Grave Of The Fireflies انیمهای است در ژانر درام که به کارگردانی ایسائو تاکاهاتا ساخته شده است. این انیمه اقتباسی از داستانی به همین نام به نویسندگی آکیوکی ناساکا است.
شروع آتش سوزی
شروع انیمه بسیار جالب است، فضای تاریک و سیاه و جو پر از غم و اندوهی که سنگینی زیادی را در صحنه ابتدایی به نمایش میگذارد. نقطه آغازین به شکل بسیار مرموزی شروع به کار میکند و این شروع مرموز بزرگترین رمز داستان را در اختیار مخاطب قرار میدهد. فضای حاکم در انیمه در نقاط ابتدایی بسیار جالب هستند پس از به نمایش در آمدن غم و اندوه در سکانس نخستین داستان وارد سکانس ترس و وحشت میشود ترس وحشتی که طراحی آن میتوانست به شکل جذابتری به نمایش گذاشته شود. بخش ابتدایی شروع خوبی برای معرفی شخصیتهای اصلی خود دارد و این شروع به خوبی صفات مختلف این شخصیتها را معرفی میکند.
گم شده در زندگی
سیتا شخصیتی است که نقش راوی را در داستان ایفا میکند و تقریبا در تمامی سکانسهای این انیمه سیتا قطعا حضور دارد زیرا او داستان انیمه را پیش میبرد. سیتا شخصیت خوبی برای داستان است، اما نکته مهم این است که جذابیت این شخصیت تنها برای پیشروی در داستان جذابیت دارد و به طور کلی سیتا شخصیتی نیست که بتوان آن را جذاب معرفی کرد، سیتا به عنوان شخصیت اصلی این انیمه به بهترین شکل ممکن در پیشروی داستان ایفای نقش میکند و داستان را به سمت جلو حرکت میدهد، اما خود این شخصیت از جذابیت خاصی تشکیل نشده است. یکی از مواردی که جذابیت زیادی را به داستان اضافه کرده است غم و اندوهی است که به صورت نهفته درون دل سیتا نقش بسته است و مانند یک حفره سیاه قلب این شخصیت را مورد هدف قرار داده است، اما تفاوت میان بخش درونی و بیرونی این شخصیت نکته بسیار جالبی در داستان است. مهمترین نکته درمورد شخصیت سیتا موضوعی است که کل روند داستانی این انیمه را در بر گرفته است و آن هم این است که هدف این شخصیت در این انیمه است، سیتا به سمت یک هدف گنگ حرکت میکند و این هدف گنگ در بخشهای ابتدایی انیمه اصلا مشخص نیست و مخاطب از نحوه روند داستان لذت میبرد، اما با نزدیک شدن به بخشهای پایانی این انیمه این سوال در ذهن مخاطب بوجود میآید که سیتا چه هدفی را در دنیای آشفته این انیمه دنبال میکرد؟ سیتا شخصیتی است که تا بخشهای زیادی توانست جذابیت خوبی را به داستان اضافه کند، اما در بخشهای پایانی این جذابیت را از بین میبرد.
سیاهی رنگ اصلی زندگی
ستسوکو شخصیت مهمی در داستان است و درواقع از مهمترین موضوع داستان همین شخصیت ستسوکو است. ستسوکو کودکی است که با بیرحمی دنیا آشنا شده است و همین موضوع باعث آشفتگی ابن شخصیت در برخی از مواقع میشود، این شخصیت به طور کل شخصیت جذابی نیست اما داستان به بهترین شکل ممکن از او استفاده میکند و جذابیت خوبی را در دنیای خود بوجود میآورد. مهمترین نکته درمورد ستسوکو رابطه بسیار زیبایی است که میان او و سیتا به نمایش در آمده است و داستان به خوبی این دو شخصیت را با یکدیگر درگیر کرده است و تماشای این درگیری بوجود آمده لذت بخش است. ستسوکو شخصیت خوبی برای انیمه است هرچند شخصیت تکراری است، اما به خوبی در داستان انیمه نقش بسته است. انیمه دو شخصیت با پتانسیل بالا وارد دنیای بیرحم خود کرده است، اما از هردو این شخصیت استفاده خوبی نمیکند به غیر از سیتا که هدف او در انیمه کمی غیر منطقی و گنگ است این ستسوکو است که میتوانست پیچش و یا درگیری خوبی در داستان انیمه ایجاد کند و مسیر حرکت داستان را تغییر دهد، اما همه چیز به شکل خطی و بدون هیچ پستی بلندی در داستان رخ میدهد و این ستسوکو است که میتواند با جسارت به خرج دادن مسیر داستان را به سمت جذابتری حرکت بدهد که این اتفاق رخ نمیدهد.
