامزدی
فیلم High Noon «نیمروز» توسط تیمی ساخته شد که یا شور و علاقهی زیادی به ژانر وسترن نداشتند یا اصلاً سابقهی کار در این ژانر را. فرد زینمان (Fred Zinnemann) یک کارگردان شناخته شده بود، ولی تنها سابقهی کار بر روی یک اثر در ژانر وسترن داشت که البته موزیکال بود و مشخصاً علاقه زیادی به این ژانر نداشت. با این حال فیلم High Noon «نیمروز» یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای جهان شناخته میشود. High Noon «نیمروز» به عنوان یک فیلم ملودرام، در هیچ کدام از جنبههایش نقصی ندارد. به عنوان یک فیلم وسترن High Noon عنوانی غیرمعمول بود که از دورهی خودش جلوتر بود. در این فیلم فرمولهای معمول ژانر وسترن با شخصیت پردازی عالی همراه است که نتیجهای عالی به همراه داشت. فرد زینمان در نیمروز پیامی نیز قرار داده بود. او که با سیاستهای سناتور مک کارتی (McCarthy) مخالف بود با ساخت فیلم سعی کرد این مخالفت را نشان دهد. فیلم به اندازهای خوب بود که بر روی پادشاه فیلمهای وسترن، جان وین، اثر گذاشت و بعد از آن بود که وین به کمک هوارد هاکس (Howard Hawks) فیلم Rio Bravo «ریو براوو» را ساخت.
ویل کین (Will Kane) با بازی گری کوپر (Gary Cooper)، مارشال بازنشسته است که همراه همسرش امی (Amy) با بازی گریس کلی (Grace Kelly) یک روز قبل از رسیدن مارشال جدید قصد دارند شهر را ترک کنند. فرانک میلر (Frank Miller) با بازی ایان مک دونالد (Ian MacDonald)، دشمن خونی ویل کین، به شهر آمده و قصد دارد از کین انتقام بگیرد. کین که تصمیم دارد برای همیشه کار میلر را تمام کرده و از شر او خلاص شود، به دنبال جمع کردن کمک از بین مردم شهر است، ولی همه او را تنها گذاشتند و همسرش نیز به او هشدار میدهد که اگر به قطار ظهر نرسد او را ترک خواهد کرد. High Noon «نیمروز» فیلمی دربارهی سردرگمی میان انتخاب وظیفه و عشق است و میگوید که اگر همه شما را ترک کنند، باید کاری را انجام دهید که اعتقاد دارید درست است.
نظرات