تابستان خود را چگونه گذراندید؟ مگر میشود که در شهری عجیب و غریب ساکن باشید و تابستان خوبی نداشته باشید؟ فکرش را بکنید، هر روزتان را با موجوداتی عجیب و غریب همچون، انسانی که چهرهای به شکل دخترها دارد و بدنی از جنس عنکبوت بگذرانید. حالا اگر خودتان هم نخواهید، تابستانتان بهتر از هرچیزی که فکرش را میکردهاید شده است. Gravity Falls «به فارسی: آبشار جاذبه» یک انیمیشن سریالی دو فصلی فانتزی، رازآلود، فراطبیعی، کمدی و درام محصول کمپانی دیزنی است. در مقاله پیشرو به بررسی و معرفی این انیمیشن سریالی زیبا میپردازیم و به شما میگوییم که چرا باید هرچه زودتر به تماشای آبشار جاذبه بنشینید.
داستان آبشار جاذبه درباره دو خواهر و برادر دوقلو به نام دیپر «Dipper» و میبل «Mabel» است که تصمیم گرفتهاند برای گذراندان تابستان ۱۲ سالگیشان به نزد عموی خود استن بروند. استن خانه خودش را به یک مکان توریستی پر از موجودات عجیب دست ساز تبدیل کرده است و هر روز با گذاشتن تورهای مختلف برای مردم پول روزانه خود را در میآورد. در همان چند روز اول تابستان، دیپر متوجه چیزهای عجیبی درون جنگلها میشود و موضوع را به عموی خود استن میگوید، اما استن ماجرا را تخیلات یک بچه دوازده ساله میشمارد و آن را رد میکند. در همان روز وقتی دیپر وارد جنگل برای انجام کارهای عموی خود میشود، کتابی را پیدا میکند که پر از تحقیقات و دست نوشته درباره موجودات عجیب و غریب آبشار جاذبه و آغازی برای مشکلات و دردسرهای دیپر و میبل بود.
آبشار جاذبه تنها یک انیمیشن سریالی کمدی نیست که از دیوانه بازی دو بچه دوازده ساله لبخند بر روی لبتان بیایید. بلکه دیپر و میبل نمونهای تمام و کمال از یک خواهر و برادر هستند که هرچقدر هم با هم دیگر دعوا و بحث داشته باشند، بالاخره یکی از آنها دوباره دل دیگری را به دست میآورد. اولین اپیزود از فصل اول به خوبی ما را با کارکترها و شخصیتهای اصلی انیمیشن آشنا میکند. اگر شما هم مرز ۱۷ سالگی را رد کرده باشید، باید به شما بگویم که دیگر کم کم دارید از دنیای کودکی با آن اسباب بازیهای دوست داشتنیاش و فکرها و آرزوهایی که میگویید یک روزی آنها را عملی میکنید، فاصله میگیرید. آبشار جاذبه دوباره ما را به همان دنیای کودکی با آن هیولاهای دوست داشتنی و در عین حال ترسناکش میبرد و روحی دوباره به زندگی یک نواخت بزرگسالیمان میدهد. البته این طرز فکر برایتان پیش نیاید که آبشار جاذبه یک انیمیشن سریالی کودکانه است و فقط خردسالان میتوانند از دیدن آن لذت ببرند. خیر اینطور نیست! آبشار جاذبه با تلفیق دنیای بزرگسالان و کودکان ساخته شده است. احساسات کودکانه میبل و ترس از بزرگ شدن و حس کنجکاوی کودکانه دیپر برای حل سوالات ذهنیاش به همراه نمادهای ایلومیناتی و ماورایی همان ترکیبی است که آبشار جاذبه را میسازد. اما نمادهایی که درون انیمیشن وجود دارد، با عنصری به نام کمدی ترکیب شدهاند و چه بسا اگر این عنصر وجود نداشت، کودکان و حتی بزرگسالان هم از تماشای آن خسته میشدند. شما به شخصه وقتی داشتم برای بار دوم این انیمیشن را نگاه میکردم، پا به پای دیپر و میبل برای کشف و جست و جو درون آن همه معمای بی سر ته پیش میرفتم و همانند یک کاراگاه با آنها همراه میشدم. وقتی برای بار دوم به تماشای آبشار جاذبه نشستم، متوجه شدم که در جای جای آن، علامتهایی وجود دارد و خبر از موجوداتی میدهند که درون قسمتهای بعدی با آنها رو به رو میشویم.
