بعد از سه گانهی محبوب و جاه طلبانهی “شیطانِ مرده” (Evil Dead)، پروندهی این سری موقتا بسته شد؛ “سم رِیمی” کارگردان این مجموعه، بعد از نسخهی سوم در سالِ ۱۹۹۲ دیگر به سراغِ این مجموعه نرفت و برای مدت زمان طولانی خبری از ساخت نسخهی جدید یا ادامهی آن نبود. سر انجام، در سال ۲۰۱۳ بالاخره انتظارت طرفداران برآورده شد و ریبوتِ (بازسازی) این مجموعه منتشر شد، که شروعی دوباره برای آغاز این سری در دههی جدید بود. این ریبوت، برعکس اکثر ریبوتهایی که فیلمهای اصلی و قدیمی را رو سیاه میکنند! به یکی از چندین ریبوت موفق موجود، بدل شده است. با نقد و بررسی فیلمِ ۲۰۱۳ Evil Dead با من و سینما-فارس همراه باشید.
بهتر است در ابتدا نگاهی به فیلم اصلی بیندازیم؛ نسخهی اول شیطانِ مرده، در آن زمان که رِیمی به سراغ ساختش میرفت سرشار از ایدههای تازه و نوآورانه در ژانر خودش بود. فیلمی که مشابهاش اصلا وجود نداشت و با سبک و سیاق (محدودیتهایی شاید بهتر باشد) خاصی باید ساخته میشد. چون وضعیت بسیار متفاوت با دیگر عناوین بود، نیاز به گرفتن مجوز و راضی کردن شرکت سازنده (سرمایه گذار) برای خَلق عنوان مربوطه هم بود. کمدیِ عجیب و غریب خاص رِیمی در کنارِ وحشت خالص، حس و حالِ تازهای برای مخاطبان آن زمان بود. در تمامی فیلمهای این سه گانه به ندرت این موضوع عوض شده بود، با اینکه نسخهی اول مقداری جدیتر و خشکتر به نظر میآید، اما میانگین بگیریم؛ کمدی در کُل این سِری موجود بود. خب یحتمل هنوز هم کسی به جز رِیمی، نمیتواند همان سبک منحصر به فرد و جدید را به خوبی پیاده کند؛ پس فیلم جدید این مجموعه که دیگر رِیمی را درمقامِ کارگردان ندارد، کلا قسمتِ کمدی روایت را حذف کرده! و مخاطب با فیلمی کاملا تاریک در سینمایِ وحشت رو به رو است.
کمدی قطعا همان جوهرهی اصلی و غریب فیلمِ اصلی بود. ولی باید این موضوع را ذکر کرد؛ در قسمتِ دوم، در واقع این موضوع به شکلی کامل پیادهسازی شد. در اولین فیلمِ آنچنان که باید و لازم، دیدیم که طنزِ خاصی در شیطانِ مرده نیست! این فیلم اصل و پایهی اولیهاش برمبنای همین چیزی که در ریبوت نظاره میکنیم، بنا شده بود. در ادامه این نبوغ و تفاوتهای کارگردانی بود که سبک کُلی دچار تحول شد و به قطع میتوان دلیلِ سقوط و سراشیبی این سه گانه را هم همین موضوع دانست. عجیب است، نه؟ زیادهروی در هر مبحثی باعت افول و ضعف همان موضوع میشود؛ زمانی کمدی باعث پیشرفت سه گانه بود زمانی دیگر باعث پسرفت (نسخهی سوم قطعا عنوان خاطره انگیزی است؛ خب اما در مقایسهاش با نسخهی قبلی، فقط و فقط پسرفت مشاهده میشود)
مقدمهِ چینی کافیست، برویم به سراغِ ریبوت؛ داستان حول محور “میا” و برادرش “دیوید” میچرخد. تا مدت زیادی بعد از مرگِ مادرشان این دو خواهر برادر، یکدیگر را نه دیدهاند و نه با هم ارتباطی داشتهاند. موضوع اینجاست که، میا معتادِ به مواد است و این موضوع بعد از مرگ مادرش گریبانگیر او شده که به نوعی جایگاه و تکیهگاه همیشگیاش، که دیوید باشد را برایش پر کرده؛ میا با کمکِ دوستانش برای ترک اعتیادش چند باری تلاش کردند، ولی موفق نشدهاند و حال آخرین فرصت قبل از بروز مشکلات زیاد و بیشتر آنهم بر اثرِ مواد، برای او پیش آمده. قصه از آنجا آغاز شده که این بار دیوید او را تنها نمیگذارد و به همراه دوستانش به کمک میا برای آخرین بار میآیند. اندکی توقف کنیم! بیماری و وضعیت میا، خوراکِ داستان و کتاب نِکرونامیکان (کتابِ مشهور شیطانی در این مجموعه) است. کتاب مردگان در این سری فیلمها، همیشه باید افراد دارای وضعیت خیلی بد را گرفتار نفرین خودش کند، که خب میا بهترین گزینه است؛ طبق داستان فیلمهای گذشته و همیشگی، کتاب خوانده شده و ماجرای درگیری اصلی، بالاخره با تسخیر میا شروع میشود.
تفاوت شخصیتها با فیلم اصلی راستش در مقام بالاتر و بهتری است (فقط نسخهی اول مدِ نظر بود، چرا که بازسازی دوباره همان اثر است دیگر!) در آنجا وضعیت حالتی رُمانتیک و در روایت “عشق نافرجام” هم دخیل بود. با مرگ دوستان و معشوقهی “اَش”، تمام عقل و تمرکزِ وی به نابودی رفت؛ اَش تنها ماند با خانه، کتاب و اندوهِ از دست رفتهگانش! همه چیز برعلیه اَش شده بود که در انتها باعث تبدیل شدن زندگیاش به یک جهنمِ تمام عیار شد؛ اینجا و در ریبوتِ فیلم هم، وضعیتِ دیوید دستِ کمی از همان موضوع اَش ندارد؛ رابطه و درگیریهای بینِ این دو خواهر برادر بسیار قابل ارتباط و محافظهکارانه پیاده شده است. موضوع اینجاست که میا، فقط به این موضوع اشاره میکند که زمانی که به برادرش نیاز داشته او درکنارش نبوده است. کات! دیگر فقط ما میمانیم با دیوید و عذاب وجدان به همراه میا که تسخیر شده؛ تقریبا چند باری میا نزدیک به مرگ میرود، ولی همزمان این دیوید است که وضعیتش مشابه او بدتر و بدتر خواهد شد. ریبوت شیطانِ مرده، بسیار در کششِ ماجرای این دو شخصیت و روابطشان سر بلند بیرون آمده و به مخاطب ارتباط و حسِ لازم را هم میدهد. خب اینجوری که گفتیم یعنی وضعیت حتی برای ریبوت بهتر از داستان اصلی شد! ولی چرا هنوز هم موضوع برای اَش متفاوت و بهتر است؟
اَش، به مانند یک انسانِ معمولی که سختیهای متفاوتی داشت معرفی شد؛ ولی بعدها و در قسمت دوم (با تغییر دادن سناریوی اولیه، یعنی حذف دوستان اَش در داستان) به یک قهرمانِ عذاب دیده محبوب به همراه شوخ طبعی خاصش بدل شد! خب دیگر مثل اَش نسخهی اول یا حتی دیوید ریبوت، شخصیتی عادی نبود. در اینجا میتوان داستان ریبوتِ شیطان مرده را، در مقایسه با نسخهی ابتدایی بهتر و گیراتر دانست و حتی برای ادامهی نسخههای بعدی، بسیار خوب پایهگذاری شده است؛ ولی همانطور که گفته شد اصلا و ابدا مقایسهی شخصیت دیوید یا بهتر بگوییم میا! (اگر ریبوت را دیده باشید، متوجه منظور میشوید) با اَش نسخهی دوم به جا نیست. اما زمانی که خشونت و خون و خونریزی “شیطان مرده” در دههی ۸۰ بر سر زبانها افتاده بود، موفقیت اصلی برایش رقم خورد؛ فیلم اصلی، توانست نامی بزرگ برای خودش دست و پا کند. با این وضعیت گویا که اصلا معنیِ سانسور و خشونت کم برای افراد زیر سن قانونی در این عنوان تعریف نشده بود! شیطان مرده و رِیمی، دقیقا دست روی نقطهی حساس گذاشته بودند و با “تصاویر گرافیکی” بدون کمترین جلوههای ویژه تمرکز کرده