قبرستانی برای زندهها
شخصیتهای فرعی در این انیمه بسیار کم است و تقریبا یک شخصیت فرعی وجود دارد و آن هم خاله این دو شخصیت است که بسیار شخصیت کلیشهای است و نه تنها جذابیتی را به داستان انیمه اضافه نمیکند بلکه صحنههای حضور او در انیمه از جذابیت کم میکند. داستان این انیمه از موضوع جالبی تشکیل شده است و به زیبایی به زندگی دو شخصیت سیتا و ستسوکو میپردازد و در این مسیر از تکنیکهای مختلف جالبی استفاده کرده است. مهمترین نکته در داستان چگونگی مواجه دو شخصیت اصلی با مشکلات و مقابله با آنها است که از روند بسیار جالبی تشکیل شده است و رابطه موجود میان این دو شخصیت در برخی از مواقع صحنههای زیبایی را به نمایش میگذارد، اما نکته عجیب داستان این است که هیچ پیچش خاصی را در مسیر حرکت خود بوجود نمیآورد و مسیر او در یک خط خاص و بدون هیچ جذابیتی دنبال میشود حتی در برخی از مواقع که داستان سعی بر تغییر این روند دارد پس از ایجاد یک پیچش کوچک داستان دوباره به همان حرکت خطی خود باز میگردد. در بخشی از داستان یک پیچش بسیار کوچک برای شخصیت اصلی بوجود میآید که انیمه میتوانست به شکل جذابتری به آن موضوع بپردازد، اما با یک نگاه سطحی از آن میگذرد.
پایان همه چیز
بخش پایانی ابن انیمه شباهت زیادی به بخش ابتدایی آن دارد هرچند از همان نقطه ابتدایی سرنخ کاملی برای حدس پایان این انیمه وجود دارد اما این پایان عجیبترین نکتهای است که در این انیمه وجود دارد. بخش پایانی این انیمه از نکات بسیار زیادی تشکیل شده است هرچند داستان این انیمه به سمتی حرکت کرده است که مجبور به نمایش روی بی رحم زندگی است و این مسیری است که خود انیمه برای دنیای خود انتخاب کرده است. در برخی مواقع به نظر میرسد که اغراق زیادی در تعریف بیرحمی دنیا در داستان انیمه شده است و حتی این انیمه مردمان ژاپن را هم در برخی از مواقع به همین صورت به نمایش در آورده است که البته تمامی این موارد به دلیل فضای بسیار بیرحمی است که در دنیای این انیمه وجود دارد. این انیمه موضوع بسیار جالبی را به نمایش گذاشته است و بیرحمیها و زیباییهای زندگی را به خوبی به تصویر کشیده است.
نظرات
به نظرم مدفن کرم های شب تاب یکی از اون آثاریست که بشدت دیدنش توصیه میشه ولی دوباره دیدنش خیلی جرات میخوادکه من به شخصه ندارم. این انیمه رو حدود ۱۷ سال پیش دیدم ولی هنوز جرات نکردم دوباره ببینم. معکره اس
واقعاً بهترین انیمه ای است که تا به حال دیدم.
انیمه بسیار زیبا – احساسی – غم انگیز و آموزنده.
اینکه تو جنگ تر و خشک با هم میسوزن.
دشمن بی رحم به فکر قدرته اما کوره و نمیبینه که چقدر آدم بی گناه دارن تکه تکه میشن.
اینکه تو جنگ همه به فکر خودشون هستن و نمیبینن یه بچه معصوم داره از تشنگی و گرسنگی جان میده، همه به فکر جان خودشون هستن.
و این رابطه خواهر برادر که برادر در تلاشه تا جان خواهرش رو نجات بده و هر کاری که از دستش برمیاد انجام بده.
و از اون فیلم هایی که نمیشه آخرش رو پیش بینی کرد، شاید بگن خب آره دیگه حتماً آخرش پدر میاد نجاتشون میده، اما پدری وجود نداره…
مردم کمک میکنن، اما نه…
بدون پدر بدون مادر بدون آشنا بدون کمک…
همین فیلم رو معنی دار کرده و یکی از غم انگیز ترین و مفهومی ترین انیمه هاست.
موسیقی متن هم عالی، دیگه چی بهتر از این.
هر کس نبینه بدونه چیز با ارزشی از دست داده.
اصلاً هم کودکانه نیست بلکه بزرگسالان باید عبرت بگیرن، فقط بزرگسالان!!!!