ضمن تبریک فرارسیدن سال نو شمسی، همانطور که دیروز وعده داده بودیم، دومین بخش برندگان جوایز بهترینهای سال ۲۰۱۷ میلادی از نگاه تیم سینماگیمفا (سینما فارس) به بخش فیلمهای سینمایی تعلق دارد. اکنون، برای مشاهدهی برندگان بخش اول بهترینهای سال، در ادامهی مطلب با ما همراه باشید.
بالاخره نوبت به بخش فیلمهای سینمایی رسید. بخشی که در آن سعی شده در رشتهها و بخشهای مختلف بهترین فیلمها تعیین گردند. برندگان این بخش نیز با نظر خواهی از اعضای تیم انجام شده است و رای نهایی به دست آمده است. با این حال، در بعضی از بخشها توضیحاتی نیز ارائه شده است تا نظر مخالف و موافق را در بخشهای مختلف ببینید. شما همچنین بخش اول بهترینهای سال را نیز میتوانید در سایت مشاهده کنید.
بهترین فیلم سال از دید مخاطبان: سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری
سینمای ایران:
بهترین فیلم ایرانی:
برنده: ماجرای نیمروز
سایر نامزدها:
ویلاییها
رگ خواب
برادرم خسرو
هجوم
خوب بد جلف
خفهگی
دانیال هاشمیپور – نویسنده سایت (نظر موافق):
یادم نمیرود زمانی که ماجرای نیمروز اکران شد چه هجمه وسیع و همه گیری علیه آن به راه افتاده بود. با آن که اثر مشخصا از لحاظ هنری از تمام آثار وقت سینمای ایران یک سر و گردن بالاتر بود، اما مخالفان با توسل به موضوعاتی غیرسینمایی مشغول به خردهگیری از آن بودند. مخالفانی که معیار ارزیابیشان محتوا بود و نه فرم. “ماجرای نیمروز” اثری بسیار خوش ساخت است که نوید ظهور کارگردانی دغدغهمند چه در فرم و چه در محتوا را میدهد. مهدویان رفته رفته دارد فرم شخصی خود را در سینما مییابد و ماجرای نیمروز هم ادامه دهنده معنوی اثر قبلی یعنی “ایستاده در غبار” است. دوربین مهدویان همان دوربین قبلی است که گاهی ترسو، از دور و قایمکی به وقایع مینگرد. وقایعی که در حقیقت هم محرمانه هستند و در نتیجه این دوربین استفاده فرمیک در فیلم دارد. “ماجرای نیمروز” در کنار فیلم “هجوم” اثر شهرام مکری بهترین آثار سینمای ایران در این سال سینمایی کم مایه و بی فروغ بودند.
جوایز بخشهای فنی:
بهترین تدوین
برنده: Dunkirk
سایر نامزدها:
Baby Driver
Blade Runner 2049
The Shape of Water
Three Billboards Outside Ebbing, Missouri
The Post
I, Tonya
بهترین تدوین صدا
برنده: Dunkirk
سایر نامزدها:
Baby Driver
Blade Runner 2049
The Shape of Water
Star Wars: The Last Jedi
بهترین میکس صدا
برنده: Dunkirk
سایر نامزدها:
Baby Driver
Blade Runner 2049
The Shape of Water
Star Wars: The Last Jedi
بهترین طراحی صحنه
برنده: The Shape of Water
سایر نامزدها:
Beauty and the Beast
Blade Runner 2049
Darkest Hour
Dunkirk
Phantom Thread
بهترین طراحی لباس
برنده: Phantom Thread
سایر نامزدها:
Beauty and the Beast
Darkest Hour
I, Tonya
The Shape of Water
Victoria & Abdul
بهترین چهرهپردازی (گریم) و آرایش مو
برنده: Darkest Hour
سایر نامزدها:
Victoria & Abdul
I, Tonya
Beauty and the Beast
Wonder
بهترین جلوههای ویژه
برنده: Blade Runner 2049
سایر نامزدها:
Dunkirk
The Shape of Water
Star Wars: The Last Jedi
War for the Planet of the Apes
ژانرهای مختلف:
بهترین فیلم کمدی
برنده: The Disaster Artist
سایر نامزدها:
The Big Sick
I, Tonya
Lady Bird
بهترین فیلم ترسناک
برنده: Annabelle: Creation
سایر نامزدها:
It
Get Out
It Comes at Night
بهترین فیلم علمی تخیلی
برنده: Blade Runner 2049
سایر نامزدها:
Star Wars: The Last Jedi
War for the Planet of the Apes
Guardians of the Galaxy Vol. 2
Okja
بهترین فیلم اکشن
برنده: John Wick: Chapter 2
سایر نامزدها:
Wonder Woman
War for the Planet of the Apes
Baby Driver
Logan
Guardians of the Galaxy Vol. 2
Thor: Ragnarok
بهترین فیلم ابرقهرمانی
برنده: Logan
سایر نامزدها:
Thor: Ragnarok
Guardians of the Galaxy Vol. 2
Wonder Woman
Spider-Man: Homecoming
امیرعلی محمدیانپور – نویسنده سایت:
امسال سالی بود که لوگان با داستان باورپذیر و اکشن های هیجانانگیزش ، باز هم به ما نشان داد که فیلم های ابرقهرمانی فقط برای نوجوان ها و جوان ها نیستند و میتوانند طرفداران بزرگسال زیادی را جذب خود کند. لوگان به ما نشان داد که یک فیلم ابرقهرمانی میتواند تا کجا بیننده را جذب داستانگویی عمیقش کند و به بیننده اجازه بدهد شخصیت هایش را بهخوبی درک کند و حتی باعث شود نامزد بهترین فیلمنامه اقتباسی اسکار بشود. لوگان خشنوت ولورین پیر قصه ما را دوباره و بهتر از قبل به تصویر کشید و به نشان داد که این همه سال با پنهان کردن خشونت ولورین، چه ظلمی در حق او و بیننده شدهاست. این فیلم به ما نشان داد که ابرقهرمان بودن به داشتن یک لباس سرهمی باحال و انجام حرکات عجیب و هیجانانگیز نیست، در واقع این سیرت پاک و خیرخواهانه یک فرد است که از او یک ابرقهرمان میسازد، حالا هر چه که میخواهد بپوشد؛ زیرپوش یا یک لباس مبدل مجهز!
جوایز اصلی بخش سینما:
بهترین انیمیشن
برنده: Coco
سایر نامزدها
The Boss Baby
The Breadwinner
The LEGO Batman Movie
Ferdinand
Loving Vincent
مازیار همتی – نویسنده سایت:
عقیده دارم که امروزه انیمیشنها با مضمون کسب درآمد ساخته میشوند و هدفی در پس تولید آنها نیست. انیمیشنهایی که امروزه تولید میشوند، تنها میتوانند برای کودکان کمی جذاب باشند و اگر بزرگترها در هنگام تماشای آنها خوابشان نگیرد جای تعجب دارد. سازندگان دیگر آنقدر که محو کیفیت گرافیکی انیمیشنهایشان هستند، دیگر کیفیت داستان و دیگر اجزای کارهایشان از دستشان در رفته است. اگر جلوی این وضعیت گرفته نشود و سازندگان کمی از فکر جیبهایشان بیرون نیایند، در آینده انیمیشنها حتی برای کودکان هم خسته کننده میشوند. در این هیاهوی انیمیشنهای مضحکی هماننده Despicable Me 3 «من شرور ۳»، جای انیمیشن Coco بسیار حس میشد. در نگاه اول ممکن است کوکو هم همانند دیگر انیمیشنها پایانش قابل پیشبینی باشد و بیننده بزرگسال را خسته کند. اما وقتی به تماشای این انیمیشن فوقالعاده مینشینید، متوجه میشوید آنطورها هم که فکر میکردهاید نبوده است. کوکو با پیچش خاص داستانی خود و تقابل شخصیتها با یکدیگر، به یک انیمیشن خاص تبدیل میشود که نظیرش را هرجایی پیدا نخواهید کرد. اشتباه نکنید! کوکو هم هماننده دیگر انیمیشنها با یک پایان خوش به اتمام میرسد. اما آن چیزی که در تک تک لحظههای آن اتفاق میافتد، شرط پیروزی آن نسبت به دیگر رقیبانش است. کوکو را باید با یک فنجان چای گرم و یا به همراه خانواده خود تماشا کنید تا زیبایی دنیای رنگی آن در تک تک سلولهای بدنتان فرو برود و شما را غرق در خوشحالی کند.
بهترین موسیقی فیلم
برنده: Phantom Thread
سایر نامزدها:
Blade Runner 2049
Darkest Hour
Dunkirk
The Shape of Water
Star Wars: The Last Jedi
The Post
Three Billboards Outside Ebbing, Missouri
بهترین فیلمبرداری
برنده: Blade Runner 2049
سایر نامزدها:
Darkest Hour
Dunkirk
Mudbound
The Shape of Water
Three Billboards Outside Ebbing, Missouri
امیرعلی محمدیانپور – نویسنده سایت:
فیلمبرداری شاید یکی از مهمترین و تاثیرگذار ترین ارکان فیلم باشد که متاسفانه به اندازه کافی برای برخی به چشم نمیآید. اما شاید بلید رانر ۲۰۴۹ در این بین استثنا باشد؛ زیرا با روش خاص و متفاوتی به فیلمبرداری از دنیای ماشینی، تاریک و آرامَش میپردازد. و مهمترین نکته آن هماهنگ بودن با فضای فیلم است، طوری که هنگامی که باید، صحنه های فیلم و حالت فیلمبرداری آنان نیز میتوانند کمک کنند حسی که کاراکتر قصه آن لحظه تجربه میکند را بیننده نیز به خوبی تجربه کند. گرچه فیلم هایی همچون سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری، دانکرک و … نیز تا حدودی از این قاعده مستثنا نیستند، اما بلید رانر ۲۰۴۹ دیگر سنگ تمام گذاشته است.
بهترین فیلمنامه
برنده: مارتین مکدونا (فیلم Three Billboards Outside Ebbing, Missouri)
سایر نامزدها:
Aaron Sorkin (فیلم Molly’s Game)
Greta Gerwig, (فیلم Lady Bird)
Liz Hannah & Josh Singer (فیلم The Post)
Guillermo del Toro & Vanessa Taylor (فیلم The Shape of Water)
Jordan Peele (فیلم Get Out)
سید حسین علوی – نویسنده سایت (نظر موافق):
فیلم تحسینشدهی سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری، یک درام شگفتانگیز و بهغایت اندوهناک است که شاید در لحظات و ثانیههایی اندک، نمایشی کُمدیوار به نظر برسد اما این درونمایهی طنز، صرفاً سوپاپ اطمینانی است که قصد دارد تلخی سوزناک و گزندهی این روایت فرساینده را اندکی تقلیل بخشد و روزنهی اُمیدی برای روح دلتنگ تماشاگر ایجاد کند. روایت و داستانپردازی این درام، بدون اغراق بدیع، جذّاب و پرداختشده است و مارتین مکدونا بهعنوان کارگردان و فیلمنامهنویس این اثر، گام بزرگی در داستانگویی ساختارمند و شخصیتپردازی ریشهدار و ژرف کاراکترها برداشته و بهخوبی تمام مؤلفهها و عناصر یک روایت داستانی نظاممند – از شخصیتپردازی ملموس و داستان اصیل گرفته تا پیچشهای روایی، گرههای تعلیقزا و بُهتآورِ داستانی و یک پایانبندی بهغایت متفکّرانه – را هوشمندانه رعایت کرده است و درنهایت باید بگویم که فیلم سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری، بدون اغراق یک شاهکار هُنرمندانه است که باظرافت شکوهمندی، قصهی تلخناکاش را برای تماشاگر تعریف میکند و بدون آنکه در ورطهی شوم سانتیمانتالیسم و اغراقگویی هیجانمآبانه بیفتد، چنان احساسات و عواطف تماشاگر را به بازی میگیرد که او در غمی طاقتفرسا و خیالپردازی مُضمحلکنندهای، سرگردان و سردرگم، رها میگردد و تماشاگر باقی میماند و مُردابی ژرف و مخوف از همذاتپنداری غمافزا با کاراکترها و همدلی افسردهواری با روایت تراژدیک قصه که آرامآرام در عُمق اندیشناکی آن فرو میرود و به شکل دراماتیکی در ژرفنای آن غوطهور میشود.
سپهر گلمکانی – نویسنده سایت (نظر مخالف):
در ابتدا از حضور نداشتن فیلم نامه پر قدرت و خوب Call Me By Your Name نوشته جیمز آیوری در بین نامزد ها، به شدت متعجب هستم که بدلیل نبودن این فیلمنامه در این بخش مجبور شدم به فیلم نامه بازی مالی رای دادم.سه بیلبورد یکی از فیلم هایی بود که پس از دیدنش به شدت ناامید شدم و بعد از آمدن Credit فیلم، لب هایم آویزان ماند. فیلم با یک فیلم نامه نصف و نیمه ، پتانسیل تبدیل به یک اثر قابل تحمل پست مدرنیسم را دارد اما همانطور جلوتر می رویم، فیلم از رمق می افتد و گره هایی که دوست داریم برای باز شدن پرونده آنجلا هیس ببینیم، از بین می رود و مدام قصد دارد با همان ژانر کمدی سیاه خود را ادامه دهد. واقعا نمی دانیم که آیا فیلم جنایی است یا یک کمدی سیاه؟ از دیدی دیگر می توان این گونه گفت که این موج زن سالاری که تو هالیوود راه افتاده دیگه زیادی دارد نخ نما میشود. دیگه تاحدی پیش میروند که قضیه تجاوز و قتل یه انسان بیگناه رو دستمایه قرار می دهند تا به این وسیله یه زن زورگو و مثلا قوی رو نشون بدهند!! زنی که مردهای بی عرضه در حد کلانتر رو به تمسخر میگیرد. از تحول شخصیتی رقت انگیز آن کاراکتر مرد نژاد پرست ( با بازی سم راکول)که یه شبه به اشتباهاتش اقرار میکند چیزی نگویم بهتر است! کمدی و طنز با همچین مضمون داستانی چی میگه این وسط دقیقا؟ تجاوز و قتل چیزهای خنده داری هستند؟ سه بیلبورد به نظرم یک ایده ناب برای ترکیب ژانر جنایی با رگه های از طنز مناسب را داشت اما متاسفانه این دو ژانر در فیلم پابه پای هم پیش نمی رود و به نظرم بیشتر این ایده به درد یک سریال تلویزیونی میخورد تا یک فیلم سینمایی دو ساعته.
بهترین بازیگر نقش مکمل مرد
برنده: سم راکول برای فیلم Three Billboards Outside Ebbing, Missouri
سایر نامزدها:
کریستوفر پلامر برای فیلم All the Money in the World
ریچارد جنکینز برای فیلم The Shape of Water
ویلیام دافو برای فیلم The Florida Project
وودی هرلسون برای فیلم Three Billboards Outside Ebbing, Missouri
بهترین بازیگر نقش مکمل زن
برنده: آلیسون جنی برای فیلم I, Tonya
سایر نامزدها:
کریستین اسکات توماس برای فیلم Darkest Hour
لوری متکالف برای فیلم Lady Bird
لزلی منویل برای فیلم Phantom Thread
اکتاویا اسپنسر برای فیلم The Shape of Water
مری جی. بلایژ برای فیلم Mudbound
بهترین بازیگر نقش اول مرد
برنده: دنیل دی-لوییس برای فیلم Phantom Thread
سایر نامزدها:
دانیل کالویا برای فیلم Get Out
گری اولدمن برای فیلم Darkest Hour
تیموتی شلمی برای فیلم Call Me by Your Name
دنزل واشنگتن برای فیلم Roman J. Israel, Esq
تام هنکس برای فیلم The Post
جیمز فرانکو برای فیلم The Disaster Artist
دانیال زینالعابدینی – نویسنده سایت (نظر موافق):
شاید جایزه نبردن دی لوئیس در اسکار امسال ، یک خنده ی تلخ را بر لب های مخاطبان سینما آورد. چراکه این تنها بازیِ دی لوئیس در تمام دوران بازیگری وی است که لایق بردن جایزه است. دی لوئیس این بار با فیلم قدم می زند نه جلو تر از فیلم ، فریاد های گوش خراش و میمیک های بیش از اندازه را اجرا نمی کند و در نقش یک طراح لباس غرق می شود. ولی اسکار همیشه بیش تر از اینکه در پی دیدن بازی خوب باشد ، در پی تحسین شخصیت های زندگینامه ای و گریم های سنگین است و به همین دی لوئیس برای بازی نقش لینکلن که بازی خاصی از او دیده نمی شود جایزه داد و برای این اجرای به یاد ماندنی از وی هیچ تلاشی برای تمجید از دی لوییس نکرد. خداحافظی دی لوییس با سینما با شکوه است ، با شکوه مانند رشتهی خیال !
امیر حاجیزاده – دبیر بخش سینمای ایران:
دنیل دی لوییس بازیگر بسیاری توانایی است که دیگر نیازی هم به اثبات این توانایی ندارد و میتوان مطمئن بود که در این نقش خود که آخرین نقشش هم هست، بازی قابل توجهای را ارائه داده است. با این وجود، به نظر من، در سال جاری گری اولدمن بازی فوقالعادهای در فیلم Darkest Hour در نقش چرچیل ارائه داده بود و سختیهای حاصل از گریم و… در نقش خود نتوانسته مانع عملکرد عالی او شود. به این خاطر فکر میکنم برندهی این بخش حق او بود. همچنین در بین نامزدها میتوانست نام لیام نیسون برای بازی بسیار خوبش در فیلم Mark Felt: The Man Who Brought Down the White House قرار گیرد.
بهترین بازیگر نقش اول زن
برنده: فرانسیس مکدورمند برای فیلم Three Billboards Outside Ebbing, Missouri
سایر نامزدها:
مریل استریپ برای فیلم The Post
جسیکا چستین برای فیلم Molly’s Game
مارگو رابی برای فیلم I, Tonya
سالی هاوکینز برای فیلم The Shape of Water
سیرشا رونان برای فیلم Lady Bird
امیرعلی محمدیانپور – نویسنده سایت:
فرانسیس مک دورمند امسال در نقش مادری که دختر خود را به طرز وحشتناکی از دست داده و بعد از آن واقعه دیگر روی امید را به خوش ندیده، را به خوبی بازی کرد و این قابل انکار نیست. اما گاهی اوقات بهترین بازیگر بودن به انجام حرکات تکاندهنده و گفتن دیالوگ های تاثیرگذار خلاصه نمیشود. شاید گاهی اوقات سکوت تکاندهنده تر از صدا ظاهر شود، بله منظورم سالی هاوکنیز است. سالی هاوکینز امسال در فیلم شکل آب ساخته گیرمو دل تورو، نقش زنی بیزبان را بازی کرد که شاید یک کلمهای که با زبان اشاره میگفت، به اندازه ده جمله دیالوگی که شنیده میشود ارزش داشته باشد. شاید بازیگرانی مثل فرانسیس مکدورمند نیز در سینما وجود داشته باشند، اما بازی سالی هاوکینز در این نقش در سینما خیلی کم دیده شدهاست.
بهترین کارگردان
برنده: گیرمو دلتورو برای فیلم The Shape of Water
سایر نامزدها:
کریستوفر نولان برای فیلم Dunkirk
پی. تی اندرسون برای فیلم Phantom Thread
گرتا گرویگ برای فیلم Lady Bird
مارتین مکدونا برای فیلم Three Billboards Outside Ebbing, Missouri
استیون اسپیلبرگ برای فیلم The Post
دنی ویلنوو برای فیلم Blade Runner 2049
علی شکوهیاقدم – نویسنده سایت (نظر موافق):
اگر بخواهیم به صورت انگشت شمار چند کارگردانی که در حوزههای مختلف هنری تلاش و فعالیت میکنند نام ببریم قطعا یکی از آنها گیرمو دل تورو است که همیشه علاوه بر کارگردانی سینما، در پروژههای مختلفی مثل بازیسازی فعالیت داشته است و در کنار این سعی دارد داستانهایی که در ذهن عجیب و دوست داشتنی خود میگذرد را به رشتهی تحریر در بیاورد. در طول فعالیت سینمایی او آثار بسیار خوبی مانند هزار توی پن و پسر جهنمی را از وی دیده بودیم و حسن ختام آنها که شکل آب بود نیز به خوبی مورد تقدیر قرار گرفت. همچنین به گفتهی خود او به این موضوع که ذهن بینندگان با داستان و فضای آثارش عجین شود و با آن فکر کنند علاقهمند است و امیدوارم در آینده داستانهای دیگری را برای مخاطبین خود بازگو کند.
بهترین فیلم:
برنده: Three Billboards Outside Ebbing, Missouri
سایر نامزدها:
Call Me by Your Name
Darkest Hour
Dunkirk
The Post
The Shape of Water
The Florida Project
Phantom Thread
Lady Bird
امیر حاجیزاده – دبیر بخش سینمای ایران (نظر موافق)
فیلم Three Billboards Outside Ebbing, Missouri «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری» فیلمی است بیبدیل که جولانگاه ۳ بازیگر توانمند و نمایشنامهنویسی زبردست است. فیلم روایتگر طنزی سیاه در گرداب رنج و خشم، ترحم و رستگاری است که حاصل رئالیسمی تامّلبرانگیز برای تقابل درستکاری زنان و قدرت مردان است. البته از این نکته نباید غافل شد که جای اثر جدید کترین بیگلو، فیلم دیترویت(Detroit) نه تنها در این بخش که در دو بخش کارگردانی و فیلمنامه نیز خالیست و شایسته کاندیداتوری نیز بود. چه بسا که مستحق جایزهای نیز بود! Dertoit از جمله آثار گمنام و خوشساخت امسال است که در نحوه روایت محتوای ضدنژادپرستانه و بیرحمش موفق شد. اثری سیاسی-تاریخی که روایتگر برهه زمانی ۱۹۶۰ پر هرج و مرج، تکاندهنده و ملتهب آمریکا(شهر دیترویت) بوده و مثل همیشه شاهد اجرای قوی تیم بازیگری متوسط در کنار هنر کارگردانی معقولانه و مناسب بیگلو هستیم…
دانیال هاشمیپور – نویسنده سایت (نظر مخالف)
شکی نیست که شان و منزلت سینمای جهان به شدت نزول کرده است. هر سال که میگذرد این موضوع را بیشتر و بیشتر متوجه میشوم و سعی میکنم از دنیای این سینمای مبتذل فاصله گرفته و از سینمای کلاسیک لذت ببرم. اما به هر روی به دلیل کار و علاقهمندی بالاجبار مجبورم آثار اسکاری را تماشا کنم. امسال نیز پس از دیدن همه فیلمها به این نتیجه رسیدم که حاصل یک سال تلاش سینمایی در آمریکا فقط یک اثر خوب (رشته خیال) بود که این موضوع بیشتر از فاجعه بودن ترسناک است! اما برسیم به فیلم مورد بحث یعنی ۳ بیلبورد اثر مارتین مکدونا. ۳ بیلبورد فیلم بدی است. نه به خجالت آوری و کج فهمی سینما که در بعضی آثار امسال مثل دانکرک و مادر شاهد بودیم بلکه کمی سینما میفهمد. حداقل این را میداند که باید قصه بگوید و همین قصه گفتنش باید فیلم را پیش ببرد. اما مشکل اینجاست که فقط میداند و در اجرا کاملا ناتوان است. برای مثال در فیلم شخصیتی سردرگم و بدون پرداخت وجود دارد که کوتوله است. نه ما تا آخر فیلم میفهمیم کارکردش چیست نه مکدونا میفهمد نه خود کوتوله. از این دست مشکلات و موضوعات در ۳ بیلبورد زیاد است. فیلم گاهی به حدی غیرقابل باور میشود که حس میکنیم در حال دیدن یک اثر سورئال هستیم. منطقی در اثر وجود ندارد و منطق آن است که کارگردان بخواهد و آن است که هوادار بیشتری در سالن کف بزند. عادت داشتیم حداقل سالی دو سه فیلم خوب ببینیم. اما انگار همین خواسته هم زیاده خواهی بوده و هر سال تعداد فیلمهای خوب باید تقلیل پیدا کند. بگذریم! این طولانی شدن نسبی متن را هم بگذارید به حساب درد و دل و گله نامهای از سمت یک عاشق سینما! انشالله در سال جدید سعی کنیم هر چه بیشتر کلاسیک ببینیم و با آثار کارگردانان بزرگ تاریخ هر چه بیشتر آشنا شویم.
نظرات