بودند؛ حتی برای واقعیتر کردن ترس مخاطب از تکنیکهای قدیمی و واقعی برای فیلم استفاده شده بود. ریبوتِ ۲۰۱۳ هم به هیچ عنوان سانسور یا حذفیاتی قبول نکرده و به حَدی خشونت و خون و خونریزی نشان میدهد، که اگر بگوییم از برادران بزرگترش چیزی بیشتر نداشته باشد، کمتر هم ندارد. همچنان وضعیت برای نسخههای گذشته متفاوت است به همان دلایل مذکور؛ شیطانِ مرده جز اولینها بوده اما ریبوتش خیر. با این حال اما نکتهی جالب توجهای در اینجاست و آنهم این که: خشونت برای خلق کمدی و بزن بهادری بیشتر یک طرف، خشونت برای خلق ترس طرف دیگر. انتخاب سلیقهای است و هم سه گانه خشونت را قابل قبول نشان داده هم ریبوت، پس انتخاب سلیقهای به معنی خوب بودن برای همهی آنهاست؛ خلاصهی کلام، ریبوت در این زمینه و در وضعیت خاص خودش، کاملا موفق بوده است.
این موضوع که بازسازی عنوانی هویتِ مستقلی برای خودش به دست بیاورد، قابل بحث است؛ ریبوت شیطان مرده راه خودش را مشخص کرده و از تقلید و تکرار تا حد امکان دوری کرده. ریبوت، در ردهای بالا خودش را نشان میدهد و به عنوان یه اثر جدید که فقط که به برخی سناریوهای مشابه را دارد بدل شده؛ ارجاهایی که به فیلم قدیمی میبینیم آنقدر “عالی” در کنار هویتِ مستقل ریبوت واقع شدهاند، که به راستی همان ارجاها حسِ چند براری و جدیدی به فیلم بخشیدهاند. خب این موضوع فعلا همینجا بماند، به سراغ چندین تفاوت که به وضوح مشخص هستند بپردازیم. دیگر شخصیتها، همیشه سرنوشت بدی درانتظارشان بوده و انگار در فیلمهای اسلَشِر یا وحشت-بقا، فقط آمدهاند که بمیرند تا مخاطب به وجد بیاید (انسان است خب؛ هیجان را در هر حالتی، به هر قیمتی خواستار!) خب چه چیزی در این ریبوت و مرتبط با بحث قبلی درست کار شده؟ ضد گلوله نبودن کاراکترها؛ شیطان، در وضعیتهای مختلف هر بلایی که فکرش را کنید بر سر کاراکترها میآورد. هر دقیقه که میگذرد، کاراکترها بیشتر و بیشتر آسیبپذیر میشوند. اما نکته منفی بزرگی و نقد منفی به ریبوت وارد است که اصلا تقصیر خودش هم نیست این انتقاد! توضیح لازم است؛ کلبه کجای ماجراست؟ یادتان باشد در شیطانِ مرده، کلبه همیشه به عنوان یکی از عذابآورترین و دیوانهکنندهترین وحشتهای فیلم به شمار میآمد. اصلا یک مثال برای ما هم برای این موضوع به درد میخورد؛ آنقدر این کلبه برای ما ایرانیها بولد (بزرگنمایی) و محبوب شده بود، که اسمِ فیلم را “کلبه وحشت” گذاشته بودیم! کلبه در بهترین حالت، چه کمدیِ چه وحشت-بقا، حتی استرسزُدایی یکی از بزرگترین و کلیدیترین ویژگیهای موفقیتِ شیطان مرده بود. اگر این موضوع را از فیلم میگرفتیم، تغییر جهت میداد و تبدیل به یکی از بدترین فیلمها مثل نسخهی سوم این سه گانه بدل میشد. بله، بدترین نسخه، نسخهی سوم یعنی “ارتش تاریکی” بود؛ سم رِیمی کلا انگار استاد این کار و خراب کردن فیلم سومش است، دقت کردهاید؟ ریبوت راه و روایت متفاوتش باعث حذف این وجههِ از داستان شده که اصلا دلیلی نمیتوان برای آن پیدا کرد و حتی به جرات میتوان گفت سطح ترس و وحشت شیطانِ مرده را پایین آورده برای همین همیشه “کلبه” مهم بوده و خواهد بود.
این موضوع تمرکزِ لازم بر رویش انجام نشده؛ با این که دیگر همانند نسخهی سوم مجموعه، داستان در بُعد و مکان دیگری نیست، ولی باز هم با وجود کلبهای کاملا پُتانسیلدار اصلا به آن توجهای نشده است. یادتان هست وقتی اَش در کلبه تنها میماند، چه بلاهایی که به سرش نمیآمد؛ این کلبه خودش به یکی از اصلیترین بخشهای فیلم تبدیل شده بود. هم حالت مکان امن را داشت، هم بدترین مکان برای ماندن! در واقع رِیمی تضاد منحصر به فردی در داستان به وجود آورده بود. بدون شک اگر چنین موضوعی در ریبوت برقرار بود؛ بنده شخصا مطمئنم، این فیلم یکی از برترین فیلمهای ترسناک-بقای دهه گذشته میشد! با این حال هنوز هم این سُخن پا برجاست، ولی خب جایگاهِ اصلی بازسازی شیطانِ مرده خیلی خیلی میتوانست بهتر باشد. موضوع مقداری با بالا رفتنِ انتظارات که مقداری عجیباند، همراه است؛ انگار که کلبه و طنزِ رِیمی موازی یکدیگر هستند. اگر کلبه میبایست مثل قدیم باشد، باید کمدیِ محسوسی در ستون و پایهی اصلی فیلم نهاده میشد؛ اما با توجه به تغییرات صورت گرفته حتی اندک کمدیِ در این ریبوت جایی ندارد، تازه مطمئنا میتوانست به هدف خلقِ این مجموعهی جدید ضربه هم بزند! (ای کاش نسخهی جدید ساخته شود که دنبالهی همین عنوان باشد، سریال “اَش علیه شیطانِ مرده” بحثش جداست) ولی همانطور که میدانید، به هرحال موضوع بر میگردد به آنجا که ریبوت، از نقطهی دیگری ضعفش را جبران میکند؛ فضاسازی و جلوههای امروزی که به فُرم نشستهاند.
برای خلقِ وحشتِ بیشتر، خب قطعا وقتی هدفِ اصلی همین باشد، تمامِ ویژگیها به سمت هدفِ مذکور سوق داده خواهند شد؛ جدا هدف اصلیِ رِیمی هم همین بود، منتهی او توانست از کمدی هم برای جلو بردن این مُهم استفاده درستی کند! آن زمان واقعا وضعیت متفاوتتر بود و اگر اطلاع ندارید، رِیمی سعی بر این داشت که از تِکنیکهای متفاوتی برای خَلق تصاویرِ مَد نظرش استفاده کند؛ نتیجهگیری چنین شد که جلوههای ویژه همان چیزی که لازم بود را نشان نمیداد. خب پس وضعیت تغییر کرد و به سمت واقعیت و اثرگذاری بیشتر آن کشِ آورد؛ این مبحث هرچند متفاوت بود، ولی میتوانست کار لازم را انجام دهد. خب دیگر، همان چیزی شد که امروزه “نوآورانه” و خارقالعاده خطابش میکنند. در آن زمان چنین چیزی جوابگو بود، ولی امروزهِ با پیشرفت زیاد تکنیکهای خاص و حتی پرده-سبز، باید متفاوتتر عَمل کرد. خب اینجا ریبوت برعکس تکنیکهای قدیم، از همین موضوعِ گفته شده استفاده کرده و باعث خَلق فضا و اتُمسفر بسیار مُدرن ، خفه و تاریک شده، که خب یکی دیگر از دلایل تفاوت اصلی ریبوت و نسخهی اصلی است ولی کاملا این جلوهها واقعی کار شدهاند که قابل تقدیر است! اما راستش را بخواهید فیلمبرداری و موسیقی متن به طرزِ عجیبی هنوز به نزدیکی سه گانهی قدیمی هم نمیرسند! و اینجا همان ضعف عجیب ریبوت که مُقصر خودش هم نیست، ذکر خواهد شد. این موضوع راستش فقط برمیگردد به نبوغ سم رِیمی (بد عادتمان کرده این سم رِیمی هم!) و استفاده عجیب و خلاقانهی او برای فیلم برداری؛ کافیست قسمت دوم را نگاهی دوباره و کوتاه بیندازید و متوجهی چرایی این امر شوید. هنوزهم درهمین سال این فیلمبرداری منحصر به فرد و قابل و قبول است، دیگر فکرش را کنید چه قدر برروی آن تمرکز شده تا به شکلی ماندگار و وابسته نبودن به زمان باشد. اصلا ضعفِ ریبوتِ بیچاره همینجاست! ریبوت، فیلمبرداری خیلی طبیعی و معمولی دارد (یک کلام مشکلی ندارد) بلکه رِیمی و دوستانش خیلی خلاقانه فیلم اصلی را ساختهاند. به هر حال بازسازی باید دقیقا به مانند فیلم اصلی درخشان باشد و تمام خصیصههایش را ارتقا بدهد، پس این ضعف ریبوت به حساب میآید. این وضعیت خیلی سخت گیرانه اما به جا است؛ همه چیز کاملا در سطح معمولی و استاندارد هر فیلمی است. اتفاقا بهتر از معمولی ظاهر شدهاند، چرا که برخی جاها نکات جالب و ریزهکاریهایی قابل مشاهده است. اما خب این وضعیت را باید در نظر گرفت کسی که اصلا با شیطان مردههای قدیمی آشنایی ندارد، اصلا با عنوانی کم کیفیت و ضعفدار رو به رو نیست. موسیقی که خب به دلیل “قهرمان” بودن اَش در سه گانه، بیشتر در ذهن حک شده؛ به شخصه برخی از موسیقیهای قدیمی به همین دلیل که اَشِ خفن همه را از دم اَره برقی رد میکرد و هیجان انگیز بود از یادم نرفته! ریبوت؟ بازهم بگوییم ولی تکرار مکررات است؛ شیطان مرده قدیمی “خیلی خوب” بود، برای همین “خوب” بودن برای بازسازی کافی نیست.
بازیگری آقای بروس کَمپِل نه فقط در این سه گانه، بلکه در کُل زندگی هنریش در یک کلام بینظیر است؛ جالب است بروس کَمپِل شخصیت واقعی خودش هم مثل همان اَش کمدیِ بامزهای دارد. کَمپِل توانایی این را داشت که به جا و بهترین و احساسیترین وضعیتها را مثل آب خوردن نشان دهد. از بهترین نقشهای دورانِ این بازیگرِ محبوب در “شیطان مرده ۲” بود. به نظر شما چنین چیزی در ریبوت جایی هم دارد؟ اصلا یکی از مولفههای اَش، همین بروز احساسات و واکنشهای باورپذیر و عالی بود. دیوید یا میا، حتی دیگر شخصیتها چنین چیزی در نقششان به چشم نمیآید؛ درواقع، اصلا چنین پیچیدگی در فیلمنامه برای بازیگر گویا اصلا وجود نداشته است. آنجا به حدی کَمپِل غرق در بازیگری و جنون شد بود، که اگر مثل دیگر موضوعات همین الان بروید و دوباره بازبینی کنید، همچنان متوجه کیفیت بالای بازیگری شیطان مرده هم میشوید. در ریبوتِ متاسفانه یا خوشبختانه چنین چیزی جواب نمیدهد! بازیگران همه در حاشیه هستند و به جز معدود صحنههایی که به نظر میرسد، فقط بازیگر کار درست و قویی انجام داده دیگر حتی مجالی برای ارائهی حسِ درست نداشتهاند. خب دلیل چیست؟ تفاوتهای ذکر شدهی قبل، باعث بروز چنین تغییراتی در زمانهی امروزی و آن زمانها شدهاند، شاید دیگر به ریسکش نمیارزد بخواهید بازیگری درست و حسابی ببینید! (جنبهی فان دارد، نه؟ دقیقا منطق برخی شرکتعای سرمایه گذار برای ریسک و فروش نرفتن فیلمشان چنین چیزی است، که به فیلم یا بازیگر یا هر عوامل دیگری اجازهی پیشرفت نمیدهند)
جمع بندی نهایی؛ مهم این است که ریبوت نه مخاطبان جدید و نه قدیم را انتخاب کرده، بلکه هدف جدیدِ خودش را پیش گرفته که اتفاقا! باعث جلب نظر و خوش آمدن به مزاقِ مخاطبان جدید و قدیمی هم شده است. دقیقا تعادُلی محسوس در این بین حکم فرماست؛ بازسازی شیطانِ مرده درس خوبی برای خرابکنندگان ریبوتهای بی کیفیت هم است. سازندگان برای دیگر بازسازیها باید توجه کنند، اگر قرار است تغییری صورت بگیرد باید به نفع حسِ و حالِ فیلم قدیمی شود اگر اثرِ قدیمی خیلی “عالی” بود باید هستهی اصلی حفظ شود و چیزهایی که خوب بودند را به حال خودشان بگذارند و تغییرشان ندهند؛ چرا که هم به خاطره گند میزنند هم مطمئنا توان مقابله با “عالی” کار هر کسی نیست. نمیشود تغییرات و تعریفاتِ جدیدی مطرح شود، ولی همچنان به مانند تقلید از اصل پیش رفت! این تضاد باعث نابودی بازسازی میشود. باید تغییرات اساسی صورت گرفته باشد؛ چون قراراست مخاطب جدید با این عنوان ارتباط برقرار کند. همزمان جوری باشد که حس و حال همان فیلم قدیمی در سال انتشار و تجربهی مخاطب از آن فیلم را به امروز منتقل کرد. میدانید موضوع اصلی کجاست؟ جلب رضایت مخاطب قدیمی؛ چنین تغییری بد باشد، کار برای بازسازی تمام شده است. این ریبوت بدون شک این خاصیتهای مثبت را دارد، اگر چنین میبینید و سوال دارید چرا وقتی همه چیز خوب بوده ادامهای ساخته نشده؟ باید عرض کنم هیچ مشکلی پیش نیامده؛ قرار بود سریال “اَش علیه شیطانِ مرده” به ادامهی اصلی سه گانهی شیطانِ مرده بپردازند و حتی در آخر ریبوت با ژِست خاص بروس کَمپِل، خبراز ساخت سریال جدید داده شد. این شد که فعلا نتوانستیم ادامهی نسخه سینمایی فیلمِ ۲۰۱۳ را ببینیم! با این حال یکی از بهترین فیلمهای ریبوت امروزی که صرفا بعضیهایشان برای سود بیشتر هستند، شیطانِ مرده است؛ که حتما ارزش دیدن برای مخاطبان جدید و البته همان سینه چاکان قدیمی را دارد.
[poll id=”21″]
نظرات