شخصیت پردازی انیمیشن در یک کلام معرکه است و جای هیچ حرفی باقی نگذاشته است. بگذارید قبل از این که به سراغ شخصیتهای اصلی بروم، از شخصیتهای فرعی شروع کنم. هر اپیزود از آبشار جاذبه، یک داستان جدا و مستقل را شرح میدهد و وقتی در این اپیزودها شخصیتی (فرعی) معرفی میشود و مخاطب را با داستان و سرگذشت وی آشنا میکند، در اپیزودهای بعدی فراموش نمیشود. اگر به خواهم این موضوع را به صورت ساده بیان کنم. باید بگویم که هر اپیزود داستانی مستقل و در عین حال وابسته به یکدیگر را دارد. هر اپیزود به خوبی ما را شخصیتها آشنا میکند و وقتی به آخر انیمیشن میرسید، اگر یک نگاه کلی به شهر و مردمان آن بیاندازید، متوجه میشوید که تک تک آنها را میشناسید و گذشته آنها را تا حدودی میدانید. بهترین شخصیت پردازی شصخیتهای فرعی را، سوز دارد و این شخصیت به قدری خوب ساخته و پیاده سازی شده است که همیشه از رفتار و دیالوگهایش لبخند بر روی لبهایتان مینشیند. دیپر و میبل نمونهای کامل از یک بچه دوازده سالهاند. اگر بخواهیم این انیمیشن را با دیگر انیمیشنهای هم سن سالش مقایسه کنیم، باید بگویم که آبشار جاذبه یک سر و گردن از آنها بالاتر است. در انیمیشنهای امروزی، کودکان کارهایی را انجام میدهند که بزرگسالان هم نمیتوانند آنها را انجام دهند و این موضوع کمی از واقعیت دور است، البته نمیگویم که آبشار جاذبه از این موضوع پیروی نمیکند، بلکه میگویم سازندگان به شکلی شخصیت میبل و یا دیپر را ساختهاند که در عین بچه بودن بتوانند بزرگ فکر کنند و به دنبال آرزوهایشان بروند و همین موضوع باعث میشود که شخصیتهای فرعی و موجودات عجیب و غریب وارد خط داستانی شوند. دیپر و میبل تنها دو کودک نیستند که از نیروهای خارقالعاده برخوردار باشند و بتوانند هرچیزی که سد راهشان میشود را از بین ببرند، نه اینطور نیست؛ دیپر و میبل گاهی شکست میخورند و از آن درس میگیرند و تک تک اپیزودهای انیمیشن شاهد بزرگ شدن آنها و رسیدن به بلوغ فکری و عاطفی آنها هستیم. به طور مثال وقتی دیپر متوجه میشود که به وندی علاقه دارد، خواهرش و دور اطرافیانش به او میگویند که اختلاف سن آن دو مانع رسیدنشان به یکدیگر میشود و دیپر باید از تصمیم خود صرف نظر کند و وندی را فراموش کند. اما دیپر باز هم با دل و فکر کودکانهاش جلو میرود و شکست عاطفی بدی هم میخورد و یاد میگیرد که به جای این که بخواهد با وندی درون رابطه برود، او را به عنوان بهترین دوست خود بعد از خواهرش برگذیند.
اگر یک خواهر و یا یک برادر دارید، آبشار جاذبه بسیاری از خاطرات کودکی شما را زنده میکند. دیپر و میبل یقیناً از یکدیگر متنفر نیستند، اما آنها هم همانند دیگر خواهر و برادرهای هم سن سالشان دعوا و بحث میکنند. میبل ذهنی دارد که در آن پر از پری دریایی و اسبهای تک شاخ است و گاهی مثل یک دختر واقعی یک دنده لج باز میشود و قلبی مهربان دارد و بسیار زود رنج است. دیپر بر خلاف میبل عاشق کتابهای ماورائی و ماجراجویی کردن در جنگل پر رمز و راز آبشار جاذبه است. همین تناقض بین عواطف این دو است که این سریال را تماشایی میکند. دیپر و میبل درست مثل دو بچه دوازده ساله رفتار میکنند و هیچ وقت کارهایی که مختص به بزرگسالان است را انجام نمیدهند و این مورد برای دیگر مردم شهر آبشار جاذبه هم رایج است. پیر مرد کثیف درون انیمیشن که اختراعات فراوانی انجام میدهد شاید بتواند حرف گذشته بنده را نقض کند، اما دلیلی که برای اختراعات عجیب آن وجود دارد برگ برنده بنده برای پیروزی درون این بحث است. سازندگان پیر مرد را طوری طراحی کردهاند که در نگاه اول چیزی جز کثیفی و مسخره بازی از او نبینید. اما وقتی متوجه میشوید که او یک موجود آبی طراحی کرده است، شاید پیش خود بگویید که مگر میشود یک پیر مرد بتواند این ماشین پیشرفته را طراحی کند؟ سازندگان برای این سوال شما جوابی را آماده کردهاند و پاسخ آن را در اپیزودهای بعدی به شما میدهند. بحث گرافیکی انیمیشن هم از حالت خاصی تبعیت میکند. آبشار جاذبه با گرافیک سادهاش، کاری میکند که شما آن شهر را ماننده خانه خود دوست داشته باشید و آرزو کنید که ایکاش وجود خارجی داشت.
میبل و دیپر بهترین خواهر و برادری هستند که در کل عمرم دیدهام. وقتی به تماشای این انیمیشن سریالی فوقالعاده مینشینید، زودتر از آنچه فکرش را بکنید، دیپر و میبل را عضوی از خانواده خود میدانید و با آنها احساس صمیمیت میکنید. پس شما هم به تماشای آبشار جاذبه بنشینید و پا به پای میبل و دیپر و شخصیتهای ریز و درشت با آن همه نمادهای بامزه که سازندگان در جای جای انیمیشن گنجاندهاند، بزرگ شوید و کمی از دنیای خاکستری رنگ بزرگسالی بیرون بیایید.
نظرات
بهترین انیمیشن زندگیم بود، داستانش هم منو یاد Stranger Things می ندازه.
تمام شدن بعضی سریال ها و فیلم ادم رو داغون می کنه و تا چند وقت فرد نمی تونه اون فرد سابق بشه.
این سریال یکی از اون سریالایست که تا می بیبنیش لذت خالص رو تجربه می کنی و وقتی تمومش کنی همیشه یاد لحظات زیبای سریال می افتی و نابودت می کنه
قبول دارم . من همیشه دنیا انیمیشن و انیمه رو به دنیا فیلم ترجیح میدم به نظرم تصورات داستانی و شخصیت پردازی اونا یه سر و گردن از فیلم ها بالا تره . انیمیشن دنیای خاص و عجیبی داره .
بعد از اتک ان تایتان ، ریک و مورتی ، اشتاین گیت و آواتار آخرین باد افزار بهترین انیمیشن عمرم بود :yes: